نقد فیلم «خوب، بد، جلف»: ساعت خوش
خطر لو رفتن داستان
شب چهارم سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر، در کاخ مردمی این رویداد با نمایش فیلم «خوب، بد، جلف» اولین فیلم پیمان قاسمخانی در مقام کارگردان پایان یافت. در این چند روزه که مراسم فرش قرمز در پردیس ملت برگزار میشود، هرکه از عوامل غایب باشد، فیلمساز حتماً حاضر است و چندکلمهای راجع به فیلمش و یا جهانبینیاش صحبت میکند. پیمان قاسمخانی اما در این رویداد غایب بود. همه عوامل ازجمله برادرش مهراب قاسمخانی که در نقش کوتاهی ظاهرشده حضور داشتند، حتی پدر و مادر قاسمخانیها هم در این مراسم حاضر بودند اما پیمان غایب بزرگ فرش قرمز «خوب، بد، جلف» بود. گذشته از اینکه در روز گذشته بینظمیهایی در چینش سالن و زمان اکران فیلمها وجود داشت، درنهایت «خوب، بد، جلف» با تأخیر به روی پرده رفت. نقد فیلمی مثل «خوب، بد، جلف» واقعاً سخت است. چراکه به نظر میرسد قاسمخانی اساساً فیلمی برای نقد شدن نساخته و تنها هدفش سرگرم کردن مخاطب بوده و در این راه موفق هم بوده است. عمده فیلم «خوب، بد، جلف» بر اساس طنز موقعیت و همنشینی دو کاراکتر متفاوت است. البته در این فیلم باید پژمان جمشیدی و سام درخشانی را که در نقشهای خود ظاهرشدهاند را در مقابل حمید فرخ نژاد در نقش سرگرد قرار بدهیم. جمشیدی و درخشانی قبلاً در سریال موفق پژمان باهم همبازی بودهاند و فیلم «خوب، بد، جلف» را میتوان بهنوعی دنبالهای بر آن سریال ترسیم کرد. گرچه سام درخشانی در سریال پژمان، نقش مدیر برنامههای پژمان را ایفا میکرد و در این فیلم در نقش خودش ظاهرشده است اما دو کاراکتر اساساً یکی هستند و تمام بار طنز فیلم را بر مبنای همان چه قبلاً از آنها دیدهایم به دوش میکشند.
فیلم «خوب، بد، جلف» روایت خطی و سادهای را در جهت پیشبرد شوخیهای کلامی و موقعیتیاش بهکاربرده و از طرح روایتی پیچیده با طرح و توطئه خودداری کرده است. برخلاف فیلم بارکد که در جشنواره قبلی به اکران درآمد و نمونه خوبی از سینمای بدنه بود که با طرح مسائل اجتماعی در روایتی سبک و کمدی، به موفقیت رسید، فیلم قاسمخانی به هیچ خط قرمزی نزدیک نمیشود و کاری به موضوعات و مسائل اجتماعی ندارد. قاسمخانی واضح میگوید میخواهد بینندهاش را بخنداند و اوقات خوشی برایش فراهم سازد و کاری به بقیه مسائل ندارد. نکته مثبت این رویکرد این است که در چنین مواردی فیلم به ورطه ابتذال میافتد، «من سالوادور نیستم» و «پنجاه کیلو آلبالو» از نمونههای این رویکرد سطحی هستند که علیرغم فروش خوب، خود بینندگان اذعان به سخیف بودن نوع کمدی این فیلمها داشتند، مسئلهای که فیلم قاسمخانی از آن دورمانده است و این مثبتترین و مهمترین نکته فیلم «خوب، بد، جلف» است. امروزه مخاطبان سینمای ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند فیلمهایی شوخوشنگ و ساده هستند تا آنها راه به خنده وادارد. اصلاً خود قاسمخانی با شوخی با سینمای ایران در این فیلم، به وضوح رویکردهای سینمایی ما را نشان میدهد. قاسمخانی که از شوخی با خودش هم واهمهای ندارد، در «خوب، بد، جلف» با تمام سنت فیلمسازی ما شوخی میکند، از ملودرامهای پر از اشک و آه تا فیلمهای هنری و حتی هنری نما. حضورمانی حقیقی در نقش فیلمسازی که میخواهد یک فیلم هنری بسازد و اسیر این دو نابازیگر شدهاست نهایت طنز فیلم است. چه کسی است که نداند پشت «50 کیلو آلبالو» خالق «اژدها وارد میشود» و «کنعان» قرار داشته است.
از طرف دیگر فیلم قاسمخانی بهعنوان نماینده جریان اصلی در جشنواره حضور دارد. بیایید نگاهی به تولیدات اخیر سینمای ایران بیندازیم، فیلمهایی مثل ابد و یک روز، چهارشنبه، فروشنده و سایر فیلمهای خوبی که در چند سال اخیر در ایران تولید شدند همگی فیلمهایی جدی هستند که بعد از تماشا ذهن و روان مخاطبانشان را درگیر میکنند. به همین دلیل است که جای خالی فیلمی سرگرمکننده و مفرح که بعد از تایم نمایش پروندهاش در ذهن بیننده بسته شود حس میشود و دقیقاً به همین دلیل است که کمدیهای سخیف و بیارزش یا ملودرامهای آبکی هر از چند گاهی سر برمیآورند و گیشه را تسخیر میکنند و هرکس هم اعتراض کند متهم میشود به سیاه نمایی و افسرده کردن ملت. «خوب، بد، جلف» فیلم خوبی نیست. فیلمنامهای قوی ندارد، شخصیتپردازی و صحنهپردازی خاصی هم ندارد، بازیگران و نقشهایشان بیبدیل و جدید نیست، در قسمتهایی هم به دام کارگردانی تلویزیونی میافتد که بیش از همهچیز در تدوین این فیلم نمود پیدا میکند، اما فیلم «خوب، بد، جلف» ادعایی هم ندارد. صرفاً برای سرگرم کردن ساختهشده و در این راستا خوب هم عمل میکند و به دور از مرداب ابتذال و شوخیهای نامناسب، بینندهاش را به خنده وامیدارد. «خوب، بد، جلف» مستقیماً از میان ذهن یک آدم فیلم بازآمده که سینمای جریان اصلی و گیشهای سینما را خوب میشناسد. محافظهکاری قاسمخانی در انتخاب موضوع و پرورش داستان، «خوب، بد، جلف» را تبدیل به یکی از مهمترین گزینههای گیشه در سال آینده میکند و آن را از تیغ سانسور و حذف دور نگاه میدارد. «خوب، بد، جلف» در روزهایی که از هر طرف خبر فاجعه و مصیبت میشنویم، بیش از هر زمان دیگری جای خالی ساعاتی خالی از دغدغه در سینما برای مخاطبان عادی سینما را گوشزد میکند؛ ساعاتی خوش مثل روزهای اول تولد سینما، فارغ از هر درگیری ذهنی و التزام زیباییشناسی.
Post Views:
1,398