مهدی مظفری ساوجی شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبیات و هنر در گفتوگو با خبرنگار مهر، گفت: از جمله آثاری که این روزها در دست تألیف و تدوین دارم، «گفتوگو با شمس لنگرودی» است. در این کتاب با شمس لنگرودی به عنوان شاعر، نویسنده، محقق، منتقد، و بازیگر به گفتوگو نشستهام و سیر زندگی و آثار او را با هم بررسی کردهایم.
وی افزود: علاوه بر شمس لنگرودی، «گفتوگو با اسماعیل خویی» و«گفتوگو با مرتضی کاخی» هم (که از چهرههای شاخص ادبیات و شعر امروز خراسان و ایران هستند) انجام شده و قرار است در ادامه این دو گفتوگو، گفتوگویی نیز با نعمت میرزازاده(م.آزرم)، از دیگر چهرههای شاخص شعر امروز خراسان انجام دهم. البته مهمتر از همه، دکتر شفیعی کدکنی است که در این سالها همواره از همدلی و مهرش بهره بردهام و تشویقهای او مایه دلگرمی و امید برای ادامه راه بوده است. اگر چه خودش همچنان رضایت به گفتوگو نمیدهد، اما همواره گفتوگو را منبعی مهم در ارزیابیهای ادبی به شمار میآورد و بیتردید همین نگاه باعث شده است که ایشان، بانی خیر کتاب «پیر پرنیاناندیش»(گفتوگو با هوشنگ ابتهاج) شود و میلاد عظیمی عزیز و عاطفه طیه به تألیف و تدوین این کتاب ترغیب شوند.
مظفری ساوجی بر این باور است که جغرافیای فرهنگی و ادبی خراسان با توجه به پیشینه تاریخی این اقلیم بسیار قابل توجه و استناد است و غفلت از مفاخر و ذخایر غنی شعر و ادب این سرزمین غبنی نابخشودنی را به همراه خواهد داشت و آیندگان، ما را نخواهند بخشید. اگر چه همین حالا هم دیر شده است و جای خالی تجربهها و خاطرات بسیاری از بزرگان آن سامان به شدت احساس میشود.
به اعتقاد مظفری ساوجی یکی از مهمترین راههای استخراج این ذخایر گفتوگو است. نکتهای که جامعه ما در دهههای گذشته به شدت از آن غفلت ورزیده و همین مثلاً در ابعاد سیاسی و اجتماعی مشکلات و مصائب بسیاری را رقم زده و عوارض جبرانناپذیری را برایمان به ارمغان آورده. غافل از اینکه بخش مهمی از این مسائل و مشکلات را میتوان در سایه گفتوگو و تعاملات و تأملات دو یا چند جانبه حل و فصل کرد و به بسیاری از بحث و جدلهای قدیمی و مزمن که عمر بعضی از آنها به چندین دهه میرسد پایان داد.
به اعتقاد او هر گفتوگو چراغی است فراراه کسانی که میخواهند در تاریخ فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی این مرز و بوم پژوهش و تحقیق کنند و غث و سمین قضایا را واکاوی و به نتایج درست و دقیق دست یابند. مثلاً تصور کنید در حوزه ادبیات اگر گفتوگوهای ناصر حریری در دو دهه شصت و هفتاد نبود ما امروز چهقدر منبع دست اول کم داشتیم. یا فقدان تلاشهای علی دهباشی با همه بیمهریهایی که گاه متوجه او شده و میشود چهقدر جبرانناپذیر بود. کدام منبع و مرجعی میتوانست جای خالی گفتوگوی حریری با شاملو یا بسیاری دیگر از چهرههای شاخص ادبیات و هنر امروز را پر کند. در واقع این آثار حاصل و عصاره تجربههای مستقیم یک هنرمند را به نسل یا نسلهای بعد منتقل میکندـ هنرمندی که به واسطه آثارش کاستیها و نقایص جامعه را به دقیقترین وجه منعکس کرده است. آثاری که درد را با گوشت و پوست و استخوانشان حس کردهاند و به اصطلاح ریشه در دردها و دغدغههای جامعه و جهانی دارند که جغرافیای زندگی ما را شکل داده است. چه کسی بهتر از خود شاعر میتواند نشانههای استعاری، مجازی، ایهامی و کنایی اثرش را رمزگشایی کند و چهره واقعی آنچه بر او و مردمش رفته را برملا. کدام نویسندهای بهتر از صادق هدایت توانسته است زخمهای روزگارش را که مثل خوره روح او را آهسته در انزوا خورده و تراشیده بازگو کندـ زخمهایی که نویسنده از وضعیت و موقعیت کمیک-تراژیک جامعه خود که حامل و حاوی بیماریهای لاعلاج و مزمن بسیاری بوده خورده بود. زخمهایی از نوع آنچه مثلاً در یکی از نامههایش به حسن شهید نورایی نوشته: «...همهچیز این مملکت مال آدمهای بهخصوصی است. کِیْف، لذت، گردش و همهچیز. نصیب ما این میان، گَند و کثافت و مسئولیت شد. مسئولیتش دیگر خیلی مضحک است! آنهای دیگر مسئولیت اتومبیلسواری و قمار و هرزگی را دارند... جای شما خالی چند روز پیش به شهریار رفتم و شب در منزل یکی از رعیتها خوابیدم. گمان نمیکنم که هیچجای دنیا وضعیت میهن ششهزارساله را داشته باشد. تراخم، سل، مالاریا، کثافت، شکنجههای قرون وسطایی، نفاق حکمفرماست. اینجایی که بودم ملک آقای ... آزادیطلب بود. شرحش مفصل است...»
مظفری ساوجی معتقد است که به خصوص در وضعیت پرهرج و مرج و بغرنج شعر امروز که همه میداندار داعیههای به زعم خود داهیانه هستند و درصدد تأسیس مکاتب پر زرق و برق مریدپروی و خود را به ثبت رساندن به معجزه حبابها و بادکنکهایی نظیر فیسبوک و اینستاگرام و تلگرام و نظایر اینها، غفلت از نقد و گفتوگو چهقدر میتواند زیانزا و ضایعهبار باشد و منجر به درجازدن شعر یا حتی عقبگرد آن شود. اعتراض دکتر شفیعی کدکنی به این وضعیت، بیتردید شایان توجه بسیار است. آنجا که میگوید:
ای شعر فارسی که بدین روزت اوفکند؟
کاندر تو کس نظر نکند جز به ریشخند
ای خفته خوار بر ورق روزنامهها
زار و زبون، ذلیل و زمینگیر و مستمند...
مظفری ساوجی درباره کتابهایی هم که قرار است به زودی از او منتشر شود گفت: «غیرهای ممکن»(مجموعه نقدها)، «واقعیت این است که»(مجموعه مقالات)، «گفتوگو با ایران درّودی» و چند کتاب دیگر از جمله آثاری است که تا پایان سال از من منتشر خواهد شد. چاپ جدید کتاب «پشت صحنه آبی»(گفتوگو با اکبر رادی) نیز که سال 1388 منتشر شده بود تا دوسه هفته آینده روانه بازار کتاب میشود.
«گفتوگو با نجف دریابندری»، «گفتوگو با عباس کیارستمی»، «گفتوگو با سیمین بهبهانی»، «گفتوگو با ضیا موحد»، «آفاق و اسرار عزیز شب»(گفتوگوهایی درباره مهدی اخوان ثالث با رضا براهنی، محمد حقوقی، رضا سیدحسینی، ابراهیم گلستان، اسماعیل خویی، مسعود کیمیایی، جواد مجابی، مظاهر مصفا، عطاالله مهاجرانی، احسان یارشاطر و...)، «از بامداد»(گفتوگوهایی دربارهٔ احمد شاملو با منوچهر آتشی، آیدین آغداشلو، بهاالدین خرمشاهی، فریدون شهبازیان، عمران صلاحی، مرتضی ممیز و...) از جمله کتابهایی است که مهدی مظفری ساوجی در حوزه ادبیات و هنر شفاهی منتشر کرده است.
مظفری ساوجی در زمینه شعر نیز فعالیت جدی دارد و تاکنون شش مجموعه شعر از وی به وسیله مروارید، چشمه، نگاه و کولهپشتی به چاپ رسیده که از این میان «رنگها و سایهها» در سال 1387 جایزه کتاب سال شعر جوان ایران را به خود اختصاص داده است. مظفری دبیر کتابهای شعر انتشارات کولهپشتی نیز هست. ایشان درباره مجموعه شعرهایی که به وسیله این ناشر در چند ماه اخیر منتشر شده گفت: تا الان، 6 کتاب از این مجموعه، ذیل عنوان «چراغهای رابطه» منتشر شده که جواد مجابی، حافظ موسوی، عبدالجبار کاکایی، منصور اوجی، سید رضا محمدی و کتاب شعر خودم را در برمیگیرد و هفتمین، هشتمین و نهمین کتابهای این مجموعه، به مفتون امینی، ایرج زبردست و ضیا موحد اختصاص دارد.
وی هدف از انتشار این کتابها را کمک به بهبود وضعیت نابهسامان کتابهای شعر دانست که در سالهای گذشته به صورت درهم و مهارگسیخته منتشر شدهاند و همین اعتماد طبقه شعرخوان را سلب کرده است و متأسفانه به کاهش روزافزون شمارگان کتابهای شعر انجامیده و امروز دیگر کسی از چاپ مجموعهشعرهای پانصد، سیصد و حتی صد نسخهای تعجب نمیکند. جالب آنکه اغلب، همین تیراژ هم به فروش نمیرسد و در انبارهای ناشر خاک میخورد.
آخرین کتابی که از این مؤلف منتشر شده، رمانی است با عنوان«مُردن که جرم نیست». این رمان در واقع نقدی است به وقایع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعهای که در سالهای اخیر زیر سایه تنشها و چالشهای بغرنج و پیچیده دست و پنجه نرم کرده و روزگار به عسر و حرج گذرانده.
«غزل اجتماعی معاصر»(از عهد مشروطه تا پایان دولت اصلاحات) در سه جلد و در دو هزار صفحه، «شناختنامه مسعود کیمیایی»، «شناختنامه ایران درّودی»، «یادداشتهای روزانه» (سی روز با نجف دریابندری)، و یادداشتهای روزانه»(صد و ده روز با سیمین بهبهانی) از دیگر آثاری است که از این شاعر، نویسنده و پژوهشگر در سالهای اخیر منتشر شده است.