سلام روزها و شبهاتون خوب و خوش؛ امیدوارم هفته خوبی رو پشت سر گذاشته باشید. در این روزهای آخر بهمن که برای اهالی پیگیر سینما یک خلأ جدی بعد از تموم شدن سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به وجود اومده مطمئناً این دوره تعطیلی فرصتی برای ریکاوری و برگشتن دوباره به ریتم عادی زندگیِ. برای کسانی هم که خیلی اهل پیگیری اخبار جشنواره نبودن و دلودماغ رفتن تو صف ایستادن و هیاهوهایی که بعضی وقتها هم برای هیچ بود رو نداشتن این دو روز تعطیلی فرصتیِ که با آرامش و به دور از هرگونه شلوغکاری به تفریحات روتین فرهنگی مرسوم و همیشگی خودشون بپردازند. در این هفته بهغیراز پیشنهاد کتاب که پایه ثابت این پستمون هست دو فیلم بر روی پرده و چندین فیلم برای تماشای آنلاین پیشنهاد میدهیم؛ و همچنین با پیشنهاد یک فیلم از فیلمهای مهم اسکار 2017 یواشیواش شما رو وارد فضای تبوتاب سینمایی دیگری میکنیم. خودتون رو آماده کنید در روزهای آتی با کورانی از خبرها و حواشی و معرفی فیلم و پیشنهاد درباره اسکار پیش رو مواجه میشوید.
پیشنهاد اول: سینما به دور از شلوغبازی
دو هفته اول بهمن و کل ماه اسفند به خاطر اتفاقات و سروصدا جشنواره فیلم فجر فیلمهایی بر روی پرده معمولاً سوخت میشوند و کمتر کسی بهشون توجه میکنه. پیش از جشنواره امسال دو فیلم بر روی پرده رفتن که هر دو فیلمهای قابل تأمل و نسبتاً خوش کیفیتی هستند؛ و ندیدنشون به نظرم می تونه یکی از اشتباهات آخر سال باشه؛ فیلم «وارونگی» و فیلم «خانهای در خیابان چهل و یکم» اولی به کارگردانی بهنام بهزادی و دومی به کارگردانی حمیدرضا قربانی.
«وارونگی» قصه مادر خانوادهای را با بازی شیرین یزدان بخش تعریف میکند که بهواسطه آلودگی هوا بیماری قلبیاش تشدید شود و بنا به دستور پزشک و برای درمان باید به خارج از شهر و شهرهای شمالی برود. مطابق آنچه از یک خانواده ایرانی انتظار میرود، این وظیفه بر عهده دختر کوچک خانواده است تا از او مراقبت کند. او ابتدا بهراحتی میپذیرد اما هرچه جلوتر میرود بابی توجهیهای بیشتری از سوی خواهر و برادر بزرگش مواجه میشود. این همان وظیفه اجباری ست که نانوشته به اسم او درآمده و خانوادهاش خیال میبرند که نگهداری و مراقبت از مادر مریضاحوال وظیفه اوست؛ و فیلم حمیدرضا قربانی «خانهای در خیابان چهل و یکم» روایت یک موقعیت بسیار بغرنج و ترسناک است اینکه برادری در بین دعوا و بی قصد و غرض برادرش رو به قتل میرساند و سایر اتفاقاتی که اعضای خانواده را وارد این اتفاق میکند. هر دو فیلم را دریابید شاید این دو، آخرین فیلمهای مهم و قابلدیدن اینور سال باشند.
پیشنهاد دوم: سریال، سریال و باز هم سریال
اگر از اون دسته آدمها هستید که یکسره و بیهیچ وقفهای روبروی تلویزیون مینشینید و تکون نمیخورید؛ اگر تا حالا تجربه کردید یک بازی کامپیوتری و یا یک سریال رو صبح شروع کنید. عصر روز بعد تهش رو درآورده باشید و صدالبته اگر از طرفداران ماشین و داستانهای دور ورش هستید. سریال «گرند تور» The Grand Tour رو همینالان شروع کنید از جاتون تکون نخورید و تا آخرین اپیزود پخششدهاش رو تماشا کنید؛ و البته جای ما رو هم خالی کنید حسابی.
پیشنهاد سوم: میازاکی و دیگر هیچ
اگر اهل انیمیشن هستید؛ البته انیمیشنهای خاص و کمی روشنفکرانه؛ پیشنهاد ما دیدن یکی از قدیمیترین و البته مهمترین انیمههای میازاکی Hayao Miyazaki برای صبح روز جمعتونِ. بین طرفداران این انیماتور دوست داشتمی ژاپنی که در سال 2015 جایزه افتخاری اسکار رو هم به خود اختصاص داد همیشه بحثوجدل بر سر اینه که کدوم اثرش مهمتر و شاخصترین انیمهاش کدومه؟ تو این بحثها Princess Mononoke همیشه پای ثابت یکی از گزینههاست. این شاهکار رو از دست ندهید.
پیشنهاد چهارم: چیپس و پفک و هالیوود
اگر انقدر این هفته شلوغ بودید که حوصله بیرون رفتن از خونه و به تماشای فیلمهای جدی و شاید تلخی مثل «وارونگی» و «خانهای در خیابان چهل و یکم» رو ندارید و یا اصلاً دلتون نمیخواد به تماشای یک انیمیشن سورئال و عجیبوغریب ژاپنی بنشینید و هوس یک فیلم سر راست و هالیوودی ِ قصهگو ِ اکشن دارید. بعدازاینکه از چرت و بعد ناهار جمعه بلند شدید. شوم عصر جمعتون رو با دیدن فیلم «حسابدار» The Accountant از بین ببرید. آخرین فیلم بن افلک بهترین گزینه است برای تماشای دستهجمعی یه فیلم سرحال و پرانرژی.
پیشنهاد پنجم: کلید زدن پروژه فیلمهای اسکار 2017
بیاید با دیدن فیلم «مهتاب» (Moonlight) وارد کورس دیدن فیلمهای اسکار 2017 بشید. فیلمی که با برنده شدن جایزه بهترین فیلم درامِ گلدن گلوب خودش رو بهعنوان یکی از مهمترین بختهای دریافت جایزه بهترین فیلم سال مطرح کرد. یک فیلم بسیار خوشرنگ و لعاب با داستانی پر کشش و صدالبته موسیقی دیوانهواری که بعد از دیدن فیلم دست از سر شما بر نمیداره.
پیشنها آخر: پیشنهاد کتاب این هفته
بعضی از کتابها رو باید یک نفس خوند یعنی اصلاً نمیشه وسطش نفس کشید، مثل صدسال تنهاییِ مارکز یا جنایات و مکافاتِ داستایوفسکی. بعضی کتابها رو هم باید بینشون کلی استراحت کرد ازبسکه روی شونههای آدم سنگینی میکنن مثل قصرِ کافکا؛ اما تو این میون یه سری کتاب هم هست که نه دلتون میاد کنارش بذارید و نه دلتون میاد که زود تمومش کنید. یه دل اصرار به خوندن داره و یه دل حسرت تموم شدن
پیشنهاد این هفته یه چنین کتابیه از نویسنده دوست داشتنی آمریکایی، ترومن کاپوتی. کتاب «موسیقی برای آفتابپرستها» با ترجمه بهرنگ رجبی
اسم ترومن کاپوتی برای اهالی سینما با فیلم صبحانه در تیفانی با بازی ادری هیپبورن گره خورده، فیلمی اقتباسی از یکی از رمانهای این نویسنده؛ اما موسیقی برای آفتابپرستها نه یک رمان که یک مجموعه داستان کوتاهه، اما داستان هایی که به شیوه منحصربهفرد کاپوتی نوشتهشده، تلفیق روایت و گزارشنویسی و تعریف کردن داستانهایی که هم رنگ و بوی زندگی روزمره میده و هم درعینحال پر از اتفاقات نامتعارفیه که البته احتمالاً در زندگی عجیبوغریب خود رومن کاپوتی، خیلی هم معمولی بودن.
تصور کنید با یه مرد میانسال همنشین شدید که شروع کرده به تعریف خاطره از زندگی پرفرازونشیب خودش و هر چی که جلوتر میره انقدر این خاطرات عجیبتر میشه که به واقعی بودنش شک میکنید اما این مرد انقدر با شور و شوق و جذابیت همهچیز رو تعریف میکنه که دوباره بهش اعتماد میکنید و خودتون رو به داستانهای اون میسپارید و از شنیدنش غرق در لذت میشید. این میتونه توصیف خوبی باشه برای این مجموعه داستان کوتاه 160 صفحهای که به همت نشر چشمه چاپشده و شاید راهحل خوبی برای فرار از تلخی عصر جمعه.
پیشنهاد کتاب این هفته: سهیل رضوی
Post Views:
123