وب سایت فیلم نت نیوز - یاسین محمدی: داوود رشیدی که در یکی از خانوادههای معظم تاریخ معاصر بهدنیا آمده و بزرگ شده بود، به راه پدر نرفت و هنر را بر سیاست برگزید.
خاندان حائری مازندرانی متشکل از فرزندان و نوادگان زینالعابدین حائری مازندرانی، مرجع تقلید شیعیان در قرن سیزدهم، در دو قرن اخیر چهرهی نامی کم نداشته است؛ از برادران شیخعلی شیخالعراقین و ابنالشیخ روحانیون مشروطهخواه گرفته تا رحمتعلیشاه از مشایخ سلسلهی نعمتاللهی و فرزندانشان محمدباقر حائری مازندرانی، زینالعابدین رهنما، رضا تجدد، عبدالامیر رشیدی حائری، و هادی حائری که هریک از مردان علم و سیاست روزگار خود بودند.
از دیگر چهرههای بنام این خاندان در نسل بعد میتوان به طوسی حائری (مترجم و اولین گویندهی زن رادیوی ملی ایران و همسر دوم احمد شاملو)، حمید رهنما (وزیر اطلاعات و جهانگردی)، مجید رهنما (وزیر علوم و آموزش عالی)، فریدون رهنما (شاعر، روزنامهنگار و سینماگر)، مصطفی تجدد (وزیر بازرگانی)، نهال تجدد (نویسنده و پژوهشگر، دختر مهین تجدد و همسر ژانکلود کریر)، پوری سلطانی (از پایهگذاران علوم کتابداری و اطلاعرسانی در ایران و همسر مرتضی کیوان) و صدالبته داوود رشیدی اشاره کرد.
عبدالامیر رشیدی حائری، پدر داوود، که با نوهی عمویش ازدواج کرده بود، مثل پدر مشروطهخواهش راه سیاست را انتخاب کرد و دیپلمات شد و به مقام سفارت ایران در چندین کشور رسید. داوود که در 1312 در تهران بهدنیا آمد از نوجوانی با پدر در کشورهای مختلف در سفر بود و دبیرستان را در ترکیه و فرانسه خواند و در ژنو سوئیس به دانشگاه رفت تا علوم سیاسی بخواند و پا جای پای پدر دیپلماتش بگذارد، اما او در پاریس و ژنو موضوع جذابتری یافته بود: تئاتر؛ و در کنار تحصیل در دانشگاه به کنسراتوار رفت و کارگردانی و بازیگری تئاتر آموخت.
با پایان تحصیلش در 31سالگی به تهران بازگشت. سال 1343 بود و بازار تئاتر پس از دورهای رخوت دوباره گرم شده و در وزارت فرهنگ و هنر ادارهی تئاتر ایجاد شده بود؛ جایی که داوود رشیدی ـ با وجود آنهمه اقوام متنفذ در دستگاههای مختلف ـ آن را برای کار برگزید. در ساختار ادارهی تئاتر گروههای نمایشی مختلفی تعریف شده بود و داوود رشیدی هم با گرد آوردن جوانان مستعدی مثل پرویز فنیزاده، داریوش فرهنگ، مهدی هاشمی، فهیمه راستکار، سیاوش طهمورث، مرضیه برومند و سوسن تسلیمی گروه تئاتر «امروز» را تشکیل داد و تمرکزش را بر اجرای نمایشنامههای شاخص خارجی گذاشت. رشیدی که به زبان فرانسه مسلط بود، در این دوره نمایشنامههای بسیاری را به فارسی ترجمه کرد.
در اواخر دههی 1340 با فیلم «تجاوز» (1349) که با فیلمنامهای از بهزاد فراهانی ساخته شد و جمعی از هنرپیشگان تئاتر در آن بازی کردند وارد سینما شد و بلافاصله در فیلمهای «میعادگاه خشم» (1350) و «فرار از تله» (1350) بهترتیب در کنار محمدعلی فردین و بهروز وثوقی سوپراستارهای آن روزگار سینمای ایران بازی کرد و خیلی زود در سینما بدل به چهرهای مشهور شد.
داوود رشیدی و بهروز وثوقی در فیلم «فرار از تله»
رشیدی در سال 1351 هم در سه فیلم «گذر اکبر» (در کنار رضا بیکایمانوردی)، «فدایی» (با فیلمنامهای از ایرج جنتی عطایی) و «جهنم + من» (با کارگردانی فردین و در کنار او و پوری بنایی) بازی کرد و درحالیکه در مسیر پرشتابی در بازیگری سینما قرار گرفته بود، ناگهان بهسمت مدیر واحد نمایش تلویزیون انتخاب شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی فقط توانست در سه فیلم دیگر بازی کند: «خروس» (1352) بهکارگردانی شاپور قریب و در کنار سعید راد و ایرن، «کندو» (1354) بهکارگردانی فریدون گله و در کنار بهروز وثوقی، و «قدغن» (1357) با کارگردانی علیرضا داوودنژاد و درکنار پرویز فنیزاده.
با وقوع انقلاب او و همسرش احترام برومند که مجری برنامه کودک بود در سال 1358 از تلویزیون اخراج شدند و رشیدی دورهی پرکاری را در سینما آغاز کرد بهطوریکه در فاصلهی سالهای 1359 تا 1363 در 17 فیلم سینمایی بازی کرد. پس از آن نزدیک به یک دهه از سینما فاصله گرفت و تنها در چند سریال و تلهتئاتر به هنرنمایی پرداخت.
داوود رشیدی در فیلم گلهای داوودی
در دهههای 1370 و 1380، 12 فیلم سینمایی دیگر از او به روی پرده رفت و در کنار فعالیت در عرصهی نمایش، تا زمانی که توانایی داشت رابطهاش را با تلویزیون بهسان معشوقی قدیمی حفظ کرد که از آخرین بازیهای تلویزیونی او میتوان به سریال «مختارنامه» (1388) اشاره کرد.
داوود رشیدی پس از چندین سال تحمل بیماری آلزایمر در 5 شهریور 1395 در خانهاش درگذشت.
پیش از این به سریال «هزاردستان» که بازی او در نقش «مفتش ششانگشتی» به یکی از مهمترین آثار کارنامهاش بدل شد، در میان آثار برجستهی عزتالله انتظامی و نیز به سریال «مختارنامه» در میان چهار اثر شاخص رضا کیانیان اشاره کردیم.
داوود رشیدی در سریال «هزاردستان» ساخته علی حاتمی
حالا چهار اثر برتر دیگر داوود رشیدی را با هم مرور میکنیم. یادش گرامی.
4. شیلات (1362)
در این فیلم داوود رشیدی در نقش «خوجه ممد» کارگر ترکمن ادارهی شیلات بازی میکند. افشاگریهای «خوجه ممد» دربارهی دزدیهای رئیس شیلات، منجر به خودکشی او میشود. رئیس جدید سعی میکند از «خوجه ممد» زهرچشم بگیرد و وقتی او را همچنان یاغی میبیند تصمیم میگیرد او را در سردخانه شیلات حبس کند و به قتل برساند. این فیلم دهمین و واپسین ساختهی رضا میرلوحی بود که سال بعد در 43سالگی بر اثر سرطان درگذشت. از دیگر بازیگران این فیلم میتوان به احمد قدکچیان، مهین شهابی، مهری ودادیان و کیومرث ملکمطیعی اشاره کرد.
3. گرگها (1366)
نخستین تجربهی داوود میرباقری در مقام کارگردان با این سریال تلویزیونی 12 قسمتی بود که از شبکهی یک سیما پخش شد. میرباقری 28ساله که در دانشگاه مهندسی معدن خوانده بود و یک دورهی سهسالهی تئاتر گذارنده بود و در چند کار تلویزیونی بازی کرده بود، در نخستین گام گروهی از بازیگران حرفهای را کارگردانی کرد: علی نصیریان، داوود رشیدی، محمدعلی کشاورز، ثریا قاسمی، عزیزالله هنرآموز، سیاوش طهمورث، راضیه برومند، رسول نجفیان، ژاله علو، بهزاد فراهانی، منوچهر حامدی، بهرام شاهمحمدلو و… رشیدی در این فیلم نقش «حاکم» را بازی میکند که مردی بهنام «صفدر آهنگر» را به اعدام محکوم میکند و «حکیم» شهر به مقابله با او برمیخیزد؛ بهسیاق سریالهای میرباقری نقشهای منفی همیشه خوب از آب درمیآیند و نخستین آنها همین نقش داوود رشیدی و نیز سیاوش طهمورث در این سریال بود.
2. بیبیچلچله (1363)
داوود رشیدی در سال 1363 در سه فیلم بازی کرد که دو فیلم آن با کارگردانی کیومرث پوراحمد جوان بود: «تاتوره» و «بیبیچلچله». پوراحمد پیش از این فقط یک فیلم در سال 1361 با نام «باران» ساخته بود. رشیدی در «بیبیچلچله» در نقش «جوادآقا» یک رانندهی کامیون بازی میکند که با پسرکی بهنام «مجید» که در خانوادهاش مشکلات عاطفی دارد، رابطهای عمیق و پدرانه پیدا میکند، اما دست سرنوشت فرجام تلخی را رقم زده است. این فیلم نخستین تجربهی بازیگری علیرضا شجاعنوری هم محسوب میشود.
1. کندو (1354)
یکی از ماندگارترین نقشهای داوود رشیدی در کنار «مفتش ششانگشتی» سریال «هزاردستان»، نقش «آقاحسینی» فیلم «کندو» است. در این فیلم «آقاحسینی» و «ابی» (با بازی بهروز وثوقی) از زندان آزاد میشوند و در قهوهخانهای ترنابازی میکنند. «آقاحسینی» برنده میشود و به «ابی» حکم عجیبی میکند. این فیلم ششمین فیلم از مجموع هفت کارگردانی فریدون گله است. از این فیلم که خشم طبقات پایین اجتماع را نسبت به بالانشینان بهتصویر میکشد، بهعنوان یکی از آثاری که انقلاب قریبالوقوع سال 1357 را پیشبینی کرده یاد میشود.