سپنتا نیکنام به حکم مجمع تشخیص مصلحت نظام به شورای شهر یزد بازگشت. بعد از ماهها کشمکش میان مجلس و شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت، منع حضور یک زرتشتی در شورای شهر یزد را خلاف مصلحت تشخیص دادند.
ابعاد ماجرا بسیار افتخارآمیز است. فرضیه تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام براساس تشخیص مصالح عمومی است. اما اینبار تشخیص مصلحت ابعاد قابل تاملی به خود گرفته است. مساله سپنتا نیکنام، بیش از آنکه مساله فرد باشد مساله افکار عمومی است. مصلحت کشور بیش از آنکه روی ورود یک زرتشتی به شورای شهر قرار گیرد بر فهم و ادراک جامعه رفته است.
شورای نگهبان بنا به حکم حضرت امام(ره) ورود اقلیتها به شورای شهر را خلاف موازین شرع دانستند. اما مجمع این حکم را خلاف مصلحت تشخیص داد. حال سؤال اینجاست که چه چیز تغییر کرده است و چه اتفاقی افتاده که این حکم تغییر کرده است؟
یک وقت مصالح مردم و کشور در زندگی و معیشت و حفظ نظام ایجاب میکند که حکم حکومتی صادر شود. مثل اینکه در مجلس شورای اسلامی تصویب شد که دولت ایران در اختلاف خود با کشورها به یک دادگاه بینالمللی رجوع کند که شورای نگهبان آنرا به خاطر مغایرت با احکام اولیه و قاعده نفی سبیل رد میکند. آنگاه حضرت امام در پاسخ رییس مجلس و برای دفاع از حقوق حقه مردم اعتراض میکنند که اگر اعضای شورای نگهبان میخواهند اینطور جواب بدهند، بگویند ما جمهوری اسلامی را تعطیل کنیم. اما یکبار مساله متفاوت از موضوعات اقتصادی و معیشتی مردم است.
مساله حقوق اقلیتها نیز صرفا نیست، چون اتفاق جدیدی نیافتاده که بخواهد حکم امام تغییر کند. پس اینجا چه موضوع جدیدی ایجاد شده است که مجمع تشخیص مصلحت حکم به مصلحت داده و حق اقلیتها را در شورای شهر مشروع دانسته است؟ نکته افتخارآمیز ماجرا اینجاست؛ اینبار حکم مصلحت روی اهمیت و ارزش افکار عمومی رفته است.
انتظار افکار عمومی ایناست که زرتشتی نیز میتواند در شورای شهر حاضر باشد، پس به حکم حرمت جامعه و مردمسالاری دینی، مصلحت ایجاب میکند که حکم اولیه تغییر کند.
بهعنوان مثال سؤال افکار عمومی بعد از تصمیم شورای نگهبان این بود که چطور میشود در مجلس شورای اسلامی اقلیتهای مذهبی حضور داشته باشند و با یک رأی بتوانند یک وزیر را جابهجا کنند یا یک تصمیم کلیدی برای نظام اتخاذ کنند اما در شورای شهر و مسائل شهری و روستایی نتوانند مشارکت کنند؟ اینجا بود که پاسخی نداشتیم. مصلحت روی افکار عمومی قرار گرفته است و این مساله از جهت اهمیت نظام برای فهم و مطالبه مردم بسیار اهمیت دارد.
این دست احکام حکومتی در زمان معصوم نیز سابقه داشته است. حضرت امیر وقتی در کوفه مردم را از خواندن نماز مستحبی به جماعت نهی کرد، با اعتراض مردمی مواجه شد که فریاد میزدند واعمرا واعمرا ... و اینجا بود که به امام حسن(ع) دستور داد به مردم بگویند نماز مستحبی را میتوانند به جماعت بخوانند.
اینجاست که جمله حضرت امام یادآور میشود که مصلحت نظام، امور مهمهای است که گاهی غفلت از آن موجب شکست اسلام عزیز میگردد. اینجاست که اهمیت آن توصیه حضرت امام به طلاب روشن میشود که «باید برای مردم این قضیه ساده را روشن کنند که در اسلام، مصلحت نظام از مسائلی است که مقدم بر هر چیز است و همه باید تابع آن باشیم.»
کاش قدر بدانیم.