حامد سلطانینژاد مدیر عامل بورس کالای ایران از تحرک برخی سود جویان برای به تعطیلی کشاندن بازارهای متشکل و تحت نظارت در تالار نقرهای بورس کالا پرده برداشته است.
گفتوگوی فارس با حامد سلطانی نژاد را در ادامه مشاهده می کنید:
در مورد مکانیزم قیمتگذاری در بورس کالا بحثهای فراوانی وجود دارد. هم اکنون در رینگهای مختلف، قیمتگذاری معاملات بر اساس دلار 4200 تومانی انجام میشود. جدای از اینکه برخی انتقادها بر سر عدم توازن عرضه در برابر تقاضا و یا تسهیم به نسبتهایی که باعث عدم رضایت تعاونیها و معامله گران شده، اما این بحث وجود دارد که چرا قیمتها بر اساس ارز آزاد تعیین نمیشود تا حاشیه رانت ایجاد شده از بین برود؟
سلطانی نژاد: سؤال کلیدی و خوبی است. مشکل اصلی در این زمینه باز میگردد به اینکه نرخ ارز آزاد چیست. آیا ارزی که در مورد آن به عنوان نرخ ارز آزاد صحبت میکنیم، همین ارز اسکناسی است که به میزان محدود بین عدهای جابه جا میشود یا ارز حوالهای است.
سیاست گذاران کشور معتقدند، طبق شاخصهایی همچون شاخص برابری قدرت خرید PPP و دیگر نماگر ها نباید نرخ ارز بیش از آن چیزی که دولت تعیین کرده باشد. از طرفی افرادی که در کف بازار هستند، معتقدند با وجود در نظر گرفتن شاخصهای اقتصادی اما متغیرهایی همچون مباحث سیاسی یا برجام و مباحثی از این دست میتواند بر قیمت ارز اثر گذار باشد.
این دو گروه نظرات نزدیک به هم ندارند و تفاوت دیدگاهها میان ارز 4200 تومانی و اعدادی است که شاید بزرگتر از این رقم باشند.
اما آنچه که بورس کالا موظف به رعایت آن به عنوان دستگاه مجری شده مبتنی بر سیاست گذاریهایی است که توسط نهادهای مرجع ارائه و باید به آنها پای بند بود. دلار 4200 تومانی در بسیاری از کالاها از جمله کالای پتروشیمی وجود دارد که در کنار مبنای این نرخ امکان رقابت نیز میتواند صورت گیرد.
در برخی کالاها ممکن است سقف رقابت بسته و یا باز باشد، اما جالب است بدانید، اگر همین دلار 4200 تومانی را در برخی کالاهای پتروشیمی ملاحظه کنیم و یا در مواردی که مواد اولیه پتروشیمی به اندازه کافی عرضه و کمبود وجود ندارد، حتی در کالاهایی که سقف رقابت نیز وجود ندارد، به خوبی پاسخگی بازار است. چون به موجب مصوبات قبلی در کارگروههای مختلف و شورای رقابت، در برخی کالاها سقف رقابت به دلیل عرضه مکفی وجود ندارد، بنابراین اگر به خوبی نگریسته شود، میبینیم که قیمت آنها حتی به افزایش 10 درصدی نمیرسد.
به عبارتی بهتر اگر از دید اقتصاد درون زا صحبت کنیم، مبنای تعیین ارز 4200 تومانی برای قیمت برخی کالاها که تقاضای سفتهبازی بر روی آن نداشته باشد و عرضه آن به میزان کافی باشد، کفایت میکند.
ضمن اینکه بحث ارز 4200 تومانی یک بسته جامع است، زیرا دولت عنوان کرده کسی که کالا را صادر میکند، باید تولید کننده اصلی باشد. این موضوع هم اکنون برای بازار فلزات مطرح است، از طرفی اگر این تولید کننده، نیاز داخل را تأمین نکرده باشد، نمیتواند کالایی را صادر کند.
ادعا میشود، هم اکنون عدهای در رینگ فلزات، کالایی را میخرند و با تبدیل به قراضه، اقدام به صادرات آن میکنند. هرچند برای این ادعا مستندی وجود ندارد، اما میتوان ظرفیت وقوع آن را اجتناب ناپذیر دانست.
اینکه گفته شود صادرات فقط منحصر به تولید کننده است و تولید کننده ، ارز خود را با نرخ 4200 تومانی در اختیار میتواند داشته باشد، دیگر چه انگیزهای برای صادرات وجود دارد. تولید کننده در حالی کالا را تولید میکند که با او گفته شده، باید نیاز داخل را نیز تأمین کند. این موضوع یک بسته سیاستی است.
خب این اتفاق به سمت همان تفاوت بین دو نرخ ارز در بازار پیش میرود.
سلطانی نژاد: بله، بر همین اساس نیز مباحث این گفتوگو با ارز شروع شد و بالاخره تفاوت نظری دیدگاههای مختلف مطرح بوده که باعث این جریان شده است.
عدهای هم معتقدند نه ارز 4200 تومان و نه اعدادی که در بازار عنوان میشود، میتواند مبنای قیمت کالا باشد، بلکه اعدادی فی مابین این اعداد باید در نظر گرفته شود.
نرخ تعادلی این اختلافات نظری کجاست؟به طور دقیق در کجا به تعادل میرسد.
سلطانی نژاد: تعادل این نرخ در بازار رخ میدهد. معتقدم، اگر یک بازار مناسبی در هر کجا ایجاد شود، میتواند به ایجاد تعادل و مظنههای قیمتی شفاف و عادلانه بیانجامد.
برخی معتقدند مدیر عامل بورس کالا علاقه مند است، همه بازارها را وارد بورس نماید مثل چینیها که هر چیزی که میجنبد را میخواهند ببلعند. چنین چیزی نیست. بازار در مجموع به نفع مملکت است و وجود بازار رسمی در مورد هر چیزی به نفع ایران است.
به طور حتم میدانیم که بازگشت امضای طلایی برای تخصیص هر کالای دیگری وضع اقتصاد را بدتر خواهد کرد و غیر قابل کنترل خواهد شد.
علاقه مندم رسانه فارس از بازار رسمی حمایت کند. اگر بازار رسمی را در کشور از بین ببریم، هرج و مرج عاید همه خواهد شد.
تصور کنید بازار ارز و کالا نداشته باشیم در نهایت سوپر مارکت ها نیز زیر سؤال خواهند رفت. عدهای آن وقت هم شاید پیدا شوند که بگویند با کوپن به مردم کالا بدهیم. نتیجه آن چیزی جز رانت و فساد نخواهد بود، چون تقاضای موثری موجود نیست.
چرا جایی مثل اتاق بازرگانی یا برخی تجار شناخته شده آن با بورس کالا موافق نیستند و یا بعضاً نقدهای غیر منطقی دارند؟
سلطانی نژاد: کسانی که تولید کننده واقعی هستند با بورس کالا مخالف نیستند. برخی مخالفتها به این باز میگردد که ممکن است شخصی وارد کننده باشد و با توجه به تولید داخلی آن کالا ممکن است، تعارض وجود داشته باشد.
در حال حاضر برخی گروههای رانت خوار در ایران به این حد از امکانات رسیدهاند که هم رسانه ، هم نفوذ در سیاست گذاری و هم پول دارند و به هر صورتی تلاش میکنند، حتی با خریدن تریبون رسانهها به دنبال منافع گروهی خود و به قیمت از بین بردن بورس کالا باشند.
برای مبارزه با رانت چارهای جز شفاف سازی وجود ندارد و بازارهای رسمی پاسخ مناسبی برای شفاف سازی است. هر چیزی که قابل نظارت باشد، را باید حفظ و تقویت کرد.
برخی بورس کالا را متهم به عناوینی مثل سوپر مارکت ذی نفعان این بازار میکنند که علاقه مند به پذیرش هر کالایی در این بازار هستند. این اتهام با تناقضی که بین شفافیت و تعادل عرضه و تقاضا وجود دارد چه سنخیتی دارد؟
سلطانی نژاد: باید دانست کالایی که برند باشد وارد بورس کالا نمیشود. چون به طور معمول بورسها محلی برای عرضه کالاهای واسطهای هستند.
انتقادهایی از این دست شاید با طنزهایی همچون اینکه چرا قوز بند و ساق بند در بورس کالا پذیرش شده همواره مأنوس بوده است، اما میدانیم که در بازارهای مختلف بورس کالا از جمله بازار فرعی میتواند اتفاقهای مختلف حتی عرضه رینگ قطار و یا سیب گلاب نیز رخ بدهد.
آنچه که در بازار رسمی مورد معامله قرار میگیرد، در واقع کالاهای واسطهای هستند که برند ندارند و خودشان واسطه کالای دیگری هستند.
این اعتقاد وجود دارد که با عرضه کالای واسطهای میتوان کشف نرخ شفاف به دست آورد که اگر توزیع و کشف نرخ آن به درستی صورت بگیرد کالای نهایی نیز به درستی توزیع و با قیمت مناسب در اختیار عموم قرار میگیرد.
بالاخره سر نخ بحث معاملات بورس کالا بر پایه نرخ ارز دولتی در دست کیست؟ بورس کالا یا وزارت صمت یا دولت ؟
سلطانی نژاد: در دست سیاست گذار است. به نوعی بالاخره کسی که در این حوزه سیاستگذاری میکند، این شرایط را تعیین میکند و در بستهای که پیشنهاد داده، بورس کالا نیز جزیی از آن به شمار میرود.
بالاخره عنوان شده نرخ ارز و تأمین نیاز داخل بر اساس این مکانیزم است و صادرات فقط به شرط تولید کننده بودن امکان دارد. نمیتوان این وسط ساز ناکوکی زد و گفت، من نرخ پایه را قبول ندارم و صادرات انجام نشود. وقتی جزئی از این سیستم باشیم، باید طبق منویات عمل کرد.
مستندی وجود دارد که بر اساس آن، علاوه بر وجود کد معاملاتی برای ورود به بازار ،اختلاف حاصل از ارز دولتی و آزاد ناشی از معامله یک کالا منجر به پیش فروش آن پیش از انجام معامله در بازار آزاد شده بود. بورس کالا در جایگاه ناظر بازار قرار دارد، اما کانال عرضه و تقاضا مسموم است.
سلطانی نژاد: متخلفان در این فرایند به طور حتم یک روزی به چنگ عدالت گرفتار میشوند. اگر مشکلی در این زمینه وجود دارد، لایههای بعدی نظارتی باید بررسی شود. هر بازاری یک عرضه کننده و یک خریدار دارد. سمت عرضه کننده مشکلی نیست و همکاری خوبی با عرضه کنندگان بر خلاف میل آنها و با توجه به اینکه معتقدند، نرخها باید اصلاح شود با بورس کالا وجود دارد.
آنها با وجود انتقاد از نرخ پایه، اما به طور عمومی عرضههای منظم را اغلب رعایت میکنند.
مشکل اصلی سمت تقاضا و پالایش آنها است. بخشی از این متقاضیان از جمله پتروشیمیها از سامانه بهین یاب به بورس کالا معرفی میشوند.
اینکه در مورد کالایی بطور مثال کالای پلیمری 9 میلیون تقاضا در سامانه ثبت شده، در حالی که عرضه سه میلیون تن کالا در داخل وجود دارد، معلوم است که در برابر حجم چنین تقاضایی این عدد مغلوب است.
در مورد بسیاری از کالاهای پتروشیمی این موضوع وجود دارد و به هر حال شناسایی متقاضی با مشکل مواجه است.
اگر ناهنجاری در سامانه بهین یاب ببینید، به نهاد نظارتی اعلام میکنید؟
سلطانی نژاد: بله اعلام میکنیم. پارسال حدود 35 شرکت ثبتی منطقه آزاد که دلالی میکردند، از همین طریق افشا شد. الان بر روی شرکت ثبت شده در منطقه آزاد که به بورس کالا میآید، بررسی دقیقتری میکنیم. به هر حال این موارد وظیفه اصلی بورس کالا نیست، اما این بازار سیستم نرم افزاری و سازوکار نظارتی ایجاد کرده که عرضه کننده بتواند کالا را عرضه و متقاضی نیز بتواند آن را خریداری کند.
اینکه از چه کانالی عرضه کننده میآید و اینکه آیا عرضه کننده تا چه حد واقعی است، باید گفت در چارچوب دستور العملها امکان اعتبار سنجی وجود دارد، اما بیش از آن خیر. اگر قرار باشد که بورس کالا به دنبال عرضه کننده واقعی و یا خریدار واقعی باشد، باید بورس کالا نیز تشکیلات 10 هزار نفری در کنار دستگاههای نظارتی ایجاد کند.
به عبارتی باید سازمان بازرسی و تعزیرات اختصاصی در کنار ساختمان بورس کالا بسازید.
سلطانی نژاد: این سازمانها در جایگاه خود و مطابق با وظایف قانونی تعریف شده برای آنها وجود دارند. از اول ایجاد بورس کالا نیز عنوان شده در شناسایی متقاضی کالا باید این دستگاهها کمک کنند، ولی اینکه برای معیار سنجی به یکسری اطلاعات از جانب بورس کالا نیاز است، باید گفت، این اطلاعات به طور کامل در اختیار آنها گذاشته میشود.
یک گلوگاه نیز بخش مالیاتی است. از روی عملکرد این شرکتها میتوان بحث مالیات بر عملکرد و برگه تشخیص مالیات آنها را دید که آیا مواد اولیه خریداری شده به طور واقعی تولید شده یا نه . منتهی باید صبر کرد که شرکت تولید خود را استخراج نماید و بعد از انتشار صورتهای مالی باید دید این کالا چه شده است.
این بعد از کار حالت نظارتی دارد و نه کنترلی . شاید کنترل در دست نهادهایی باشد که به کارخانجات نزدیکترند. مثلاً اداره صنعت و معدن و تجارت استان یا شهرستان که باید بررسی کند که آیا آن کارخانه تولید میکند یا نه.
در مورد بهین یاب گزارشهایی وجود دارد که از نزدیک آنها را دیدهام. مثلاً با تقاضای کارخانهای که در هرمزگان قراردارد در یک روز برای دریافت کالایی مشخص با توجه به عطش بازار موافقت و مجوز سهمیه و تخصیص کالا نیز ظرف همان روز برای دریافت از بورس کالا صادر میشود.آیا این فرایندعجیب نیست؟
سلطانی نژاد: فشارهای سیاسی برخی اوقات بالاخره اثر گذار است، اما در وزارت صمت تا کنون مشکلی از این جهت ندیدهام. شاید مشکل اصلی در راستی آزمایی شهرستان مورد اشاره است که باید نظارت کنند. بارها از دوستان درخواست شده که چند معیار برای تخصیص سهمیه داشته باشند.
شرکتی که به تازگی به بهره برداری رسیده را باید صبر کرد، تا عملکرد آن نمایش داده شود. اما شرکتی که از عملکرد ریشه داری برخوردار است، باید بررسی شود که اگر واقعاً بر روی مواد اولیه دریافتی از بورس کالا به عنوان ثروت مملکت، سفته بازی و تجارت کرده جرایمی در نظر گرفته شود، تا کسی دوباره جرات این کار را نداشته باشد.
زمانی که در بورس اوراق بهادار حضور داشتم، اگر مدیران شرکتها و هیات مدیره های آنها اطلاعات را افشا نمیکردند، نماد شرکت متوقف میشد.سپس جرائم یکصد میلیون تومانی برای ناشران متخلف اوراق مالی در این زمینه گذاشته شد که برای آن زمان سنگین بود. این اقدام باعث شد، تا فرایند ارائه اطلاعات ناشران درست شود. سپس عنوان شد پروندهای برای مدیران متخلف باز میشود که دیگر نتوانند مدیر شوند.
چه اشکالی دارد، در بورس کالا نیز برای اشخاصی که مواد اولیه دریافت میکنند، اما در بخش پایین دست صنعت توزیع نمیکنند، احکامی علیه آنها صادر شود و محکوم شوند.
چرا بر روی تابلوی معاملات کسانی که بر پایه ارز 4200 تومانی کالا را دریافت میکنند، را اعلام نمیکنید.
سلطانی نژاد: این کار نتیجهای جز هیاهوی رسانهای در بر ندارد. باید اقدامی کرد که از آن بازخورد داشته باشیم. اینکه شخصی کالایی را با چه ارزی خریده یا فروخته فقط یک سوژه ژورنالیستی است. ضمن اینکه مردم نیز نگران میشوند، زیرا تحلیلهای غلط نیز ممکن است، سوار بر موج اذهان شود و مردم در نهایت میگویند، عجب مملکت و حکومتی است. چنین اقدامهایی چیزی جز تخریب افکار عمومی نیست.
باید این موضوع را به نهادهای نظارتی سپرد و از آنها مطالبه کرد. آن سامانه نیز الان وجود دارد، اما نباید با متهم کردن چند شخص انگشت شمار، سوژه به دست رسانههای معاند داد.
آیا اقدام اخیر در اعلام نام اشخاصی که ارز با نرخ دولتی برای واردات تلفن همراه دریافت کردهاند و همچنان در رسانههای معاند میچرخد، به نفع مملکت تمام شد؟
اما آیا از نظر افکار عمومی تا حد زیادی شفافیت نمیتواند با چنین افشایی بالا برود؟
سلطانی نژاد: آیا به مملکت کمکی کرد؟ به نظر من اعتماد عمومی به عنوان سرمایه اصلی تخریب شد.
دوران زالو صفت دانستن سرمایه گذار و تولید کننده گذشته است.
سلطانی نژاد: بالاخره عمده کسانی که در مجموعه تعاونیها فعالیت میکردند، انسانهای صادق و سالم هستند، اما برخی اگر سوء استفادهای کردهاند نباید کل تعاونیها را از بین ببریم. بسیاری عنوان کردند که مصاحبه کنید و بگویید تا رسوا شوند، در حالی که هر جا نشستیم، از نفس تعاون و تعاونی دفاع شد و گفتیم فقط با تعاونیهای متخلف برخورد میکنیم.
اما در بالادستی مثل همین پایین دستیها هم وضع به همین روال است. مجتمع پتروشیمی که خوراک خود را با نرخ دولتی دریافت میکرد، با توجه به نرخ آزاد ارز ، فعالیت آن به صرفه بود و محصول خود را به ترکیه صادر میکرد.
سلطانی نژاد: بله، اما بالاخره دست آنها هم رو شد. موضوع برسر برملا شدن یا نشدن چنین فعالیتهایی نیست. بسیاری از اتفاقاتی که رسانهای شده بعد از مدتی آنقدر لوث شده که مثلاً عدهای میخواهند بدانند در حسابهای بانکی افراد چه چیزی وجود دارد.
قانون مدنی کشور با توجه به مالکیت خصوصی اشخاص اجازه چنین تجسسهایی را نمیدهد.
سلطانی نژاد: معاملات افراد نیز همینطور است. الان افرادی که با ارز 4200 تومان معامله کردهاند، قانون مدنی اجازه نمیدهد که نام آنها افشا شود.
حتی کسی که دو تن سکه طلا خریده است.
سلطانی نژاد: بله منتهی باید سیستمی وجود داشته باشد که بتواند مانع بروز آن شود و رسانهها نیز همواره به آن بپردازند. دوم اینکه باید در واقع اگر کسی این کار را انجام داد، چنان بلایی بر سر وی بیاورند که دیگر نتواند در مملکت زندگی کند.
در فرانسه اگر اثبات شود، کسی مالیات خود را درست پرداخت نکرده، دیگر نمیتواند در آن مملکت زندگی کند و با یک شماره ملی، به وی گفته میشود، بچه خود را در مدرسهای ثبت نام کند که بد حسابهای مالیاتی میروند و یا باید در ادارهای کار کند که بد حسابها کار میکنند. مثل قیامت است که بر پیشانی فرد نوشته که چه کاره است.
اگر این همه ضمانت اجرا وجود داشته باشد، بسیار مناسب خواهد بود، ولی در ایران چنین سیستم اجرایی نداریم و باید سیستم قضایی کمک کند.
اعتماد عمومی مردم به حکومت نباید از بین برود. با یقهگیری یا تعقیب و گریز به دنبال اینکه چقدر خرید کردهاید و چرا خرید کردهاید، برویم، تنها یک دومینویی بی انتها است که ثمره آن از بین رفتن اعتماد عمومی است.
الان به بورس اوراق بهادار این ایراد وارد میشود که مثلاً ناظر بازار در تماس تلفنی با معامله گر دلیل خرید یا فروش را میپرسد. در بورس کالا آیا چنین وضعی وجود دارد؟
سلطانی نژاد: در بورس کالا چنین فرایندی وجود ندارد.
در مورد بازار آتی سکه و علامتی که به بازار نقدی میدهد، میخواهم بپرسم .تحقیقها نشان داده که در شرایط التهاب همه فعالان بازار به دنبال یک قیمت پایه برای تصمیمگیری بر اساس یک تابلو هستند. عنوان میکنند این قیمت در اطلاعیه عرضه فقط مظنه است، چون نمیدانیم در روز عرضه چه اتفاقی می افتد. این نرخ با وجود اینکه معاملهای بر روی انجام نگرفت، اما به بازار سیگنال میداد. نظر شما چیست؟
سلطانی نژاد: این بحث درستی است، منتهی اگر فرض کنید بورس کالا نداشته باشیم، چه اتفاقی میافتد. در آن زمان به طور کلی هرج و مرج میشود. آن زمان آب معدنی را سه هزار تومان و فرد دیگری 5 هزار تومان میخرد.
در برابر بازارنقدی سکه، مزیت بورس کالا وجود مرجع قیمتی است که میشود به آن اتکا داشت. اگر این موضوع دستوری باشد، هم عنوان میشود این نرخ دستوری است، مثل همین حرفهایی که در مورد نرخ دلار به همراه اسامی اشخاص به تمسخر گرفته میشود و اصلاً آن را در بازار قبول نمیکنند.
کما اینکه در مورد بازار ارز عنوان شد که اگر بازاری بخواهد، بر اساس نرخ دستوری راه بیافتد، اصلاً قابل پذیرش عموم نیست.
اگر بازار را قبول داریم باید نرخی که از آن بیرون میآید را نیز قبول داشته باشیم و به عنوان مرجع بپذیریم.
بالاخره باید در این مملکت در جایی پای خود را محکم بگذاریم و بگوییم از اینجا کار را شروع میکنیم. اینکه نرخ مواد اولیه چقدر است، اما در مقابل فردی 60 تا 70 درصد بر روی قیمت کالای خود بگذارد، مفهوم یکسان نیست، چون نرخهای رسمی مملکت چیز دیگری میگوید.
نرخ ورق فولادی مثلاً در بورس کالا 10 درصد افزایش یافته و باید 50 درصد قیمت آن را در بازار افزایش داد نتیجهای مضحک است. رشد قیمت ورق تنها 10 درصد نسبت به قیمتهای پایه است که اصلاً رشدی نسبت به سال قبل نداشته و حتی کاهش نیز پیدا کرده است. چه دلیلی برای افزایش قیمتها وجود دارد.
قیمت پایه بسیاری از کالاها هنوز افزایش نداشته و اگر هم بوده، در حد بسیار جزیی بوده است.
فشاری که از سمت فولادیها وجود دارد، بر سر همین موضوع است. میگویید، چرا با ارز 4200 تومانی معاملات انجام میشود. وقتی قیمت را پایین نگاه میداریم به چنین عبارتهایی محکوم میشویم و مؤلفهها را طوری تعیین میکنیم که به سمت آرامش بخشی بازارها هدایت شویم.
بازارهای رسمی با هر وضعیتی که هست، را بخواهیم از بین ببریم باید در نهایت مغازههای کسبه را نیز در بازار حذف کنیم. البته این عبارت را یکبار از صداسیما گفتم که به مذاق برخی خوش نیامد.
اگر بازار رسمی از بین برود بعدها به شما خواهم گفت که چه هرج و مرجی بر پا میشود.
آیا معتقدید که سکه آتی متهم به گران فروشی است؟
سلطانی نژاد: خیر، برخی عنوان میکردند که سکه آتی در حال جهت دادن است، اما بررسیهای مقایسهای نشان داد، حجم معاملات در بازار آتی و بازار نقدی سکه چقدر است. در گام دوم ساعات معاملات بررسی شد و دیدیم بعد از ساعات بازار نقدی ، بازار سکه آتی فعالیت دارد. از طرفی برخی روزها قیمتها در بازار سکه آتی منفی بوده و حتی برخی اوقات کاری کردیم که عمداً منفی شود. خوبی بازار متشکل این است که پیچ فرمان آن در دست شما است.
کدهای معاملاتی مخفی برای بازار سازی در سکه آتی ادعای درستی است؟ گفته میشود، در سال 90 مجوزهایی داده شد که بورس کالا بر اساس کدها میتواند در روند عرضه و تقاضای بازار ورود کند.
سلطانی نژاد: بورس کالا به هیچ وجه مستقیم وارد بازار نشده و نخواهد شد. هیچ کدی وجود ندارد . بورس کالا فقط داور بازی است. ممکن است در سازوکارهای بازار تغییراتی ایجاد کند که آن هم به طور شفاف اطلاعیه منتشر میکند، اما اینکه به صورت بازیگر وارد بازار شود، چنین چیزی هیچ وقت نبوده است.
ممکن است مثل بازار اوراق بهادار یکسری بازار گردان تعریف شوند که به مثابه سنگ کف بازار که همیشه در بازار هستند، از جمله فعالان بازار محسوب و به آنها گفته شود که بر اساس کف و سقف بازار روند متعادل معاملات را دنبال کنند.
گاهی عدهای هستند که یک مرتبه با سرمایه بزرگی بخواهند از بازار آتی بازده بگیرند. بازار گردانها برای حفظ تعادل بازار،جلوی این هجمههای یکباره را میگیرند.
این بازارگردان ها متصل به بورس کالا نیستند؟ مثلاً بورس کالا با کدهای بازارگردان ها میخواهد بازار را تنظیم کند.
سلطانی نژاد: به هیچ وجه.برای بازارگردان ضابطه وجود دارد. هر چند در بازار آتی هنوز بازار گردان به لحاظ مقررات وجود ندارد، اما برای رفع این مشکل آیین نامه پیشنهادی به سازمان بورس ارائه و درخواست شده تا اشخاصی به عنوان بازارسازان (scalper) که در بازار آتی فعال هستند، بتوانند با سازوکاری تبیین شده فعال شوند.
در بازار آتی با هرم مالی میتوانید موقعیتهای زیادی بگیرید.
الان اهرم بازار آتی سکه یک به سه است
سلطانی نژاد: بله. بازارسازها با این اهرم تا حدی جلوی نا هنجاریها را میگیرند تا فعالیتهای سوداگرایانه انجام نشود. اسکالپر و بازار گردانها را باید تعریف کرد و حتی معتقدم در بازارهای کالایی نیز اگر بحث کاغذی شدن بازارهای کالایی راه بیافتد، همچنان نیاز به این فعالان وجود خواهد داشت.
اینکه گفته میشود در انتهای بازار به یک مرتبه سفارشهایی در سیستم گذاشته میشود، تا همه بازار جبرانی شوند، را قبول دارید؟
سلطانی نژاد: بازار آن چنان کم عمق نیست که این اتفاقها رخ بدهد و با روزی 40 هزار تراکنش بعید است، کسی بتواند چنین کاری انجام دهد.
ارزش معاملات این بازار تا الان چقدر است؟
سلطانی نژاد: تا الان بالغ بر 53 هزار میلیارد تومان میشود. بازار آنقدر کوچک نیست که کسی بتواند به راحتی در آن دستکاری کند.
شایعه تعطیلی این بازار و انتقادهای پیرامونی آن را هم اشاره بفرماید.
سلطانی نژاد: بازار آتی سکه تنها بازار رسمی و از نوع بازار آتی و به عبارتی مظنه گذاری است . در مورد طلا و سکه و حتی کالاها برای تعادل بخشی به بازارها چند راه وجود دارد. پیرو تفکر عدهای آن قدر کالا ریخته شود که بازارها سیراب شوند. تجربه نشان داده که این ایده کارساز نیست. در مورد طلا آن قدر سکه فروخته شد که الان پیش بینیها به دنبال این مسئله است که این سکهها کجا رفته و به چه چیزی تبدیل میشود.
این اعتقاد وجود دارد که هر کجا پول در برابر کالا قرار گیرد، چیزی که برنده بوده پول است. چون پول بالاخره نامحدود است و حتی میتواند قرض گرفته شود، یا چاپ شود. پول نامحدود است.
پول میتواند زایش داشته باشد و ایجاد شود. از یک بازار به بازار دیگری حرکت کند، اما کالا این طور نیست و عرضه آن محدود است. عرضه کننده طلا در کشور محدود است.
در بسیاری از مراکز سرمایه گذاری و اقتصادهای بزرگ دنیا به طور کامل درک شده است.
باید پول را در برابر پول قرارداد نه اینکه کالا در برابر کالا قرار گیرد. در بازار آتی سکه نیز همین طور است. نه باعث شده طلای مملکت نابود شود و نه باعث شکل گیری صفهای سنگین شده است.
کما اینکه گواهی سپرده سکه طلا قبل از تفکر کنونی بانک مرکزی وجود داشته است.
سلطانی نژاد: الان بانک مرکزی به این نتیجه رسیده که حتماً باید از این بازار استفاده کنند.
چرا دیر به این فکر می افتند؟ آیا از شما مشورت میگیرند؟
سلطانی نژاد: الان بحث مالیاتی اوراق گواهی سپرده سکه مانع عرضه شده است. از ابتدا عنوان نشده بود که مالیات اخذ میشود. اگر قرار باشد مالیات اخذ شود، چرا در بازار سرمایه بایداین مالیات اخذ شود. آن وقت دیگر هیچ ابزاری که به مردم معرفی شود، مورد اقبال مردم نخواهد بود.
مالیات ارزش افزوده این اوراق محاسبه شده، اما الان بحث بر سر مالیات بر عملکرد مطرح است.
بعد از دو یا سه سال بحث بر سر بورس ارز، بازار آتی ارز،بازار ثانویه ارز و بازار گواهی صادراتی ارز اما در نهایت سیاست گذاران به این نتیجه رسیدند که با وجود درج نماد معاملاتی در بورس تهران چنین بازاری راه اندازی شود، اما هیچ وقت این اتفاق نیفتاد. بالاخره سیاست گذار به دنبال چیست و حلقه مفقوده ارز چرا به هم نمیرسد؟
سلطانی نژاد: بورس کالا همواره مزایای این بازار را عنوان کرده است. در مورد هر کالایی اگر بازار وجود داشته باشد، دیگر گمانه زنی وجود ندارد. الان دو نفر با هم در کانالهای تلگرامی ارز معامله میکنند و همان قیمت مبنا میشود. یا کسی میگوید این تعداد را خریدم. وقتی چنین فضایی وجود داشته باشد دیگر چه انتظاری دارید.
بازار سازمان یافتهای که بتوان بر روی آن معاملات انجام داد، باید وجود داشته باشد و حتی در شرایط تحریمی نیز این بازار میتواند وجود داشته باشد.
وقتی بازار وجود داشته باشد، مؤلفههای بازار را میتوان تنظیم کرد. میتوان در یک بازار حتی بر خلاف ذات آن سهمیه بندی کرد و محدودیت ایجاد کرد، کما اینکه در مورد کالا تسهیم به نسبت میشود و یا تقاضا در بازارهای رسمی را میتوان مدیریت کرد.
معتقدم این بازار باید وجود داشته باشد، اما اینکه فضا کجاست، اصلاً مهم نیست. به دنبال صنفی بحث کردن نیستم، اما هر کجا بازار ثانویه وجود داشته باشد، جای آن بورس است.
در مورد راه اندازی بازار گواهی ارز صادراتی بالاخره عنوان شدکه گروه اول و دوم از طریق ارز پتروشیمی و فولاد و نفت تغذیه شوند و برای کالاهای مصرفی در دسته سوم نیز از طریق این بازار تأمین شود منتهی ارز حاصل از پسته و زعفران را از این بازار ثانویه مستثنی کردند.
سلطانی نژاد: البته بازار ثانویه تعریف دیگری دارد. مثلاً بر روی سهم ایران خودرو میتوان معاملات مکرر انجام داد. اینکه کسی صادرات انجام داده و ارز آنرا در نیما ثبت و به شخص دیگری میفروشد، اصلاً به معنای بازار ثانویه نیست. لغت بازار ثانویه ارز معلوم نیست، از کجا آمده است. تنها وقتی که قرار باشد، این گواهی دوباره معامله شود و دست به دست شود، آن وقت باید گفت ثانویه است.
بازار ثانویه جایی است که واحدهای آن مثل سهام در گردش و نقد شونده باشد و یک دارایی استاندارد است. در حالی که یک شخص ممکن است 50 هزار دلار داشته باشد و شخص دیگری 57 هزار دلار که حجم متفاوتی دارد و یا ارزهای مختلفی ممکن است وجود داشته باشد.
بنابراین بازار ثانویه به این صورت شکل نمیگیرد. این همان بازار اولیه است هر چند که وجود آن به عنوان یک بازار از مزیت برخوردار است.
آیا این بازار به گروه سوم کالایی با توجه به اینکه ارز حاصل از پسته و زعفران از سامانه نیما مستثنی شده جوابگو هست؟
سلطانی نژاد: از تشکیل بازار به عنوان یک بازار متشکل حمایت میکنم، اما بالاخره اگر در بازاری عرضه کم باشد، تقاضا برای آن صف میکشد . اولویت بندی و پالایش متقاضیان بسیار مهم بوده و البته مرجعی که متقاضیان را پالایش میکند، از اهمیت بالایی برخوردار است. پیش بینیها حاکی از تخصیص 6 الی 10 میلیارد دلار در این گروه است که اگر درست تخصیص یابد هم به کاهش نرخ ارز میکند و هم یکسری تقاضای کاذب از بین میرود، حداقل در تقاضای حوالهای ممکن است از بین برود و در نهایت بازاری است که میشود، در آینده بر روی آن نظارت کرد.
به نظر شما صرافان میتوانند در بورس کالا به بازار ارز کمک کنند؟
سلطانی نژاد: فعلاً که قرارنیست این مکانیسم در بورس کالا ایجاد شود، ولی اگر در همان سیستم بانک مرکزی، صرافان شفاف عمل کنند، نتیجه آن بسیار خوب خواهد بود.
در مورد بازار آتی زعفران تا کنون استقبالها چگونه بوده است ؟
سلطانی نژاد: بازار آتی زعفران که به راه افتاد فکر نمیکردیم، این همه استقبال وجود داشته باشد.
فعالان این بازار چه اشخاصی هستند؟
سلطانی نژاد: بخشی از آنها معامله گران بازار آتی سکه و برخی نیز معامله گران زعفران از جمله شرکتهای تعاونی که اعضای آنها در خراسان رضوی هستند و عدهای نیز فعالان بازار سرمایه حضور دارند که پیش بینیهایی از نرخ زعفران دارند.
درخواستم از فعالان این بازار این است که با دید متفاوتی نسبت به بازار آتی سکه وارد این بازار شوند.
اگر قرار داد آتی زعفران منجر به تحویل شود، به هر حال بسیاری از افرادی که کار آنها زعفران نیست، به مشکل بر میخورند و حتماً باید تمهیداتی بیاندیشند که قبل از سررسید از بازار خارج شوند و یا قراردادی با یک خریدار عمده زعفران منعقد کرده باشند که اگر خواستند، وارد موعد تحویل کالا شوند بتوانند موقعیت خود را پوشش دهند.
بازار آتی، بازار پوشش ریسک و بازار حضور برخی سفته بازان نیز هست. خوشحالم که این بازار رونق گرفت.
باید به تفاوتهایی میان این دو بازار توجه داشت. سکه یک کالای بادوام بوده و بازار خاص خود را دارد، ولی زعفران متفاوت است.
حجم معاملات آتی زعفران و پسته تا کنون چقدر بوده است؟
سلطانی نژاد: قرارداد آتی زعفران بالغ بر 284 تن و در بازار فیزیکی نیز 13 تن تا کنون معامله صورت گرفته و در بازار پسته نیز بالغ بر 123 تن از این کالا در بورس کالا معامله شده است.
زمانی که بازار آتی زعفران راه اندازی شد، خاطرم هست که قیمت زعفران خراسان کاهش شدیدی داشت.
سلطانی نژاد: این بازار کمک بسیاری به کشاورزان برای پوشش ریسک کرد که صدمهای از بابت افت قیمتها نبینند.
ورود بورس کالا به بازار سنتی زعفران و پسته یا حتی گندم با انتقادهایی روبرو بوده است. مثلاً تاجر اتاق بازرگانی در مورد پسته بر روی آنتن زنده تلویزیون میگوید اگر بر روی این قلم کالا دست بگذارید باید فاتحه پسته ایران را خواند. یا نماینده گندم کاران عنوان میکرد، از وقتی بورس کالا وارد خرید گندم شده فقط کارمزد میدهیم، در حالی که کار خود را قبل از این راحتتر انجام میدهیم.
مکانیزم بورس کالا در کنار بازارهای سنتی کشاورزی چه کمکی به کشاورز و شفافیت کرده است؟
سلطانی نژاد: بدانید به سراغ کسانی رفتهایم که تریبون در دست دارند و بر حسب اتفاق از عدم شفافیت بازار نفع میبرند. بالاخره تاجری که بخش عمدهای از پسته کشور را جمع آوری میکند و تبدیل به عرضه کننده انحصاری در چین شده است، به طور قطع نمیخواهد بازار شفافی ایجاد شود و به جای عوامل متصل به خود ، دیگران بخواهند در این بازار عرض اندام کنند.
کما اینکه به بسیاری اشخاص پیشنهاد داده شد که از بورس کالای خود را خریداری کنند. مگر آنها کار غیر شرعی انجام میدهند؟ در این آکواریوم این تجار نیز معامله انجام دهند تا ببینیم چطور شنا میکنند. ما مشکلی با خرید آنها نداریم.
فرمولهای تاجر در پستوها و اتاقهای در بسته شکل میگیرد.
سلطانی نژاد: مشکل ما (با خنده) همان پستوها است. در اثر مُفت خری بسیاری از محصولات کشاورزی از سوی دلالان و واسطهها، کشاورزان رغبتی برای تولید محصولات به جز محصولات برخودار از از خرید تضمینی دولتی ندارند.
اما تاجر و یا واسطه به دلیل برخورداری از پول نقد پر قدرت میتواند جلوی بورس کالا یا هر بازار دیگری بایستد.
سلطانی نژاد: همین حالا هم ایستادهاند. اینکه در تلویزیون و رادیو هر حرفی را میزنند، به خاطر همین قدرت است.
البته میتوانند بازار را به هم بریزند. بورس کالا چطور این وضعیت را تنظیم میکند؟
سلطانی نژاد: بستگی دارد. اگر بتوان کشاورز را سازماندهی کرد این اتفاق نمیافتد. اتفاق اخیر در بازار پسته را در نظر بگیرید. وقتی کشاورزی پسته را میکارد و طوری برای وی فرهنگ سازی شد که بتواند پسته را با قیمت بالاتری بفروشد و چرخه درآمد، پس انداز،سرمایه گذاری شکل بگیرد، میتواند بخشی از پول خود را در بهبود آبیاری صرف کند. میدانیم که بزرگترین مشکل پسته، آب است.
کشاورزان پسته کار اگر سیستم آبیاری خود را طوری بهینه میکردند که کمتر مصرف شود و یا اینکه مثلاً نوعی از پسته را سرمایه گذاری میکرد که کمترین آب را مصرف کند یا هر بهبود روش دیگری که میتوانست انجام دهد، شاید به سرنوشت امروز نمیرسیدند که بسیاری یا زمینهای خود را رها کردهاند یا زمین پسته را میسوزانند.
الان نرخ دلار افزایش یافته شاید کمی به کشاورزان کمک شود، ولی در مجموع با همین فرمان پیش بینیها از کاهش حجم تولید پسته و از دست دادن بازارهای جهانی حکایت دارد.
حالا در این وضعیت ، عدهای با حضور بورس کالا منافع خود را در خطر میبینند.
گفته میشود بازاری مثل زعفران یا پسته که در دست چند تاجر انگشت شمار است و با پول پر قدرت همواره با خرید سلف از کشاورز که نیاز به پول نقد برای مصارف خود دارد،نمیتواند با مکانیزم های پیشرفته بورس کالا همراستا شود.
سلطانی نژاد: ورود بورس کالا به بازار پسته در سال 96 باعث شد، بسیاری از کشاورزان محصول پسته خود را که حتی به واسطه می فروختند کمی از قدرت چانه زنی بر سر افزایش قیمتها برخوردار شوند. حتی شنیده میشد کشاورزان در مقابل واسطهها عنوان میکردند، اگر به قیمت مورد نظر نخرید آنرا در بورس کالا میفروشیم. واسطهها از ما راضی نیستند و به خون ما تشنه هستند، هر چند با تهدید و ایجاد ارعاب اجازه عرضه محصول پسته این دسته از کشاورزان در بورس را ندادند و یا از کارمزد ترسانیدند، اما بالاخره خریدار پسته همین واسطهها هستند، چون بازار با همین شکل سنتی شکل گرفته و بورس نیز به سرعت نمیتواند تعداد زیادی خریدار ایجاد کند.
آقای سلطانی نژاد چرابا وجود بورس کالا اما همچنان بازارهای دلالی در پلیمر ، کشاروزی یا در بازارهای دیگر همچنان رونق دارد. بازار آتی کنجاله سویا راه اندازی شد، اما بازار سنتی به سمت این بازار نیامد؟
سلطانی نژاد: چون مقاومت زیاد است، از طرفی در حیطه قانونگذاری و همینطور حیطه تنظیم بازارها باید جریمههایی برای عدم شفافیت برای معاملات خارج از بورس گذاشت.
این جرائم را باید چه کسی تعیین کند. شما یا مجلس؟
سلطانی نژاد: این جرائم را باید مرجع مربوطه بگذارد.خیلی وقتها مجلس و برخی اوقات دولت و یا تنظیم بازار است، اما در دنیا فروش خارج از شبکه جرم بسیار بزرگی است. وقتی دو بطری یا 100 بطری آب معدنی فروخته میشود، اشکالی ندارد، اما بالاتر از آن حتماً خبرهایی است. هیچ کجا خرید چند هزار سکه طلا بدون آن که کسی کاری نداشته باشد وجود ندارد، زیرا فروش خارج از شبکه تلقی میشود.
اگر بیش از حد مشخصی بر روی کالا معامله شود، باید در جایی اظهار شود و آن را توضیح داد و یا اینکه اگر در بورس معامله صورت گرفته، اشکالی ندارد. اینها مشوقهایی است که در دنیا میگذارند و ما هم باید داشته باشیم.
در مورد کالاهای برند تنها باید در جایی ثبت شوند، ولی در مورد کالای واسطهای که مرجع تولید هستند، باید حتماً در بورسها انجام شود.
در گزارش عملکرد هیات مدیره امسال بورس کالا که به مجمع ارائه شد، عمده فعالیتها در حوزه گندم بسیار چشمگیر بود. شاید بخش زیادی به خاطر دستور وزارت جهاد کشاورزی بوده باشد، اما بسیاری از فعالیتها مربوط به گندم در رینگ کشاورزی بود.آیا قرار است از این پس گندم بر روی تایلوی بورس کالا در سراسر ایران قیمت گذاری شود؟
سلطانی نژاد: گندم مربوط به صنف و صنعت بر روی تابلوی بورس تعیین تکلیف میشود، هم به لحاظ شفافیت و هم به لحاظ اینکه کسی که قدرت مذاکره بالاتری دارد، به طور انحصاری گندم بهتری را دریافت نکند، چون عرضه کننده انحصاری در حوزه گندم وجود دارد و هر کسی قدرت چانه زنی بالاتر و توانمندی بهتری در مذاکره داشته باشد، میتواند گندم بهتری دریافت کند، ولی وقتی در بورس به رقابت گذاشته شود، قدرت چانه زنی چنین افرادی از بین میرود.
در مورد خرید تضمینی نیز با توجه به افزایش نرخ دلار ، قیمت جو و ذرت نیز افزایش یافته است. این دو کالا عمدتاً وارداتی است و قرار است، ارز مبادلاتی نیز به آنها تخصیص داده شود، اما قیمت آنها بالاتر از سالهای قبل خواهد بود. اما اینکه وارد چرخه تضمینی شود چندان مطمئن نیستیم، چون ممکن است نرخ بازاری از نرخ تضمینی دولت فزونی بگیرد و ورود آن به چرخه خرید تضمینی چندان توجیه ندارد