اشاره:
در شماره قبل، اهمّیت، فلسفه، موارد مصرف و آثار فردی زکات را مورد بررسی قرار دادیم. در ادامه، آثار اجتماعی زکات و آثار عدم پرداخت آن را بحث می کنیم.
ب. آثار اجتماعی زکات
زکات به عنوان یک اصل اجتماعی، در میان قوانین اجتماعی اسلام، بی نظیر است؛ چرا که نقش تعیین کننده ای را در پیشبرد اهداف اسلام، به خصوص در برنامه اقتصادی ایفا می کند.
با بررسی آثار پرداخت زکات در بعد اجتماعی به این نتیجه می رسیم که زکات، علاوه بر اینکه فقرا را از انزوا، گوشه گیری، بدبینی، ناامیدی و حس حقارت دور می کند، موجب برادری و دوستی در بین مسلمین شده و به واسطه حل مشکلات فقرا، بخشی از مفاسد اجتماعی را که برخاسته از فقر حاکم بر جامعه است نیز از بین می برد.
از آثار اجتماعی زکات می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1. دفع بلا از امت
یکی از آثار اجتماعی زکات، دفع انواع بلاها و خطرات از امت است و شاید بتوان بعضی از بلاها را ناشی از عدم توجه به این واجب الهی دانست؛ چنانکه امام صادق علیه السلام می فرمایند: «اِنَّ اللّهَ لَیَدْفَعُ لِمَنْ یُزَکِّی مِنْ شِیعَتِنا عَمَّنْ لا یُزَکِّی وَلَوْ اَجْمَعُوا عَلی تَرْکِ الزَّکاةِ لَهَلَکُوا؛ قطعا خداوند به خاطر کسانی از شیعیان ما که زکات می دهند، [انواع بلاها و خطرات را] از سایرین نیز دفع می کند و اگر همه پرداخت زکات را ترک می کردند، نابود می شدند.»
2. فقرزدایی
یکی از مسائل مهم جامعه، وجود فقر و یکی از راههای مبارزه با آن، پرداخت زکات و انفاق است. هدف اسلام از تشریع زکات، کم کردن فاصله های بین فقرا و اغنیا است.
در همین راستا، روایات بسیاری از ائمه معصومین علیهم السلام به ما رسیده که مضمون همه آنها دستور به پرداخت زکات به فقرا تا سرحد بی نیازی آنان است و بدین طریق خواستار یک توازن اجتماعی در بین مسلمانان می باشد.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «اِنَّما وُضِعَتِ الزَّکاةُ اِخْتِبارا لِلاَْغْنِیاءِ وَمَعُونَةً لِلْفُقَراءِ وَلَوْ اَنَّ النّاسَ اَدَّوْا زَکاةَ اَمْوالِهِمْ ما بَقِیَ مُسْلِمٌ فَقِیرا مُحْتاجا وَلاَسْتَغْنی بِما فَرَضَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ وَاِنَّ النّاسَ ما افْتَقَرُوا وَلاَ احْتاجُوا وَلا جاعُوا وَلا عَرُوا اِلاَّ بِذُنُوبِ الاَْغْنِیاءِ؛ زکات به منظور آزمودن توانگران و کمک به مستمندان وضع شده است. اگر مردم زکات اموال خود را می پرداختند، هیچ مسلمانی، فقیر و نیازمند نمی ماند و به سبب آنچه خداوند عزّ وجل برای او واجب کرده است، بی نیاز می شد. مردم، فقیر و نیازمند و گرسنه و برهنه نشدند، مگر به سبب گناهان ثروتمندان.»
صرف نظر از اینکه زکات دور کننده فقر از جامعه اسلامی است، مفاسدی را که گریبان گیر جامعه است نیز کاهش می دهد، چرا که هم ازدیاد سرمایه، زمینه ساز فساد است و هم فقر ممکن است زمینه مفاسد اجتماعی مثل وقوع سرقت، دریافت رشوه، خیانت و امثال آن را فراهم آورد که زکات، از راههای تعدیل کننده ثروت و از بین برنده بسیاری از مفاسد می باشد.
آری، اغنیا می توانند عقل و لیاقت مال خود را در یکی از این دو راه بیازمایند:
الف. ثروت خود را صرف هزینه تجملات و خرید وسایلی که موجبات تفاخر بر دیگران را فراهم می کند بنمایند و منفور خلق و خالق شوند.
ب. و یا با پرداخت بخشی از سرمایه خود، در راه نجات انسانها در بعد مادّی و معنوی سهیم باشند و با دادن حقوق الهی محبوب خالق شوند.
آنچه مسلّم و بدیهی است، این است که راه دوم با عقل و منطق سازگارتر و در نظر عرف پسندیده تر است؛ به همین خاطر است که در روایت فوق، زکات، وسیله آزمایش اغنیا معرفی شده است.
قرآن کریم نیز در آیه 141 سوره انعام با صراحت اعلام می دارد که همه محصولات یک کشتزار، باغ یا نخلستان، برای مصرف شخصی نیست و در آن حقی برای فقرا و مساکین منظور شده است.
«وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ جَنّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَیْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُکُلُهُ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمّانَ مُتَشابِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»؛ «اوست که باغهای معروش (باغهایی که درختانش روی داربستها قرار دارد) و باغهای غیرمعروش را آفرید. همچنین نخل و انواع زراعت را که از نظر طعم و میوه با هم متفاوتند. و [نیز] درخت زیتون و اَنار را، که از جهتی با هم شبیه و از جهتی تفاوت دارند. از میوه آن وقتی به ثمر می رسد، بخورید و حق آن را به هنگام درو، بپردازید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.»
3. تقویت بنیه دینی مردم
همانطور که اشاره شد، مصرف زکات، در مسائل اقتصادی صِرف خلاصه نمی شود؛ بلکه جامعیت آن باعث شده است تا در کلیه اموری که به نوعی موجب تقویت بنیه های دینی دوست داران اهل بیت علیهم السلام می گردد نیز، مصرف شود که ساخت مسجد، مدرسه، کتابخانه، انجام تبلیغات اسلامی، انجام امور دینی، اصلاح و آشتی بین مسلمین، از جمله آنها است. امام علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمود: «اِنَّ عِلَّةَ الزَّکاةِ مِنْ اَجْلِ قُوتِ الفُقَراء... وَالْمَعُونَةِ لَهُمْ عَلی اَمْرِ الدِّینِ؛ دلیل پرداخت زکات، قوت فقرا،... و کمک رسانی به آنان در امور دینی [آنها[ است.»
آثار عدم پرداخت زکات
همان گونه که زکات موجب آثار و برکات فردی و اجتماعی است ـ که به نمونه هایی از آن اشاره شد ـ نپرداختن آن نیز آثار سوئی را بر فرد و جامعه بر جای می گذارد.
آثار عدم پرداخت زکات را در یک تقسیم بندی کُلّی می توان به آثار دنیوی و اُخروی تقسیم کرد.
الف. آثار دنیوی
با بررسی آیات و روایاتی که از طرف شارع مقدس اسلام و ائمه طاهرین علیهم السلام به ما رسیده است، این نکته به دست می آید که بسیاری از اوامر و نواهی، رابطه مستقیم با زندگی دنیوی انسان در بعد فردی و اجتماعی دارد.
بارها این مسئله تجربه شده است که انجام فعل حرام و یا ترک واجب، غیر از عذاب اخروی، آثار خود را در این دنیا نیز بر جای گذارده است. اصولاً از دیدگاه اسلام اموالی که مخلوط با حق دیگران بوده و حق اللّه (خمس و زکات) و حق الناس از آن جدا نگردیده است، اموالی نکبت بار است که بدبختی، درد، رنج و عذاب را برای صاحب خود به همراه دارد؛ چنان که پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مالٌ لا یُزَکّی؛ مالی که زکات آن پرداخت نشده، ملعون و مورد نفرین است.» و نیز فرمود: «ما حَبَسَ عَبْدٌ زَکاةً فَزادَتْ فِی مالِهِ؛ ممکن نیست بنده ای زکات مالش را حبس کند؛ اما مال او فزونی [واقعی] پیدا کند.»
در حقیقت، یکی از اهداف تشریع زکات، غیر از پاکی روح از بخل، دنیا پرستی و مال دوستی، پرداخت حقوقی است که اسلام در مال اغنیا قرار داده است. و عدم پرداخت آن، آثار سوئی را به همراه دارد که به برخی از آن اشاره می شود:
1. تلف شدن اموال
همان طور که پرداخت زکات موجب برکت و ازدیاد رزق می شود و ائمه معصومین علیهم السلام کم نشدن مال زکات داده شده را تضمین کرده اند، در مقابل، یکی از دلایل تلف شدن اموال به واسطه حوادث طبیعی و غیر آن را عدم پرداخت زکات دانسته اند. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «ما ضاعَ مالٌ فِی بَرٍّ وَلا بَحْرٍ اِلاَّ بِتَضْیِیعِ الزَّکاةِ؛ هیچ مالی در خشکی و در دریا ضایع و تلف نمی شود، مگر به خاطر آنکه زکات آن تضییع شده باشد.»
سؤالی که در اینجا مطرح می شود، این است که چرا عده ای با اینکه در پرداخت حقوق الهی کوتاهی می کنند، نه تنها از ثروتشان کاسته نمی شود، بلکه همواره بر آن افزوده می گردد؟!
پاسخ این است که اوّلاً، خداوند متعال وسایل ارشاد و هدایت تمام بندگان خود را فراهم ساخته و توسط پیامبران و ائمه طاهرین علیهم السلام با آنان اتمام حجت کرده است. حال اگر در گمراهی خویش باقی ماندند و همچنان به هتک حرمت خدا پرداختند و مقررات و دستورات الهی را ناچیز انگاشتند، آنها را به خویشتن واگذارده، به وسیله مال و اولاد زیاد، آنان را در ناز و نعمت و خوشی قرار می دهد و در عالم آخرت به عذاب سختی گرفتارشان می کند؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: «وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوآاْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لاِّءَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوآاْ إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ »؛ «آنها که کافر شدند [و راه طغیان پیش گرفتند[ تصور نکنند اگر به آنها مهلت می دهیم برایشان بهتر است. ما به آنها مهلت می دهیم فقط برای اینکه بر گناهان خود بیفزایند و برای آنها عذاب خوار کننده ای [آماده شده] است.»
ثانیا، اگر چه برخی از افرادی که فقط به فکر زر اندوزی بوده و به حقوقی که خداوند بر آنها واجب کرده توجهی نمی کنند، در ظاهر در ناز و نعمت و خوش گذرانی مشغول اند، ولی باطنی پر از اضطراب آنها را احاطه کرده است و حتی نمی توانند یک شب را با آرامش به صبح رسانند.
2. کمبود و قحطی و بی برکتی
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند: «اذا مُنِعَتِ الزَّکوةُ مُنِعَتِ الاَْرْضُ بَرَکاتِها؛ هر گاه زکات پرداخت نشود، زمین از برکاتش بازداشته می شود.»
و نیز در جایی دیگر می فرماید: «لا تَزالُ اُمَّتِی بِخَیْرٍ ما تَحابُّوا... وَاَقامُوا الصَّلوةَ وَآتَوُ الزَّکوةَ فَاِذا لَمْ یَفْعَلُوا ذلِکَ ابْتُلُوا بِالْقَحْطِ وَالسِّنِینَ؛ امت من تا مادامی که یکدیگر را دوست بدارند... و نماز را به پا دارند و زکات را بپردازند، در خیر و سعادت به سر می برند؛ ولی اگر اینها را انجام ندهند، گرفتار قحطی و خشکسالی می شوند.»
امام باقر علیه السلام نیز می فرماید: «اِذا مَنَعُوا الزَّکاةَ مَنَعَتِ الاَْرْضُ بَرَکَتَها مِنَ الزَّرْعِ وَالثِّمارِ وَالْمَعادِنِ کُلَّها؛ اگر زکات را پرداخت نکنند، زمین برکتش را از کشاورزی و میوه ها و معادن بر می دارد.»
3. محروم شدن از رحمت
همان گونه که قرآن پرداخت زکات را موجب جلب رحمت الهی بر می شمرد، در مقابل، عدم پرداخت این فریضه موجب دوری از رحمت الهی خواهد شد، چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید: «حَقِیقٌ عَلَی اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ اَنْ یَمْنَعَ رَحْمَتَهُ مَنْ مَنَعَ حَقَّ اللّهِ فِی مالِهِ؛ کسی که حق خدا در مالش را نپردازد، سزاوار است که خداوند رحمت خود را از او دریغ کند.»
4. هزینه شدن مال در راه باطل
امام صادق علیه السلام می فرماید: «ما مِنْ رَجُلٍ یَمْنَعُ دِرْهَما فِی حَقِّهِ اِلاَّ اَنْفَقَ اِثْنَیْنِ فِی غَیْرِ حَقِّهِ؛ کسی که مال خود را در راه حقش [و اطاعت خدا] صرف نکند، دو برابر آن را در راه معصیت خداوند هزینه می کند.» و در روایتی دیگر می خوانیم: «مَنْ مَنَعَ حَقّا لِلّهِ عَزَّ وَجَلَّ اَنْفَقَ فِی باطِلٍ مِثْلَیْهِ؛ کسی که حق خدا را نپردازد [و در راه حق، مال خود را صرف نکند]، دو برابر آن مقدار را در راه باطل صرف خواهد کرد.»
5. عدم قبولی نماز
چنان که قبلاً نیز اشاره شد، در اسلام نماز و زکات با یکدیگر قرین و پیوسته بوده و طبق آیات و روایات متعددی قبولی تمام اعمال وابسته به قبولی نماز است و قبولی نماز وابسته به پرداخت زکات می باشد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «فَاِنْ بَخِلَ بِزَکاتِهِ وَلَمْ یُؤَدِّها اُمِرَ بِالصَّلوةِ فَرُدَّتْ اِلَیْهِ وَلُفَّتْ کَما یُلَفُّ الثَّوْبُ الْخَلْقُ ثُمَّ یُضْرَبُ بِها وَجْهُهُ»؛ «کسی که در پرداخت زکات بخل ورزد و آن را ادا نکند، به نمازش امر شده و به او برگردانده می شود و مانند لباس کهنه پیچیده و به صورتش زده می شود.»
آن حضرت در خطبه وداع فرمود: «اَیُّهَا النّاسُ اَدُّوا زَکاةَ اَمْوالِکُمْ فَمَنْ لا یُزَکِّی لا صَلاةَ لَهُ وَمَنْ لا صَلاةَ لَهُ لا دِینَ لَهُ وَمَنْ لا دِینَ لَهُ لا حَجَّ وَلا جِهادَ لَهُ؛ ای مردم! زکات اموالتان را بپردازید؛ زیرا کسی که زکات نپردازد، نماز او مورد قبول نخواهد بود و کسی که نمازش مورد قبول نباشد، دین ندارد و کسی که دین ندارد، حج و جهادی برایش نیست [و از او قبول نمی شود.]»
6. استحقاق اخراج از مسجد
اهمیت مسئله زکات به حدی است که اسلام مانع زکات را کافر به آخرت، منافق، هم ردیف رباخوار و کار او را موجب شرک به خدا معرفی کرده و موجب می شود تا رسول خدا صلی الله علیه و آله تعدادی را به خاطر عدم پرداخت زکات از مسجد بیرون کند؛ چنان که امام باقر علیه السلام می فرماید: «بَیْنا رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فِی الْمَسْجِدِ اِذْ قالَ قُمْ یا فُلانُ قُمْ یا فُلانُ قُمْ یا فُلانُ حَتّی اَخْرَجَ خَمْسَةَ نَفَرٍ فَقالَ اخْرُجُوا مِنْ مَسْجِدِنا لا تُصَلُّوا فِیهِ وَاَنْتُمْ لا تُزَکُّونَ؛ روزی در مسجد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: بلند شو ای فلانی، بلند شو ای فلانی و تا پنج نفر را [از بین جماعت] بیرون آورد. سپس فرمود: از مسجد ما خارج شوید و تا وقتی زکات نمی پردازید در آن نماز نخوانید.»
ب. آثار اخروی
عدم پرداخت زکات علاوه بر آثار دنیوی که گفته شد، آثار اُخروی را نیز در پی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1. عذاب دردناک
یکی از مسلّمات دین اسلام، وجوب پرداخت زکات طبق شرایطی که در کتب فقهی ذکر شده است، می باشد. و ترک آن از گناهان کبیره محسوب می شود؛ چنان که در روایات متعددی به آیات 35 ـ 34 سوره توبه استدلال شده که خداوند می فرماید: «... الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللّه ِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ * یَوْمَ یُحْمی عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوی بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما کَنَزْتُمْ لاِءَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ»؛ «...کسانی که گنج می اندوزند و طلا و نقره را ذخیره می کنند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند، پس ایشان را به عذاب دردناکی بشارت ده. روزی که حرارت داده می شود به آن مالها [و در آتش جهنم سرخ کرده می شود]، پس پیشانیها [که در وقت دیدن فقرا گره زده و روترش می کردند] و پهلوها و پشتهایشان را داغ می کنند [و به آنها می گویند:] این همان مالهایی است که برای خود ذخیره کرده اید؛ پس بچشید چیزی را که برای خود اندوخته اید.»
این آیات مبارک که مورد استدلال ائمه معصومین علیهم السلام نیز قرار گرفته، صریحا ثروت اندوزی و گنجینه سازی اموال را تحریم کرده و به مسلمانان دستور می دهد که مقداری از اموال خویش را در راه خدا انفاق کرده و از اندوختن و ذخیره کردن آن به شدّت بپرهیزید که در غیر این صورت، باید منتظر عذاب دردناکی باشید.
آنچه از روایات معصومین علیهم السلام استنباط می شود، آن است که مراد از «کنز» که در آیه شریفه آمده است، هر مالی است که زکات و سایر حقوق واجب آن پرداخت نشده باشد؛ چنان که امام رضا علیه السلام می فرماید: «لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الاْآیَةُ «وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنْفِقُونَهَا» قَالَ رَسُولُ اللّهُ صلی الله علیه و آله کُلُّ مَالٍ یُؤَدّی زَکَاتُهُ فَلَیْسَ بِکَنْزٍ وَاِنْ کَانَ تَحْتَ سَبْعِینَ اَرَضِینَ وَکُلُّ مَالٍ لاَ یُؤَدّی زَکَاتُهُ فَهُوَ کَنْزٌ وَاِنْ کَانَ فَوْقَ الاْآرْضَ؛ زمانی که این آیه شریفه که می فرماید: «و کسانی که گنج می اندوزند و طلا و نقره ذخیره می کنند و آن را در راه خدا انفاق نمی کنند» نازل شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر مالی که زکاتش پرداخت شده باشد، کنز (گنج) محسوب نمی شود؛ اگر چه در اعماق زمین باشد. و هر مالی که زکاتش داده نشده باشد، کنز نامیده می شود؛ اگر چه در روی زمین باشد.»
همچنین شاید علت داغ نهادن بر پیشانی، پهلو و پشت که در آیه 35 سوره توبه به آن تصریح شده است، اشاره به آن ثروتمندانی باشد که از ادای حقّ فقرا و مستمندان دوری می کنند، در برخورد با آنان، صورت و پیشانی در هم کشیده و از نشستن کنار آنها ابا دارند و وقتی با آنان برخورد می کنند، پشت به آنها کرده و آنها را مورد تحقیر و بی مهری قرار می دهند.
امام باقر علیه السلام می فرماید: «مَا مِنْ عَبْدٍ مَنَعَ مِنْ زَکَاةِ مَالِهِ شَیْئا اِلاَّ جَعَلَ اللّهُ لَهُ ذَلِکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثُعْبَانا مِنْ نَارٍ یُطَوَّقُ فِی عُنُقِهِ یَنْهَشُ مِنْ لَحْمِهِ حَتَّی یَفْرُغَ مِنَ الْحِسَابِ وَهُوَ قَوْلُ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ «سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ»؛ بنده ای نیست که زکات مالش را نپردازد، مگر آنکه در روز قیامت خداوند آن زکات را [که بر عهده او است] به صورت مار بزرگ آتشینی در آورده و به گردنش انداخته می شود و آن مار آتشین به گزیدن گوشت او می پردازد تا خداوند از کار حساب [بندگان خود] فراغت یابد. و این است معنی کلام خداوند عزیز و جلیل که می فرماید: "به زودی در روز قیامت آنچه در بخشیدنش بخل می ورزیدند، همانند طوقی به گردنشان می افکنند."»
گنج را از دل برون کن مال را بفکن ز چشم مال تو مارست در معنا و گنجت اژدها
2. در زمره کفّار قرار گرفتن
کسی که در پرداخت زکات کوتاهی می کند، هنگام مرگ، مسلمان از دنیا نمی رود.
امام صادق علیه السلام می فرماید: «مَنْ مَنَعَ قَیرَاطا مِنَ الزَّکَاةِ فَلْیَمُتْ اِنْ شَاءَ یَهُودِیّا اَوْ نَصْرَانِیّا؛ کسی که به مقدار قیراطی (یک پنجم گرم) از زکات را ندهد، پس باید به دین یهودی یا دین نصارا بمیرد.»
همچنین آن بزرگوار می فرماید: «مَنْ مَنَعَ قِیرَاطا مِنَ الزَّکَاةِ فَلَیْسَ بِمُؤْمِنٍ وَلاَ مُسْلِمٍ وَسَأَلَ الرَّجْعَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَهُوَ قَوْلُ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ: «حَتَّی اِذَا جَاءَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی اَعْمَلُ صَالِحا فِیمَا تَرَکْتُ»؛ کسی که به مقدار قیراطی از زکات را نپردازد، نه مؤمن است و نه مسلمان و به هنگام مرگ آرزو می کند که او را بازگردانند [تا خود را از عذاب دوزخ برهاند] و این همان کلام خداوند است که می فرماید: "وقتی زمان مرگ یکی از آنها فرا می رسد، می گوید: پروردگارا! من را بازگردانید، شاید در آنچه ترک کرده ام [و کوتاهی نمودم [عمل صالحی انجام دهم."»
نکاتی در مورد پرداخت زکات
الف. پرداخت زکات واجب، شامل غلات چهارگانه (گندم، جو، خرما، کشمش)، دام (شتر، گاو، گوسفند) و درصد معیّنی از نقدین (طلا و نقره مسکوک) می شود.
ب. جهت کسب پاداش، علاوه بر انجام وظیفه، پرداخت زکات باید برخاسته از رضایت قلبی و طیب خاطر باشد؛ چنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «فَاِنَّ مَنْ اَعْطَی زَکَاةَ مَالِهِ طَیِّبَةً بِهَا نَفْسُهُ اَعْطَاهُ اللّهُ بِکُلِّ حَبَّةٍ مِنْهَا قَصْرا فِی الْجَنَّةِ مِنْ ذَهَبٍ وَقَصْرا مِنْ فِضَّةٍ؛هر کس زکات مال خود را با طیب نفس بپردازد، خداوند در مقابل هر دانه [گندم و جو و...] قصری از طلا در بهشت و قصری از نقره به او عطا می فرماید.»
ج. اگر زکات به فقیر داده شود، لازم است این کار با کمال احترام صورت پذیرد تا او از گرفتن آن احساس حقارت نکند. دین اسلام به اندازه ای برای عزّت و آبروی انسان مؤمن احترام قائل است که به زکات دهنده اجازه می دهد اگر مستحق، از گرفتن مالی با عنوان زکات شرمنده می شود و امتناع می کند، بدون آنکه اسمی از زکات ببرد، آن را با کمال احترام به او تقدیم کند.
ابن بصیر می گوید که به امام باقر علیه السلام گفتم: «مردی از اصحاب ما از گرفتن زکات حیا می کند. [آیا می توانیم] زکات را به او بدهیم بدون آنکه اسمی از آن ببریم؟» امام علیه السلام فرمود: «اَعْطِهِ وَلاَ تُسَمِّ لَهُ وَلاَ تُذِلُّ الْمُؤْمِنَ؛ زکات را به او بده؛ ولی نامی از آن مبر تا مؤمن ذلیل و خوار نشود.»
د. از آنجایی که زکات یکی از واجبات می باشد، در نیّت آن قصد قربت امری لازم است؛ اگر چه گفتن آن به گیرنده ضرورتی ندارد.
ه . سفارش اسلام بر این است که زکات به سرعت به دست افراد نیازمند برسد؛ چراکه سرعت در پرداخت زکات، عشق و علاقه فرد را نسبت به تکالیف الهی نشان می دهد و در نتیجه، آبروی فقیر به واسطه درخواست از دیگران از بین نمی رود و راه را به روی وسوسه های شیطان و افراد بخیل و پیش آمد حوادثی که ممکن است مانع پرداخت زکات شود، می بندد. رسول خدا صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام می فرماید: «اِنَّ مِنْ اَخْلاَقِ الْمُؤْمِنِینَ یَا عَلِیّ اَلْمُسَارِعُونَ اِلَی الزَّکَاةِ؛ ای علی! یکی از اخلاق مؤمنین، سرعت گرفتن بر یکدیگر در پرداخت زکات است.»
و. اسلام تأکید بسیاری بر این نکته دارد که زکات از مال مرغوب و اجناس دلپسند باشد. قرآن با اشاره بر این مطلب می فرماید: «یَـآأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوآاْ أَنفِقُواْ مِن طَیِّبَـتِ مَا کَسَبْتُمْ وَمِمَّآ أَخْرَجْنَا لَکُم مِّنَ الاْءَرْضِ وَلاَ تَیَمَّمُواْ الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَلَسْتُم بِـءَاخِذِیهِ إِلاَّآ أَن تُغْمِضُواْ فِیهِ وَاعْلَمُوآاْ أَنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ»؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! از قسمتهای پاکیزه اموالی که [از طریق تجارت] به دست آورده اید و از آنچه از زمین برای شما خارج ساخته ایم، [مثل محصولات زراعی، منابع و معادن] انفاق کنید و برای انفاق، به سراغ قسمتهای ناپاک نروید، در حالی که خود شما [به هنگام پذیرش اموال] حاضر نیستید آنها را بپذیرید، مگر از روی اغماض و کراهت. و بدانید خداوند بی نیاز و شایسته ستایش است.»
ز. در احادیث اسلامی، اقوام و خویشاوندان ـ که پرداخت نفقه بر آنها واجب نیست ـ ، کسانی که از دیگران درخواست کمک نمی کنند و خجالت می کشند، طرفداران مکتب اهل بیت علیهم السلام ، و... در اولویت گرفتن زکات قرار دارند.
ح. با وجود اینکه گرفتن زکات از جمله وظایف حکومت اسلامی است، ولی اگر دولت در زمینه جمع آوری آن اقدام نکند، اغنیا همچنان باید تعهد خویش را ادا کرده و آن را بپردازند؛ چرا که پرداختن زکات غیر از آثار فردی و اجتماعی، یک واجب الهی (همانند نماز و روزه) و نشانه سپاسگزاری از خداوند است.
نتیجه سخن
اوّلاً: هرچه در اختیار انسان است و مایه پیشرفت مادّی او در دنیا به حساب می آید، همه داده های خداوند است: «وَمَا بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ»؛ «هر نعمتی که شما بندگان دارید، همه از خدا است.»
و وظیفه انسان، بهره برداری صحیح از آنها است. و در صورتی می تواند شرط بندگی را عمل کند که تکالیف الهی و از جمله آنها زکات را انجام دهد.
ثانیا: از کلمه زکات معنای «رشد و پاکیزگی» به دست می آید؛ پس نباید خیال کرد که پرداخت قسمتی از اموال یا درآمد، کاهش آنها را در پی دارد؛ بلکه حقیقت امر، افزایش کمّی یا کیفی سرمایه های انسان است، چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم؛ یعنی با جلوگیری از آفات و بلایا.
ثالثا: فراموش نکنیم که اگر توفیقی در فعالیتهای کشاورزی و اقتصادی به دست بیاید (مثل خودکفایی گندم)، در پرتو عمل به وظایف شرعی و ایمان و توکّل مؤمنانه است، نه فقط به خاطر ابزار پیشرفته یا بارش باران کافی و امثال آن. و کیست که نداند باران را باید خدا بفرستد و ابزار و اسباب را او فراهم نماید.