منابع:
کتاب : کتاب آثار مثبت عمل
نوشتہ : استاد حسین انصاریان
بیشترین مطالب پیرامون ماه مبارک رمضان، از وجود مبارک رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده است. مردم به خاطر این که خطبه آخر ماه شعبان را زیاد شنیده اند، به نظرشان مى رسد که گفتار رسول خدا صلى الله علیه و آله درباره ماه مبارک رمضان، همان است که در آن خطبه بیان شده است. اما این گونه نیست.
بیشتر مطالبِ این خطبه مربوط به ماه مبارک رمضان و روزه داران است. از جمله، وجود مبارک حضرت صادق علیه السلام از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله قسمت بسیار مهمى را نقل مى کنند که نزدیک به پانزده مسأله است، و دانستن آن براى همه ما مفید، آرام بخش و راهنما است. این قطعه با عظمت، قلب و عقل و قدرت ما را نورانى مى کند.
امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل فرمودند:
«شَهْرُ رَمَضَانَ، شَهْرُ اللّهِ عَزَّوَ جَلَّ» «1»
هیچ گاه پیغمبر و ائمه طاهرین علیهم السلام نام این ماه را تنها ذکر نکرده اند. هر وقت کلمه رمضان را بر زبان مبارکشان جارى کرده اند، با کلمه دیگرى که دلالت بر احترام باشد، آن را مى آمیختند.
امام باقر صلى الله علیه و آله علت آن را چنین فرموده است که:
«رَمَضَانُ اسمٌ مِنْ اسْماءِ اللّهِ» «2»
رمضان، نامى از نام هاى پروردگار است.
به همین خاطر آن را با احترام بر زبان جارى مى ساختند.
تعظیم ماه رمضان، نشانه تقوا
خداى متعال در قرآن مجید مى فرماید:
«ذَ لِکَ وَ مَن یُعَظّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ» «3»
کسى که به شعائر خدا احترام گذارد و تجلیل کند، از تقواى قلبى برخوردار است. یعنى دل با ارزش و پاکى دارد که وقتى مى خواهد یکى از شعائر الهى را یاد کرده یا عمل کند، با احترام یاد مى کند و در عمل کردن آن هم، تمام شرایط و آداب آن را رعایت مى کند.
قلب با تقوا، با ارزش ترین قلب است. قلب با تقوا، نسبت به شؤون پروردگار عالم فروتن است و صاحب قلب باتقوا، همیشه خود را در برابر پروردگار و شعایر او، خاکسار و فروتن مى داند.
احترام امام حسین علیه السلام به شعایر
بهترین نمونه احترام به شعایر الهى، حرکت حضرت سیدالشهداء علیه السلام است. آن حضرت علیه السلام در سفر آخرى که در حج بودند، با این که مى توانستند همان جا بمانند و در مسجد الحرام شهید شوند، چون خبر داشتند که سى نفر از طرف یزید، زیر لباس احرام اسلحه بسته اند تا در حال طواف خانه خدا، حضرت را به قتل برسانند.
خون ابى عبداللّه علیه السلام «ثار اللّه» است، ولى کعبه، مسجد الحرام و مناسک از «شعائر اللّه» است، لذا ادب را در این دیدند که خون پاکشان در کنار شعایر خدا ریخته نشود. اگر ایشان شهید نمى شدند، خونشان پاک ترین خون بود، چه برسد به این که در کنار بیت خدا شهید مى شدند.
از نظر فقه اسلامى، لازم نیست شهید را غسل بدهند، و شهیدى که در خون خود مى غلتد، خون او نجس نیست. این خون پاک است. «4» اما ایشان نخواستند که خون پاکشان در کنار بیت خدا بریزد. پس علت آمدن ایشان به کربلا، احترام به شعائر خدا بود.
احترام به ماه مبارک رمضان
حتى نام این ماه را که به زبان جارى مى کردند، چون از شعائر خداست، با احترام جارى مى کردند و مى فرمودند:
«شهر رمضان، شهر اللّه عزّ و جلّ»
ترکیب گفتار پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله خیلى زیبا است؛ در ادبیات عرب بحث مهم اضافه هست، که در اضافه سه حالت مطرح است؛ «مضاف»، یعنى آن چیزى که اضافه مى شود.
«مضاف الیه»، چیزى که به او اضافه شده است و نسبتى که در این اضافه وجود دارد.
کار اضافه این است که مضاف با اضافه شدن به مضاف الیه، از محسنات و ارزش هاى مضاف الیه، براى خودش کسب ارزش مى کند.
قیمت هر خانه به مقدار مصالحى است که در آن به کار رفته است، ولى خانه کعبه، چه قدر قیمت دارد؟ قیمت آن، قیمت مادّى نیست. قیمتى است که جز خدا کسى خبر ندارد. چون وقتى که ابراهیم علیه السلام این خانه را هنوز نساخته بود، خدا در گفتگویى که با او داشت، خانه را به خودش اضافه کرد: «بیتى» «5» یعنى خانه من. این خانه، از سنگ و گل است، اما از ارزش هاى پروردگار، کسب ارزش مى کند و این ارزش ها را به حاجیان منتقل مى کند.
ارزش معنوى حج
مسائل مربوط به امور معنوى حج، شگفت آور است. در روایات بسیار مهم وارد شده است که:
زایر وقتى وارد مسجد الحرام مى شود، هیچ کارى که انجام ندهد و فقط کعبه را تماشا کند، به هر نگاهى، صد هزار حسنه به او مى دهند، صد هزار سیئه او را محو مى کنند و صد هزار درجه او را بالا مى برند. «6» خداوند کعبه را به اسم خود اضافه کرده است و کعبه، فیوضات الهیه را از طریق این ربط و اتصال به زایران منتقل مى کند. مانند سیمى که نور را از کارخانه مى گیرد و به لامپ مى رساند.
پی نوشت ھا:
______________________________
(1)- بحار الانوار: 93/ 340، باب 46، حدیث 5.؛ فضائل الأشهر الثلاثه، شیخ صدوق: 95، حدیث 78.
(2)- من لایحضره الفقیه: 2/ 72، حدیث 2050؛ کافى: 4/ 70، حدیث 2.
(3)- حج، (22): 32؛ این است [برنامه هاى حج و حدود و مقرّرات خدا] و هر کس شعایر خدا را بزرگ شمارد، بدون تردید این بزرگ شمردن ناشى از تقواى دل هاست.
(4)- فقه الرضا: 174، باب 22؛ بحار الأنوار: 79/ 9، باب 11، حدیث 8.
«فِقْهُ الرِّضَا، قَالَ علیه السلام ... إِنْ کَانَ الْمَیِّتُ قَتِیلَ الْمَعْرَکَةِ فِی طَاعَةِ اللَّهِ لَمْ یُغَسَّلْ وَ دُفِنَ فِی ثِیَابِهِ الَّتِی قُتِلَ فِیهَا بِدِمَائِهِ وَ لَایُنْزَعُ مِنْهُ مِنْ ثِیَابِهِ شَیْ ءٌ إِلَّا أَنَّهُ لَایُتْرَکُ عَلَیْهِ شَیْ ءٌ مَعْقُودٌ وَ تُحَلُّ تِکَّتُهُ وَ مِثْلُ الْمِنْطَقَةِ وَ الْفَرْوَةِ إِنْ أَصَابَهُ شَیْ ءٌ مِنْ دَمِهِ لَمْ یُنْزَعْ مِنْهُ شَیْ ءٌ إِلَّا أَنَّهُ یُحَلُّ الْمَعْقُودُ وَ لَمْ یُغَسَّلْ إِلَّا أَنْ یَکُونَ بِهِ رَمَقٌ ثُمَّ یَمُوتَ بَعْدَ ذَلِکَ فَإِذَا مَاتَ بَعْدَ ذَلِکَ غُسِّلَ کَمَا یُغَسَّلُ الْمَیِّتُ وَ کُفِّنَ کَمَا یُکَفَّنُ الْمَیِّتُ وَ لَایُتْرَکُ عَلَیْهِ شَیْ ءٌ مِنْ ثِیَابِه».
(5)- کافى: 1/ 134، باب الروح حدیث 4؛ «مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَمَّا یَرْوُونَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ عَلَى صُورَتِهِ فَقَالَ هِیَ صُورَةٌ مُحْدَثَةٌ مَخْلُوقَةٌ وَ اصْطَفَاهَا اللَّهُ وَ اخْتَارَهَا عَلَى سَائِرِ الصُّوَرِ الْمُخْتَلِفَةِ فَأَضَافَهَا إِلَى نَفْسِهِ کَمَا أَضَافَ الْکَعْبَةَ إِلَى نَفْسِهِ وَ الرُّوحَ إِلَى نَفْسِهِ فَقَالَ بَیْتِیَ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی».
(6)- کافى: 4/ 398، حدیث 1؛ تهذیب الأحکام: 5/ 97، باب 8، حدیث 318؛ «أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ کُنْتُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام مُزَامَلَةً فِیمَا بَیْنَ مَکَّةَ وَ الْمَدِینَةِ فَلَمَّا انْتَهَى إِلَى الْحَرَمِ نَزَلَ وَ اغْتَسَلَ وَ أَخَذَ نَعْلَیْهِ بِیَدَیْهِ ثُمَّ دَخَلَ الْحَرَمَ حَافِیاً فَصَنَعْتُ مِثْلَ مَا صَنَعَ فَقَالَ یَا أَبَانُ مَنْ صَنَعَ مِثْلَ مَا رَأَیْتَنِی صَنَعْتُ تَوَاضُعاً لِلَّهِ مَحَا اللَّهُ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَیِّئَةٍ وَ کَتَبَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ بَنَى اللَّهُ عز و جل لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ قَضَى لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَاجَةٍ».
کافى: 4/ 240 حدیث 4؛ «أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَنْ نَظَرَ إِلَى الْکَعْبَةِ لَمْ یَزَلْ تُکْتَبُ لَهُ حَسَنَةٌ وَ تُمْحَى عَنْهُ سَیِّئَةٌ حَتَّى یَنْصَرِفَ بِبَصَرِهِ عَنْهَا».