حجاب حریمی است که عزت میآورد و چشمپوشیِ است که چشمنوازیِ بالاتری را در پی دارد؛ این پیام نورانی است که از ابتدای خلقت با بشر بوده و تا انتها نیز همراه وی خواهد بود و دراینبین کسانی که اسلام آوردهاند، میدانند اطاعت از خدا، شیرینترین کردار است، اما همه میدانیم در جامعه امروز گاهی اوقات انجام برخی امور، سخت و حتی گاهی طاقت فرساست و یکی از سختترین این کارها داشتن حجاب است، آنهم وقتی قرار است زنان دوشادوش مردان کار کنند و فعالیت اجتماعیشان آنها را بیشازپیش در مرکز توجه قرار میدهد. در ادامه این مطلب را به نقل از دخت ایران بخوانید.
ترجیح میدهم مانتو بپوشم، تا خطایم را بهپای چادر ننویسنددخت ایران بر آن شد، تا طی یک هفته در جمعهای مجازی و حقیقی این سؤال را مطرح کند که نظر شما راجع به حجاب چیست؟
سوالش و باید عوض کنه، چون تقریبا هیچکدوم درباره این صحبت نکرده بودند و بیشتر درباره خود چادر و حجاب صحبت شده بود پاسخهای جالب و چالشهای جالبتری رسید که خواندن مهمترین بخشهای این گفتوگوی جمعی و مردمی خالی از لطف نیست:
مهسا پرنان، خانمی 34 است و مانتو و مقنعهای نیمه بلند پوشیده و باوقار خاصی حرف میزند، او درباره حجاب میگوید: «به نظرم نمیتوان گفت چادر حجاب کامل و برتر است، چون الآن خیلیها هستند که چادر سر میکنند، اما حجابِ رفتار ندارند؛ حقیقتش اگر به من بگویند، چادر سرت کن، به من بَرمیخورد، آخر من الآن حجابم کامل است و دوست ندارم چادر سرم کنم و بهمثل همان چادر الکی پوشها که نمیدانند حجاب چیست، به من نگاه کنند.»
او ادامه میدهد: «به نظرم وقتی حجاب چادر را انتخاب میکنی، باید علاوه بر اندام، رفتارت هم حجاب داشته باشد، مدل حرف زدن، راه رفتن، نگاه کردن، رفتار با نامحرم، وقتی میبینم در جامعه این تعداد آدم که واقعاً رعایت حجاب داشته باشند، خیلی کم شدهاند، ترجیح میدهم حجاب کامل را با مانتو داشته باشم، تا حداقل اگر خطایی کردم بهپای چادرم ننویسند.»
بین چادر و مانتو دو به شکم، اما میدانم عاشق حجابمسیما مهرپور که چند سالی در بسیاری از مکانها ازجمله سرکار و دانشگاه چادربهسر میکند، میگوید: «چادر رو دوست دارم و همیشه آدمهایی که در هر شرایطی چادرشان را کنار نمیذارند رو دوست دارم، اما برام سخته همیشه چادر بپوشم، خیلی خوب نمیتونم ادارهش کنم.»
«بعضی وقتها تو دست و پام گیر میکنه، به نظرم خیلی شلخته و پریشون مییام و فکر میکنم برای بعضی جاها مانتو مناسبتره، حقیقتش بین چادر و مانتو دو به شکم، اما میدانم عاشق حجابمم.»
فکر کردم چرا باید بقیه از بدنم لذت ببرند؟شهره قربانی 25 ساله است و درباره خود میگوید: «من تا چند سال پیش خیلی ظاهر متفاوتی داشتم، مانتوهای و شال و کفش و کیفم همه باید بهروز بودند، آرایش بخشی از صورتم بود، همیشه در دانشگاه اگر کسی در آرایش کردن نیاز به کمک داشت، میتوانست روی من حساب کند، حقیقتش انواع ورزشها را امتحان میکردم، علاوه بر جودو، عاشق این بودم که هر وقت توانستم در خیابان اسکیت کنم، مادرم همیشه میگفت: خدا هدایتت کنه و آخر هم هدایت شدم. بالاخره یک روز بهطور اتفاقی همراه یک کاروان به مسجد جمکران رفتم، حرفهای یکی از خادمان آنجا برایم خیلی دلنشین بود، آنجا بود که شنیدم «حجاب واجب است، زیارت مستحب»! فکر کردم چطور میشود که من در قدمگاه امام زمان حجاب داشته باشم، اما بقیه جاها آدمها از دیدن اندام من لذت ببرند، آنوقت فرق من با یک حیوان چیست؟ به خاطر همین بهیکباره همه دوستداشتنیهایم که لباسها و لوازمآرایشم بود را کنار گذاشتم و الآن اینجا هستم و به سیاهی چادرم افتخار میکنم، هرروز درباره اسلام و حجاب تحقیق میکنم تا مبادا چادر سر کردنم فقط یک احساسی شدن صرف باشد و بازهم خدا رو شکر 4 سال است که هرروز به فکرم برای باحجاب بودن، بیشتر معتقد میشوم.»
نه چادر نه مانتو، فکر زن باید اصلاح شوداما سارا بیات با نظر شهره مخالف است و میگوید: «به نظر من، نه چادر نه مانتو بلند نه روسری نه مقنعه حجاب یا حجاب برتر نیست. به قول دکتر شریعتی نیاز نیست به زن بگویید چه بپوشد، فکرش را اصلاح کنید، خود میداند چه بپوشد، پس ذهن سالم حجاب برتر است.»
شهره در پاسخ به سارا میگوید: «برای همهچیز، یک جرقه نیاز است و بعد تحقیق، وقتی من فهمیدم امنیتم در چادر چقدر بیشتر و عزتم چقدر پایدارتره، چرا نباید این حجاب رو انتخاب کنم، اصلاً بیا فکر کنیم باید فکر زن اصلاح بشه، باور کن بعد این اصلاح فکر، خروجی بهتر از چادر نمیتونی پیدا کنی.»
حجاب دستورات یک جامعه مردسالار/ اگر اینگونه است حیوانات از ما آزادترندراضیه صدری، اما حرف دیگری دارد، او میگوید: «به نظرم حجاب یکی از عقبافتادهترین دستورات جوامع مردسالاره که در اون مردها زنان رو فقط به چشم ابزار جنسی و کالای شخصی نگاه میکنند! این نگاه متحجرانه به زن فقط از یک سیستم مستبدانه مرد محور برمیاد که در اون کارکرد زنان صرف در همخوابگی و تولید نسل خلاصه میشه ... واقعاً مایه تأسفه که برخی خانومها هم از این دیدگاه سخیف دفاع میکنند و اون رو توهینآمیز نمیدونند! اینکه ما بیایم خودمان را بهزحمت بیندازیم، هرروز خودرو بقچه کنیم، تا مبادا شهوت مرد تحریک شود، خیلی به نظرم مسخره است. پس آزادی ماچی میشه؟»
سحر رضایی که تجربهای مشابه شهره در انتخاب حجاب چادر دارد، درباره حرفهای راضیه صدری میگوید: «اگر بیحجابی نشانه تمدن و آزادی است، پس حیوانات از ما متمدنتر و در اوج آزادی هستند، چون همیشه برهنه هستند اصلاً غزیره شون چیزی به اسم حجاب رو نداره، البته باید بگم حتی حیواناتم در امر جفتگیری و اینجور مسائل یه سری حریمهایی دارند که یه سری از آدمها که مدام تو خیابان راه میرن و عرضاندام میکنند، همون حیوانات رو اگر الگوی خودشون قرار بدن، شاید ارزششون توی چشم بقیه بیشتر شه!»
رها کشاورز، 28 ساله که از خبرنگاران مستقل عرصه سینماست، میگوید: «شاید باورتان نشود، اما من هرگز تصور اینکه چادر سر کنم را به ذهنم راه نمیدادم، اما بعد از ورد به دانشگاه آنقدر نگاههای هم دانشکدهایهای آقا اذیتم کرد که فکر کردم میخوام امنیت داشته باشم، چادر سرم کردم و برخلاف انتظارم خیلیها نهتنها تشویقم نکردند، بلکه شروع کردند بهطعنه و کنایه زدن و خیلیها هم رابطهشان را با من کم کردن، اما کمکم توانستم با رفتارم خیلیها را جذب کنم و درباره اینکه با چادر چه قدر احساس بهتری دارم به اونها توضیح بدم.»
وی ادامه میدهد: «تصور کنیم یک خانم مانتویی حاضر است یک روز با پوشش من در گرمای تابستان بیرون بیاید؟»
چرا چادر میپوشی و منتش را رو سر ما میگذاریسارا مهرابی در پاسخ رها میگوید: «خب چه کسی شمارا مجبور کرده چادر بپوشی و بعد بیایی و منتش را سر ما بگذاری، حقیقتش وقتی هوا گرم است، یکی مثل شماها کنار من در تاکسی یا اتوبوس مینشیند اعصابم بهم میریزد، بس که بوی عرق میدهید، خب شما هم مثل ما راحت باشید، آزادباشید، خیلی هم بهتر است!»
رها ادامه میدهد: «بحث سر بهتر و بدتر نیست سارا خانم، ببین من مدتهاست تو جمع سینماییها حضور دارم، اون احساس امنیت و آرامشی که من با چادر بین اونها دارم، قابلمقایسه با هیچ کدوم از حسهای دنیا نیست، البته ناگفته نمونه که خیلیها راهبهراه بهم کنایه میزدند که مثلاً تو در مقابل اعضا و جوارحت مسئولی چون اونها رو به با این پتو، منظورشون چادر بود، دور خودت پیچیدی، اذیت میکنی.
خیلیهاشون هم همیشه من رو که میبینند ازم سوال میکنند: خب تو بالاخره کی میخوای این چادر رو ازسرت دربیاری!؟
اما باور کنید تابهحال وقتی چادر سرمه هیچکی جرأت نکرده بهم توهین کنه و این برام از همه چی ارزشمندتره. حتی یکی از اهالی سینما که اتفاقاً آدم خیلی معروفی هم هست بهم گفت: هرگز به حرفای اینها اهمیت نده، باور کن چون نمیتونن ازت لذت ببرن، این طور در موردت میگن، اما هر وقت بخوان در مورد یه دختر پاک صحبت کنند، تو جزو اولین نفرهایی هستی که به زبان میآرند.»
رها در ادامه حرفهایش میگوید: «اینکه میپرسم شما حاضری یک روز مثل منِ نوعی چادر سر کنی و بیرون بیایی به خاطر این نیست که من نمیتونم مثل تو لباس بپوشم،به خاطر اینه که شاید هنوز طعم حجاب خوبرو نچشیدی. و در ضمن اگه یه روز مثل به قول شما امثال من پوشش چادر رو امتحان کنی، میبینی سخته آراسته بودن با این پوشش. درضمن اگر بخوای حجابت کاملتر باشه، باید بدونی که بوی خوش برای نامحرم رو هم باید حذف کنی که این خودش بعضی وقتها باعث میشه شماها کنار ما نشستن اذیتتون کنه.»
مهتاب سالاری که مانتویی است و کلا دلش نمیخواد درمورد چادر حتی فکر کند میگوید: «به نظرم خیلی خوبه که اسلام در مورد حجاب بوی خوش را هم لحاظ کرده، چون عطر و کاری که میتونه با مشام آدم انجام بده، تاثیرش از نگاه هم بالاتره.»
چون مرد هستم، نمیخواهم سختی حجاب را داشته باشید
مهرداد سراج، اما درباره حجاب حرف جالب دارد و به گفته خودش به نمایندگی تعداد زیادی از آقایان در این بحث شرکت کرده، میگوید: «چرا باید بانوان عزیز کشورم خودشان را در فشار و ناراحتی حجاب قرار بدن، وقتی من ِ مرد، اگرم واقعا مرد هستم، باید چشم بذارم رو همه زیباییهای زنهای سرزمینم. چرا باید زن جور نگاه من رو بکشه؟ ما باید حجاب ذهنی داشته باشیم.»
سمیه میرزایی در پاسخ به مهرداد میگوید: «فلسفه حجاب حفظ بنیان خانواده است؛ فکر میکنید عقدههای انحرافات جنسی آقایون از کجا نشات میگیره؟ بخش عمدهاش از خارج و فرهنگسازی مجانی و دلسوزانه غرب… وقتی مردی، مجرد یا متاهل، میببینه، اما نتونه کامجویی داشته باشه، از خانواده دور باشه، یا زنش در حد و اندازه آدمهای بزک کرده خیابون نباشه، به جز معدودی که به قول شما حجاب ذهنی دارن و به قول دین، تقوا، بقیه یا مجبورند خودشون رو سرکوب کنند و یا دچار انواع انحرافات جنسی مثل همجنسگرایی و ... بشن. مدام با همسر و خانوادههاشون به خاطر این تناقض داخل و خارج خونه با خشونت و سردی برخورد کنند.»
عبدالله ریحانی اما میگوید: «فکر میکنم فقط مشکل انتخاب و اصلاح نوع پوشش خانمها نیست، باورتان نمیشود، اما من مدتی است اندازههای دخترم را یادداشت کردهام و در کیفم گذاشتم تا شاید یک مانتوی مناسب و پوشیده برایش پیدا کنم، ولی فکر کنم بالاخره باید دست به دامن خیاط شویم.»
پروژه لطفا مرا ببینید
وی در ادامه میگوید: «حالا این وسط تکلیف زن چیه؟ وقتی تو حریم امن خونه نه دیده میشه، نه توجهی بهش میشه. مجبور واسه برآوردن همون ذات زنونه و جلوه گریش پروژه لطفا من را ببینید رو تو خیابونها راه بندازه. ببینید خدا واسه جزء به جزء کارایی که همسرها در قبال همدیگه انجام میدن، براشون حسنه مینویسه و از لبخند تا هر محبت نسبت به همدیگه رو خداوند براشون صواب جهاد قرار میده. اما ببینید چقدر مهم بوده که بابت کارای ساده و پیش و پا افتاده زن و شوهر به همدیگه خداوند کلی حسنه قرار داده، درحالی که تو دینهای آسمانی که تحریف شدن، روابط مرد و زن وجه شیطانی و شهوانی داره.
او در آخر میگوید: «آقا مهرداد شما و آقایونی که این قدر سنگ آزادی خانمها رو به سینه میزنین، در مورد خواهر و مادر و همسرهای خودتون هم همین نظر رو دارین یا نسخه دیگهای براشون پیچیدین؟»
مهرداد دیگر برای ادامه بحث اعلام آمادگی نمیکند و با بیان اینکه در کلیات با شما موافق، اما در جزئیات خیر، جمع را ترک میکند.
فاطمه مهرانی نیز فقط یک خاطره تعریف میکند و بعد سکوت، میگوید: «دیروز خانمی در مترو دیدم که از سر و وضعش هیچی نمیگویم، فقط فکر کردم دور لبش چیزی خورده و کثیف است، وقتی با دقت نگاه کردم دیدم نخیر، خانم رژ لبش این قدر زیاد است که دو تا دور لبش را هم گرفته. نمیدونم واقعا اینها چشون شده!»
و من در این فکر هستم که چگونه است که جلوهگری در زنانی که سالها نانش را خوردند تغییر ماهیت میدهد و بسیاری از بازیگران مطرح هالیوود و سوپرمدلهای اروپایی، نه تنها اسلام، بلکه حجاب را با کمال میل میپذیرند و از کنار گذاشته شدن و مرکز توجه بودن چشمپوشی میکنند، نمیدانم چطور طراح و نقاش مشهور اروپایی بعد از پی بردن به فهم درست از حجاب شروع به حجاب کشیدن بر روی برهنگیهای درو دیوار شهر میکند و در جامعه ما شاید یکی از دغدغههای برخی خانمها آزادی داشتن و کم کردن هر چه بیشتر حجاب است، حجابی که در دوران رضاخانی و در جریان کشف حجاب بسیاری با خانه نشینی چندین و چندساله حفظش کردند، نمیدانم آیا راحتی من، به عنوان یک زن در پوششی راحت و سبک در تابستان است یا تحمل حجابی کامل برای در امنیت قرار گرفتن خود و خانواده.
نمیدانم چرا باید در جامعه ما بحثی مثل حجاب اختیاری باب شود، آیا نباید شک کرد که ممکن است ایران در معرض یک کشف حجاب زیرپوستی باشد؟