حسین (ع) از من است و من از حسینم . حدیثی که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است و در کتب حدیثی شیعه و اهل سنت آمده است ، متن کامل آن چنین است : « حُسَینٌ مِنی وَ اَنَا مِن حُسَین اَحَب اللهُ مَن اَحَب حُسَینا وَ اَبْغَضَ اللهُ مَن اَبغَضَ حُسَینا ، حُسَینٌ سِبطٌ مِنَ الا سباطِ ، لَعَنَ اللهُ قاتِلَهُ »(382) اینگونه تعبیر ( من از اویم و او از من است ) نشانه وحدت کامل فکری ، روحی ، مرامی ، جسمی و خط مشی است و رسول خدا صلی الله علیه و آله نیم قرن پیش از حادثه کربلا ، خواسته قیام و نهضت حسینی را تداوم راه خویش بداند و دشمنان سیدالشهداء را که دست خود را به خون او آلودند ، دشمنان و قاتلان خود به حساب آورد ، چرا که خشم و رضا و جنگ و صلح و یاری یا جفا بر حسین (ع) ، همسان با خشم و رضا و جنگ و صلح و یاری و جفا بر پیامبر خداست ، چرا که این دو ، یک جان در دو بدن و یک فکر و مرام ، در دو زمانند .(383) این گونه بیان همبستگی کامل ، ترسیم کننده خط صحیح حرکت اجتماعی و دینی و مبارزاتی و سیاسی در طول تاریخ است . چنین نیست که از هم بودن این دو حجت الهی ، تنها پیوند جسمی و از نسل پیامبر بود حسین (ع) را بگوید ، بلکه عمده ترین مفهوم ، هم خطی آن دوست .
مفهوم بلند دیگری که در این حدیث نهفته ، آن است که وجود پیامبر صلی الله علیه و آله و آیین و مکتب او در وجود اباعبدالله (ع) تداوم یافته است ، آن هم نه تنها تداوم جسمی ، بلکه نگهبان دین پیامبر صلی الله علیه و آله ، امام حسین است و قیام و شهادت او سبب بقای دین رسول خداست . سخن ، تنها بار عاطفی ندارد ، بلکه بیانگر یک حقیقت اجتماعی و تاریخی است .
اگر که دین مصطفی هنوز در جهان به پاست
از آن سر بریده تو هست و از نوای تو
احیاءگر دین پیامبر ، نهضت حسینی بود . خود اباعبدالله (ع) در خطبه ای که فلسفه و قیام خویش را بیان کرد ، اشاره فرمود که هدف ، حرکت در مسیر سیره پیامبر و علی (ع) و امر به معروف و نهی از منکر است و اینگونه است که انحرافها زدوده شده و دین استوار و پابرجا می ماند . اینکه گفته اند : « اِن الا سلامَ مُحَمدی الحُدُوثِ ، حُسَینی البَقاء » اشاره به همین احیاءگری دین پیامبر در سایه قیام عاشوراست ، یعنی پیدایش اسلام ، محمدی است و بقای آن ، حسینی !
گر جز به کشتنم نشود دین حق بلند
ای تیغها ، بیایید بر فرق من فرود
این نکته در شعری که از زبان حسین بن علی علیهما السلام سروده شده است ( و حدیث و شعر امام نیست ) اینگونه مطرح شده است :
اِن کان دینُ مُحَمدٍ لَم یستَقِم
إ لا بِقَتلی یا سُیوفُ خُذینی (384)
اگر دین محمد صلی الله علیه و آله جز با کشته شدن من استوار نمی شود ، پس ای شمشیرها مرا دریابید ! به تعبیر امام خمینی « ره » : « با زنده نگه داشتن او اسلام زنده می شود . « انا من حسین » ، که روایت شده است که پیغمبر فرموده است ، این معنایش ، معنا این است که حسین مال من است ، و من هم از او زنده می شوم . » (385)
پی نوشت هآ:
382 - احقاق الحق ، قاضی نورالله تستری ، ج 11 ص 265 ، بحارالانوار ، ج 43 ص 261 ؛ تاریخ الاسلام ، ذهبی ، ج 5 ، ص 97 .
383 - به مقاله ارزشمند « حسین منی و انا من حسین » از : محمد باقر بهبودی در « یادنامه علامه امینی » ، مقاله چهاردهم ، ص 305 مراجعه کنید .
384 - این شعر ، بیتی از قصیده بلند شاعر و خطیب کربلایی ، مرحوم شیخ محسن ابوالحب ( م 1305 ) است و آنچه مشهور است که از سروده های سیدالشهداءست ، بی اصل است . ر . ک : « تراث کربلا » ، سلمان هادی طعمه ، ص 86 .
385 - صحیفه نور ، ج 13 ص 158 .