حقایقی مهم در مورد سیّدالشهدا (ع)
اگر معارف و احادیث ناب اسلامی را در مورد امام حسین (ع) مورد واکاوی قرار دهیم، حقایق و لطایف بلندی در مورد آن حضرت آشکار میشود؛ این حقایق را میتوان در پنج بخش دستهبندی کرد که در این بخش به تشریح آن میپردازیم.
حقیقت اول: دعاهای عارفانه از امام حسین (ع)
متخصصان مسائل الهی اگر بخواهند سخنان ملکوتی و عرفانی حضرت سیدالشهداء (ع) را سالها برای مردم شرح و تفسیر کنند، تمام شدنی نیست.
من امروز با یکی از عاشقان معارف الهی صحبت میکردم و به ایشان عرض کردم که سخنان حضرت سیدالشهدا (ع) که به عنوان دعا معروف است، فقط دعا نیست، بلکه از قویترین معجزات روح الهی یک انسان در بستر تاریخ حیات عالم هستی و نه فقط عالم انسانی است؛ یعنی اگر خداوند به تمام ملائکه خطاب میکرد که جمیع شما چنین سخنان و جملاتی را از نزد خود بیان کنید، ملائکه اعلام عجز میکردند، دلیلش هم آیات سوره مبارکه بقره است. هنگامی که پروردگار عزیز عالم، داستان خلقت انسان را با ملائکه در میان گذاشت، واقعیتهایی میان پروردگار و ملائکه رد و بدل شد و در پایان، ملائکه به پروردگار عالم عرضه داشتند: تو منزه از هر عیب و نقص هستی و ما نسبت به حقیقت و واقعیت جاهل هستیم و دانش ما به همان مقداری است که تو به ما عنایت کردهای.
(لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا)[1]
ملائکه با این مقدار از دانش، از آوردن خواستة خدا که فرمود از این اسماء به من خبر دهید، اعلام عجز کردند.
اما امام حسین (ع) تمام عمر شریفشان را در راه دعوت مردم به سوی پروردگار متعال سپری کردند؛ این دعوت در قالب دعاهایی بود که انسانهای عادی از درک آن عاجزند. یکی از این دعاها، دعای حضرت امام حسین (ع) در روز عرفه است. نکتة لطیف و ظریف آن است که با اینکه پیامبر اسلام (ص) و امیرالمؤمنین (ع) میتوانستند این معارف را بیان کنند، اما خداوند اراده کرده بود که این معارف بلند عرفانی از مجرای سیدالشهدا (ع) به مردم برسد و این دعا بر زبان مبارک امام حسین (ع) جاری شود.
آن حضرت، علاوه بر دعاها و اذکار، اعمال دیگری نیز چون امر به معروف و نهی از منکر، بیان احکام، معارف الهی و دعوت مردم به سوی حق تعالی را نیز بیان نمودهاند.
ایشان در روزهایی که به کربلا تشریف آورده بودند نیز از ذکر الهی غافل نبودند. مهمترین ذکر حضرت در سرزمین کربلا بیداری وجدانهای خفته بود. در این ایام همواره به سوی لشکریان دشمن میرفت وآنان را با گفتار محبّتآمیز به سوی حق هدایت میکرد. این ذکر مهم تا آخرین لحظات عمر شریفشان ادامه داشت. پس از آنکه تمام یاران و اصحاب حضرت به شهادت رسیدند، خطاب به دشمنان دین فرمود: «هنوز درهای توبه به روی شما باز است، به درگاه الهی توبه کرده و از کشتن من صرفنظر کنید.»[2]؛ سپس این جمله تاریخی را به زبان آوردند:
«هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنی؛ آیا کسی هست که مرا یاری کند!»[3]
در این هنگام، عمر بن سعد دستور داد طبل و شیپورها را با صدای بلند بزنند تا صدای پرفروغ حق در میان صداهای باطل گم شده و به گوش لشکر دشمن نرسد.[4]
امروزه نیز ماهوارهها و سایتهای اینترنتی نقش طبل و شیپورهای دشمن را بازی میکنند؛ آنان سعی دارند با راهاندازی کانالها و سایتهای ضد دینی و غیراخلاقی و القاء شبهات دینی، ارزشها و کرامات انسانی را لگدمال کرده تا صدای حق و حقیقت به گوش جهانیان نرسد.
تجلی اوج معرفت الهی در دعای عرفه و واقعة عاشورا
امام حسین (ع) در اوج معرفت الهى قرار دارند و تمام اولیاى الهى و سالکان طریق الى الله باید در مکتب ایشان زانو بزنند و درس عشق و معرفت بیاموزند، باشد که از برکت و نور قدسى آن حضرت (ع) بهرهاى ببرند و توشهاى بیندوزند.
ایشان (ع) در دعاى عرفه مىفرماید:
«أَنْت الّذی أَشرقت الأَنوار فی قُلوبِ أُولیائکَ حتّى عَرَفُوک و وحّدوک، وأنتَ الّذی أزلْتَ الأغیارَ عن قلوبِ أحبّائِک حتّى لم یُحِبُّوا سِواکَ، و لم یلجَؤا إلى غیرِک؛ بارالها! تو نور ]ایمان[ را در دلهاى دوستدارانت تاباندى تا اینکه تو را شناخته و به یکتایىات اقرار کردند. ]بارالها![ تو بیگانگان را از دلهاى دوستدارانت راندى تا غیر تو را دوست نداشته باشند و به کسى جز تو پناه نجویند.»[5]
در روز عاشورا هنگامىکه فرزند با عظمت امام حسین (ع) حضرت على اکبر (ع) از پدر اذنِ مبارزه و جهاد طلبید، حضرت (ع) بدون هیچ درنگى به او اجازهى جهاد دادند[6]. به طور یقین، تنها کسانى که فقط خداوند سبحان را مىبینند و رضایت او را مدّ نظر دارند، لحظهای درنگ نمىکنند و تمام دارایى خود را بدون هیچ چشمداشتى فداى معبود حقیقى مىکنند.
اگر در دل امام حسین (ع) بجز حبّ و دوستى خداوند، دوستى غیر او جاى داشت هرگز نمىتوانستند در آن لحظات سخت و سنگین عاشورا دست به چنین فداکارى عظیمى بزنند و صحنههایى از عشق و شور بیافرینند که در تمام تاریخ بىنظیر است. هیچ حجاب و پردهاى میان امام حسین (ع) و خدای سبحان وجود نداشت و ایشان (ع) بجز خداوند، هیچ چیز دیگرى را نمیدیدند.
امام حسین (ع) آثار و مظاهر این مقام معرفت را در مرحلة عمل در صحراى کربلا به بهترین وجه نمایان کردند و درس ایثار، عشق و معرفت را به جهانیان آموختند. در روز عاشورا تمام ملائکه، جنّیان و قدرتهاى عالم گرد آمدند، تا ایشان (ع) را یارى دهند، امّا آن حضرت به همه جواب رد مىدهند و فقط رضایت محبوب را مىنگرند و به محضرش عرض مىکنند:
«صَبراً على قَضائِک یا ربّ! لا إله سِواک یا غیاثَ المسُتغیثین؛ بارالها! صبر مىکنم بر قضاى تو، خدایى جز تو نیست، اى فریادرس گرفتاران! »[7]
پی نوشت ها:
[1]. بقره (2): 32؛ «ما را دانشی جز آنچه خودت به ما آموختهای نیست.»
[2]. ینابیع المودّة:3/79؛ مقتل الحسین7 (مقرم):275. همچنین برای اطّلاع بیشتر به کتاب بحارالأنوار:45/51 مراجعه نمایید.
[3]. وقعة الطف: 29: «ثم نادى(الامام الحسین7) برفیع صوته: هل من ناصر ینصرنی، هل من معین یعیننی؟»
[4]. بحارالأنوار:45/8.
[5] . بحارالأنوار:95/ 226.
[6] . اللهوف: 67.
[7] . موسوعة کلمات الإمام الحسین7: 615 .
برگرفته از
کتاب: آیین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا علیه السلام
نوشته: استاد حسین انصاریان