موضوع عدالت الهی یکی از مباحث مهمی است که سوالات بسیاری در پی دارد. دکتر جلالیان، دکترای الهیات و معارف اسلامی و مدرس دانشگاه در مصاحبه ای با تبیان به این سوالات پاسخ می دهند.
عدل از موضوعاتی است که در تمامی کتابهای اصول عقائد به آن توجه شده و شبهات معین و مشخصی مربوط به این حوزه در این کتابها وجود دارد و تا آن حد به این موضوع توجه شده که متکلمین به گروهها و فرقه های کلامی همچون اشاعره، معتزله و عدلیه (یا شیعه) دسته بندی شده اند و بسیاری از صاحبنظران آن را جزء اصول دین می دانند، تا آن جا که مراجع تقلید معتقدند هر کسی به توحید و معاد و نبوت مومن باشد مسلمان است و شرط اصلی و اساسی ایمان را اعتقاد به دو اصل عدل و امامت می دانند و می گویند در غیر اینصورت به این ایمان باید شک کرد.
در تعریف عدل گفته شده: " العدل وضع الشیء فی موضعه " عدل قرار گرفتن هر چیز در جای خود می باشد و در همین معنا کلامی از امام علی (علیه السلام) نقل شده که می فرمایند: " یضع الاشیاء فی مواضعه ".
عدل دارای تقسیماتی است:
1- عدل الهی
2- عدل تشریعی
3- عدل جزائی (کیفری)
موضوعات دیگری همچون جبر و اختیار، قضا و قدر و سرنوشت به موضوع عدل مربوط است و سوالاتی نیز در این زمینه از جمله: آیا قضا و قدر و سرنوشت انسانها حکیمانه است؟ آیا ما با اختیار خود زندگی می کنیم یا مجبور به شرایط موجود هستیم؟ و ... همواره در سطح عمومی جامعه مطرح می شود. اهمیت پرداختن به این بحث از آن جهت است که اگر درست تبیین نشود اثرات تخریبی در باور و به دنبال آن اعمال و رفتار انسان ها خواهد داشت.
بر این اساس پاسخ برخی از آن سوالات را از زبان استاد محترم جناب آقای حبیب الله جلالیان می شنویم.
جایگاه بهشتی هر انسانی، به میزان درجه تقوای اوست زیرا بهشت یک جای مشخص و معین ندارد. به میزان درجات افراد جایگاههای متفاوتی در بهشت وجود دارد. حضور در محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که یک امتیاز بسیار بالائی است تنها برای کسانی قابل دسترسی است که در دنیا در مسیر تقوا زحمت بسیاری متحمل شده اند.
سوال:
آیا واقعیت دارد که کفاره گناهان در دنیا، از سوی انسان پرداخته می شود و این امر سبب تخفیف عذاب اخروی خواهد شد؟ و اگر چنین است آیا برای همه انسان ها این شرایط فراهم می شود ؟ و اگر تنها برای عده ای اعمال می شود و با توجه به سختی عذاب اخروی به بقیه انسانها وعده آخرت می دهند، عدالت خداوند چگونه تبیین می شود؟
جواب:
قرآن کریم می فرماید:کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ(مدثر/38) هر کس مسئول عمل خویش است.
" إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا (انسان/3)" ما همه را هدایت کردبم خواه بپذیرند یا نپذیرند و ناسپاسی کنند. (سوره انسان آیه ٣)
" وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (نجم/39)" سرنوشت هر انسانی درسایه تلاش اوست.
بر اساس تعالیم دینی هر جرمی مجازات معینی دارد. جزائیات اسلام به تعزیرات، دیات، حدود و قصاص دسته بندی می شود که شدیدترین آن قصاص است و قرآن برای صاحبان عقل و اندیشه قصاص را مایه حیات و زندگی معرفی می کند: " فی القصاص حیاة یا اولی الالباب " . (١٧٩ بقره)
اما دین در جزائیات، تعزیرات مانند: حد زدن، شلاق، زندان، معلق کردن از کار و حرفه و از این قبیل را به عنوان حداقل مجازات مطرح می کند. پس خداوند متناسب با هر جرمی مجازاتی را تعیین نموده به طوری که هر کس به اندازه ای که جرم کرده و در هر محدوده ای که قرار دارد مجازات می شود و متناسب با آن جرم ،هم مجازات دنیوی و هم اخروی دارد.
عدالت اجتماعی اینگونه است که هر صاحب حقی مطابق استحقاقی که دارد به حقش برسد نه کمتر و نه بیشتر. خداوند در دنیا جزائیاتی قرار داده که باید اجرا شود و به قیامت موکول نشود و گرنه هر کسی هر چه می خواهد انجام می دهد بعد به قیامت حواله می دهد. بنابراین جزائیات محدوده دارد. در واقع مواردی وجود دارد که باید در همین جا و به وسیله ولایت یا حکومت اسلامی یعنی توسط پیامبر یا امام که موظف به اقامه حکومت هستند (چرا که اقامه قسط و نفی ظلم بدون حکومت حاکمیت و گاهی اجبار و قدرت امکان ندارد) اجرا شود. پس بخشی از مجازات در همین دنیا به طور منضبط و مشخص به گونه ای که حق مجرم هم ضایع نشود عملی می شود. بخشی دیگر نیز در دنیای دیگر که با سختی های مرگ و بد مردن و عالم برزخ شروع می شود و تا بهشت و جهنم قیامت ادامه دارد.
قرآن کریم می فرماید: " الذین تتوفاهم الملائکه ....قالوا فیم کنتم ... " (آیه ٩٧ سوره نساء)
ملائکه از کسانی که آنها را قبض روح می کنند سوال می کنند در چه وضعی بودید می گویند: ما از نظر فکری و روحی و .... عقب مانده بودیم. فرشته ها نمی پذیرند و می گویند: آیا از آن خانواده فاسد و حاکمیت ظالم و مستبد نمی توانستید دست بردارید اما منافع و لذات شخصی شما مانع شما بود که آنها را رها نکردید.
در اینجا مجازات و بازجوئی خداوند و فشار روحی آنها شروع می شود تا به بهشت یا برزخ دوزخی وارد می شوند. از امام صادق علیه السلام سوال شد، این سوالاتی که در شب اول قبر (لازم به توضیح است/ شب اول قبر که در سطح جامعه مطرح است مطلبی عامیانه است چرا که در عالم برزخ شب و روز معنا ندارد. از لحظه ای که شخص از این دنیا می رود سوال و جواب او شروع می شود و سوال و جواب در قبر منظور در گور نیست بلکه روح است که عذاب می بیند و تحت فشار شدید است اگرچه غیرقابل تصور و درک برای ما است) مطرح است و روح باید جواب بدهد و قطعاً به شخص فشار و سختی وارد می شود به چه منظور پرسیده می شود؟ حضرت فرمودند: این به خاطر آن است که دین و باورهای دینی را قبول نداشته اند. به همین دلیل به آن سکرات موت می گوئیم و قرآن نیز می فرماید: وَ جَاءتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ ... (ق/19)".
سکرات یعنی سختی و سکره یعنی مستی. وقتی حادثه شدیدی برای انسان پیش می آید مثل کسی است که از شراب انگور، مست شده و تلو تلو می خورد. سختی سوال و جواب نیز اینگونه است. اگرچه سکرات موت برای مومن یک نوع تصفیه است.
پس انسان ها به دو دسته مومن و کافر تقسیم می شوند. کفاره گناهان فقط برای مومنین است و کافر هیچ بهره ای از آن ندارد.
کسانی که در همین جا سوال و جواب می شوند برای این است که همین جا گوش مالی شده و تصفیه شوند تا راحت به عالم برزخ بروند، البته این لطف خداوند به برخی بندگان است. از سوی دیگر عده ای بدون سوال و جواب وارد دوزخ برزخی می شوند. قرآن داستان آل فرعون را چنین بیان می کند :
«... وَ حَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ (غافر/ 45)» آل فرعون وقتی مردند عذاب برزخی آنها را فرا گرفت و هنگامی که قیامت برپا شود خداوند به فرشتگان می فرماید ای فرشتگان آنها را به اشدّ عذاب وارد کنید.
منظور از اشد عذاب قیامت است و منظور از سوءالعذاب عذاب عالم برزخ است. پس نه تنها در قیامت عذاب کم نمی شود بلکه قبل از آن در برزخ چشیده و وارد عذاب جهنم شده و عذاب بیشتر هم می شود. این شرح حال کافران است.
اما مومنین کسانی که گناهان زیادی نداشته و اهل توبه بودند اگرچه آلودگی هائی هم داشته اند خداوند عنایت کرده و همان موقع سوال و جواب، رنج می بینند و تحت فشار قرار می گیرند. در برزخ نیز ممکن است قدری عذاب شوند اما زمانی می رسد که خداوند آنها را آزاد می کند. البته برخی اعمال مانند دستگیری از دیگران، قرض الحسنه، صدقه و ... عذاب مومن را کاهش می دهد. لذا خیرات، طلب مغفرت، باقیات صالحات برای آنها بسیار مفید است.
به همین دلیل توصیه شده برای همه مومنین و مومنات و مسلمین و مسلمات طلب مغفرت کنیم، حتی زنده ها و در واقع همه باید برای هم طلب مغفرت کنیم زیرا بخشی را در همین دنیا می بخشند، بخشی را در سکرات و بخشی هم در عالم برزخ تا در نهایت شخص پاک و طاهر، وارد قیامت شود.
جایگاه بهشتی هر انسانی، به میزان درجه تقوای اوست زیرا بهشت یک جای مشخص و معین ندارد. به میزان درجات افراد جایگاههای متفاوتی در بهشت وجود دارد. حضور در محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که یک امتیاز بسیار بالائی است تنها برای کسانی قابل دسترسی است که در دنیا در مسیر تقوا زحمت بسیاری متحمل شده اند. لذا یوم الحسره قیامت برای همه وجود دارد به این دلیل که همواره شخص می گوید ای کاش این کار را نکرده بودم یا اگر اهل عمل بوده می گوید ای کاش این کار را بیشتر انجام می دادم و ...
قران کریم می فرماید: هم در اینجا و هم در آنجا عذاب می کنیم، هم در دنیا و هم در آخرت نصرت و عنایت خداوند وجود دارد، هم موقع مرگ و هم بعد از مرگ امدادهای غیبی الهی وجود دارد و اگر ریزه کاری هایی که در اعمال انسان مومن وجود دارد اینجا حذف شود در آنجا نیز حذف می شود. پس کفاره گناهان باعث تخفیف عذاب انسان مومن می شود.
کفار باید سوال های اولیه مانند پیرو چه مکتبی بودند؟ را جواب بدهند و آنها ، هم در دنیا و هم در برزخ و قیامت عذاب می شوند. اما در بین کفار کسانی هستند که با سخاوت بوده و از عواطف و احساسات خوبی برخوردارند، به درماندگان کمک می کنند، اما هنگام سوال و جواب قبر جوابی ندارند زیرا کفر ایمان دارند یعنی با وجود پیامبران و کتابهای آسمانی آنها را قبول نداشته و به آنها ایمان نیاوردند.
دانشمندان کافری که اعمالشان بدون هیچ نیت خدائی انجام شده و تنها بر اساس وجدان، عاطفه و شخصیت اجتماعی انجام شده چیزی به آنها نمی دهند. در واقع قبل از اینکه اعمال را بررسی کنند باورها را بررسی می کنند زیرا اصل، باور انسان است. به همین دلیل در عالم برزخ و حالت باطنی قبض روح، هنگامی که سوال می شود ماموران عذاب می دانند اما این به آن دلیل است که زندگان نیز بدانند و باور قلبی داشته باشند. البته سختی و راحتی بسته به نوع عذاب شخص است.
پس انسان ها به دو دسته مومن و کافر تقسیم می شوند. کفاره گناهان فقط برای مومنین است و کافر هیچ بهره ای از آن ندارد.
دکتر جعفری
منبع : tebyan