مهرداد شهسواریان از همرزمان سردار شهید مدافع حرم شاهرخ داییپور در گفتوگو با ایسنا بیان کرد: من علاوه بر اینکه با شهید شاهرخ همرزم بودم نسبت فامیلی نیز دارم بنابراین بخشی از خاطراتم مربوط به روابط شخصی او و بخش دیگر گفتههایم مربوط به فعالیتهای سیاسی و نظامی او میشود.
وی افزود: شهید داییپور انسانی با اخلاص و شجاع بود و به کاری که انجام میداد ایمان داشت. چون با اخلاص بود با کسی تعارف نداشت و هرگاه میدید کاری یا فعالیتی خلاف، دین، بیانات مقام معظم رهبری یا سیاستهای جمهوری اسلامی ایران است تذکر میداد. در دوران فتنه 88 او با تجربهای که در زمینه جنگهای خیابانی داشت توانست اوضاع را مدیریت کند تا افرادی که ناخواسته فریب تبلیغات منفی دشمنان را خوردهاند به خود بیایند. از این رو همواره از حریم ولایت دفاع کرد و با بصیرت در این راه قدم برداشت.
شهسواریان یادآور شد: شهید شاهرخ با جوانان رابطه خوبی داشت و چون خودش ورزشکار بود به صورت عملی توصیه میکرد که جوانان ورزش کنند. او در کشتی، ورزش پهلوانی و غواصی مهارت داشت و جوانان کرمانشاهی را در این راه حمایت میکرد. یادم میآید که نسبت به افرادی که ممکن است سایرین از آنها غافل باشند مهربان بود و بر روی آنها کار میکرد تا مسیر درست را انتخاب کنند و همین برخورد خوب و صمیمانه با افرادی که شاید کمی شرارت داشتند باعث میشد که متحول شوند و به جامعه خدمت کنند.
و گفت: شاهرخ اهل عمل بود و عملگراییاش باعث شده بود تا مطالبهگر باشد. او جایی که میدید در کاری اهمال میورزند تذکر میداد تا کارها به درستی انجام شوند.
این استاد علوم ارتباطات گفت: شهید داییپور از ابتدا تا انتهای جنگ تحمیلی حضور داشت و بارها مجروح شده بود اما به دنبال این نبود تا مجروحیتاش را در جایی ثبت کند. او با دوستان و همرزمانش رابطهای بسیار صمیمی داشت و به افراد احترام میگذاشت. اخلاق و عقایدش خاص بود و اینکه مجاهدتهای او به شهادت ختم شده است نتیجه اخلاصاش در کارها است. یکی از ویژگیهایش این بود که وقتی کسی با شاهرخ همسفر میشد اجازه نمیداد کسی خرج کند و همواره خودش هزینه میکرد. این نشان میداد که او دلبسته مال ندنیا نیست و خساست در رفتارش ندارد.
یک خاطره:
شهید داییپور به همراه یکی از دوستانش به سفر حج مشرف شده بود. او نیت میکند که حجرالاسود را ببیند. در میان جمعیت راهی برای او باز میشود و به این سنگ میرسد. یکی از شرطهها دوستی که همراه شهید شاهرخ بود را میزند. شهید شاهرخ از کمر آن شرطه میگیرد و او را به پایین میکشد و میگوید فرزند حضرت زهرا (س) را میزنی؟ سپس آن شرطه را ادب میکند. او شجاعتی این چنینی داشت ودر مقابله با دشمن در دوران دفاع مقدس نیز نترس بود و در سختترین شرایط ایفای نقش میکرد.