ماهان شبکه ایرانیان

دشمنى و حسادت یهود ونصارى و مشرکین با مؤمنان‏

کافران از یهود و نصارى و بت پرستان با ظهور اسلام و طلوع قرآن و جلوه گر شدن خورشید رسالت و نبوت پیامبر خاتم، آرزوهاى خود را بر باد رفته مى دیدند، و قدرت شیطانى خود را که به وسیله آن مردم را به بردگى مى کشیدند رو به افول مشاهده مى کردند، و زمینه غارت گرى خویش را نسبت به اموال و دسترنج مردم نابود شده مى پنداشتند و در یک کلمه با توجه به پیشرفت اسلام، ...

دشمنى و حسادت یهود ونصارى و مشرکین با مؤمنان‏

 

کافران از یهود و نصارى و بت پرستان با ظهور اسلام و طلوع قرآن و جلوه گر شدن خورشید رسالت و نبوت پیامبر خاتم، آرزوهاى خود را بر باد رفته مى دیدند، و قدرت شیطانى خود را که به وسیله آن مردم را به بردگى مى کشیدند رو به افول مشاهده مى کردند، و زمینه غارت گرى خویش را نسبت به اموال و دسترنج مردم نابود شده مى پنداشتند و در یک کلمه با توجه به پیشرفت اسلام، و نفوذ قرآن در قلوب، و محبوبیت پیامبر در اعماق دل ها عمر حلیه گرى، و دسیسه بازى، و دست اندازى به عقل و اندیشه مردم را پایان یافته حس مى کردند، از این جهت در مرحله اول نسبت به پیامبر عزیز اسلام و در مرحله بعد نسبت به اهل ایمان ظرف وجودشان پر از کینه و عداوت شد، و به دنبال این کینه و عداوت که رشته خطرناکى از حسادت است به اعمالى غیر معقول، و امورى غیر منطقى بر ضد مؤمنان روى آوردند، تا شاید به خیال خود از رسیدن خیر که عبارت از هر خیر دنیائى و آخرتى از جمله نزول وحى است جلوگیرى کنند، و به گمان خود نگذارند اهل ایمان با دریافت وحى و شریعت الهى از طریق نبوت پیامبر به رشد و کمال عقلى برسند، و به عقاید حقه آراسته گردند، و متخلق به اخلاق حسنه شوند، و در فضاى پاک انجام اعمال صالحه و کردار شایسته قرار گیرند!!

این بى خردان از قدرت مطلقه حق غافل و بى خبر بودند که حضرت رب العزه که مقام ربوبیتش توجه به رشد و تربیت و کمال مملوکش را دارد، اراده حتمیه و مشیت قطعیه اش اقتضا کرده که بر بنده ویژه اش وجود مقدس محمد صلى الله علیه وآله قرآن را نازل کند و از افق قلب پاکش حکمت و علم جامع طلوع دهد تا زمینه هدایت بندگان به سوى توحید، و باور کردن معاد، و رسیدن به حیات طیبه، و مزین شدن نفوسشان به حسنات اخلاقى، و منور شدن اعضا و جوارحشان به اعمال صالحه فراهم گردد، و از برکت قرآن و رسالت حضرت رحمة للعالمین امتى بیدار، ملتى بینا، جامعه اى رشید و آزاد، قومى عالم و آگاه قدم به عرصه وجود گذارد، و حجت حق بر سایر ملل گردد.

این کینه ورزان خیالباف که به غلط فکر مى کردند اگر با پیامبر مؤمنان به خصومت برخیزند، و با عداوت و دشمنى با اهل خدا معامله کنند ریاست چند روزه، و اندک مالى که با حیله گرى از مظلومان به چنگ آورده اند براى آنان باقى مى ماند، ولى بر خلاف انتظارشان ریاست پوشالى آنان و بخشى از اموالشان با روى آوردن مردم به اسلام از دستشان رفت، و گروهى از آنان در جنگ با مؤمنان کشته شدند و سر از عذاب ابد در آوردند، و باقى مانده ها هم به زندگى نکبت بار و ذلیلانه اى دچار شدند، در صورتى که اگر مانند دیگران با قلبى پاک و دلى صاف به محضر ملکوتى پیامبر مى آمدند، و به دست آن چهره آسمانى و فرستاده الهى به قرآن و مفاهیمش ایمان مى آوردند، و پیشانى بندگى بر درگاه حضرت حق به خاک مى سائیدند، و درون را از رذائل اخلاقى پاک مى کردند، و منبعى از اعمال صالحه مى شدند مانند دیگر مؤمنان به خیر دنیا و آخرت مى رسیدند و گوى سعادت و سلامت ابدى را از میدان زندگى میبردند و از رحمت ویژه حضرت حق بهره مند مى گشتند چنان که در آیه شریفه به این حقیقت اشاره شده است: وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ.

اینان به جاى کینه و عداوت و دشمنى و حسد مى توانستند با دلى نرم و قلبى با محبت پذیراى اسلام و شریعت حقه شوند و خود را ویژه دریافت رحمت واسعه الهى کنند و از فضل عظیم خداى مهربان بهره مند گردند، ولى به خاطر تعصب بیجا و غرور و کبرشان براى حفظ چند روزه ى ریاستشان بر مشتى عوام، و دل خوش بودنشان به متاع اندک و بسیار ناچیز دنیا، آخرتشان را از دست دادند، و خود را به هلاکت ابدى و شقاوت سرمدى دچار نمودند!

در هر صورت آیه شریفه با بیان این معنى که کافران از یهود و مشرکان دوست ندارند هیچ خیرى از جانب خدا به شما برسد به همه مؤمنان و گرویدگان به اسلام و امت پیامبر عظیم الشأن هشدار جدى مى دهد، که دست دوستى در هیچ زمانى به سوى این دشمنان قسم خورده دراز نکنید، و هرگز میل قلبى به آنان نداشته باشید، و فریب خوش زبانى و وسوسه هاى آنان را براى ایجاد ارتباط با خود نخورید، و به خواسته هاى آنان که براى شما جز زیان خسارت ندارد گوش ندهید، و حتى از پذیرش آنچه براى شما از متاع دنیا مى آورند بپرهیزید، زیرا تعصب جاهلى آنان و نژادپرستى و حس گرائى این نابکاران و کینه و حقد و حسدشان نسبت به شما پایان ندارد و پیوسته در مقام وارد آوردن ضربه هاى مادى و معنوى به شمایند.

کافران از اهل کتاب و مشرکان در صدر اول اسلام و پس از آن بخصوص در این زمان که این فقیر مشغول نوشتن این شرح و توضیح است در دشمنى با مؤمنان و امت اسلامى اصرار و پافشارى دارند، و جداً نمى خواهند اهل قرآن از کرامت و شرف و عزت و سربلندى و داشتن هر نوع خیر و خوبى برخوردار باشند، و وجود این معاندان لج باز و دنیاپرستان خائن و ستمگران بى رحم در همه جاى دنیا براى امت پیامبر اسلام هم چون آفتى خطرناک و به راستى مانند میکرب جذام هستند که اگر مسلمانان براى ورود به زندگى خود به آنان راه دهند، یقیناً به تخریب همه جوانب حیات آنان برمى خیزند، و کمترین رحم و شفقتى بآنان روا نخواهند داشت، و براى فرو ریختن بنیان زندگى امت به غارت عقل و فرهنگ و زبان و معادن و ارزش هاى دینى آنان دست خواهند زد، چنان که بارها به این نوع جنایات اقدام کرده و مسلمانان پس از بیدارى طردشان کرده اند.

آنان ایمان مسلمانان و ارزش هاى اخلاقى آنان و روى کردشان را به قرآن و معارف الهیه مانع هواها و شهوات و تمایلات و ستم گرى هاى خود مى دانند و به همین خاطر فعالیت همه جانبه مى کنند تا پایه هاى ارزشى امت اسلام را به وسیله رواج فحشا و منکرات و از طریق رسانه ها و روزنامه ها و مجلات و ایجاد مجالس عیش و عشرت در هم فرو ریزند، و روى هم رفته راه و روزنه هر خیر دنیائى و آخرتى را به روى امت مسدود کنند چنان که قرآن مى فرماید: ما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لَا الْمُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ ....

در پاورقى تفسیر پرتوى از قرآن جلد اول صفحه 260 آمده:

«روز طلوع اسلام آئین مسیح را مسیحیان وسیله به بردگى کشیدن مردم، و دولت مقتدر رم آن را وسیله استعمار ملل گرفته بودند، و یهودیان کیش موسى را وسیله برترى و قومیت اسرائیل ساخته بودند بدین جهت با دعوت اسلام که دعوت تسلیم به خداى همه خلق است (نه خداى اسرائیل و نه خدائى که یگانه فرزندش مسیح است و نه خداى حامى ستمگران) به دشمنى برخاستند.

امروز هم سرّ دشمنى آنان با اصول و فروع متقن و فطرى اسلام همین است، با آن که اینان به چشم خود مى بینند هشیارانى که به وضع استعمارگران و هم دستى آنان با دستگاه هاى مسیحیت آشنا هستند مى گویند: بیشتر این دستگاه ها دانسته یا ندانسته عامل استعمارند، اینان زیر چهره نمایندگى مسیح صلح جو و ناجى بشریت، در میان ملل راه مى یابند تا به اوضاع نفسانى و منابع طبیعى آنان آشنا گردند، تا پسران و دختران بى سرپرست و سرخورده و آرزومند و بى پناهى را در پناه خود گیرند و در قیافه رسالت الهى و عواطف بشرى، آنان را وسیله کار خود و دول خود گردانند، با آن که بررسى هاى چندین ساله ثابت کرده و در گزارش هائى که داده اند ثبت شده که با آن همه کوشش ها و مصارف همراه با دعا و سرود و سرپرستى بیماران و وسائل دیگر جز چند تن از مسلمان هاى غافل را در سراسر کشورهاى اسلامى نتوانستند مسیحى پابرجا گردانند و غسل تعمیدشان دهند، پس این کوشش روز افزون براى چیست؟ از بعضى اعترافات و نتیجه مشهود کارشان معلوم است که علاقه و امیدى به مسیحى شدن مسلمانان ندارند، تنها هدفشان این است که سدّهاى مقاومت عقاید اسلامى را فرو ریزند، چنان که همین که گروه گروه مردم در کشورهائى که قرن ها در زیر سلطه ى کنائس بوده از آئین مسیح بیرون مى روند، و دستگاه هاى مسیحیت را به باد مسخره مى گیرند، چرا تا این اندازه نیروهاى گوناگون تبلیغاتى و عواطف بى شائبه!! انسانى و مسیحى خود را به دیگران معطوف مى دارند؟! با آن همه حساب گرى در اقتصاد و حساسیت و پافشارى درباره آن که منشأ این همه جنگ ها شده، این بودجه هاى سنگین براى اعزام مبشرین با تجهیزات کامل به خارج براى چیست؟ اینها مى خواهند حضرت مسیحى را به دنیا و مسلمانان بشناسانند که خود او را نشناخته و نمى توانند معرفى نمایند و به اصول و فروع دعوت او پاى بند نیستند. مگر مسلمانان، مسیح و دعوت او را با بیان رساى قرآن بهتر و عقلانى تر از آنچه در انجیل است نمى شناسند؟ از قرآن محکم تر و مثبت تر براى شخصیت مسیح چیست؟ چرا مسیحیان در برابر مسلمانان با یهودیان که هر تهمتى را به مسیح روا داشته و آن مرد حق پیامبر خدا را به گفته خود با دزدان و رهزنان به کشتن دادند همکارى مى کنند؟!

دول استعمارى با ترویج فحشا کوشیده اند تا سدهاى اخلاقى مسلمانان را بشکنند و راه خیانت و جاسوسى را باز کنند و در راهى که براى رسیدن به این مقصود پیش گرفته اند بسى توفیق یافته اند.»

این است نتیجه شوم کینه و عناد کافران از اهل کتاب و مشرکان، کافران و مشرکانى که هیچ گونه خیرى را براى امت اسلام نمى پسندند، این گمراهان شیطان صفت تا برپا شدن حکومت عدل جهانى به وسیله مهدى اهل بیت دست از سر امت اسلامى برنمى دارند، و پیوسته آتش کینه و عنادشان بر ضد مؤمنان شعله ور است، و با همه وجود مى کوشند تا مکتب شرک را براى تخریب اساس توحید بر آنان تحمیل کنند، و عقاید پاک و صحیح را به انحراف بکشند، و زمینه پیاده شدن خواسته ها و احکام حق را در زندگى مسلمانان نابود سازند.

رحمت و احسان و فضل عظیم حق بر شایستگان

اینکه حضرت حق مى فرماید: رحمتش را به هر کس بخواهد اختصاص مى دهد، و به عبارت دیگر معدود بندگانى هستند که از رحمت ویژه او بهره مند مى شوند نه بخاطر این است که در آن حریم مقدس و مبارک و در آن پیشگاه با کرامت بخلى وجود دارد که به سبب آن دیگران از دسترسى به آن رحمت محروم اند، که جمله

وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ

نشان دهنده این معناست که رحمت او که عین ذات است، و احسان و فضلش بى نهایت است و به هر صورتى که هزینه کند کمبودى در آن پیدا نمى شود، بلکه اختصاص رحمت به تعدادى خاص فقط و فقط بخاطر لیاقت و شایستگى آنان است، که با تکیه بر عقل و اندیشه و ادب در رفتار و متانت در منش و انجام عمل صالح و پاى بندى به حقایق، و آراسته بودن به صدق و درستى به دست آورده اند، و از این طریق خود را به جایگاهى رسانیده اند که مطلع الفجر طلوع رحمت خاص حضرت الله شدند و مقام رسالت و نبوت و پیشوائى و رهبرى بر جمیع مردم، و مایه جذب خیر مطلق، در دنیا و آخرت را کسب کردند.

به راستى چه زیباست که انسان مدتى محدود براى ظهور لیاقت و شایستگى بکوشد، و با انتظارى به حق و امیدى مثبت براى به دست آوردن رحمت خاص حضرت رب حوصله بخرج دهد، تا بر اساس وعده غیر قابل تخلفى که خداى رحمان داده، رحمتش در خیمه حیات انسان تجلى کند و براى ابد از آن سفره بى نهایت و فضل و احسان نامحدود استفاده نماید.

رسیدن رحمت خاص حضرت محبوب به شایستگان مسئله اى قطعى و حقیقتى حتمى است که عناد معاندان، و حسد حاسدان، و دشمنى دشمنان، و کینه ستیزه جویان و قدرت اهریمنان هرگز نمى تواند مانع آن شود، خدا هر شایسته اى را که بخواهد مورد رحمت خاصش قرار مى دهد که احسان و فضلش بى نهایت و لطفش قدیم و رحمتش عمیم است.

دست حاجت چو برى پیش خداوندى بر

که کریم است و رحیم است و غفور است و ودود

کرمش نامتناهى نعمش بى پایان

هیچ خواهنده نرفت از در او بى مقصود

 

 



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان