بدون شک باید پذیرفت که رویداد کامیک-کان سندیگو در سال جاری، هر چه قدر که تا قبل از برگزاریِ آن اطرافش را اخباری مثل عدم حضور دنیای سینمایی مارول و سریال محبوب Game of Thrones در آن پر کرده بودند، پس از به پایان رسیدن تنها با یک نام در ذهن سینمادوستان ظاهر میشد: وارنر برادرز. کمپانی سینمایی بزرگی که امسال با پنلهایی جذاب و گوناگون به میزبانی از طرفداران خود پرداخت و مخصوصا با نمایش دادن آثاری از دنیای سینمایی DC که شاید هنوز هم اصلا و ابدا موفق به پیدا کردن جایگاه خود در برابر Marvel نشده است، دوباره توجهات زیادی را به فیلمهای اقتباسشده از روی کتابهای مصور این کمپانی معطوف کرد. یک طرف «آکوآمن» (Aquaman) را داشتیم که بسیاری از طرفداران مخصوصا با توجه به کارنامهی کارگردانش یعنی جیمز وان عاشق آن شدهاند و یک طرف هم با «واندروومن 1984» (Wonder Woman 1984) روبهرو بودیم که البته تنها با کلیپی پخششده در پشت درهای بسته، از خجالت مخاطبان خود درآمد. این وسط اما شاید یکی از خواستنیترین نمایشهای دیدهشده در کامیک-کان، تریلر هیجانانگیز، بامزه و پرانرژی فیلم !Shazam باشد. اثری که میتواند با جنس متفاوتی که در داستانسرایی خود یدک میکشد و بهرهبرداری از برترین ویژگیهایی که کاراکتر «شزم» را دوستداشتنی میکنند، به کمدیهای لحظهای جذاب، داستانسرایی توقفناپذیر و صد البته فروشی فوقالعاده در گیشه دست یابد. اما شاید تنها نگرانی برخی مخاطبان آن باشد که کمدی قدرتمند جریانیافته درون اثر، با ترجمهی بیش از حد اغراقآمیز و غلط کتابهای کمیک مرجع آن به زبان سینما، حکمِ لودهبازیهای لوس را پیدا کند. هرچند که اگر همهچیز به اندازهی تریلری که دیدیم عالی به نظر برسد، ابدا نیازی به این نگرانیها وجود ندارد.
!Shazam نخستین بار در سال 1941 میلادی با Adventures of Captain Marvel و سپس مابین سالهای 1974 تا 1977 میلادی در سریالی از شبکهی CBS پا به دنیای تصویر گذاشت. سریالی که البته به احتمال زیاد آن را ندیدهاید و اصلا دلیلی هم برای دیدنش وجود ندارد. پس با این اوصاف، فیلم !Shazam عملا برای ما حکم نخستین تجربهی تصویریمان از این کاراکتر را دارد و به همین سبب اگر اهل خواندن کتابهای کمیک نباشید، «شزم» به سادگی میتواند برایتان حکم شخصیتی تماما ناشناخته را پیدا کند. پس بگذارید با اطلاعاتِ پایهای شروع کنیم. شَزِم که با نامهای دیگری همچون کاپیتان مارول و صد البته اسم حقیقیاش یعنی بیلی بَتسِن نیز شناخته میشود، نخستین بار در دسامبر سال 1939 میلادی و در مجموعه کتابهای مصور Whiz Comics حضورش در دنیای کمیکها را تجربه کرد. داستان ریشهای این شخصیت را هم میتوان به همین خلاصه کرد که او با توجه به نیروی ویژهای که از جادوگری با نام Shazam دریافت کرده، میتواند با به زبان آوردن اسم او یا همان عبارت «شزم» در عرض یک لحظه تمام خرد و دانش سالامِن، نیروی هرکول، استقامت اطلس (یکی از خدایان یونان که زمین را بر پشت خود حمل میکند)، قدرت زئوس، شجاعت اکیلیز (یکی از قهرمانان بزرگ اسطورهشناسی یونان) و سرعت مِرکیوری (باز هم یکی از خدایان یونان باستان) را یکجا، به دست بیاورد. اصلا حقیقتش را بخواهید، خود نام «شزم» هم از همین اسمها بیرون کشیده میشود. به این شکل که اگر حرف آغازین اسامی تکتک این افراد یعنی Solomon و Hercules و Atlas و Zeus و Achilles و Mercury را به همین ترتیب کنار هم بگذارید، کلمهی !SHAZAM به وجود میآید.
یکی از نکات مهم دربارهی شخصیت «شزم» چیزی نیست جز آن که در ابتدای کار، DC کمپانی ناشر کمیکهای این مجموعه نبوده است و پس از خریداری شدن شزم توسط DC Comics، این شخصیت برخی تفاوتها نسبت به قبل را تجربه میکند. مثلا در عین آن که شزم در اصل شخصیتی حاضر در شهر نیویورک بود، دیسی بعد از به دست آوردن حقوق داستانهایش محل زندگی وی را به شهر Fawcett انتقال داد. در سری کمیکهای !The New 52 هم تغییری دیگر در محل زندگی شزم به وجود آمد که از قضا با توجه به شواهد و محیطهای دیدهشده درون تریلر، باید پذیرفت که سازندگان فیلم و در راس آنها دیوید سندبرگ هم پیرو همین تغییر بودهاند. این یعنی فیلم !Shazam مطابق آنچه در سری کمیکهای !The New 52 دیده شد، داستان شزم را درون شهر فیلادلفیا از ایالت پنسیلوانیای آمریکا روایت میکند. نکتهای که اگر بر اساس مشابهت ظاهر شهر نمایشداده شده درون تریلر با فیلادلفیا و نماهای دیدهشده در داستانهای شزم در سری !The New 52 هم نمیتوانید آن را بپذیرید، کافی است به کلمهی اول تیتر قرمزرنگ موجود روی روزنامهی قرارگرفته در قسمت بالای سمت راست این شات از تریلر، توجه کنید:
تریلر، با نمایش نماهای مختلفی از اشِر انجل (یکی از بازیگران نقش بیلی بتسن یا همان شزم) آغاز میشود. جایی که بیلی را با یک هودی قرمزرنگ که اشاره به پولیور قرمزرنگ وی در دنیای کتابهای کمیک دارد میبینیم و متوجه میشویم که دقیقا همچون همهی داستانهای دیگر گفتهشده دربارهی شخصیت مورد بحث، او در فیلم یک پسربچهی یتیم است. پسری که مطابق صحبتهای مشاورش متوجه میشویم که باید نزد خانوادهی جدیدی که سرپرستیاش را پذیرفتهاند برود و با آنها زندگی کند. همچنین لابهلای این گفتوگوها مخاطب میفهمد که بیلی، بچهای است که باور دارد میتواند از خودش مراقبت کند و به خاطر مشکلات متفاوت، بارها از خانه افرادی که وی را به سرپرستی گرفتهاند گریخته است. اما نکتهی مهمی که نباید از دستتان در برود، چیزی نیست جز آن که همهی این ویژگیهای شخصیتی بیلی، نخستین بار در سری !The New 52 که تا به همینجا بارها به آن اشاره کردهام و با توجه به ارتباطات تنگاتنگ محتوای تریلر، بارهایی دیگر نیز اسمش را خواهم آورد ظاهر شدهاند.
در بخشبخش اتاقِ فِرِدی، چیزهای مرتبط با دنیای ابرقهرمانان دیسی همچون مجسمهی سوپرمن، بترنگ بتمن و لوگوی آکوآمن به چشم میخورند
بعد از اینها نوبت به ورود بیلی به خانهی جدیدش و آشنایی با بهترین دوستش و همخانهاش یعنی فِرِدی فریمن (که خودش هم مانند بیلی پسری یتیم است) با بازی جک دیلان گریزر میرسد. شخصیتی که در دنیای کمیک بیلی بعد از تبدیل شدن به «شزم» وی را میشناسد اما اینجا مشخصا او را قبل از اتفاق افتادن هر رخداد دیگری میبیند. راستی، در کمیکها فردی هم خودش در آینده تبدیل به یک ابرقهرمان میشود و حالا آن که آیا فیلم نیز به این مسئله وفادار خواهد بود یا خیر، یکی از جذابترین سوالات ممکن به نظر میرسد. چند ثانیه پیش از رویارویی فردی و بیلی، وقتی خانهی آنها را از نمای بیرونی میبینیم، متوجه میشویم که زمان ورود بیلی به خانه نزدیک به کریسمس است. این موضوع با توجه به نمای دیگری از تریلر که در اواخر آن و وقتی که بیلی در قالب «شزم» ظاهر شده از راه میرسد، باعث میشود درک کنیم که فیلم مانند یکی از داستانهای جذاب و شناختهشدهی «شزم» در دنیای کمیک، در روزهای تعطیلات کریسمس جریان پیدا کرده است. همچنین با توجه به خیلی چیزها و به خصوص آن که فردی مستقیما به سریال Game of Thrones اشاره میکند، یکی از بهترین خبرهای ممکن آن است که «شزم» در زمان حال جریان خواهد داشت و فیلمنامهاش با سرگرمیهای عامهی شناختهشده برای مخاطب امروز، رابطهی تنگاتنگی دارد. این وسط نگاه انداختن به بخشبخش اتاقِ فِرِدی و به خصوص مجسمهای از سوپرمن که در همین نمای بالا و در کنار سرش به چشم میخورد و لوگوی آکوآمن که روی تیشرتش قرار گرفته است، فراموشتان نشود. دادههایی که کاری میکنند از این مطمئن شویم که او یکی از طرفداران واقعی ابرقهرمانان به حساب میآید.
تکتک بچههای همخانهی بیلی، مطابق یکی از داستانهای معروف دنیای کمیک قدرت Shazam (جادوگری که بیلی را تبدیل به شزم میکند) را به دست میآورند
در نمای بعدیِ تریلر که بیلی و خواهرها و برادرهای ناتنیاش را به تصویر میکشد، مخاطب با فِرِدی فریمن (که پیشتر سکانس گفتوگوی مستقیم بیلی و او را دیدیم)، مری برامفیلد (دختری که در همان سمتی از میز که فردی نشسته دیده میشود و روی آخرین صندلی نشسته است)، یوجین چوی (پسر نشسته در همان سمت)، پدرو پنیا (پسری در سمت مخالف میز که لباس سبز راهراه بر تن دارد) و دارلا دادلی (که در این شات تنها دستش با آستین صورتی رنگی که روی آن قرار گرفته قابل دیدن است)، روبهرو میشود. پنج شخصیت که مطابق کتاب کمیکی که درون پاراگراف قبلی به آن اشاره کردم، نقشهای بسیار پررنگی را در داستان بیلی ایفا میکنند. اصلا اگر حقیقتش را بخواهید، در طول ماجرای روایتشده در آن کمیک تکتک این افراد قدرت Shazam (جادوگری که بیلی را تبدیل به شزم میکند) را دریافت میکنند و به همین سبب، هر کدام دربردارندهی تواناییها و قدرتهای مخصوص به خودشان میشوند. فردی و مری به عنوان کاراکترهای بزرگتر، به ترتیب در دنیای کمیکها با نامهای .Captain Marvel Jr (کاپیتان مارولِ پسر) و Mary Marvel (مری مارول) معرفی شدهاند و این در حالی است که مابقی آنها، نامهای ابرقهرمانیِ به خصوصی ندارند.
بعد از آن که فردی از بیلی میپرسد که دوست دارد چه قدرتهای ابرقهرمانیای داشته باشد، اول از همه جذبِ کیفیت دیالوگنویسی اثر میشویم و دوما مجددا با نشان داده شدن بترنگ بتمن، از خودمان میپرسیم که در دنیای DCEU یا همان دنیای سینمایی DC، چه کسی چنین وسایلی را میسازد؟ چون شاید در دنیای ما که بتمن و سوپرمن حکم شخصیتهای کمیکی را دارند، ساخته شدن اسباببازیها و لوازم مختلف از روی آنها و وسایلشان منطقی باشد ولی در دنیای این فیلمها که ابرقهرمانها واقعا درونشان زندگی میکنند، واقعا باید پرسید که بیلی چنین چیزهایی را از کجا به دست آورده است؟ مثلا آیا بروس وین در شرکتهای صنعتی خود آنها را برای پاسخ دادن به علاقهی برخی از مردم و سودآوری بیشتر میسازد؟!
فارغ از این در کنار بترنگ، همانطور که تصویر بالا میبینید، یک کتاب به خصوص هم دیده میشود. طرفداران بعد از انجام دادن کارهای مختلف متوجه شدهاند که نام این کتاب احتمالا چیزی شبیه به «پرنده و هواپیما؛ تاثیر ابرقهرمانان روی جامعه و آیندهی آن» (The Bird and The Plane: The Impact of Super Heroes on Society and its Future) است که با توجه به دیالوگهای فِرِدی دربارهی اهمیت بسیار بالای نیروی «پرواز» برای یک ابرقهرمان، منطقی نیز به نظر میرسد. ولی اگر فکر میکنید که خواندن کامل اسم این کتاب توسط طرفداران دیوانهوارترین کاری است که از آنها سرزده، سخت در اشتباه هستید. چرا که آنها با دشواری هر چه تمامتر توانستهاند از روی قسمت بالایی جلد کناری کتاب، نام نویسندهاش را که میتواند یک ایستراگ بسیار مهم و مرتبط با کاراکتری کمتر شناختهشده از دنیای کمیکهای دیسی باشد، بخوانند: رَگمَن (Ragman).
مقصد بعدی تریلر اما نمایی از درون یکی از کشوهای فِرِدی است که درونش به جای کتابهای کمیک، دنیایی از روزنامههای مرتبط با ابرقهرمانان به چشم میخورد. همچنین با توجه به محتویات کشو و صحبتهای او دربارهی اهمیت «پرواز» برای یک ابرقهرمان و صد البته مجسمهای که وی از سوپرمن در اتاقش داشت، میتوان فهمید که فِرِدی احتمالا بیشتر از هر ابرقهرمان دیگری، کلارک کنت را دوست دارد. اصلا با توجه به همین روزنامهها میشود گفت که آنها روایتکنندهی همهی ماجراهای اتفاقافتاده برای سوپرمن از لحظههای آغازین Man of Steel تا انتهای Justice League هستند. از چپ به راست، در نخستین روزنامه تصویری از حملهی ژنرال زاد در فیلم Man of Steel به چشم میخورد. روزنامهی دوم هم به محاکمهی سوپرمن در «بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت» اشاره دارد و در سومی هم نام «لکس کورپ» (کمپانی متعلق به لکس لوثر که یکی از کاراکترهای حاضر در فیلم Batman v Superman: Dawn of Justice بود) دیده میشود.
بعد از آن شات اما میتوانیم با نگاه انداختن به پشت سرِ بیلی، یکی از بهترین ایستراگهای تریلر را ببینیم. اگر یادتان بیاید، در همان اوایل مقاله گفتم که دیسی پس از خریدن «شزم» و پیش از انتشار سری کمیکهای !The New 52، داستانهای این شخصیت را درون شهر Fawcett روایت میکرد و در عین حال گفتم که بر اساس خیلی چیزها، سازندگان فیلم قصد دارند به مانند نویسندگان داستان «شزم» در کمیکهای !The New 52، قصهشان را درون شهر فیلادلفیا جلو ببرند. با این حال، بر اساس نوشتههای قرمزرنگ حاضر روی دیوار میتوان فهمید که بیلی در مدرسهی Fawcett Central درس میخواند. نامگذاری جالبی که به خوبی کمیکهای قدیمی این شخصیت را به یاد طرفداران جدیتر وی میآورد.
در تصویر بعدی، با کمی دقت میتوانید متوجه آن شوید که فردی یک تیشرت نارنجیرنگی پوشیده است که روی آن لوگوی سیاهرنگ بتمن دیده میشود. یک لباس به خصوص که طرفدارانِ سختگیر، به کمک آن باری دیگر به شایعهی رویارویی بتمن و Deathstroke در فیلم جدید این شخصیت در دنیای سینما به کارگردانی مت ریوز، دامن میزنند. همچنین در این شات، باید حواستان به ژاکت آبیرنگ فردی هم باشد. لباسی که برای خوانندگان کمیکها، خیلی سریع حکم اشارهای به شخصیت ابرقهرمانی او در داستانهای «شزم» و در قالب کاپیتان مارول جونیور را پیدا میکند. چون برخلاف بیلی بتسن و مری مارول که در کمیکهای «شزم» با لباسهای قرمز دیده میشوند، فردی فریمن با لباس ابرقهرمانی آبیرنگش شهرت دارد.
حالا نوبت به یک اشارهی مستقیم دیگر به داستان شزم در سری کمیکهای !The New 52 میرسد. جایی که ما سکانس حفاظت بیلی از فردی را میبینیم و او از خجالت چند بچهی قلدر درمیآید و درونمایهی قهرمانیاش حتی پیش از تبدیل شدن به یک ابرقهرمان را نشان میدهد. چیزی که شاید در ورود وی به یک قطار جادویی و رفتن پیش Shazam، بیتاثیر نباشد! فارغ از آن اما این حجم از اشارهها به ماجراهای Shazam در سری !The New 52 کاری میکنند که از یک چیز مطمئن باشیم؛ آنهایی که دلشان میخواهد از همین حالا بتوانند حجم خوبی از قصهی فیلم را حدس بزنند، باید آن کمیک را بخوانند و کسانی که نمیخواهند فیلمنامه برایشان لو برود، نه!
بعد از این در زمانی که فرار بیلی از دست آن افراد و ورودش به یکی از قطارهای مترو را که یکی دیگر از اقتباسهای مستقیم سازندگان فیلم از کمیک !The New 52 است میبینیم، ناگهان همهجا تاریک میشود و روی نمایشگر، با علائم ناشناخته و عجیبی مواجه میشویم. اما علائم دیدهشده روی نمایشگر این قطار، به هیچ عنوان بیمعنی نیستند. در دومین شماره از سری کمیکهای Whiz Comics در سال 1939 میلادی که پیشتر گفتم که شزم نخستین بار در آنجا خلق شده است، بیلی به طرز ناگهانی وارد یک ماشین زیرزمینی میشود که روی بدنهاش نوشتههای مرموزی وجود دارند و آن نوشتههای نقشبسته با رنگ قرمز روی نمایشگر درون قطار مترو، احتمالا به همان علائم اشاره میکنند. البته یک تئوری دیگر هم دربارهی این هفت علامت وجود دارد که میگوید آنها نمایندهی هفت گناه کبیره هستند. چرا که اگر ریشههای داستانی شخصیت شزم را بشناسید، میدانید که یکی از مسئولیتهای وی محافظت از جهان در برابر هفت گناه کبیرهی کشنده است؛ شهوت، شکمپرستی، حرص و طمع، تنبلی، خشم، حسادت و غرور. سپس نوبت به تماشای ورود بیلی به صخرهی ابدیت، مرکز جهانهای موازی دنیای کمیکهای DC، خانهی جادوگر یا همان صخرهی جادویی میرسد! مکانی که در دنیای کمیک، بعضا به عنوان زندانی برای چیزهای جادویی نیز معرفی شده است. ما پیشتر این مکان را به شکل جدی درون کمیکها دیدهایم و مثلا میدانیم که در کنارهی دیوارههایش، مجسمههای هفت گناه کبیره با عنوان «هفت دشمن نابودکنندهی بشر» قرار گرفتهاند.
در این سکانس، متوجه میشویم که Shazam همینطوری به شکل تصادفی یک پسر نوجوان را انتخاب نکرده که نیروهایش را به او بدهد و مستقیما به بیلی میگوید که وی توسط او، برگزیده شده است. اصلا شاید برایتان جالب باشد که بدانید در کتابهای کمیک «شزم»، داستانی وجود دارد که در آن یک مرد در حالتی که درون یک آسانسور قرار گرفته است، ناگهان با تبدیل شدن آسانسور به یک وسیلهی نقلیهی جادویی پا به صخرهی ابدیت میگذارد ولی Shazam بعد از دیدنش، او را رد میکند و بیخیال بخشیدنِ نیروهایش به وی میشود!
راستی، لابهلای قسمتهایی از تریلر که صخرهی ابدیت را به تصویر میکشند، حواستان باید به چند نکتهی دیگر نیز باشد. اول از همه آن آینهای را که در مقابل بیلی قرار گرفته است داریم که در دنیای کمیکها فرانچسکا نامیده میشود. این آینه میتواند حرف بزند، به بیلی کمک کند، در اغلب مواقع فقط بیلی او را میبیند و صدایش را میشنود و در کل به تنهایی، حقیقتا یکی از شخصیتهای داستان «شزم» به حساب میآید. همچنین در صحنهای که جادوگر از بیلی میخواهد نامش یعنی لفظ «شزم» را به زبان بیاورد، در پشت او صندلیهای بلند و از جنس سنگی را میبینیم که مشخص نیست به چه اشخاصی تعلق دارند.
جادوگر در حقیقت یکی از اعضای شورای ابدیت است که هم اکنون تک تک اعضایش به جز خود او، مردهاند
اگر واقعیتش را بخواهید، اشخاصی که روی آن صندلیها مینشستند، هماکنون مردهاند و Shazam به عنوان آخرین فرد از گروهی که همهی آنها درونش قرار داشتهاند، باید تا ابد تنها بماند. گروهی که شورای ابدیت نامیده میشد و احتمالا حالا که آخرین عضو آن یعنی Shazam دارد جانش را از دست میدهد، ما وی را در حالتی تماشا میکنیم که به دنبال شخصی مطمئن برای بخشیدن نیروهای خود به او و همچنین گذاشتن وظیفههایش بر شانهی وی میگردد. مطابق کمیکها، Shazam که خودش در روزگار باستان ابرقهرمانی فوقالعاده بوده است، بعد از جستوجو کردن در زمانهای طولانی به دنبال شخصی که واقعا قلب پاکی داشته باشد و از درون انسان خوبی به حساب بیاید، موفق به پیدا کردن بیلی میشود. البته در همین صحنه داخل کمیکها، بیلی به Shazam توضیح میدهد که هیچکسی کاملا خوب نیست و وظیفهی انسانها، تلاش برای بهتر شدن است و همین هوشمندی بیلی جادوگر را مجاب به آن میکند که نیروهایش را تحویل او دهد. حالا بیلی تبدیل به شزم میشود و دقیقا به مانند قصههای اوریجینال «شزم»، برای به اشتراک گذاشتن این مسئله و پیدا کردن راه مدیریت زندگی تازهاش، نزد شخصی به جز فردی نمیرود.
از کلاه قرارگرفته روی لباس شزم تا علامت صائقهی درخشان روی لباسش، همه و همه قسمتی دیگر از اقتباسهای سازندگان از سری کمیکهای !The New 52 هستند
ادامهی ماجراهای حاضر در تریلر، با بلند شدن دوبارهی بیلی در قالب «شزم» رقم میخورد و شاید برایتان جالب باشد که بدانید که کلاه قرارگرفته روی لباس او، علامت صائقهی درخشان روی لباسش و قابلیت خاص این لباس که باعث میشود از آن صائقهی درخشان زردرنگ، انرژی جادویی/الکتریکی تشعشع پیدا کند، همه و همه از روی کمیکهای نوشتهشده توسط جف جانر و گری فرنک (بله، باز هم دارم دربارهی همان داستانهای Shazam در سری کتابهای مصور The New 52 حرف میزنم) اقتباس شدهاند. اما حالا میخواهم سراغ نکتهای ریزبینانهتر بروم. اگر موقع رویارویی فردی و بیلی درون کوچه حواستان به دیوار ساختمانی که پشت سر فردی قرار گرفته است باشد، میبینید که روی آن عبارت Bike Pirates و لوگوی احتمالی این گروه به چشم میخورد؛ یک جمجمهی خاص با نوعی کلاه قرمز روی سرش! تصویری که در نگاه طرفداران میتواند ایستراگی نامحسوس تلقی شود که به شخصیت LOBO (یکی از شخصیتهای دنیای کمیکهای دیسی) اشاره دارد.
البته LOBO تنها شخصیتی نیست که در همین ثانیههای تریلر، ممکن است با یک ایستراگ به او اشاره شده باشد. چون در سکانسهای جذاب و بامزهای که بیلی درون آنها دارد قدرتهای ابرقهرمانانهاش را امتحان میکند، وقتی نوبت به تماشای تلاش وی برای پرواز میرسد، یک نوشتهی قرمزرنگ در منتهی الیهِ (هرگز فکر نمیکردم درون یک مقاله از این کلمه استفاده کنم) سمت راست، ذهن مخاطبان را به سمت یکی از کاراکترهای شرور شدیدا قدیمی DC که البته مجددا هم پایش به برخی قصهها از دنیای کمیکها باز شده است و اصولا یکی از دشمنان آکوآمن به حساب میآید، سوق میدهد؛ Ariane.
بعد از اینها اما نوبت به صحنهی سقوط یک اتوموبیل از آسمان که آن هم از روی سری کمیکهای !The New 52 برداشته شده است میرسد و سپس در سکانسی سرگرمکننده که هنگام پیشروی ثانیههایش شزم دارد موبایل مردم را شارژ میکند(!)، بیننده قدرتهای الکتریکی وی را میشناسد و همچنین در این لحظهها توجهش به لوگوی قرارگرفته روی لباس فِرِدی (که تا پیش از این هم در همین تریلر او را با تیشرتهای مزین به لوگوی آکوآمن و بتمن مشاهده کرده بودیم) یعنی آرم واندروومن هم جلب میشود.
در کمیکهای قدیمی، دکتر سیوانا تنها یک دانشمند دیوانه بود اما در سری !The New 52 به شخصیت او نیروهای جادویی را هم اضافه کردند
همینجا و در زمانهایی که دیگر داریم به اواخر تریلر میرسیم، مارک استرانگ یکی دیگر از بازیگران !Shazam هم برای نخستین بار در مقابل دوربین ظاهر میشود. کسی که نقش شخصیت دکتر تادیوس سیوانا (شخصیتی قدرتمندشده به کمک جادو که در تمام طول تاریخ حیات شزم در کمیکها، بزرگترین دشمن وی بوده است) یا به عبارت بهتر یکی از آنتاگونیستهای اصلی این فیلم را بر عهده دارد و به مانند کمیکها، چشم راستش با درخششی کم به رنگ آبی، چهرهاش را ترسناک میکند. این چشم درخشان، به سیوانا اجازه میدهد تمام عناصر و انرژیهای جادویی حاضر در اطرافش را ببیند و در کمیکها به شکل اتفاقی، کاری میکند که بلک آدام (که قرار است دواین جانسون در فیلم !Shazam نقش وی را ایفا کند) آزاد شود. در کمیکهای قدیمی، دکتر سیوانا تنها یک دانشمند دیوانه بود اما در سری !The New 52 به شخصیت او نیروهای جادویی را هم اضافه کردند تا جایی که تبدیل به دشمنی سرسخت برای شزم و فردی شد که میتوانست پابهپای او دنبالش کند. اصلا اگر دقت کنید، میبینید که او در تریلر زیر لباس اصلیاش پیراهن سفیدرنگ مسخرهای را به تن کرده است که به روپوش دندانپزشکها شباهت دارد و این خودش ایستراگی است که به جلوههای اولیهی کاراکتر مورد بحث در دنیای کمیکها اشاره میکند. همچنین نباید فراموش کرد که جلوگیری از مشت شزم به سادگی هر چه تمامتر توسط سیوانا، قدرت بسیار زیادش را به رخمان میکشد.
آخرین لحظههای اولین تریلر !Shazam هم به یکی از بهترین تدوینهای دیدهشده مابین تریلرهای منتشرشده در کامیک-کان سندیگو 2018 اختصاص دارد. جایی که پس از نقش بستن جملهی «اگر میخواهی دنیا را نجات دهی، کلمهی جادویی را بگو» روی تصویر، کات میزنیم به لحظهی حضور بیلی در جایی به خصوص که پس از به زبان آوردن کلمهی «شزم»، مطابق انتظارات تبدیل به این ابرقهرمان میشود. حالا شاید برایتان جالب باشد که در کمیکها، شزم و بلک آدام در سرتاسر فیلادلفیا و مخصوصا یک مرکز خرید، یک باغ وحش و یک محیط دهکدهمانند که سرتاسرش را چراغانیهای کریسمس روشن کردهاند، مبارزه میکنند و این آخری، دقیقا همان محیطی است که در شاتهای بالا چشمان طرفداران کمیکها را نوازش میدهند.
تنها آوردهی ثانیههای انتهایی تریلر برای مخاطب، خندیدن و لذت بردن از اکشنهای سرگرمکننده، ریاکشنهای جذاب شخصیتها نسبت به اتفاقات و صد البته اطلاع پیدا کردن از ضد گلوله بودن شزم است. اینجا، نخستین تریلر فیلمی که میتواند جذابترین اثر دنیای سینمایی دیسی باشد که تا به امروز با شکستهای گوناگونی مواجه شده است، به پایان میرسد. حالا ما هستیم و ماهها انتظار که امیدواریم اینبار، واقعا ارزشش را داشته باشد.
نظر شما چیست؟ چه نکات دیگری وجود دارند که باید موقع نگاه انداختن به تریلر اول فیلم !Shazam به آنها توجه جدی کرد؟