به گزارش مشرق، احمد سرگورابی یا همان «پرواز همای» از همان ابتدا کارش را متفاوت شروع کرد. آنقدر متفاوت بود که کارش به ممنوعالفعالیتی کشید. چندین سال از اجرا و انتشار آلبوم محروم بود. فرم خواندن و تصنیفهایی که اجرا میکرد شوروحال ویژهای داشت که نسبت به همدورههایش متفاوت بود. اما چندین سال دوری از فعالیت رسمی او را از فضای موسیقی دور کرد. اما همای فعالیتهایش را در خارج از کشور ادامه داد و همیشه مشتاق فعالیت رسمی در کشور بود و بالاخره توانست مجوز صدور آلبوم و برگزاری کنسرتهایش را بگیرد. او اکنون چند سالی است که با پشتکار و جدیت فعالیتهایش در ایران را دنبال و کنسرتهایش را برگزار میکند.
او در عین حال مشغول تحصیل در ایتالیاست و در رشتهی خوانندگی اپرا درس میخواند. مهمترین ویژگیِ همای فعالیتهای مستمر، علاقه برای تجربهی فضاهای جدید و البته پرواز است. او با تحصیل در رشته آواز اُپرا با گرایش باروک، تکنیکهای جهانیِ آواز را میآموزد تا کیفیت آوازخوانیاش در موسیقی ایرانی را بالاتر ببرد. پرواز همای علاقه ویژهای هم به پرواز دارد و در طول سال گاهی به پرواز با چتر و پاراگلایدر میپردازد.
پرواز همای در حال حاضر در آستانه اجرای کنسرت - نمایش «حلاج» است. این کنسرت از نیمههای مرداد روی صحنه میرود. در آستانهی برگزاری این کنسرت با پرواز همای همکلام شدیم تا دربارهی او، موسیقیاش، آوازش و البته فوتبال و پرواز صحبت کنیم. حاصل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
برایمان بگویید که در ایتالیا در چه مقطعی تحصیل میکنید. از چه سالی به ایتالیا رفتید و تحصیلتان را از کجا و از کدام دانشگاه شروع کردید. تا چه مقطعی میخواهید به تحصیل ادامه دهید.
در ایتالیا در مقطع لیسانس آواز اپرا، شاخه باروک تحصیل میکنم. امسال سال چهارم تحصیلاتم در ایتالیاست. در ایران هم در رشتههای نقاشی، موسیقی و ادبیات تحصیلات داشتم. تا هر مقطعی که توان داشته باشم به ادامه تحصیل میپردازم و سعیم بر این است که آموختن را در اولویت زندگیم قرار دهم.
من درست در زمانی که حال دل مردم خوب نیست برایشان میخوانم. لازم باشد برایشان رایگان کنسرت برگزار میکنم. هر کسی هم پول ندارد کنسرت من بیاید، مجانی بیاید. آهنگهایم را هم میگذارم تا مردم رایگان دانلود کنند تا حال دلشان خوب شود. آنهایی که ادعا دارند در زمانهای مهربانتر برای مردم میخوانند، اگر راست میگویند کنسرت رایگان برای مردم برگزار کنند. با این الفاظ و این حرفها، جملههای شاعرانه تحویل مردم ندهند. بهتر است در این روزهای سخت کمک حال مردم ایران باشند.
فرق میانِ تحصیل در ایران و تحصیل در ایتالیا(در رشته موسیقی) در چیست.
تحصیل در رشته موسیقی در ایران بیشتر مختص موسیقی ایرانی است و تمام آنچه درباره موسیقی ایرانی هست را میشود در ایران آموخت. اما در اروپا موسیقی اروپایی را میتوان یاد گرفت. اروپاییان در موسیقی بسیار پیشرفته و مدرن هستند و در عین حال تاریخ گرانبهایی در عرصه موسیقی دارند. درست مانند ادبیات ما که بسیار سنگین و گرانبها و پرپیچ و خم است، موسیقی هم در اروپا همین قدر با ارزش است. به همین دلیل تحصیل در اروپا و در رشته موسیقی، دیدگاهی جهانیتر به شما خواهد داد.
میزان آشنایی ایتالیایی ها با موسیقی ایرانی در چه حدی است.
کلا خارجیها نسبت به موسیقی ایرانی شناخت چندانی ندارند. موسیقی چین یا هندوستان بسیار شناخته شدهتر از موسیقی ماست. موسیقی ایرانی را در حدِ همان حضورمان در فستیوالهای مختلف میشناسند.
در زمینه اپرا هم فعالیت میکنید. از اپرا و علایقتان به این هنر برایمان بگویید.
بخشی از فعالیتهایم در یادگرفتن اپرا و نوشتن اپرای ایرانی سپری میشود. آنچه از ساختار و شکل اصلی اپرا در ایتالیا را یاد میگیرم، در اپراهای ایرانی پیاده میکنم. اپراهای ایرانی را براساس داستانهای اساطیری ایران مینویسم. تا کنون اپراهای «موسی و شبان» و «عشق و عقل آدمی» را نوشتهام و به صحنه بردهام. همچنین سومین اپرایی که آماده اجرا دارم «اپرای حلاج» است که از هفته آینده در تهران روی صحنه میرود.
بیشتر بخوانید:
نذر «پرواز همای» برای 175 شهید غواص «گمنام» + فیلم اجرای زنده
میان اپرا و آواز ایرانی آیا اشتراکاتی هست؟
اجرای اپرا همراه با نمایش و واکنشها و تغییر صحنه و نورپردازی است. آواز ایرانی اما بدون نمایش است. وجه اشتراک این دو تنها در خواندن است. کسی که تکنیکهای اجرای اپرا را خوب بشناسد، در خواندن موفق است؛ حال آواز ایرانی یا هر آواز دیگری باشد.
تکنیک های خواندن در اپرا، با تکنیک های خواندن در آواز ایرانی چه تفاوت هایی دارند. فعالیت در این دو زمینه برایتان مشکلی ایجاد نمیکند؟
با یاد گرفتن تکنیکهای آواز اپرا، آواز ایرانی را بهتر اجرا میکنم. چرا که این تکنیکها کاملا علمی و فنی است. از نظر ساختار شناخت بدن، عضلهها، تارهای صوتی، فیزیک و عضلههای مربوط به خواندن و ساختار دهان و دندان و تکنیکهای علمی خوانندگی در اپرا آموزش داده میشود. کسی که این تکنیکها را یاد بگیرد به راحتی میتواند موسیقی ایرانی یا هر موسیقی دیگری را اجرا کند.
پروژهی اپرایی تازهای در دست دارید که در ایران روی صحنه ببرید؟
تازهترین اپرایی که روی صحنه میبرم، «اپرای حلاج» است. از پانزدهم مرداد در کاخ سعدآباد و در ایوان عطار روی صحنه میرود. این اپرا داستان ظهور و پیدایش و مبارزه و محاکمه حلاج را به تصویر میکشد.
وقتی علی رهبری رهبر ارکستر سمفونیک تهران بود، قرار بر همکاری شما با این ارکستر شد که در نهایت به نتیجه نرسید. علت این مسئله چه بود. آقای رهبری در یک نشست خبری توان امراخوانی شما را زیرسوال برد. در این باره نظرتان چیست.
ما توافقی برای اجرا نداشتیم. نشستی با همدیگر داشتیم که در نهایت به توافق نرسیدیم. آقای رهبری اخلاق خاص خودش را دارد و همکاری با ایشان از نظر من امکانپذیر نبود. در نشستی 10 دقیقهای همدیگر را دیدیم ولی اینکه بخواهیم با هم همکاری داشته باشیم، نه.
اجراهایتان در ایران را از کی دوباره شروع میکنید.
اجراهای من در ایران مداوم است و همیشه در ایران در حال اجرا هستم. به غیر از ماههای محرم و صفر و رمضان، در باقیِ ماههای سال معمولا اجراهایی دارم.
برخی از دوستان کنسرتهایشان را با این عنوان لغو کردند که اوضاع خوبی نیست و حال دل مردمان ایران خوب نیست و... حال سوال من این است؛ اگر زمانی که حال دل مردم خوب نیست، ما برایشان نخوانیم، پس کی باید برایشان بخوانیم؟من فکر میکنم همه این ادعاها دروغ است. اینها منافع خودشان را در نظر میگیرند. به این نتیجه رسیدهاند که مردم پول ندارند بلیتهایشان را بخرند، به همین دلیل کنسرتهایشان را لغو کردهاند و اینگونه بیان کردهاند که حال دل مردم خوب نیست.
کنسرتهایتان به نسبت کیفیت و اهمیتشان، بازتاب چندانی در رسانههای داخلی ندارند. گویی نوعی بیمهری به شما و اجراهیتان هست. علتش چیست.
با رسانهها رابطه چندان خوبی ندارم. به غیر از چند رسانهی خاص. علاقهای هم برای حضور در رسانهها ندارم. هر کسی که بخواهد با من مصاحبه کند، اگر مربوط به کار موسیقی و فعالیتهای من باشد، حتما گفتوگو میکنم و اگر هم نخواهند که برای من هم خیلی اهمیتی ندارد.
چند سالی است که مجوز فعالیت رسمی در فضای موسیقی ایران را گرفتهاید. چه تفاوتی دارد؛ دوران ممنوع الفعالیتی با اکنون که به طور رسمی فعالیت موسیقی را ادامه میدهید.
کار کردن در ایران بسیار خوشایند است. ضوابط و چارچوبهای خاص خودش را دارد. اینجا باید خط قرمزهایی را رعایت کرد. اما در عین حال کیفیت کاری من خیلی بالاتر رفته است. فرق میانِ کار کردن در ایران با اجراهای خارج از کشور در زمان ممنوعالفعالیتیام، تنها در نخواندن چند قطعه از آثار قدیمی من است، وگرنه باقی قطعهها جدید و متفاوت و حتی بهتر از کارهای قدیمیام است.
آلبوم تازهای در دست تهیه دارید؟
آلبوم جدیدی که از من منتشر خواهد شد، «ای خانهات خراب» است که تا پایان تابستان امسال به بازار موسیقی میآید.
مسائل اجتماعی در میان آثار شما همیشه پررنگ بوده و هست. درباره اوضاع کنونی کشور و مشکلات اقتصادی که برای مردم به وجود آمده، اثری ساخته اید.
اولین دغدغهی من در کارها و شعرها و آهنگهایم، دغدغههای اجتماعی است. در همین پروژه «حلاج» که تا هفته آینده به صحنه میرود، دغدغههای اصلی و پیامهای این اثر، مسائل اجتماعی ایران است.
برخی از همکاران شما کنسرت هایشان را در اوایل تابستان لغو کردند. ادعای آنان این بود که کنسرتهایشان را برای همدردی با مشکلات اقتصادی مردم لغو کرده اند. نظر شما درباره این ادعا و این رویکرد چیست.
برخی از دوستان کنسرتهایشان را با این عنوان لغو کردند که اوضاع خوبی نیست و حال دل مردمان ایران خوب نیست و... حال سوال من این است؛ اگر زمانی که حال دل مردم خوب نیست، ما برایشان نخوانیم، پس کی باید برایشان بخوانیم؟
من فکر میکنم همه این ادعاها دروغ است. اینها منافع خودشان را در نظر میگیرند. به این نتیجه رسیدهاند که مردم پول ندارند بلیتهایشان را بخرند، به همین دلیل کنسرتهایشان را لغو کردهاند و اینگونه بیان کردهاند که حال دل مردم خوب نیست.
ولی من برعکس عمل میکنم. من درست در زمانی که حال دل مردم خوب نیست برایشان میخوانم. لازم باشد برایشان رایگان کنسرت برگزار میکنم. هر کسی هم پول ندارد کنسرت من بیاید، مجانی بیاید. آهنگهایم را هم میگذارم تا مردم رایگان دانلود کنند تا حال دلشان خوب شود. آنهایی که ادعا دارند در زمانهای مهربانتر برای مردم میخوانند، اگر راست میگویند کنسرت رایگان برای مردم برگزار کنند. با این الفاظ و این حرفها، جملههای شاعرانه تحویل مردم ندهند. بهتر است در این روزهای سخت کمک حال مردم ایران باشند.
اجرای ساز و آواز چند سالی است که در موسیقی ایرانی کم رنگ شده است. بیشتر خوانندگان ترجیحشان رفتن به سمت تصنیفخوانی است. علت این امر را چه میدانید.
مردم این دوران حوصله شنیدن ساز و آواز ندارند. نیاز روز این است که موسیقی ریتمیک اجرا شود. البته کسانی هستند که ساز و آواز اجرا میکنند، خودِ من هم ساز و آوازهای زیادی اجرا کردهام. فکر میکنم اگر ساز و آواز خوب اجرا شود، مردم آن را هم میشنوند. تواناییهای اجرای ساز و آواز کم شده است.
از پرواز برایمان بگویید. گاهی فیلم هایی از پروازهایتان منتشر می کنید. این پرواز کردن ها ربطی به اسم هنریتان هم دارد؟ اصلا درباره اسم هنریتان برایمان شرحی بدهید.
«پرواز» نامِ من و «همای» هم فامیل من است، در هر دویِ اینها نشان از پرواز وجود دارد. برای اینکه آرامش بگیرم و به خدا نزدیکتر شوم، پرواز را انتخاب کردهام. هرگاه که فرصت کنم به آسمان میروم و پرواز میکنم تا پایم از زمین جدا شود و حال بهتری داشته باشم.
تب برگزاری کنسرت نمایش ها این روزها بسیار داغ است. شما هم فعالیت هایی در این زمینه دارید. اصلا کنسرت نمایش از نظر شما چه تعریفی دارد. تعریف جهانی کنسرت نمایش چیست. به راستی آیا اجراهایی که این روزها با عنوان کنسرت نمایش روی صحنه میرود، کنسرت نمایش هستتد؟
یک سالی هست که دوستان درصدد آن برآمدهاند که کنسرت-نمایش برگزار کنند. این مسئله هیچ ایرادی ندارد. هر کنسرت و یا هر نمایشی و یا هر ترکیبی از اینها که بتواند حال دل مردم را شاد کند، قشنگ است و همهاش قابل احترام و با ارزش است.
پیش از جام جهانی مطلبی از شما خواندم که انتقادهایی به سرمربی تیم ملی داشتید. پس از جام جهانی آیا نظرتان تغییر کرده یا همچنان بر همان عقیده اید.
انتقادهای من همچنان سر جایش هست. هیچ اتفاق خاصی در فوتبال ما نیفتاده است. با این خبرها و این شلوغیها سرمردم کلاه گذاشته شد تا گرانیها از آن زیر خودش را بالا بکشد و به اوج برسد. فوتبال ما هرگز به کیفیت پانزده سال پیش نیست. آقای کیروش هم کاری برای فوتبال ما نکردهاند، ما همیشه میتوانستیم به جام جهانی صعود کنیم، این بار هم با قرعهای ساده مواجه شدیم و به راحتی به جام جهانی رفتیم. در جام جهانی هم بازیهای دفاعی ارائه دادیم که بیشتر شبیه به فوتبال امریکایی بود. دست از پا درازتر هم برگشتیم و نمیدانم چرا الکی ماجرا را باد میکنند تا جلوه خوبی از فوتبال ما در جام جهانی 2018 ارائه کنند. به نظرم بازی ما در جام جهانی روسیه کاملا معمولی بود.
نظرتان درباره بازی های ایران در جام جهانی چیست.
به غیر از بازی مقابل پرتغال که بهترین و زیباترین صحنهاش گرفتن پنالتی رونالدو بود و به غیر از چند حملهی دیگر، ما دیگر فوتبال خاصی بازی نکردیم، به جز فوتبال امریکایی.
خودتان فوتبال بازی کرده اید. در تیم های باشگاهی طرفدار کدام تیم هستید.
در دوران نوجوانی فوتبال بازی میکردم و میخواستم فوتبالیست شوم. اما ترجیح دادم که هنرمند شوم. تیمی که در باشگاههای ایرانی مورد علاقه من است، ملوان بندر انزلی است؛ چرا که در زمان کودکیام سیروس قایقران در این تیم فوتبال بازی میکرد. تیم دومم در حال حاضر سپیدرود گیلان است که تاریخ و پیشینهی خیلی درخشانی دارد.