خطاب حق به همه انسان‏ها در رابطه با هدایت‏

مسلمان و مؤمن همه جا و همه وقت را باید میدان عرصه تبلیغ حق و اقرار به حقایق، و اظهار واقعیات بداند و به این معنا یقین داشته باشد که در تمام موقعیت هاى اظهار دین و اقرار ایمانى و بیان حقایق حضرت حق او را یارى مى دهد و در این جنگ فرهنگى دشمن را به دست دوست مغلوب و مقهور مى کند، و این جنگ مأموریتى الهى است که بر عهده همه مؤمنان آگاه به دین گذارده شده ...

خطاب حق به همه انسان‏ها در رابطه با هدایت‏

 

مسلمان و مؤمن همه جا و همه وقت را باید میدان عرصه تبلیغ حق و اقرار به حقایق، و اظهار واقعیات بداند و به این معنا یقین داشته باشد که در تمام موقعیت هاى اظهار دین و اقرار ایمانى و بیان حقایق حضرت حق او را یارى مى دهد و در این جنگ فرهنگى دشمن را به دست دوست مغلوب و مقهور مى کند، و این جنگ مأموریتى الهى است که بر عهده همه مؤمنان آگاه به دین گذارده شده، و داراى پاداش بسیار عظیم است. مؤمن براساس این آیه شریفه میگوید:

آمَنَّا بِاللَّهِ

ایمان آوردم به وجود مقدسى که مستجمع جمیع صفات کما لیسه و اوصاف جمال و جلال و اسماء حسنى است.

ایمان آوردم به ذات مبارکى که آفریننده پرده هستى و همه نقوش ظاهر و باطن است.

ایمانن آوردم به آن خدائى که ایجاد و ابداع فقط و فقط ویژه اوست و بر هر کارى و بر هر چیزى تواناست.

ایمان آوردم به کسى که مالک و مربى و پروردگار جهانیان است و همه موجودات زنده سر سفره او نشسته و هر یک در خور خود روزى خور اوست.

ایمان آوردم به محبوبى که جز او مالکى در همه هستى وجود ندارد، و ذره ذره هستى، همه موجودات بالا و پستى مملوک حضرت او هستند.

ایمان آوردم به وجود مقدسى که کارگردانى عالم خلقت فقط به دست اوست و در هیچ زمینهاى شریک و یا رو مددکار ندارد.

ایمان آوردم به آن حقیقتى که تمام جریانات غیب و شهود به اراده اوست، و سراسر هستى از علم و حکمت و عدالت و رحمت او موج مى زند.

ایمان آوردم به خداوندى که هر موجودى را آفرید او را در طریق هدایت مخصوص به او قرار داد، و بر اثر هدایتش موجود را به طرف کمال و رشد مطلوبش سوق داد.

ایمان آوردم به آن هستى بخشى که براى هدایت انسان پیامبران را برگزید و به آنان کتاب نازل کرد، و به قبول کنندگان هدایت وعده پاداش، و به طاغیان و یاغیان وعده عذاب و عقاب داد.

ایمان آوردم به معبودى که جز او شایسته عبادت شدن نیست و هر قدرتى و هر نیروئى و هر بت زنده اى و هر بت جاندارى در برابر او باطل و فانى و محو و نابود است.

ایمان آوردم به پروردگارى که جز او معبودى وجود ندارد، و حول و قوتى جز او نیست، و همه صفاتش عین ذات و ذات مقدسش بى نهایت، و اراده و علم و رحمتش به همه جا و همه چیز احاطه دارد.

وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْنا:

ایمان آوردم به قرآن مجید، کتاب حکیم، فرقان عظیم که براى هدایت ما بندگان بر قلب عرشى و ملکوتى محمد (علیهما السلام) نازل شده است.

ایمان آوردم به کتابى که چشمه خوشگوار علم، منبع حکمت، دریاى رحمت و مایه درمان دردهاى روان و باطن و پرورش دهنده عقول و مربى نفوس است.

ایمان آوردم به کتابى که معجزه جاوید پیامبر، و تصدیق کننده نبوت حضرت ختمى مرتبت، و نور پر فروغ حضرت حق در خیمه حیات انسان است.

ایمان آوردم به کتابى که در حقانیت و وحى بودن هیچ شک و تردیدى وجود ندارد، و کتابى است که براى اثبات حق بودنش و این که وحى الهى است که هیچ دستى جز اراده حق در به وجود آوردنش در کار نبوده، از همه جن و انس دعوت به مقابله به مثل نموده و با فریاد رسا اعلام کرده اگر در وحى بودن من شک دارید. آیه یا سوره اى یا همانندم را بیاورید، ولى از زمان نزول تا این زمان که بشر به پیشرفت هاى شگرف علمى نائل شده دعوت قرآن براى مقابله به مثل بى پاسخ مانده و تا قیامت هم بى پاسخ خواهد ماند.

ایمان آوردم به قرآنى که بیان گر توحید ناب، و توضیح دهنده مسائل آفرینش، و روشن کننده راه و روش مستقیم، و عامل وحدت امت ها، و هدایت گر گمراهان، و توضیح دهنده سرگذشت واقعى پیشینیان براى عبرت گرفتن قاریان است.

ایمان آوردم به کتابى که دریاى رحمت خدا، و مشعل هدایت حق، و نظم دهنده به زندگى انسان، و تأمین کننده خیر دنیا و آخرت، و سفره پر برکت حضرت رب العزه، و مایه شرف و کرامت انسان، و زمینه ساز عدالت در همه شئون زندگى، وجراغ پر نور فرارى دهنده ظلمت ها، و شفاى سینه ها، و وسیله رسانیدن انسان به مقام قرب و لقا و رضایت الله و جنت الله است.

ایمان آوردم به کتابى که گوشه اى از حقایقش، و دورنمائى از فلسفه واقعیاتش به این صورت در یکى از حکمت هاى امیرمؤمنان که خود قرآن عینى و تجسم عملى قرآن و شاهد بر نزول آن و شاهد بر نبوت رسول اسلام است بیان شده است:

خداوند ایمان به خود را به معناى واقعى اش جهت پاک شدن قلوب از شرک، و نجات انسان ها از اسارت بت هاى جاندار و بى جان واجب و فرض نمود، و نماز را براى پاک شدن بندگان و رهائى آنان از تکبر و خود بزرگ بینى مقرر فرمود، و زکات را موجب رزق و روزى قرار داد، و صوم و روزه را آزمایش براى اخلاص ورزى مردم بر عهده آنان گذاشت، حج را که گردهمائى مؤمنان متمکن در روزهاى معین است، و نقطه دیدار مسلمانان مستطیع از همه نقط عالم براى تقویت دین معین نمود، و جهاد را مایه عزت و ارجمندى و پیروزى اسلام، و امر به معروف را بخاطر اصلاح عموم، و نهى از منکر را براى بازداشتن سبک مغزان از کارهاى بیهوده و زیان آور، و صله رحم را براى فراوانى نفرات، و قصاص را براى حفظ خون ها، و اقامه حدود را براى بزرگداشت محرمات، و حرمت شرب خمر را براى حفظ عقل، و دورى از دزدى را براى پابرجائى پاک دامنى، و ترک زنا را براى حفظ نسب، و ترک لواط را براى ازدیاد نسل، و شهادات در دادگاه هاى عدل را براى پشتوانه حق بر ضد انکارها، و ترک دروغ را بخاطر شرافت راستى و سلام را امانى از خطرات، و امامت و رهبرى به حق را براى نظام حیات امت و فرمانبردارى را براى بزرگداشت مقام امامت برعهده همگان واجب نمود. «1»

ایمان آوردم به کتابى که خلاصه و نتیجه همه کتاب هاى آسمانى، و ارائه دهنده اسلام کامل و جامع و تمام کننده نعمت بر انسان تا روز قیامت است.

ایمان آوردم به کتابى که نور است و منور کننده قلب و جان و راه گشاى مشکلات و نجات دهنده بشر از مهالک دنیا و آخرت است.

وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ ...

ایمان آوردم به آنچه از حکمت و معارف و وسایل هدایت و مایه رشد و تکامل انسان به قهرمان توحید حضرت ابراهیم و بنده مخلص خدا حضرت اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل شده، و ایمان آوردم به آنچه از حقایق به موسى و عیسى و همه انبیا براى نجات انسان از شرک و بت پرستى، و از چاه ضلالت و گمراهى، و براى اصلاح عمل و اخلاق آدمى عطا شده است، و من مانند یهود و نصارى گرایش به دین ساخته شده هوا و هوس ندارم، بلکه ایمان دارم که میان پیامبران در اهداف والایشان و این که همه آنان به اسلام وحى شده خدا که عبارت از توحید و یکتاپرستى و احکام و قوانین بر وفق مصالح دنیا و آخرت انسان است هیچ تفاوت و فرقى نیست، و همه را از آدم تا خاتم معبوث شده حق مى دانم، و قائل به پایان گرفتن نبوت به موسى یا به عیسى نیستم، و این تفرقه در دین را ابداً قبول ندارم و با همه وجود تسلیم خدا و فرمان هاى حکیمانه او هستم.

این حقایق که اقرار به آن و ابلاغش واجب است دین هر مؤمنى و راه و روش هر انسان مسلمانى و هر با انصافى است، دینى که چشم پوشى از آن براى یک لحظه جایز نیست و سکوت از ابلاغش حرام و تقویتش در هر دوره و در فشار هر نوع سختى و ناراحتى واجب عقلى و شرعى است.

 

خطاب حق به همه انسان ها و به ویژه یهود و نصارى در رابطه با هدایت

از آنجا که هدایت حقیقتى و آئین واقعى ایمان به خدا و وحدانیت او و نفى شرک از حریم آن ذات مقدس، و ایمان به کتاب هاى نازل شده بر انبیا و تصدیق نبوت پیامبران و تسلیم بودن در برابر خدا و همه خواسته هاى اوست و جز این راه حقى و صراط مستقیمى وجود ندارد، حضرت حق خطاب به یهود و نصارى و همه انسان ها فرموده:

که راه همه شما به هر رنگ و کیفیتى که باشد باطل است، و همه از گردونه هدایت خارج و در گمراهى و ظلالت به سر مى برید، چنانچه آنان هم به همان حقایقى که شما ایمان آوردید ایمان بیاورند.

قطعاً هدایت یافته و در صراط مستقیم الهى قرار گرفته اند، و جهان جایگاه یک امت متحد و منسجم و همدل و هم راز خواهد شد، و همه مفاسد و فتنه ها و کشمکش ها خاتمه خواهد یافت، و امنیت و عافیت سراسر گیتى و خیمه حیات انسان را فرا خواهد گرفت، و اگر از این حقایق و مایه هاى خیر دنیا و آخرت اعراض کنند و روى برتابند جز این نیست که در چاه خطرناک نفاق، دوئیت، نزاع و ستیز قرار داشته و هر یک منبعى از شر و فساد و ظلم و ستم و مایه اى براى ایجاد تفرقه و قطعه قطعه شدن دین و ملت خواهند بود، ولى اى رسول من با توجه به این که لبه ى تیز حملات همه آنان نبوت و رسالت توست، و نمى خواهند جهان از پرتو تو و اسلام الهى روى آرامش ببینند، و در این فکرند که از آب گل آلود ماهى بگیرند، و دیگران را در جهل و بى خبرى نگاه دارند، و در وادى ضلالت حیران و سرگرانشان کنند و سپس به غارت گنجینه هاى معنوى و مادى آنان برخیزند ما نخواهیم گذاشت در سطح جهان موفق شوند، بلکه شر و زیان آنان را از تو برمى گردانیم که خدا شنواى هر صدا و هر راز و رمز و هر پیمان و قراردادى از هر کسى نسبت به هر چیزى است، و به همه امور و ترفندهاى دشمن نابکار آگاه و داناست.

اینان بدانند که جنگ با خدا و ستیز با پیامبر، و دشمنى با اسلام هرگز پیروزى ندارد، و مطمئن باشند که نصرت و یارى خدا شامل پیامبر و مؤمنان است.

 

رنگ خدائى

تصدیق توحید، و یگانه دانستن معبود، و نفى هر عیب و نقص از او، و بندگى و عبودیت براى او، و باور داشتن نبوت همه پیامبران، و ایمان به همه کتاب هاى آسمانى صبغة الله و رنگ خدائى است.

قرآن از اسلام و دین الهى به تعابیر مختلفى یاد کرده که مفهوم و معناى همه آنها یکى است:

«فطرة الله، صبغة الله، کلمة الله، دین الله، صراط الله، هدى الله، نور الله، حبل الله، سبیل الله.»

راستى چه آئین و دینى نیکوتر از آئین خداست؟

اى یهود و نصارى و اى همه کسانى که به عقل و فطرت پشت کرده و از رنگ الهى اعراض کرده اید ما فقط و فقط حضرت الله معبود واقعى را عبادت مى کنیم و دین ما همان اسلام خدا و آئین همه پیامبران است، و با درکى که به توفیق حق از دین داریم، تحت تأثیر تبلیغات پوچ و بى اساس شما قرار نمى گیریم.

 

پی نوشت :

 

______________________________

(1)- نهج البلاغه حکمت 252.

 

برگرفته شده از:

کتاب  : تفسیر حکیم جلد چهارم

نوشته : استاد حسین انصاریان

 

 



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان