امیرالمومنین علی علیه السلام فرموده اند: لا قربة بالنوافل اذا اضرّت بالفرائض. هرگاه مستحبّات به واجبات زیان رساند، (آن مستحبات) سبب نزدیکی به خدا نمی گردد. (نهج البلاغه نسخه مرحوم دشتی حکمت 39)
ما در این نوشتار مطلب خود را به دو داستان کوتاه از نهج البلاغه متبرک می کنیم:
١ـ استغفار و توبه حقیقی و کامل
شخصی در حضور امام علی علیه السلام گفت: استغفرالله: «از درگاه خدا طلب آمرزش گناهان می کنم» از آنجا که بسیار دیده شده افرادی، این جمله را به طور سطحی و بی آنکه واقعاً و حقیقی و از صمیم قلب به آن اعتقاد داشته باشند، بر زبان می آورند. امام علی علیه السلام به او فرمود: ثکلتک امّک، اتدری ما الاستغفار: «مادرت به عذایت بنشیند آیا می دانی معنی «استغفار» چیست؟!» استغفار، مقام بلند مرتبگان و افراد شریف و آنهایی که در سطح بالایی از معنویت قرار دارند می باشد. (درجة العلیین)
سپس امام علیه السلام برای توضیح بیشتر، چنین فرمود: استغفار، یک کلمه (استغفرالله) است ولی دارای شش معنی و مفهوم می باشد. ١ـ پشیمانی از گناهان گذشته ٢ـ تصمیم قاطع و ابدی بر اینکه دیگر به سوی گناه بازنگردد ٣ـ ادای حق الناس، به طوری که خدا را آنگونه ملاقات کنی که بدهکار کسی نباشی ٤ـ انجام حق الله (مانند نماز و روزه و حج و..) ٥ـ توجه کنی به گوشتی که از خوردن مال حرام در بدنت روئیده است و آن را بر اثر اندوه و پشیمانی از گناهان سابق، آب کنی تا این که گوشت تازه جایگزین آن گردد. اطاعت و پیروی از احکام الهی را هر چند که دشوار باشد، برخود هموار سازی. همانطور که گناه را بر وجود خود همواره می ساختی. ٦ـ دشواری اطاعت را آنچنان به خودت بچشانی که شیرینی و لذت گناه را چشیدی پس از انجام این مراحل (مُجاز هستی که) بگویی استغفرالله: «خدایا از درگاهت، طلب آمرزش می کنم» (نهج البلاغه، حکمت 417)
ناگفته نماند: که توبه مراحلی دارد و توبه شرعی به همان چهار خصلت اول، حاصل می شود ولی توبه کامل و حقیقی بستگی به پیمودن شش مرحله مذکور دارد.
٢ـ اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) را الگو قرار دهید
بصره یک نقطه حسّاس کشور اسلامی تحت رهبری و امارت امیر مؤمنان علی علیه السلام بود، و از نظر استراتژیکی، پل ارتباطی نقاط مختلف به مرکز حکومت به شمار می آمد.
معاویه که همواره بر توسعه طلبی خود می افزود، این بار عبد الله بن حضرمی را با جمعی فرستاد، تا بصره را تحت پرچم معاویه در آورد.
در آن وقت «زیاد بن عبید» استاندار علی علیه السلام در بصره بود، ابن حضرمی به بصره رفت و بر دودمان تمیم وارد شد و با ترفندهای عجیب خود افرادی را گول زد و کم کم کار به جائی رسید که اکثر مردم بصره با او بیعت کردند، و هوادار معاویه شدند.
شخصی به نام «اعین بن صبیعه»، به پیشنهاد خود، از امام علی علیه السلام خواست، تا به بصره رود، و غائله ابن حضرمی را تمام کند.
او به بصره رفت، ولی مخالفان در کمین او قرار گرفتند و او را در بسترش کشتند،
فرمود: استغفار، یک کلمه (استغفرالله) است ولی دارای شش معنی و مفهوم می باشد. 1 پشیمانی از گناهان گذشته 2 تصمیم قاطع و ابدی بر اینکه دیگر به سوی گناه بازنگردد 3 ادای حق الناس، به طوری که خدا را آنگونه ملاقات کنی که بدهکار کسی نباشی 4 انجام حق الله (مانند نماز و روزه و حج و..) 5 توجه کنی به گوشتی که از خوردن مال حرام در بدنت روئیده است و آن را بر اثر اندوه و پشیمانی از گناهان سابق، آب کنی تا این که گوشت تازه جایگزین آن گردد. اطاعت و پیروی از احکام الهی را هر چند که دشوار باشد، برخود هموار سازی. همانطور که گناه را بر وجود خود همواره می ساختی. 6 دشواری اطاعت را آنچنان به خودت بچشانی که شیرینی و لذت گناه را چشیدی پس از انجام این مراحل (مُجاز هستی که) بگویی استغفرالله: «خدایا از درگاهت، طلب آمرزش می کنم»
زیاد (استاندار علی علیه السلام ) در ضمن نامه ای، جریان بصره را برای امام علی علیه السلام گزارش داد، و از امام درخواست کرد که «جاریه بن قدامه» را برای جلوگیری از شرّ «ابن حضرمی»، به بصره بفرستد، زیرا جاریه، شخصی مصمّم و شجاع بود و در میان بستگانش، نفوذ خوبی داشت.
امام، جاریه بن قدامه را به بصره فرستاد، سرانجام توسط جاریه، ابن حضرمی در خانه اش محاصره شد و به قتل رسید. (ماجرای ابن حضرمی و سرانجام قتل او به طور مشروح در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج4، از ص4 تا 53 آمده است)
امام علی علیه السلام برای آمادگی سپاه خود، در رابطه با نجات و آزاد سازی بصره، از دست دشمن این سخنرانی را کرد، که خلاصه اش این است:
ما در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن چنان مخلصانه فداکاری می کردیم که حتّی حاضر بودیم پدران و فرزندان و برادران و عموهای خود را ایثار کنیم، و روز به روز بر ایمان و تسلیم ما در برابر فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم افزوده می شد، و هر لحظه در این راه ثابت قدم تر می شدیم و گاهی ما بر دشمن پیروز، می شدیم و گاهی دشمن بر ما...
«فلمّا رای الله صدقنا انزل بعدوّنا الکبت، و انزل علینا النّصر...؛ وقتی که خداوند اخلاص و راستی ما را دید، ذلّت و نکبت را بر دشمنان ما نازل کرد، و ما را پیروز نمود، تا آن جا که اسلام در سرزمین ها، گسترش و استقرار یافت.»
امام علی علیه السلام با این سخن اعلام کرد که اصحاب فداکار پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم را الگو قرار دهید، و در پایان برای این که افراد بی تفاوت و مسامحه کار را، از خواب غفلت بیدار کند فرمود: «به جانم سوگند اگر ما در نبرد با دشمنان مثل شما بودیم، نه پایه دین، استوار می شد و نه شاخه ای از درخت دین، سبز می گردید» (نهج البلاغه، خطبه 56)
و حسن ختام این مقاله سخنی از امیرالمومنین علیه السلام:
امیرالمومنین علی علیه السلام فرموده اند: لا قربة بالنوافل اذا اضرّت بالفرائض. هرگاه مستحبّات به واجبات زیان رساند، (آن مستحبات) سبب نزدیکی به خدا نمی گردد. (نهج البلاغه نسخه مرحوم دشتی حکمت 39)
منابع:
محمد محمدی اشتهاردی - داستان های نهج البلاغه
سایت اندیشه قم
نهج البلاغه حکمت 39
فرآوری: آمنه اسفندیاری
منبع : سایت اندیشه قم