محله: مبلغان - شماره 81
سال 1385 به نام مبارک و با عظمت ختم رسولان، حضرت محمد بن عبداللّه، سال «پیامبر اعظم» نام گذاری شده است؛ اگرچه فقط یک سال و یک روز اختصاص به آن حضرت ندارد؛ بلکه از آن جهت که او خاتم پیامبران است، هر سال و هر روز تا قیامت مربوط به اوست و کتاب آسمانی او ابدی و جاودانه است. البته این گونه نامگذاریها فرصت مناسبی است برای تجدید عهد، و بازنگری و بازخوانی اوصاف و رفتار آن حضرت، به امید اینکه بتوان برای زندگی فردی و اجتماعی ره توشه های گهربار گرفت و با به کار بستن آن حیات دوباره و تازه یافت. آنچه پیش رو دارید نگاهی است اجمالی به اوصاف و ویژگیهای آن حضرت.
الف. محمد صلی الله علیه و آله از زبان قرآن
قرآن به عنوان کتاب جاوید و ماندگار الهی، عمیق ترین و جامع ترین توصیفات را از شخص با عظمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دارد.
- خاتم رسولان
«ما کانَ مُحَمَّدٌ اَبَا اَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللّه وَ خاتَمَ النَّبیّنَ وَ کانَ اللّهُ بِکُلّ شَیْ ءٍ عَلیماً»؛(1) «محمد صلی الله علیه و آله پدر هیچ یک از مردان شما نبوده و نیست؛ ولی رسول خدا و ختم کننده و آخرین پیامبران است، و خداوند به همه چیز آگاه است.»
در این آیه، آن حضرت به عنوان خاتَم رسولان معرّفی شده و سخن از ختم رسولان است نه ختم دیانت. حضرت صادق علیه السلام فرمود: «اِنّ اللّه عَزَّ ذِکْرُهُ خَتَمَ بِنَبیِّکُمُ النَّبیّنَ فَلا نَبیِّ بَعْدَهُ اَبَداً وَ خَتَمَ بِکِتابِکُمُ الْکُتُبَ فَلا کِتابَ بَعْدَهُ اَبَداً؛(2) به راستی خدایی که یادش با عزت است پایان داد با نبیّ شما پیامبران را، لذا پس از پیامبر شما پیامبری نخواهد بود و خاتمه داد با کتاب شما (قرآن) کتابها[ی آسمانی] را، پس تا ابد کتابی بعد از قرآن نخواهد بود.»
امام صادق علیه السلام می فرماید: «جاءَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله فَجاءَ بِالْقُرآنِ وَ بِشَریعَتِهِ وَ مِنْهاجِهِ، فَحَلالُهُ حَلالٌ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ حَرامُهُ حَرامٌ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ؛ محمد صلی الله علیه و آله آمد، پس قرآن را با شریعت و قانونش [برای مردم] آورد. پس حلال آن (قرآن) تا روز قیامت حلال و حرام آن (نیز) تا قیامت حرام است.»(3)
روایتی که ذکر شد به روشنی سخن برخی روشنفکران را که ختم رسالت را به معنای ختم دیانت و بر چیده شدن بساط دین از جامعه گرفته است رد می کند؛ بنابراین دین و شریعت اسلام همچنان تا قیامت باقی است.
- تواضع در برابر خدا و بندگانش
«مُحَمّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ اَشِداءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءَ بَیْنَهُمْ تَریهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ اَثَرِ السُّجودِ...»؛(4) «محمد صلی الله علیه و آله فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفار سر سخت و شدید و در میان خود مهربانند، پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود می بینی و همواره فضل خدا و رضای او را می طلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است.»
آیه فوق ویژگیهای متعددی را برای آن حضرت و برای مؤمنان بیان می کند از جمله: مهربانی نسبت به مسلمانان، شدت نسبت به کفّار و مشرکان، اهل عبادت و نماز و رکوع و سجود، دنبال رضایت الهی بودن و نمایان بودن اثر عبادت و بندگی از سیمای او.
- دلسوزی و مهربانی
«لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤمِنینَ رَؤُوفٌ رَحیمٌ»؛(5) «به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنجهای شما بر او سخت است، و اصرار بر هدایت شما دارد، و نسبت به مؤمنان، رؤوف و مهربان است.»
از مهربانی و دلسوزی آن حضرت است که وقتی مشرکان مکه آن حضرت را سنگباران می کردند، به جای نفرین می فرمود: «اللّهُمَّ اغْفِرْ قَوْمی؛ فَاِنَّهُم لایَعْلَمُونَ؛(6) خدایا! قومم را ببخش، زیرا آنها [نسبت به مقام من] نادانند»!
- بشارت دهنده و انذار کننده
«یا اَیُّها النَّبیُّ اِنّا اَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً وَ داعِیاً اِلَی اللّه بِاِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً»؛(7) «ای پیامبر! ما تو را گواه فرستادیم و بشارت دهنده و انذار کننده! و تو را دعوت کننده بسوی خدا به فرمان او قرار دادیم، و چراغی روشنی بخش!»
شخصی یهودی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و پرسید: راز اینکه تو را «محمّد»، «احمد»، «ابی القاسم»، «بشیر»، «نذیر» و «داعی» نامیده اند چیست؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «اَمّا مُحمَّد فَانّی مَحْمُودٌ فِی الْارْضِ وَ امّا اَحْمَدُ فَانّی مَحْمودٌ فِی السَّماءِ وَ امّا ابوالقاسِمِ فَاِنَّ اللّهَ یَقْسِمُ یَوْمَ الْقِیامَةِ قِسْمَةَ النّارِ فَمَنْ کَفَرَ بی مِنَ الاَْوَّلینَ وَ الآخِرینَ فَفِی النّارِ وَ یَقْسِمُ قِسْمَةَ الْجَنّةِ فَمَنْ آمَنَ بی وَ اَقَرَّ بِنُبُوَّتی فَفِی الجَنَّةِ؛(8) امّا محمد برای این است که من در زمین ستایش شده هستم و امّا احمد، به راستی من در نزد آسمانیان ستوده شده ام. امّا ابوالقاسم نامیده شدم چون خداوند در روز قیامت بخشی از آتش را جدا می کند، پس هر کسی از گذشتگان و آیندگان به من کفر بورزد در آتش خواهد بود، و بهشت را جدا می کند، پس کسی که به من ایمان آورده باشد و اقرار به نبوت و رسالت من کرده باشد، در بهشت خواهد بود.»
حضرت در ادامه فرمود:
«وَ امَّا الدّاعی فَاِنّی اَدْعُوا لنّاسَ اِلی دِینِ رَبّی وَ اَمَّا النَّذیرُ فَاِنّی اُنْذِرُ بِالنّارِ مَنْ عَصانی و اَمَّا البَشیرُ فَاِنّی اُبَشِّرُ بِالْجَنَّةِ مَنْ اَطاعَنی؛(9) اما داعی برای این است که من مردم را به سوی دین پروردگارم دعوت می کنم و اما نذیر برای این است که من کسانی را که نافرمانی ام کنند با آتش انذار می کنم و بشیر برای این است که کسی که مرا اطاعت کند، به بهشت بشارت می دهم.»
ب. رسول اکرم صلی الله علیه و آله از زبان خودش
حضرت نه از باب تعریف و تمجید از خویش؛ بلکه از باب بیان واقعیات، اوصاف خویش را بیان فرموده است:
- تربیت شده الهی
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «اَنَا اَدیبُ اللّهِ وَ عَلِیٌّ اَدیبی؛(10) من تربیت شده خدا و علی تربیت شده من است.»
- رحمت الهی
حضرت فرمود: «اَیُّهَا النّاس اِنَّما اَنَا رَحْمَةً مُهْداةٌ؛(11) همانا من رحمت هدایت شده هستم.»
- نتیجه دعای ابراهیم علیه السلام
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «انَا دَعْوَةُ ابْراهیمَ قالَ وَ هُوَ یَرْفَعُ القَواعِدَ مِنَ البَیْتِ، «رَبَّنا وَابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ»؛(12) من [نتیجه[ درخواست و دعای [حضرت [ابراهیم علیه السلام هستم [آنگاه که] گفت در حالی که پایه های خانه [خدا، کعبه] را بالا می برد: «پروردگارا در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز.»(13)
- برترین انسان
اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را عصاره خلقت و عالم هستی بدانیم، اغراق نکرده ایم. آن حضرت به این مطلب اشاره دارد؛ آنجا که می فرماید: «اَنا سیّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ لافَخْرَ؛(14) من آقای فرزندان آدم [و برترین آنها] هستم و افتخار [ی برای من [نیست.»
حضرت در جای دیگر می فرمود: «ما خَلَقَ اللّهُ خَلْقاً اَفْضَلَ مِنّی وَ لا اَکْرَمَ عَلَیْهِ مِنّی؛(15) خداوند مخلوقی برتر از من نیافریده است و عزیزتر از من در نزد خداوند وجود ندارد.»
- داناترین مردم
قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : «اِنَّ اَتْقاکُمْ وَاعْلَمَکُمْ اَنَا؛(16) به راستی باتقواترین و داناترین شما [نسبت به خداوند[ منم.»
- پیشوای رسولان
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «اَنا قائِدُ الْمُرْسَلینَ وَ لافَخْرَ وَ اَنا خاتَمُ النَّبییّنَ وَ لافَخْرَ وَ انا اَوَّلُ شافِعٍ وَ اوَّلُ مُشَفَّعٍ وَ لافَخْرَ؛(17) من پیشوای فرستاده شدگان هستم و افتخاری نیست، من خاتم پیغمبران هستم و افتخاری نیست، من اولین شفاعت کننده و اولین شفاعت شده هستم و افتخاری نیست.»
- اولین وارد شونده
پیامبر عزیز خدا فرمود: «اَنا اَوّلَ وافِدٍ عَلَی الْعَزیزِ الْجَبّارِ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ کِتابُهُ وَ اَهْلُ بَیْتی ثُمَّ اُمَّتی ثمّ اَسْأَلُهُمْ: ما فَعَلْتُمْ بِکِتابِ اللّهِ وَ بِاَهْلِ بَیْتی؛(18) من همراه با کتاب خداوند (قرآن) و اهل بیتم اول وارد شونده بر خداوند هستم. آنگاه امتم [وارد می شوند] پس از امّتم سؤال می کنم: با قرآن و اهلبیتم چه کردید؟»
- هدیه های الهی
رسول خدا فرمود: «اُعْطیتُ خَمْساً لَمْ یُعْطِهُنَّ نَبِیٌّ کانَ قَبْلی: اُرْسِلْتُ اِلَی الْاَبْیَضِ وَ الْاَسْوَدِ وَ الْاَحْمَرِ وَ جُعِلَتْ لِیَ الْاَرْضُ طَهُوراً وَ مَسْجِداً وَ نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ وَ اُحِلَّتْ لِیَ الْغَنائِمُ وَ لَمْ تَحُلَّ لِاَحَدٍ ـ اَوْ قالَ لِنَبیِّ قَبلی ـ وَ اُعْطیتُ جوامِعَ الْکَلِمِ؛(19) پنج چیز به من عطا شده است که به هیچ یک از انبیاء پیش از من داده نشده است:
- من به سوی [همه جهانیان اعم از [سفید و سیاه و سرخ فرستاده شده ام. 2. زمین برای من پاک (و پاک کننده) و سجده گاه قرار داده شده است [لذا مسلمانان هر جای زمین می توانند نماز بخوانند، بر خلاف ادیان گذشته که فقط در مرکز عبادت می توانستند عبادت کنند].
- با رعب و ترس [در دل دشمنان در جنگ بدر و خیبر و...] یاری شدم.
- غنائم [جنگی] برای من حلال شمرده شد، در حالی که برای هیچ کسی [یا هیچ پیغمبری قبل از من [حلال نبود. و به من [از طرف خداوند [جامع تمام سخنان داده شده است.»
- رسالت جهانی
رسول خدا فرمود: «اَنا رَسُولُ مَنْ اَدْرکْتُ حَیّاً وَ مَنْ یُولَدُ بَعْدی؛(20) من رسول کسانی هستم که در زمان حیاتم آنها را درک کرده ام و کسانی که بعد از من به دنیا می آیند.»
و نیز فرمود: «بُعِثَ کُلُّ نَبیٍّ کانَ قَبْلیِ اِلی اُمَّتِهِ بِلِسانِ قَوْمِهِ وَ بَعَثَنی اِلیَ کُلِّ اَسْوَدَ وَ اَحْمَرَ بِالْعَرَبِیَّةِ؛(21) پیامبران قبل از من به سوی امت خود، با زبان قوم خود مبعوث شدند؛ ولی من به سوی [تمام جهانیان اعم از] سیاهپوست و سرخپوست با زبان عربی مبعوث شده ام.»
ج. پیامبر از زبان علی علیه السلام
علی علیه السلام نزدیک ترین فرد عالم هستی به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله است؛ چرا که از کودکی در دامان او تربیت شده و با تمام خصوصیتهای روحی و ویژگیهای اخلاقی او آشناست، لذا هر چه درباره حضرت می گوید از سر شناخت و آگاهی، بلکه لمس و درک حضوری و عینی است. حضرت علی علیه السلام خود را از بردگان پیامبر می داند و می فرماید: «اِنَّما اَنَا عَبْدٌ مَنْ عَبیدِ مُحَمَّدٍ؛(22) به تحقیق من برده ای از بردگان محمّدم.»
- خدا برتر از او نیافرید
علی علیه السلام فرمود: «ما بَرأ اللّهُ نَسَمَةً خَیْراً مِنْ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ؛(23) خداوند مخلوقی برتر از محمد صلی الله علیه و آله نیافریده است.»
- مانند او ندیدم
علی علیه السلام فرمود: «کَاَنَّ عَرَقَهُ فی وَجْهِهِ اللُّؤْلُؤ وَ لَریحُ عَرَقِهِ اَطْیَبُ مِنَ الْمِسْکِ الْاَذْخَر... لَمْ اَرَ قَبلَهُ وَ لابَعْدَهَ مِثْلَهُ؛(24) گویا عرق چهره اش چون لؤلؤ [و مرجان بود که بر پیشانی او می غلطید] و بوی عرقش همچون مشک ناب بود... هرگز مانند او، قبل و بعد از او ندیده ام.»
- پاک ترین خوی و عادت
امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید: «حَتّی بَعَثَ اللّهُ مُحمّداً شَهیداً و بشیراً وَ نَذیراً، خَیْرَ الْبَریَّةِ طِفْلاً و اَنْجَبَها کَهْلاً وَ اَطْهَرَ الْمُطَهَّرین شِیْمَةً؛(25) خداوند محمّد را برانگیخت در حالی که گواه [اعمال مردم] و بشارت دهنده و انذار کننده بود. بهترین مردم در دوران کودکی، نجیب ترین مردم در دوران سالمندی، پاک ترین پاکان از نظر خوی و اخلاق، بود.»
- برخوردار از اراده و قدرت آهنین
یقیناً انسانی که تحول عظیمی با نام اسلام در جهان بشریت ایجاد کرد، نمی تواند انسانی ضعیف الاراده و ناتوان باشد. علی علیه السلام فرمود: «لا عَرَضَ لَهُ اَمْرانِ اِلّا اَخَذَ بِاَشَدِّهِما؛(26) دو کار بر او عرضه نشد مگر اینکه سخت ترین آن را انتخاب می نمود.»
- طبیب دوار
در نهج البلاغه درباره پیامبر اکرم آمده است: «طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ اَحْکَمَ مَراهِمَهُ وَ اَحْمی (اَمْضی) مَواسِمَهُ، یَضَعُ ذلکَ حَیْثُ الحاجَةِ اِلیْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْیٍ وَ آذنٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُکْمٍ مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوطِنَ الْحَیْرَةِ؛(27) پیامبر طبیبی است سیار که مرهمهای شفابخش او آماده و ابزار داغ کردن زخمها را گداخته، آن را هر جا که نیاز باشد قرار می دهد؛ از قلبهای کور، گوشهای ناشنوا و زبانهای لال. و با داروی خود در پی یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان است.»
- امان اهل زمین
وجود با برکت پیغمبر اکرم، امان اهل مکه و بلکه تمام اهل زمین بود. علی علیه السلام در این زمینه می فرماید: «کانَ فِی الْاَرْضِ امانانِ مِنْ عَذابِ اللّه وَ قَدْ رُفِعَ اَحَدُهُما فَدُونَکُمُ الْاَخَرُ فَتَمَسَّکُوا بِهِ: اَمَّا الْاَمانَ الَّذی رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله وَ اَمَّا الْاَمانُ الْباقی فَالْاِسْتِغْفارُ قالَ اللّهُ تعالی «وَ ما کانَ اللّه لِیُعَذِّبَهُمْ وَ اَنْتَ فیهِمْ وَ ما کانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُون»(28)؛ دو چیز در زمین مایه امان از عذاب خدا بود که یکی از آن دو برداشته شد، پس دیگری را دریابید و بدان چنگ زنید! امّا امانی که برداشته شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و امان باقیمانده استغفار است،(29) که خدای بزرگ فرمود: خدا آنان را عذاب نمی کند در حالی که تو در میان آنانی، و عذابشان نمی کند تا آن هنگام که استغفار می کنند.»
- الگوی ساده زیستی
«وَ لَقَدْ کانَ فی رَسُولِ اللّه صلی الله علیه و آله کافٍ لَکَ فی الْاُسْوَةِ، وَ دَلیلٌ لَکَ علی ذَمِّ الدُّنیا وَ عَیْبِها، وَ کَثْرَةِ مَخازیها وَ مَساویها اِذْقُبِضَتْ عَنْهُ اَطْرافُها وَ وُطِئَتْ لِغَیْرِهِ اَکْنافُها، وَ فُطِمَ عَنْ رَضاعِها...؛(30) برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را اطاعت نمایی، تا راهنمای خوبی برای تو در شناخت بدیها و عیبهای دنیا و رسواییها و زشتیهای آن باشد، چه اینکه دنیا از هر سُو از پیامبر صلی الله علیه و آله باز داشته و برای غیر او گسترانده شد. او از پستان دنیا شیر نخورد.»
امیرمؤمنان علی علیه السلام در جای دیگر فرمود: «پیامبر دنیا را کوچک می شمرد و در چشم دیگران آن را ناچیز جلوه می داد. آن را خوار می شمرد و در نزد دیگران خوار و بی مقدار معرّفی می فرمود. او می دانست که خداوند برای احترام به ارزش او دنیا را از او دور ساخت و آن را برای ناچیز بودنش به دیگران بخشید. پیامبر صلی الله علیه و آله از جان و دل به دنیا پشت کرد و یاد آن را در دلش میراند. او دوست داشت زینتهای دنیا از چشم او دور نگهداشته شود، تا از آن، لباس فاخری تهیّه نسازد، یا اقامت در آن را آرزو نکند.»(31)
پی نو شت ها:
______________________________
- احزاب/40.
- الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 1، ص 269، روایت 3، به نقل از محمدی ری شهری، منتخب میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، دوم، 1382، ص 495، روایت 6027.
- الکافی، ج 2، ص 17، حدیث 2.
- فتح / 29.
- توبه / 128.
- منتخب میزان الحکمه، همان، ص 499.
- احزاب / 45 و 46.
- معانی الاخبار، شیخ صدوق، ص 52، ح 2، و منتخب میزان الحکمه، همان، ص 495.
- همان.
- مکارم الاخلاق، ج 1، ص 51، حدیث 19، و منتخب میزان الحکمه، ص 495.
- همان، ص 495، روایت 6030 و الطبقات الکبری، ج 1، ص 192.
- بقره / 129.
- کنزالعمّال، متقی هندی، حدیث 31833.
- بحارالانوار، ج 8، ص 48، حدیث 51.
- عیون الاخبار الرضا، ج 1، ص 262، حدیث 22.
- کنز العّمال، حدیث 31991 و منتخب میزان الحکمه، ص 496.
- همان، ص 495.
- الکافی، ج 2، ص 600، حدیث 4 و منتخب میزان الحکمه، ص 495.
- امالی شیخ طوسی، ص 484، حدیث 1059.
- الطبقات الکبری، ج 1، ص 191 و منتخب میزان الحکمه، ص 496.
- بحارالانوار، ج 16، ص 316، روایت 6.
- توحید صدوق، ص 174، حدیث 3.
- الکافی، ج 1، ص 440، حدیث 2 و منتخب میزان الحکمه، همان، ص 496.
- همان و الطبقات الکبری، ج 1، ص 410.
- نهج البلاغه، محمد دشتی، خطبه 105، ص 192.
- مکارم الاخلاق، ج 1،، ص 61، حدیث 55 و منتخب میزان الحکمه، ص 496.
- نهج البلاغه، خطبه 108، ص 210.
- انفال / 33.
- نهج البلاغه، همان، حکمت 88، ص 642.
- همان، خطبه 160، ص 298.
- همان، خطبه 109، ص 208.