از آنجا که قرآن مجید بر پایه مطابقت و هماهنگى با عقل سلیم و فطرت بیدار، و هم سوئى به حقایق هستى و واقعیات ملکوتى، و تأمین کننده سعادت دنیا و آخرت مردم نازل شده و سراسر آیاتش جز علم و حکمت و رحمت و شفاء و هدایت به سوى صراط مستقیم است همگان را دعوت مى کند که در همه امور زندگى قرآن را سرمشق قرار داده و از آن پیروى کنند، که تقلید از قرآن مجید، و پیروى از عاقلانى چون انبیا و به ویژه رسول بزرگوار اسلام و اطاعت از چهره هائى چون امیرمؤمنان و امامان معصوم و گام نهادن به جاى گام صاحبان عقل و خرد و اندیشمندان دلسوز و ناصحان و مشعل داران هدایت امرى بسیار پسندیده و دست مایه خیر دنیا و آخرت و سبب رشد و تکامل انسان است و قرآن مجید با توجه به پایان آیه مورد بحث: لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ تقلید از خردمندان هدایتگر به سوى واقعیات را نیکو و مستحسن مى شمارد.
ولى تقلید جاهلانه و پیروى کورکورانه را چه از نیاکان گذشته نیاکانى که در فضاى شرک و کفر و جهل و بى خبرى مى زیستند و چه اربابان دچار هواپرستى، و فتنه گران گمراه کننده که معاصر انسان باشند عملى بسیار ناپسند و کارى زشت و سبب تخریب دنیا و آخرت مى داند، و تقلیدهاى متکى بر تعصب هاى قومى و جاهلى را از خطوات شیطان مى شمارد.
اگر در هر روزگارى هر قوم مقلدى که تقلیدش بر پایه جهل و تعصب بوده است، عقل خود را به کار میگرفت، و از خردمندان و دلسوز و هدایت گران با بصیرت پیروى مى کرد از بند شرک کفر و عادات و رسوم غلط، و انحرافات فکرى و اخلاقى رهائى مى یافت، و هماى سعادت و نیک بختى را در آغوش مى گرفت.
کافران و مشرکان و یهود و نصارى و تابعان بسیارى از فرهنگ هاى غلط و برخى از به ظاهر مسلمانان دچار تقلید کورکورانه از گذشتگان بى خرد و نیاکان بى هدایت هستند و از این طریق به فساد و افساد دچار شده و نظام زندگى عاقلانه و حکیمانه را از هم پاشیده اند، چه خطر عظیمى است که انسان را تحرک عقل و آزاد اندیشى را برخود ببندد و عقب گرا و واپس گرا شود، و خود را از درک توحید، و آئین خدا، و پیروى از آیات حق، و قرار گرفتن در مسیر هدایت محروم نماید! و در عرصه تعصب هاى جاهلى و تقلید کورکورانه به محصولات جهل و بى دینى نیاکانش افتخار کند و پرچم شیطانى کفر و شرک و بت پرستى و آتش پرستى را در اهتزاز نگاه دارد!!
مسدود شدن راه هدایت
این مقلدان متعصب و منحرفان در گل مانده، و بى خبران درمانده بر اثر کثرت گناه، و اقامت طولانى در لجن زار عادات و رسوم زشت چشمشان از دیدن حقایق بسته شده و گوششان از شنیدن واقعیات به کرى نشسته، و زبانشان از پرسش از حقایق و مشورت با عاقلان بسته شده و در نهایت راه هدایت را به دست خود به روى خود مسدود کرده اند.
داستان اینان در برخورد با قرآن و پیامبران و امامان که آنان را به هدایت و صراط مستقیم و تأمین خیر دنیا و آخرت و رهائى از گرگ هواى نفس، و اژدهاى تقلید جاهلانه دعوت مى کنند، داستان چوپان دلسوزى است که به گوسپندان هى هى مى زند، و با آنان سخن مى گوید تا به علف زارشان سوق دهد و از خطر درندگان و گرگان برهاند ولى گوسپندان جز صدائى که مفهوم آن را درک نمى کنند نمى شنوند، صداى دعوت قرآن و پیامبران و امامان و عالمان ربانى که جز سعادت اینان را نمى خواهند، صدائى که از مفاهیم معنوى و معانى ملکوتى هم چون دریا موج مى زند، آوائى که نتیجه اش بسته شدن همه درهاى شقاوت و باز شدن همه درهاى سعادت به روى انسان است براى آنان هم چون نعیق چوپان براى چهار پایان است صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ کر و لال و کورند و حاضر به تعقل و تفکر در مفاهیم دعوت حق نیستند و بر کفر و شرکشان، و تقلید جاهلانه و متعصبانه خویش پافشارى اصرار دارند، و به چاهى از ضلالت و گمراهى در افتاده اند که نمى خواهند شعاع هدایت بر آنان بتابد و درب سعادت به روى آنان باز شود، و در آغوش نور قرار گرفته هم چون شجره طیبه، رشد و تکامل یابند، چندین چراغ چون عقل و فطرت و وجدان و نبوت و امامت و قرآن دارند ولى بیراهه مى روند، بگذار تا بیفتند و ببینند سزاى خویش!
مطالب فوق برگرفته شده از:
کتاب: تفسیر حکیم جلد پنجم
نوشته: استاد حسین انصاریان