مقدمه:
هر چند موضوع مهدویت از دیر باز محل بحث و گفتگوی فقها، متکلمان، محدثان و مورخان مسلمان قرار داشته است و هر یک از آنان با توجه به حوزه پژوهشی و مطالعاتی خود وجهی از وجوه مختلف آن را بررسی کرده اند، باید اذعان داشت که به طور گسترده به ابعاد روانشناختی مهدویت، پرداخته نشده است. با بررسی ابعاد ران شناختی مهدویت، مشخص می شود اعتقاد به مهدویت تنها یک تئوری و باور اسلامی با رنگ دینی نیست؛ بلکه ریشه در یکی از ویژگی های ذاتی و فطری انسان، یعنی امید دارد و دارای تجلیات و روی کردهای معرفتی، اجتماعی، اخلاقی، و عاطفی است.[1]
بعد روانشناختی مهدویت، بهداشت روان را از طریق مختلفی تأمین می کند. از جمله این موارد آرامش بخشی است. باور به مهدویت از چن طریق بر آرامش روحی و روانی اثر می گذارد.
تنها ذکر خدا آرامش بخش دلها است:
از دیدگاه اسلام تنها چیزی که به واسطه آن بردلها آرامش می بخشد. یاد و ذکر خدا است. قرآن کریم در این خصوص می فرماید: «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛[رعد/28]آنان که ایمان آورده اند و دلهایشان به یاد خدا آرامش مى یابد. آگاه باشید که دلها به یاد خدا آرامش مى یابد». با توجه به اینکه تقدم« بِذِکْرِ اللَّهِ» بر فعلش که دلالت بر حصر می کند، معنای آیه این می شود، بغیر از یاد خدا آرامش و و اطمینان حاصل نمی شود؛ همانگونه که یاد خدا آرامش بخش است و زندگی را آرام و رضایت بخش می نماید، دوری از از ذکر خدا نیز موجب دشواری و سختی و گرفتاری است. خدای متعالی در این خصوص می فرماید: « وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى ؛[طه/124] و هر کس که از یاد من اعراض کند، زندگیش تنگ شود و در روز قیامت نابینا محشورش سازیم».
ذکر چند نکته مهم و اساسی:
1-نکته اول: معنای ایمان
در آیه 28 سوره مبارکه رعد: خدای متعال در ابتدای آیه می فرماید: «الَّذینَ آمَنُوا» سوال اولی که در این متن قابل طرح می باشد معنای ایمان است. خدای متعال در آیات متعدی سخن از ایمان به میان آورده است. از این رو شناسایی و دست یابی به معنای اصلی این واژه بسیار مهم و ضروری است. واژه ایمان از ریشه «أ- م - ن» به معنای آرامش و اطمینان قلب و نبود ترس است. فعل ثلاثی مزید آن آمَنَ، یؤمِنُ است. فرزندان یعقوب نبی در قرآن کریم در خصوص ایمان و باور پدر به کلام فرزندان این چنین اذعان می دارند: «وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ کُنَّا صادِقینَ[ یوسف/17]و تو [سخن ] ما را باور ندارى اگر چه راستگو باشیم». «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُم [ بقره/75] آیا طمع دارید که [اینان ] به شما ایمان بیاورند؟». در آیه زیبای دیگری خدای متعال در خصوص ایمان بادی نشینان عرب که ادعای ایمان به خدای متعال می نمودند می فرماید: «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا؛[حجرات/14][برخى از] بادیه نشینان گفتند: «ایمان آوردیم.» بگو: «ایمان نیاورده اید، لیکن بگویید: اسلام آوردیم.»
به اتفاق اهل لغت«ایمان» به معنای تصدیق کردن است.[2] و اگر متعدی به ذات خود باشد به معنای اطمینان پیدا کردن است که در برابر ترسیدن و هراسان کردن است و در این صورت با ثلاثی مجرد هم معنا است.[3].
در روایات و آثار فقهی ایمان به دو معنای عامّ و خاصّ به کار رفته است.
معنای عامّ آن عبارت است از تصدیق قلبی به تمامی آنچه پیامبر خاتم آورده است و در نظرگاه شیعه، معنای خاصّ آن علاوه بر معنای عام، اعتقاد به امامت و ولایت ائمه دوازده گانه را نیز شامل میشود. در این اصطلاح تمامی شیعیان معتقد دوازده امامی مؤمن محسوب میشوند.[4] متکلمان شیعه متعلق ایمان را توحید و عدل الهی، پیامبران و اعتقاد به امامت امامان معصوم بعد از پیامبر و معاد میدانند.[5]
2-نکته دوم: معنای ذکر
در اندیشه مهدویت که از حضرت مهدی یاد می شود، در حقیقت از خدا یاد می شود. چرا که در زیارت جامعه کبیره این چنین امامان معصوم(علیهم السلام) را یاد می کنیم و زیارت می نمایم. «ذِکْرُکُمْ فِی الذَّاکِرِین ».[6]یعنی چه؟
امام هادی (علیه السلام) در زیارت جامعه کبیره که می فرماید «ذکرکم فی الذاکرین و اسماوکم فی الاسماء» این معنایش چیست؟ « ذِکْرُکُمْ فِی الذَّاکِرِین» یعنی ذکر ائمه می شود ذکر الله. ذکر ائمه که ذکر ولی خدا شد ذکر خدا، « فِی الذَّاکِرِین»، ذکر شما در ذاکرین است، چه معنا می دهد؟ ذاکرین یعنی آن هایی که غافل نیستند و اهل توجه و التفات هستند و ذاکرین دو درجه دارد درجه یک مقربین هستند و ذاکرین درجه دو ابرار هستند و ابتدای آن هم عباد صالح است. این «ذکرکم فی الذاکرین» آن هایی که غافل نیستند از یاد خدا، این ذکر شما در آن هاست یعنی در جمع آن هاست. یکی از معانی اش این شد که «ذکرکم فی الذاکرین» یعنی یاد شما در جمع آن ذاکرینی که آن ها ذکر خدا دارند، ذکر شما را هم دارند چون ذکر شما، ذکر خداست، این یک معنا. معنای دیگری هم دارد که « ذِکْرُکُمْ فِی الذَّاکِرِین»، فطرت ذاکرین ظرف ذکر شماست. فی الذاکرین است و فی المجموعه است فی یعنی در نهان خانه دل و در عمق جان و در کانون فطرت ذاکرین، ذکر شماست. که می گوییم ولایت و امامت فطری است. ما به این مناسبت از امام عسگری سلام الله تعالی علیه روایتی هم نقل بکنیم که درباره همین نعمت که ائمه آل البیت و حجج الله باشند.[7] در روایتی از امام محمد باقر(علیه السلام) در ذیل آیه « وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَر؛[عنکبوت/45] و هر آینه یادکرد خدا بزرگتر است». نقل شده است که فرمودند: «نَحْنُ ذِکْرُ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَکْبَرُ؛[8] ما ذکر خدا هستیم و ما بزرگ هستیم».
سخن پایانی: آرامش روحی و روانی درجات و سطوح مختلفی دارد و به نظر می رسد مقوله مورد توجه اسلام این است که گاهی آرامش روانی در سطوح بالا، نا آرامی سطوح دیگر را جبران می کند. هر چند کسانی که امامت و مهدویت را در زندگی حذف نموده اند تنها با ارتباط با خدای متعال ارتباط بر قرار می کنند به نوعی از آرمش نسبی بر خوردار هستند ولی آنچه مسلم است آرامش واقعی در انقیاد کامل به دستورات الهی و سر سپردن به اوامر الهی میسر می شود که یکی از بارز ترین آن اوامر اطاعت پذیری از ولی خدا در زمین یعنی ولی عصر(عج) است. کسانی که اسلام و ایمان را منهای امامت و مهدویت جستجو می نمایند یقناً به هیچ وجه از سطوح معرفتی و آرامش بخشی برخوردار نیستند.[9]
پی نوشت ها:
[1]. مهدویت و آرامش، محمد سبحانی نیا: ص18.
[2]. کتاب العین، ص40؛ معجم مقاییس اللغة، ج1، ص133 135؛ لسان العرب، ج1، ص163 164؛ اقرب الموارد، ج1، ص73.
[3]. لسان العرب، ج1، ص163.
[4]. مسالک الافهام، ج5، ص337 338.
[5]. قواعد العقائد، ص145، حقایق الایمان، ص144 164.
[6]. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص616.
[7]. درس خارج فقه استاد مصطفوی:92/10/18.
[8].الکافی: ج 2، ص598.
[9]. مهدویت و آرامش، محمد سبحانی نیا: ص108.
منبع : رهپویان قرآن