مقدمه
دین اسلام مسأله مهدویت را تنها یک ایده و تفکر خیالی که بشارت قیام رهبری مبهم در آینده نامعلوم جهت رهایی بشریت از ظلم و جور را می دهد مطرح نساخته است. بلکه آن را به عنوان یک موضوع اعتقادی که دارای نشانه و علائم روشن و پا برجای است مطرح نموده است.[1] این اعتقاد در دل و جان و وجدان امت اسلامی و همچنین در زندگی سیاسی و مبارزاتی آنها وجود دارد. «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ؛[قصص/5-6]و مى خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین ناتوان شمرده مى شدند- یعنى فرزندان اسرائیل- منت نهیم و آنان را پیشوایان کنیم و آنان را وارثان سازیم و آنان را در آن سرزمین جاى و توان دهیم و به فرعون و هامان- وزیر او- و سپاهیانشان از سوى آنان- بنى اسرائیل- آنچه را که از آن مى ترسیدند بنماییم».
آیات فوق، تنها سخن از یک برنامه موضعى و خصوصى مربوط به بنى اسرائیل نیست، بلکه بیانگر یک قانون کلى است، براى همه اعصار و قرون و همه اقوام و جمعیتها، آیه مى گوید:«ما اراده داریم که بر مستضعفان منت بگذاریم و آنها را پیشوایان و وارثان حکومت روى زمین قرار دهیم».[2] این بشارتى است در زمینه پیروزى حق بر باطل و ایمان بر کفر. این بشارتى است براى همه انسانهاى آزاده و خواهان حکومت عدل و داد و برچیده شدن بساط ظلم و جور. نمونه اى از تحقق این مشیت الهى، حکومت بنى اسرائیل و زوال حکومت فرعونیان بود. و نمونه کاملترش حکومت پیامبر اسلام ص و یارانش بعد از ظهور اسلام بود، حکومت پا برهنه ها و تهى دستان با ایمان و مظلومان پاکدل که پیوسته از سوى فراعنه زمان خود مورد تحقیر و استهزاء بودند، و تحت فشار و ظلم و ستم قرار داشتند. سرانجام خدا به دست همین گروه دروازه قصرهاى کسراها و قیصرها را گشود و آنها را از تخت قدرت بزیر آورد و بینى مستکبران را به خاک مالید. و نمونه گسترده تر آن ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کره زمین بوسیله مهدى (ارواحنا له الفداء) است.[3]
و در حدیثى از امام زین العابدین على بن الحسین (علیه السلام) مى خوانیم:« وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً إِنَّ الْأَبْرَارَ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ شِیعَتَهُمْ بِمَنْزِلَةِ مُوسَى وَ شِیعَتِهِ وَ إِنَّ عَدُوَّنَا وَ شِیعَتَهُمْ بِمَنْزِلَةِ فِرْعَوْنَ وَ أَشْیَاعِه ؛[4] سوگند به کسى که محمد ص را به حق بشارت دهنده و بیم دهنده قرار داد که نیکان از ما اهل البیت و پیروان آنها بمنزله موسى و پیروان او هستند، و دشمنان ما و پیروان آنها بمنزله فرعون و پیروان او مى باشند» (سرانجام ما پیروز مى شویم و آنها نابود مى شوند و حکومت حق و عدالت از آن ما خواهد بود)البته حکومت جهانى مهدى (علیه السلام) در آخر کار هرگز مانع از حکومتهاى اسلامى در مقیاسهاى محدودتر پیش از آن از طرف مستضعفان بر ضد مستکبران نخواهد بود، و هر زمان شرائط آن را فراهم سازند وعده حتمى و مشیت الهى در باره آنها تحقق خواهد یافت و این پیروزى نصیبشان مى شود.
مهدی منتظر(علیه السلام) واقعیتی غیر قابل انکار
اگر انسان اهل تحقیق و بررسی متون و منابع اسلامی باشد به واقع به اصل مهدویت و لزوم و ضرورت آن اعتراف خواهد نمود. روایات بی شماری که در خصوص اصل مهدویت و وجود امام منتظر(علیه السلام) در منابع فریقین نقل شده، وجود هر گونه شک و شبهه ای را در این خصوص منتفی می نماید، مرجع بزرگ اسلام آیه الله شهید صدر در خصوص انکار ناپذر بودن اصل مهدویت می نویسد: «اندیشه اعتقاد به امام مهدی(علیه السلام) به عنوان رهبری که جهان چشم انتظار اوست تا دنیا را به جایگاه بهتر رهنمود سازد، به طور کلی در احادیث پیامبر اعظم(صلی الله علیه و اله) و به ویژه در احادیث ائمه اطهار(علیهم السلام) وجود دارد این روایات در منابع روایی به حدی بر آن تأکید شده که شک و تردید به آن راه پیدا نمی کند. در باره امام مهدی(علیه السلام) چهار صد روایت از طریق اهل سنت نقل شده به طوری که مجموع روایات نقل شده در این باره از طریق شیعه و سنی به بیش از شش هزار روایت می رسد این عدد و رقم در نوع خود بی نظیر است؛ چرا که در بسیاری از امور واضح و بدیهی دین اسلام که معمولاً قطعی و خالی از شک و تردید است به این صورت جمع آوری نشده است.» [5]
نظر علمای اهل سنت در خصوص امام مهدی(علیه السلام)
1-حافظ بن عسقلانی می نویسد: «احادیث متواتر تأکید دارد که حضرت مهدی(علیه السلام) از میان مسلمانان بر انگیخته می شود. حضرت عیسی بن مریم(علیه السلام) نیز در آن زمان فرود می آید پشت سر وی نماز خواهد خواند». [6]
2-قاضی شوکانی در خصوص امام مهدی(علیه السلام) می نویسد: «احادیث مرتبط با مهدی(علیه السلام) بدون هیچ گونه شک و شبهه ای، متواتر است بلکه وصف تواتر بر تمام اصطلاحات نگاشته شده در علم اصول بر کمتر از این هم صدق پیدا می کند پس چگونه می توان فراوانی حدیث در مورد ایشان را متواتر ندانست.»[7]
3-این حجر هیثمی می نویسد: «اخبار و احادیثی که در مورد ظهور مهدی نقل شده است زیاد است و حد تواتر رسیده است».[8]
سخن آخر: فراوانی روایاتی که در خصوص ظهور امام مهدی(علیه السلام) در منابع اهل سنت و تشیع وجود دارد جای هر گونه شک و شبهه های در خصوص ظهور امام مهدی(علیه السلام) بر طرف می نماید. و نوید حکومت صالحان را به بشریت نوید می دهد. «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ؛[انبیاء/105] و هر آینه در زبور- کتاب داوود- پس از ذکر- تورات، یا پس از یاد این امت در زبور- نوشتیم که زمین را بندگان نیک و شایسته من به میراث مى برند.»
پی نوشت ها:
[1]. همراه با مهدی منتظر، بررسی تطبیقی مهدویت در اندیشه شیعه و سنی: ص 15.
[2]. ر.ک: سوره قصص، آیه 5.
[3]. تفسیر نمونه، ج 16، ص18.
[4]. مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص95.
[5]. بحث حول المهدی: ص64و 63.
[6]. فتح الباری: ج5، ص 362.
[7]. ابراز الوهم المکنون: ص4.
[8]. الصواعق المحرقه: ج2، ص 211.
منبع : رهپویان قرآن