وب سایت تکراتو - فرید کریمی: فضانوردان باستان نظریهای در شاخه شبه علم است که ادعا میکند، موجودات فضایی پیشرفتهای در دورانهای باستان از زمین بازدید کردهاند و به گفته نظریهپردازان، شواهد فیزیکی و فرهنگی زیادی از تماس انسانهای باستان با موجودات فضایی در دست است. این داستانِ ما و فرازمینی هاست.
جمعیت ساکت و خاموشی در پیرامون موجودی لاغر اندام حلقه زدهاند که نیم تنه پوستی سیاه رنگِ عجیبی بر تن دارد. پس از مدتی، موجود لاغر اندام به سخن درآمده و خطاب به اطرافیان میگوید: “دوستان من، من دیگر در حال ترک شما هستم و به جایی میروم که نیاکانم در آنجا زندگی کردند. موجوداتی که از تاریکیها گذشتند و از سیارهای به سیارهای دیگر پرواز کردند، اجدادم موجودات بسیار نیرومندی بودند، آنها از دریای تاریکیها با بالهای نورانی میگذشتند و آسمان مرکز رفت و آمدهای دائمی آنها بود.”
موجود عجیب در اینجا ماسکی را به روی چهره خود قرار داده، سپس وارد دستگاه حیرتانگیزی میشود که در پشت سر حاضران به روی زمین قرار دارد. از راهروی بلندی میگذرد، در دستگاه بسته میشود و از انتهای آن شعلههای آتش برمیخیزد.
شرحی که خواندید مربوط به آیین سنتی یکی از اقوام شَمَنباور مغولستانی است که پیتر کولوسیمو، نویسنده ایتالیایی در کتاب مشهور خود، “فضانوردان پیش از تاریخ” آن را توصیف کرده است.
کولوسیمو چند سطر بعد در توضیح این صحنه مینویسد:
«آیا به راستی در برابر آئین سنتی یادبودی قرار نگرفتهایم که هر سال به یاد مسافرت یکی از “مهمانان فضایی” به آسمانهای دور برپا میشود؟ اگر چه هنوز هم تصور سفرهایی از این دست اعجازآمیز مینماید؛ ولی یادآور میشویم که در صحرای مغولستان آثار و علائم فراوانی در زمینه “فضانوردی” وجود دارند که میتوان آنها را با طرح خیالی علمی کنونیای سنجید که از فضا بیشتر به نام اقیانوس-دریا نام میبرد که این هم یادمانی باستانی از معنای مذهبی دریا و دریانوردی است که از دیرباز به روشنی با مسائل فضایی و کهکشانی پیوند داشته است.»
اگر با نظریه فضانوردان باستان آشنایی ندارید یا از مخاطبان سریال تلویزیونی “بیگانگان باستان” ساخته شبکه تلویزیونی دیسکاوری نیز نیستید، باید بگوییم که بر اساس نظریه موجودات فضایی باستان یا فضانوردان باستان ، مدتها قبل موجودات فضایی هوشمند یا فضانوردانی از سیارات دیگر به زمین سفر کردهاند. این موجودات فضایی بودند که به اجداد نیمه وحشی و غارنشین ما، نحوه ساخت تمدنها و تعالیم مذهبی را آموزش دادند. این دست نظریات که معمولا برای اثبات آنها شواهد کافی وجود ندارد، عمدتا توسط دانشمندان در حیطهی شبه علم دستهبندی میشوند.
در مقابل، نظریه فضانوردان باستان در بین نوجوانان و کاربران اینترنت بهخصوص آنهایی که اصطلاحا نِردهای علمی تخیلیها هستند، محبوبیت عجیبی دارد. نیازی به گفتن نیست که وبسایتهای زیادی (تنها صدها وبسایت و وبلاگ فارسی در این زمینه) و فروش بالای ترجمه کتابهایی مانند ارابههای خدایان و شمار زیاد مخاطبان سریال تلویزیونی بیگانگان باستان (که با عنوان ما و فرا زمینیها در یکی از شبکههای تلویزیونی فارسیزبان پخش میشود) خبر از محبوبیت نظریه فضانوردان باستان در ایران میدهد.
منشأ نظریه فضانوردان باستان کجاست؟
ایدهی تکامل انسانها (مشخصا گونه ما، یعنی هومو ساپینسها)، نخستین بار توسط زیستشناس شهیر بریتانیایی، چارلز داروین پس از انتشار کتاب “منشا گونه ها” در سال 1859 بر سر زبانها افتاد و از آن پس به تدریج وارد همه فرهنگهای جهان شد؛ هرچند که او اولین کسی نبود که این ایده را مطرح میکرد.
پیش از پیشنهاد نظریه تکامل، اعتقاد عمومی مردم سراسر جهان و پذیرفتهترین توضیح برای چگونگی ظهور انسان بهشکل کنونی، خلقت مستقیم توسط خدا (یا خدایان) بود. نظریه تکامل در دنیای علم (علیرغم حلقههای گمشده آن) بهطور طبیعی به عنوان ایدهای علمی، توضیح دینی را به چالش کشید.
چهار شمایل از خدایان باستانی اقوام ساکن بینالنهرین متعلق به 2130 قبل از میلاد. به اجسام شبیه به جتپک نگاه کنید که این خدایان سوار آن شدهاند، نظریهپردازان فضانوردان باستان با استناد به شواهدی از این دست سعی در اثبات نظریات خود دارند.
اما در همین حال، به گفته نظریهپردازان طرفدار فضانوردان باستان این نظریه میتواند با ارائه برخی توضیحات “شکاف میان پیوندهای گمشده نظریه تکامل و دین” را از میان بردارد. اولین کسی که بذر نظریه فضانوردان باستان را پاشید، احتمالا اچ.جی. ولز (1866-1946) نویسنده شهیر داستانهای علمی تخیلی بود که در کتاب خود به نام جنگ دنیاها به حمله موجودات فضایی به زمین پرداخت و به این ترتیب، مضمون موجودات فضایی در دهه 1920 با نمایش رادیویی از ارسون ولز (همان کارگردان مشهور فیلم همشهری کین) که از روی کتاب جنگ دنیاها اقتباس شده بود، به محبوبیت عمومی دست یافت.
و سپس در سال 1947، حادثه مشهور رازول در نیومکزیکو رخ داد. گفته میشود در آن سال یک سفینه فضایی در مزرعهای سقوط کرده است. در حالی که در مورد اینکه واقعا در آن روز چه اتفاقی افتاد هنوز بحثهای زیادی وجود دارد، اما شایعات ادعا میکنند، یک جسم شبیه دیسک و یا نوعی فضاپیما در این مزرعه پیدا شده است و دولت هم به سرعت این مدارک را جمعآوری کرده است.
در آن زمان نظریهپردازان توطئه (بهخصوص نظریهپردازان یوفو) ادعا کردند که این جسم پرنده ناشناس یا بشقاب پرندهای بوده که توسط موجودات فضایی هدایت میشده است.
در دهه 1950، محقق مستقل یهودی روسی به نام امانوئل ویلکوفسکی، نظریه خود در خصوص وقایع فاجعهباری در گذشته باستان را در سری کتابهایی که، معروفترین آن”فروپاشیِ جهان” است، مطرح کرد. ویلکوفسکی از منابع دینی، اساطیر و متون باستانی بهره برد تا استدلال کند که زمین در دوران باستان، برخوردهای فاجعهباری با دیگر سیارات داشته است. او همچنین ادعا کرد که داستانهای این فجایع تاریخی در کتابهای مذهبی ثبت شده، مانند داستان نابودی “سدوم و گموراه” که در کتاب مقدس (در سفر پیدایش) شرح آن گفته شده است.
ارابه خدایان
اولین فردی که از اصطلاح فضانورد باستانی استفاد کرد، اریش فون دنیکن بود که در کتاب خود به نام “ارابه خدایان” که در سال 1968 (یازده سال بعد به فارسی ترجمه شد) به چاپ رساند، به این نظریه پرداخت. به گفته فون دنیکن، انسانها تنها موجودات هوشمند جهان نیستند. نظریه او مدتها پیش از کهکشانی دوردست شروع میشود، گروهی از موجودات فضایی روی زمین فرود میآیند. در آن زمان، زمین پر از انسانهای نیمهوحشی بود که در غارها زندگی میکردند.
موجودات فضایی به اجداد وحشی ما، نحوه ساخت شهرهای بزرگ و برپا کردن تمدنهای عظیم را آموختند
و وقتی که موجودات فضایی از سفینههای فضایی (یا ارابهها) خارج شدند، انسانهای وحشی تصور کردند که خدایان به زمین آمدهاند و به همین دلیل، شروع به پرستش فضانوردان کُرات دیگر تا سرحد خدایان کردند. موجودات فضایی هم در عوض به اجداد وحشی ما خواندن، نوشتن، تعالیم دینی و در نهایت نحوه ساخت شهرهای بزرگ و برپا کردن تمدنهای عظیم را یاد دادند.
به نظر میرسد که حلقه گمشدهای بین دورههای باستان و زمان ساخت سازههای سنگی عظیم باستانی در سیاره ما وجود دارد و فون دنیکن هم با استناد به همین موضوع میگوید، دلیل برپا شدن شهرهای عظیم باستانی (که بسیاری از آنها اکنون ویران شدهاند) موجودات فضایی بودند. در واقع به گفته او، دلیل ظهور همه تمدنهای عظیم در جهان باستان مانند تمدنهای بینالنهرین، مصریها، مایاها و دیگران، ناشی از ارتباط با موجودات فضایی بوده است.
علاوه بر این، تقریبا همه این تمدنهای باستانی نیز اعتقاد داشتند که یک روز خدایان آنها به زمین میآیند. این داستانها از این موضوع نشأت میگیرد که خدایان یا همان فضانوردان باستان پس از تغییراتی که روی گونه ما، هومو ساپینسها بهوجود آوردند، همانند نمایشی که در ابتدا به آن اشاره کردیم، به سیاره خود بازگشتند. در واقع، تقریبا در هر اسطوره و مذهبی از جمله در پنج دین بزرگ جهان، اعتقاد به بازگشت منجی دیده میشود.
لوحه سنگی عجیبی که گفته میشود در اتاق مخفی خانهی مصرشناس مشهور سِر ویلیام پتری در اورشلیم کشف شدهاند. گزارشهای مربوط به این کشف، ولولهای در بین علاقهمندان به نظریه موجودات فضایی باستان به راه انداخت.
امروز یهودیان در کشمکش برای ساخت معبد سوم بیتالمقدس هستند، تا زمینه را برای ظهور مسیح یهودیان (به عبری، ماشیح) فراهم کنند. آنها معتقدند که پادشاه آینده یهودیت از نسل داوود ظهور خواهد کرد و یهودیان را در اسرائیل گرد هم میآورد، صلح را در سرتاسر جهان برقرار میکند و معبد سوم را میسازد. ظهور او توسط ایلیای نبی که از بهشت بازگشته، اعلام خواهد شد.
در حالی که مسیحیان معتقدند که منجی بشریت قبلا در قالب عیسی مسیح به زمین آمده، آنها هم بر این عقیدهاند که عیسی مسیح برای نبرد پایانی، آرماگدون، به زمین بازمیگردد و عدالت را برای جهانیان به ارمغان میآورد. در آیین هندو، موعود نجاتبخش موسوم به “کالکی”، در پایان آخرین دوره زمانی از ادوار چهارگانه جهانی “کالی یوگه” ظهور خواهد کرد. بنابر باورهای هندویی، جهان از چهار دوره رو به انحطاط تشکیل شده که در چهارمین دوره، یعنی عصر کالی، فساد و تباهی سراسر جهان را فرا میگیرد.
در پایان چنین عصر تاریکِ رو به انحطاطی، کالکی، ظهور خواهد کرد. او همچون دیگر منجیها، سراسر جهان را در مینوردد و با نابودی خباثت و فساد، شرایط را برای آفرینشی نو و برقراری صلح و عدالت مهیا میکند. در دیگر ادیان و اسطورههای جهان، داستانهای مشابه بیشماری از این دست وجود دارد، مانند ورود ایزد اُزیریس به دنیای مردگان در اساطیر مصر باستان که به مردگان وعده دنیای پس از مرگ را میدهد، بالدر در اساطیر اسکاندیناوی که دوباره زاده میشود و به اداره جهان میپردازد و بسیاری داستانهای شبیه به این در فرهنگهای دیگر.
فضانوردان باستان و سیاره دوازدهم
در سال 1976، نویسنده دیگری به نام زکریا سیتچین کتابی درباره موجودات فضایی یا فضانوردان باستان نوشت. این کتاب “سیاره دوازدهم” نام داشت. او در این کتاب نه تنها نظریهای مشابه فون دانیکن را مطرح کرد، بلکه اعلام کرد که این موجودات فضایی از سیارهای به نام “نبیرو” آمدهاند.
بر اساس تفسیر سیتچین از سنگنوشتههای سومریهای باستان، سیاره نبیرو یک سیاره غیر قابل کشف فراتر از نپتون است که دارای مدار بیضوی شکل طولانی است که 3600 سال یکبار به منظومه شمسی میرسد که در برخوردی که با سیارهای به نام تیامت (برگرفته از نام ایزد سومری، بر اساس فرضیه سیتچین، سیارهای بین مریخ و مشتری) داشته موجب شکلگیری زمین شده است.
غیرممکن است که در جهانی به این عظمت، تنها در زمین حیات هوشمند وجود داشته باشد
سیتچین ادعا کرد که سومریها معتقد بودند که در منظومه شمسی ما 12 عنصر آسمانی وجود دارد (یعنی خورشید، ماه، مریخ، ونوس، زمین، عطارد، مشتری، زحل، اورانوس، نپتون، پلوتو و سیاره ایکس یا نبیرو). در همین سیاره نبیرو است که نژادی از موجودات فضایی که در اساطیر سومری از آنها به عنوان “نفیلیم یا غولهای کنعان” نام برده میشود، ساکناند. شرح این غولها در کتاب مقدس (سفر اعداد) آمده است که به گفته سیتچین، به نوعی “خالق اجداد ما” بودهاند.
شمایل عجیبی که گفته میشود که در ورودی کلیسای جامع، سالامانکا، اسپانیا قرار دارد، شاید در نگاه اول بسیاری این مجسمه را به فردی با لباس فضانوردی شبیه بدانند، اما در واقع هدف مجسمهسازان باستانی از ساخت این شمایل عجیب چه بود؟ آیا تجلیل از یکی از خدایگان فضایی؟
با وجودی که نمیتوان این نظریات عجیب را قبول کرد (یا حتی بهراحتی رد کرد)، اما آنچه واضح است، همواره تصور بر این بوده و تلاشهای کنونی سازمانهای فضایی مانند ناسا برای کشف حیات فراتر از زمین (کافیست نگاهی به واکنشها به خبر چند روز قبل”کشف علائم حیات در مریخ” بیاندازید) هم این را نشان میدهد که تقریبا غیرممکن است که در جهانی به این عظمت تنها سیارهای، ناچیز و کوچک به نام زمین دارای حیات هوشمند باشد!
و موضوع دیگر، اگر تکامل روی زمین رخ داده، چرا ممکن نیست، در سیارات دیگر رخ بدهد؟ علاوه بر این، اگر بخواهیم از دیدگاه مذهبی به موضوع نگاه کنیم، چرا خداوند به خود زحمت خلق جهانی به این عظمت را داد، در حالی که میدانست تنها موجودات هوشمندی که خلق کرده، هرگز قادر به دیدن آن نخواهند بود؟ شاید از این لحاظ، اریش فون دیکین درست میگوید که این تصور که ما انسانها تنها موجودات باهوش جهان هستیم، کاملا متعصبانه است.
با این حال، نیازی به گفتن نیست که بسیاری از جزئیات این نظریه نادرست است، همچنین بسیاری از دلایلی که نظریه پردازان فضانوردان باستان به آن استناد کردهاند، به راحتی رد شدهاند. علاوه بر این، با ظهور تکنولوژی اینترنت و فتوشاپ، تصاویر جعلی زیادی در این خصوص در سراسر اینترنت پخش شدهاند که مشخصا کمکی به اثبات این نظریه نکردهاند.
بر کسی پوشیده نیست که تمامی رویدادهای اساطیری که در گذشتهها سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل شدهاند، ریشههایی در واقعیت داشتهاند. ممکن است، در این نظریه همچون تمامی داستانهای اساطیری دنیای باستان، حقایقی نهفته باشد.