ماهان شبکه ایرانیان

آرمان شهر زنانه

با گذشت بیش از نیم قرن از سال ۱۹۷۵ کشورهای جهان سوم در مسیر توسعه، هنوز به‌راحتی، زنان را وارد عرصه نمی‌کنند و به بیانی دیگر، امر توسعه در جهان سوم، سیرت و صورتی مردانه دارد.

آرمان شهر زنانه

نویسنده: حسین اجاقی

 

نگاهی به نقش زنان در امر توسعه اجتماعی

سازمان ملل متحد سال 1975 را سال بین‌المللی زنان اعلام کرده بود تا وضعیت گذشته و حال زنان واکاوی و بررسی شود.

اما با گذشت بیش از نیم قرن از سال 1975 کشورهای جهان سوم در مسیر توسعه، هنوز به‌راحتی، زنان را وارد عرصه نمی‌کنند و به بیانی دیگر، امر توسعه در جهان سوم، سیرت و صورتی مردانه دارد.

از سوی دیگر یکی از افق‌ها و مقاصد توسعه اجتماعی، ایجاد فرصت‌های برابر، فارغ از جنسیت و نژاد و زبان است. در واقع یکی از اهداف مهم توسعه، نفی نابرابری‌های طبقاتی، قومی، جنسی و انسانی است.

امروزه از میان برداشتن نابرابری‌های موجود میان مردان و زنان و به رسمیت شناختن جایگاه زنان در مباحث توسعه، به بحثی اساسی در میان کشورها تبدیل شده است.

زنان با وجود بر عهده داشتن نقش‌های متعدد خانوادگی، همسرداری، تربیت فرزندان و خانه‌داری، ضروری است که در جامعه حضوری فعال و مؤثر داشته باشند.

آن‌ها از این رهگذر می‌توانند نقش مهمی در فرآیند توسعه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ایفا کنند. اما آنچه در کشورهای جهان سوم رخ می‌دهد، حضور زنان در قالب آداب و رسوم سنتی در امر توسعه اجتماعی است. در واقع می‌توان گفت نیمی از مشارکت اجتماعی زنان در این قالب می‌گنجد.

نابرابری در ساعات کار و دستمزد

یکی از مهم‌ترین معیارها، جهت سنجش درجه توسعه‌یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارا هستند.

اکنون نگاه جهان، بیشتر به‌سوی زنان معطوف شده است زیرا امروز، برای تحقق توسعه اجتماعی، تسریع فرایند توسعه اقتصادی و محقق شدن عدالت اجتماعی، چنانچه به زن به‌عنوان نیروی فعال و سازنده نگریسته شود، قطعاً تأثیر بسیاری درروند توسعه و افزایش کمّی و کیفی نیروی انسانی آن جامعه خواهد داشت.

نقش زنان در توسعه، مستقیماً باهدف توسعه اجتماعی و اقتصادی بستگی داشته و ازاین‌رو در تحول همه جوامع انسانی، عاملی بنیادی محسوب می‌شود.

یک نکته بسیار قابل‌تأمل در زمینه مشارکت زنان در امور مختلف وجود دارد: نیمی از کل جمعیت جهان را زنان تشکیل می‌دهند، هم‌چنین دوسوم ساعات کار انجام‌شده در دنیا توسط جامعه زنان صورت می‌پذیرد، اما تنها یک‌دهم درآمد جهان و فقط یک‌صدم مالکیت اموال و دارایی‌های جهان به زنان اختصاص‌یافته است.

بنابراین وجود نابرابری برای زنان در تمامی جوامع کم‌وبیش وجود دارد که در برخی از سازمان‌های جهانی در چند سال اخیر به این مسئله بیشتر توجه شده و در برنامه‌ریزی‌های خرد و کلان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سازمان‌های مختلف جهانی قرارگرفته است.

افزایش پنج برابری بیکاری زنان ایرانی

اشتغال و نرخ آن می‌تواند یکی از مسیرهایی باشد افراد می‌توانند از این رهگذر در امر توسعه اجتماعی، اثرگذار و اثرپذیر باشند.

با توجه به آمارهای منتشرشده در رابطه با اشتغال زنان می‌توان فهمید که عموماً نرخ اشتغال زنان در کشورهای جهان سوم و ایران پایین‌تر است ضمن اینکه دستمزدهای پرداختی به زنان نیز به‌رغم انجام امور تخصصی، همواره پایین‌تر از مردان بوده است.

نرخ اشتغال زنان در ایران برای سال 1396 حدود 16 درصد بوده است این در حالی است که نیمی از جامعه ایران را زنان تشکیل می‌دهند.

این آمار فاصله بسیار زیادی با وضعیت ایده‌آل و مطلوب دارد. شهریورماه سال گذشته بود که علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی بیکاری را یکی از مهم‌ترین چالش‌های بازار کار توصیف کرد و گفت: «نرخ بیکاری زنان از چهار درصد در سال 1375 به حدود 20 درصد در سال 1395 افزایش‌یافته، ضمن آنکه این نرخ در بین زنان دانش‌آموخته، بسیار بالاتر و به بیش از 31 درصد رسیده است.»

یعنی نرخ بیکاری زنان، طی 20 سال حدود پنج برابر افزایش داشته است! در چنین وضعیتی که نرخ بیکاری زنان تحصیل‌کرده هم بالای 31 درصد است، چگونه می‌توان از جامعه زنان انتظار مشارکت در امر توسعه اجتماعی داشت؟

محرومیت از آموزش

یکی دیگر از مؤلفه‌ها و ابعاد توسعه اجتماعی، بحث آموزش و در دسترس بودن امکان آموزش برای افراد است.

بیش از 40 سال پیش، اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلام کرد که هر فردی حق دسترسی پیدا کردن به آموزش‌وپرورش را دارد. اما، علی‌رغم تلاش‌های به‌عمل‌آمده در گوشه و کنار جهان، هنوز هم حدود 960 میلیون نفر بی‌سواد بالغ در سراسر جهان وجود دارد که دوسوم آن‌ها را زنان تشکیل می‌دهند.

هم‌چنین، بیش از یک‌سوم بالغین یا افراد بزرگ‌سال جهان که بیشتر آن‌ها زنان هستند، دسترسی به مواد آموزشی چون کتاب و مهارت‌های جدید و تکنولوژی‌های مربوطه ندارند، تا بتوانند موقعیت زندگی خود را به لحاظ اقتصادی ـ اجتماعی تغییر دهند، یا به عبارتی از آن طریق با جریان توسعه تطبیق پیدا کنند.

هم‌چنین، بر اساس اطلاعات به‌دست‌آمده، حدود 130 میلیون کودک در سراسر دنیا وجود دارد که هنوز برای تحصیلات ابتدایی ثبت‌نام نکرده‌اند و بیش از 70 درصد آن‌ها را دختران تشکیل می‌دهند.

بر این اساس، هنوز هم راه طولانی در پیش است تا بتوان تغییراتی بنیادین به لحاظ آموزشی در وضعیت زنان به وجود آورد. به‌عبارت‌دیگر، توسعه اجتماعی ـ اقتصادی در اغلب نقاط جهان به‌ویژه در کشورهای جهان سوم درگرو چنین تحولی است.

مدل‌های نادرست توسعه

یکی از انتقادهای اساسی به گفتمان‌های مسلط امر توسعه و به‌ویژه توسعه پایدار اجتماعی، نادیده انگاشتن زنان و توانایی‌های آنان در امر توسعه اجتماعی بوده است.

تا جایی که تا پایان دهه 1960 عموماً به زنان به‌عنوان دریافت‌کنندگان رفاه نگریسته می‌شد و آن‌ها فقط در نقش تولیدمثل کننده وارد بحث می‌شدند و در کنار این مردان کلیه کارهای مولد را انجام می‌دادند که سوگیری‌های پدرسالارانه را در نوسازی آشکار می‌ساخت.

در دهه 1970 شماری از تحولات جهانی باعث تقویت حوزه‌ای فرعی به نام زنان در توسعه شدند. از اواسط دهه 1980 رهیافت جنسیت و توسعه در نوشته‌های دانشگاهی، در مؤسسات کمک‌دهنده و در جنبش‌های زنان بیش‌ازپیش نظرها را به خود معطوف ساخت.

رهیافت جنسیت و توسعه از ایجاد برابری بین دو جنس فراتر می‌رود و فرضیات بنیادین ساختارهای مسلط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را مورد پرسش قرار می‌دهد که این مفروضات بنیادین جایگاه پایین‌تری برای زنان در مقایسه با مردان قائل می‌شدند.

مسئله‌ای که در سراسر جهان زنان به آن مبتلا هستند خشونت علیه زنان و دختران به اشکال گوناگون است.

در سال 1979 مجمع عمومی سازمان ملل کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان و دختران را تصویب کرد که همچنان جامع‌ترین مصوبه‌ای است که به حقوق زنان می‌پردازد.

چه باید کرد؟

واردکردن زنان به جامعه نمی‌باید به مسائل مربوط به مادری آنان لطمه‌ای وارد آورد. در همه جای جهان زنان با تهدیدات زیادی در ارتباط بازندگی، بهداشت و سلامت خود مواجه هستند درحالی‌که مشکلات مربوط به کار و کمبود قدرت و نفوذ آن‌ها نیز بر مشکلاتشان افزوده است؛ یعنی در شرایطی که آن‌ها با مشکلات فوق مواجه می‌شوند، قدرت تصمیم‌گیری کافی نیز در جامعه ندارند.

بر اساس تحقیقات به‌عمل‌آمده در بسیاری از نقاط جهان، زنان تحصیلات رسمی کمتری نسبت به مردان دارند و همین‌طور در بسیاری از این نقاط، دانش و تطبیق‌پذیری‌های زنان نادیده گرفته می‌شود، یا به‌عبارتی به رسمیت شناخته نمی‌شود.

زمینه‌ها و روابط مبتنی بر قدرت زنان مانع دستیابی آن‌ها به زندگی سازنده در بسیاری از سطوح جامعه است، یعنی گرچه آن‌ها این‌گونه توانایی‌ها رادارند، اما به علت نداشتن پشتوانه رسمی نمی‌توانند در سطوح مختلف جامعه مشارکت داشته باشند.

به وجود آوردن تغییر در این زمینه نیاز به سیاست‌گذاری و اقدامات لازم دارد، تا زنان بتوانند ضمن دستیابی به شرایط بهتر اقتصادی و یافتن تأمین اجتماعی، مشکلات سنتی را از سر راه خود بردارند.

وسایل ارتباط‌جمعی در این زمینه نقش مؤثری دارند و می‌توانند بسیاری از تغییرات را در ارتباط با زنان نهادینه کنند.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان