این یک پویش نیست، چالش نیست، کمپین به معنای مصطلح در فضای مجازی نیست؛ این یک کنش است؛ کنشی که هدفش آگاهی بخشی است؛ کنش «پیشگیری از آزار جنسی کودکان» یا همان هشتگ #آزار_بس که دوماه است فعالان آن داوطلبانه در شبکههای اجتماعی تلاش میکنند به والدین آگاهی ببخشند؛ چرا که «آگاهی والدین، مصونیت کودکان است».
به گزارش به نقل از ایران ،این شعار آنهاست. حالا بعد از دو ماه فعالیت پیوسته، بعد از جذب صدها نفر برای فعالیت داوطلبانه و 15 میلیون بار بازدید از محتواهای آموزشی و آگاهیبخش #آزار_بس، وقتش رسیده تا رو در رو با مردم گفتوگو کنند.
یکی از پارکهای مرکز تهران در عصر یک روز تعطیل، میتواند مکان مناسبی باشد برای اینکه مسأله را با خانوادهها مطرح کرد. پدر و مادرها دست بچههایشان را گرفتهاند و به پارک آمدهاند تا عصری تابستانی را سپری کنند. تقریباً میشود گفت از تمام نقاط تهران آمدهاند. این پارک عصرهای جمعه برای همه محبوب است.
قبل از آنکه زیرانداز بگسترانند و بساط جوجه کباب راه بیندازند، چند دقیقهای میشود بنشینند و به حرفها گوش دهند. اعضای داوطلب گروه با شال زرد و روبان آبی به استقبال کسانی میروند که توجهشان جلب شده و برای دانستن علاقه نشان میدهند. بعضیها هم البته توجه خاصی نمیکنند اما تعداد کسانی که جلو میروند تا دقایقی را پشت میزی ساده گوشه پارک و روبهروی گفتوگوکننده بنشینند، بیشتر است. یک میز هم برای بچهها در نظر گرفته شده که آنجا بنشینند و نقاشی بکشند تا وقتی که گفتوگوی پدر یا مادرشان تمام شود.
یک آموزش 5 دقیقهای، بله فقط 5 دقیقه که طی آن 10 اسلاید به والدین نشان داده و در مورد آن توضیح داده میشود تا بدانند آزار جنسی کودکان چیست و چه راههایی برای پیشگیری از آن وجود دارد. پدر و مادرها با دقت گوش میدهند. جسته و گریخته اطلاعاتی به گوششان خورده است اما اطلاعات منسجم و دستهبندی شده، نه. بعضیها به خاطر چیزهایی که نمیدانند خودشان را سرزنش میکنند و برخی دیگر اصرار دارند: «تو رو خدا اینها رو به همه بگید!» آنها میگویند ای کاش این آگاهی و آموزش به اطلاع همه برسد و والدین از آن باخبر شوند.
«چیزی وجود دارد به نام «دیو آزار جنسی کودکان» که بزرگترین فرصتاش این است که نسبت به آن غفلت و جهل مرکب وجود دارد.» این را یکی از اعضای کنش میگوید و ادامه میدهد: «مخاطبان ما دو دسته بودند؛ یک دسته کسانی که چیزهایی شنیده بودند ولی اطلاعاتشان منظم نشده بود و روشهای مراقبت از کودکان را دقیق نمیدانستند و از این بابت هم نگران بودند. از ما تشکر میکردند که اطلاعاتشان مرتب شده. تقریباً 30درصد مردمی که ما طی دو روز با آنها گفتوگو کردیم، در این دسته بودند، اما 70 درصد هم کسانی بودند که باوجود این همه محتوا که منتشر شده بود، هیچ چیز به گوششان نخورده بود و ابراز تعجب میکردند.
مسألهای که ما با آن روبهرو شدیم این بود که بیشتر خانوادهها فکر میکردند اعمال آزار جنسی از طرف غریبه است در حالی که در تمام دنیا 90 درصد آزار از سوی کسانی صورت میگیرد که کودک و خانوادهاش آنها را میشناسند و بهشان اعتماد دارند. کسانی که کودکان را آزار میدهند ذهنیت پیچیدهای دارند و فریبکار هستند. آنها وقت میگذارند و به کودک و خانواده نزدیک میشوند تا به هدفشان برسند. کودک هم چون آموزش ندیده، مورد آزار قرار میگیرد و بیشتر وقتها هم آن را به صورت راز نگه میدارد.
10 درصد آزارگران هم غریبه هستند که باز هم در آن بخش آموزش خیلی مهم است. ما به پدر و مادرها گفتیم چه آموزشهایی به صورت کوتاه و روشن میتوانند به بچههایشان بدهند تا بتوانند از خودشان محافظت کنند. در این رابطه خانوادهها باید بدانند که تکرار خیلی مهم است. چطور است که به بچهها چندین و چند بار میگوییم که دستشان را با آب و صابون بشویند تا بیمار نشوند، این هم همینطور است.
پیشگیری راحت است و کسی که برای پیشگیری آموزش میدهد، نیاز به تخصص ویژهای ندارد و فقط لازم است اطلاعات به او بدرستی منتقل شده باشد، اما وقتی مشکلی پیش بیاید، دیگر مسأله تشخیص و درمان مطرح است که کار متخصص است. در واقع برای پیشگیری لازم نیست متخصص باشیم اما درمان، تخصص میخواهد.»
حساسیت بین بیشتر خانوادهها از زمانی به وجود آمد یا بیشتر شد که طی مدت کمی اخبار ناگواری از آزار و اذیت بچهها منتشر شد. این البته یک عکسالعمل طبیعی است. خانم محبی که دو دختر 5 و 8 ساله دارد آنقدر نگران شده که به قول خودش حتی جرأت نمیکند برای دقیقهای کودکانش را تنها بگذارد. او میگوید:«بهتر است روی این قضیه بیشتر کار شود. توی تلویزیون بگویند خیلی خوب است چون ما خیلی چیزها را برای محافظت از بچههایمان نمیدانیم. الان البته نسبت به خیلی مسائل حساس شدهام و با بچهها در موردش حرف میزنم. مثل اینکه نباید با هیچ غریبهای جایی بروند و از غریبهها خوراکی و هدیه بگیرند. یا اینکه اگر کسی به بدنشان دست زد، فریاد بکشند و فرار کنند و خیلی زود مسأله را به من یا پدرشان بگویند.»
آقای محبی هم خودش معلم مدرسه است با این حال گاهی در برخورد با دانشآموزانش مشکل داشته و نمیدانسته چطور باید بهعنوان یک معلم نقش پیشگیرانه و آموزشی را در این باره برای بچهها داشته باشد. او میگوید: «ما خیلی وقتها نسبت به قلدرمآبی بچههای بزرگتر در مدرسه حساسیت نشان نمیدهیم اما الان میدانم که به تمام این مسائل باید توجه شود. الان میدانم که برخی موارد آزار جنسی کودکان ازسوی بچههای بزرگتر صورت میگیرد چون دربارهاش شنیدهام و بنابراین میدانم نباید راحت از کنار هر مسألهای رد شد.»
در کنش #آزار_بس به والدین آگاهی داده میشود که یکی از هر سه مورد آزار جنسی کودکان توسط کودکان و نوجوانان بزرگتر یا زورمندتر صورت میگیرد و اغلب نوجوانان آزارگر خودشان قربانی بوده و باز هم قربانی میشوند.
الهه از دیگر اعضای داوطلب کنش پیشگیری از آزار کودکان میگوید:«من خودم مادر هستم و همیشه حساس بودم. زمانی حساسیتم بیشتر شد که با پسرم به کشور دیگری رفته بودم و در کمال تعجب دیدم که وقتی با بچههای دیگر حرف میزنم هم بچهها هم مادرهایشان با حساسیت خاصی نگاهم میکنند. آنجا بود که فهمیدم تا کجا باید حساسیت داشت. شروع کردم تجربیاتم را نوشتن. در این دو روزی که در پارک جمع شدیم و با مردم گفتوگو کردیم، فکر نمیکردم اینقدر خوب استقبال کنند. ما از هر قشری مخاطب داشتیم.
من خودم هر خانوادهای را که میدیدم بچه دارند یا اگر خانم بارداری را میدیدم، جلو میرفتم و با آنها حرف میزدم و آنها هم خوشبختانه چند دقیقه وقت میگذاشتند و میشنیدند. برایم جالب بود که خانوادههایی که دختر داشتند، بیشتر به گفتوگو تمایل نشان میدادند. کسی بود که خودش مدیر مدرسه بود و دختر 7ساله داشت و اصلاً نمیدانست در مقابل بچه خودش چطور باید رفتار کند. خیلیها نسبت به این مسائل بیاطلاع هستند اما علاقه دارند بدانند.»
آتنا، ستایش و دیگر کودکان قربانی هرکدامشان اگر میدانستند نباید به کسی اعتماد کنند، شاید هنوز زنده و سالم بودند. آتنا به مرد همسایه که با پدرش سلام و علیک داشت اعتماد کرد، ستایش هم به پسر همسایه؛ بعضی دیگر از بچهها هم به همین شکل قربانی شدند. قربانیان خاموش دیگری هم توسط کسانی که مورد اعتماد خانواده و کودک بودهاند! آزارگر میتواند بارها اعتماد بچه را جلب کند. او را با خودش به گردش ببرد و برایش خوراکی و هدیه بخرد، اما در نهایت روزی کودک را قربانی خواسته خود کند. او در واقع از ناآگاهی ما سود میبرد. «آگاهی والدین، مصونیت کودکان است»؛ این، شعاری است که باید هر روز تکرار کنیم. هر روز تا تحقق #آزار_بس