دعا کننده باید با تمام وجود متوجّه ذات مقدّس خدا باشد و از غیر او بکّلی دل بکند و هیچ امیدی به دیگران نداشته باشد. قطع امید از غیر خدا، عزم دعا کننده را در توسل به پروردگار و مبداء هستی قویتر کرده، با خلوص بیشتری خواسته های خود را از درگاه خدا طلب می کند.
دعا زمینه ساز کسب برخی استعدادهای نیک یا لااقل باعث زدودن و پاک شدن گناهانی چند می َشود. اما بر اساس برخی روایات کس یا کسانی هستند که وقتی دعا و نیایش می َکنند و از خدا در خواست مسئلتی دارند هم سریع َتر مورد اجابت قرار می َگیرد و هم زودتر لباس تحقق به خود می َپوشد. اینان چه کسانی هستند ؟
در اصول کافی بابی تحت عنوان "من تستجاب دعوته"؛ کسی که دعایش مستجاب می َشود ، آمده است که بر اساس روایات مندرج در آن افراد زیر را مستجاب الدعوه اعلام می َکند:
1-آن کسی که به حج برود.
2-جهاد کننده در راه خدا.
3- بیمار و مریض.
امام صادق (علیه السلام) می َفرمایند: سه دسته اند که دعایشان به اجابت رسد: یکی آن کسی که به حج رود پس بنگرید که چگونه با بازماندگانش رفتار می َکنید. دوم جهاد کننده در راه خدا، پس بنگرید چگونه با بازماندگانش رفتار می َکنید و سوم بیمار و مریض، پس او را به خشم در نیاورید و دلتنگش نکنید.
4- امام عادل.
5- دعای مظلوم.
6- دعای فرزند صالح و نیکوکار برای پدر و مادر.
7- دعای پدر صالح برای فرزند.
8 - دعای مومن برای برادرش.
از امام صادق (علیه السلام) سفارش اکید بر برحذر بودن از نفرین افراد مظلوم و ستمدیده و پدر شده است. بترسید از دعای ستمدیده و مظلوم که آن از ابرها و پرده های مانع از دعا بالا رود تا خدای عزوجل در آن بنگرد و فرماید: آن را بالا برید تا برای او اجابت کنم و بپرهیزید از نفرین پدر که از شمشیر برنده َتر است
امام صادق (علیه السلام) می َفرمایند: پدرم فرمود: پنج دعاست که از درگاه تبارک و تعالی محجوب نگردد" دعای امام عادل؛ دعای ستمدیده که خدای عزوجل می َفرماید: هر آینه به طور مسلم انتقام تو را از ستمکارت بگیرم گرچه پس از زمانی باشد؛ دعای فرزند صالح برای پدر و مادر؛ دعای پدر صالح برای فرزند؛ دعای مومن برای برادرش در پشت سر او که خدا فرماید: «ولک مثله» یعنی مانند آن بر تو باد.
در روایتی دیگر از امام صادق (علیه السلام) سفارش اکید بر برحذر بودن از نفرین افراد مظلوم و ستمدیده و پدر شده است. بترسید از دعای ستمدیده و مظلوم که آن از ابرها و پرده های مانع از دعا بالا رود تا خدای عزوجل در آن بنگرد و فرماید: آن را بالا برید تا برای او اجابت کنم و بپرهیزید از نفرین پدر که از شمشیر برنده َتر است.
9-کسی که چهل مومن را در دعا برخود مقدم بدارد.
هشام بن سالم از امام صادق (علیه السلام) نقل می َکند که فرمودند: هر کسی که چهل مومن را در دعا جلو اندازد سپس برای خود دعا کند دعایش اجابت شود.
10-دعای روزه دار تا وقت افطار.
11- دعای عمره کننده تا وقتی که به وطن باز گردد.
12- دعای شخص غایب برای غایب.
امام صادق (علیه السلام) به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) فرمودند: هیچ دعایی زودتر به اجابت نرسد از دعای شخص غایب که برای غایب دیگری دعا کند.
مصداق یک دعای مستجاب:
خدایا مرا به خاندانم برنگردان! این جمله ای بود که هند زن عمرو بن الجموح پس از آنکه شوهرش ٍ مسلح شد و برای شرکت در جنگ احد راه افتاد، از زبان شوهرش شنید. این اولین بار بود که عمرو بن الجموح با مسلمانان در جهاد شرکت می کرد، تا آن وقت شرکت نکرده بود. زیرا پایش لنگ بود و اتفاقا به شدت می لنگید. و مطابق حکم صریح قرآن مجید، بر آدم کور و آدم لنگ و آدم بیمار جهاد واجب نیست. او هرچند خود شخصا در جهاد شرکت نمی کرد، اما چهار شیر پسر داشت که همواره در رکاب رسول اکرم حاضر بودند، و هیچ کس گمان نمی کرد و انتظار نداشت که عمرو با عذر شرعی که دارد، خصوصا با فرستادن چهار پسر برومند، سلاح برگیرد و به سربازان ملحق شود. خویشاوندان عمرو، همینکه از تصمیم وی آگاه شدند آمدند مانع شوند، گفتند:اولاً تو شرعا معذوری ، ثانیا چهار فرزند سرباز دلاور داری که با پیغمبر حرکت کرده اند، لزومی ندارد خودت نیز به سربازی بروی ! گفت :به همان دلیل که فرزندانم آرزوی سعادت ابدی و بهشت جاویدان دارند من هم دارم . عجب ! آنها بروند و به فیض شهادت نایل شوند و من در خانه پیش شما بمانم ، ابدا ممکن نیست . خویشاوندان عمرو از او دست برنداشتند و دائما یکی پس از دیگری می آمدند که او را منصرف کنند. عمرو برای خلاصی از دست آنها به خود رسول اکرم ملتجی شد:یا رسول اللّه ! فامیل من می خواهند مرا در خانه حبس کنند و نگذارند در جهاد در راه خدا شرکت کنم . به خدا قسم آرزو دارم با این پای لنگ به بهشت بروم . یا عمرو! آخر تو عذر شرعی داری ، خدا تو را معذور داشته است ، بر تو جهاد واجب نیست . یا رسول اللّه ! می دانم ، در عین حال که بر من واجب نیست باز هم .... رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) فرمود: مانعش نشوید، بگذارید برود، آرزوی شهادت دارد، شاید خدا نصیبش کند. از تماشایی ترین صحنه های احد، صحنه مبارزه عمرو بن الجموح بود که با پای لنگ ، خود را به قلب سپاه دشمن می زد و فریاد می کشید آرزوی بهشت دارم . یک از پسران وی نیز پشت سر پدر حرکت می کرد. آن قدر این دو نفر مشتاقانه جنگیدند تا کشته شدند. پس از خاتمه جنگ ، بسیاری از زنان مدینه از شهر بیرون آمدند تا از نزدیک از قضایا آگاه گردند، خصوصا که خبرهای وحشتناکی به مدینه رسیده بود. عایشه همسر پیغمبر یکی از آن زنان بود. عایشه اندکی که از شهر بیرون رفت ، چشمش به هند زن عمرو بن الجموح افتاد در حالی که سه جنازه بر روی شتری گذاشته بود و مهار شتر را به طرف مدینه می کشید. عایشه پرسید: چه خبر؟
امام صادق (علیه السلام) می َفرمایند: سه دسته اند که دعایشان به اجابت رسد: یکی آن کسی که به حج رود پس بنگرید که چگونه با بازماندگانش رفتار می َکنید. دوم جهاد کننده در راه خدا، پس بنگرید چگونه با بازماندگانش رفتار می َکنید و سوم بیمار و مریض، پس او را به خشم در نیاورید و دلتنگش نکنید
الحمدللّه ! پیغمبر سلامت است، ایشان که سالم هستند دیگر غمی نداریم. خبر دیگر اینکه: رَدَّاللّهُ الَّذینَ کَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ خداوند کفار را در حالی که پر از خشم بودند برگردانید این جنازه ها از کیست؟
اینها جنازه برادرم و پسرم و شوهرم است . کجا می بری ؟ می برم به مدینه دفن کنم . هند این را گفت و مهار شتر را به طرف مدینه کشید، اما شتر به زحمت پشت سر هند راه می رفت و عاقبت خوابید. عایشه گفت : بار حیوان سنگین است ، نمی تواند بکشد. این طور نیست ، این شتر ما بسیار نیرومند است . معمولاً بار دو شتر را به خوبی حمل می کند. باید علت دیگری داشته باشد این را گفت و شتر را حرکت داد، تا خواست حیوان را به طرف مدینه ببرد دو مرتبه زانو زد و همین که روی حیوان را به طرف احد کرد دید به تندی راه افتاد. هند دید وضع عجیبی است ، حیوان حاضر نیست به طرف مدینه برود، اما به طرف احد به آسانی و سرعت راه می رود. با خود گفت ، شاید رمزی در کار باشد. هند در حالی که مهار شتر را می کشید و جنازه ها بر روی حیوان بودند، یکسره به احد برگشت و به حضور پیغمبر رسید: یا رسول اللّه ! ماجرای عجیبی است ، من این جنازه ها را روی حیوان گذاشته ام که به مدینه ببرم و دفن کنم ، وقتی که این حیوان را به طرف مدینه می خواهم ببرم از من اطاعت نمی کند، اما به طرف احد خوب می آید، چرا؟ آیا شوهرت وقتی که به احد می آمد چیزی گفت ؟.
یا رسول اللّه! پس از آنکه راه افتاد این جمله را از او شنیدم : خدایا! مرا بخاندانم برنگردان.
پس همین است، دعای خالصانه این مرد شهید مستجاب شده است، خداوند نمی خواهد این جنازه برگردد. در میان شما انصار کسانی یافت می شوند که اگر خدا را به چیزی بخوانند و قسم بدهند، خداوند دعای آنها را مستجاب می کند، شوهر تو عمرو بن الجموح یکی از آن کسان است . با نظر رسول اکرم (صلی الله علیه و اله) ، هر سه نفر را در همان احد دفن کردند. آنگاه رسول اکرم رو کرد به هند و فرمود: این سه نفر در آن جهان پیش هم خواهند بود. یا رسول اللّه ! از خداوند بخواه من هم پیش آنها بروم.
منابع:
سایت اندیشه قم
کافی باب "من تستجاب دعوته"
داستان راستان / استاد مطهری
فرآوری: آمنه اسفندیاری
منبع : سایت شفاف