به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری میزان، حسین رهیاب (بلخی) نویسنده افغانستانی طی یادداشتی به ضرورت مزاری شناسی در جامعه امروز افغانستان پرداخت.
در این یادداشت آمده است: ماه حوت امسال و ایام شهادت استاد مزاری را در حالی گرامی میداریم که 22 سال از شهادت او میگذرد. به همین سادگی 22 سال از شهادت او گذشته است. 22 سال برای شهید مزاری جلسه برگزار کرده و یاد او را گرامی داشتهایم. 22 سال به مسائل ظاهری و تشریفاتی دلخوش کرده و وقتمان را تلف کردهایم، 22 سال ...
حقیقت این است که در دوره معاصر تاریخ کشور ما شهید مزاری تنها کسی است که در برابر او دو گروه قد علم کردهاند. یا شاید بهتر باشد بگوییم که جامعه ما در برابر شهید مزاری دقیقا به دو دسته تقسیم شدهاند، دوستان مزاری و دشمنان مزاری. تصور نمیکنم در کشور ما کسانی باشند که در ارتباط با شخصیت مزاری بیطرفی پیشه کرده باشند. مزاری نه تنها در تاریخ معاصر که شاید در تاریخ بلند مدت ما تنها کسی باشد که قضاوت افراد جامعه ما را نسبت به خود دقیقا به دو گروه تقسیم کرده است:
گروه اول کسانیاند که او را دوست دارند و در این دوستی انگیزههای مختلفی وجود دارد. دوستان شهید مزاری از افراد و گروههای مختلفی تشکیل شده و با گذشت زمان بر شور و حرارت «مزاریدوستی» این افراد نیز اضافه میشود. امروزه بسیاری معترفند که نسل جوان «مزاریندیده» جامعه ما نسبت به نسل «مزاریدیده»، گرایش و علاقه بیشتری به آن شهید دارند. این نسل با تلاشهای فراوان یاد او را گرامی داشته و هر ساله در نقاط مختلف دنیا خالصانه برای او مجالس یادبود برپا میکنند. در واقع مزاری تنها رهبر «مردمی» به معنای واقعی کلمه است که دوستداران او بدون هیچگونه منفعتی از جیب، وقت، فرصت، امکانات و داشتههای خود مایه گذاشته و برای او در حد توان خود در گوشه گوشه دنیا مجالس یادبود برپا میکنند.
گروه دوم دشمنان مزاری هستند که اینان نیز انگیزههای مختلفی دارند. دشمنان شهید مزاری نیز همانند دوستان او ترکیب یکسانی ندارند. کسانی هستند که وظیفه مقدس خود را در دشمنی با مزاری میدانند و کسانی هم هستند که با او مشکل شخصی، فکری و حزبی و ... داشتهاند و کسانی هم تلاش دارند به عنوان افراد بیغرض نسبتهای دیگری را متوجه او کنند. برخی از دشمنان مزاری نیز همانند دوستان او در دشمنی خود سرسختند و به این دشمنی افتخار میکنند. برخی از آنان این دشمنی را وظیفه مهم اجتماعی خود میدانند. اینان نیز برای «مرازیزدایی»، از جامعه تلاش کرده و همانند دوستان او از جیب، وقت، فرصت، قلم و قدم خود مایه گذاشته و مزاری را یگانه عامل تمام مشکلات و اختلافات جامعه و تداوم آن معرفی میکنند.
دو قطبی شدن جامعه در برابر شهید مزاری مساله سادهای نیست. عوامل و دلایل فراوانی دارد و باید جدی گرفته شود اما واقعیت اینست که جدا از دوستیها و دشمنیهای موجود، شناخت ما از شهید مزاری اندک است و به جای این که مبتنی بر واقعیت باشد، بیشتر برپایه احساس و عاطفه قرار دارد.
از زمان شهادت مزاری تا امروز هیچگاه تحلیل بیطرفانه، عالمانه و پژوهش علمی مبتنی بر واقعیتهای موجود در ارتباط باعوامل و دلایل بروز و ظهور شخصیت شهید مزاری، بررسی نقش او در زمان خودش و تاثیر آن در جامعه، زمینه تشکیل احزاب، عوامل منتج به تشکیل حزب وحدت، بررسی دقیق حوادث کابل و نقش افراد و جریانهای سیاسی و نظامی در آن و ... صورت نگرفته است.
با تاسف در طی این سالها همانقدر که دشمنان شهید مزاری برای اثبات نقش منفی او در تحولات معاصر کشور به دنبال مدرک و سند بوده و آثاری منتشر کردهاند، دوستان او (به هر دلیلی) به راحتی از این ماجرا عبور کرده و صرفا یاد مزاری را فقط در چند جلسه تشریفاتی سالیانه خود گرامی داشتهاند.
برای انسانها البته این نوع مسایل دور از ذهن نیست اما در نهایت و با گذشت 22 سال از شهادت مزاری، دوستان او باید از برپایی مجالس تشریفاتی عبور کرده و به جای برپایی محافل یادبود «کمخاصیت»، «مزاریپژوهی» را روی دست بگیرند. دوستان شهید مزاری به خوبی میدانند که امروزه بخش عمدهای از اسناد تاریخی مربوط به دوره شهید مزاری موجود است.
امکان جمع آوری خاطرات و تدوین تاریخ شفائی وجود دارد. مهمتر از همه بسیاری از افرادی که با مزاری بودهاند و در کنار او مبارزه کردهاند، هنوز هم در همین جامعه نفس میکشند و... این فرصتها نباید از دست برود.
اگر دست روی دست گذاشته شود و دوستان مزاری وقت خود را با جلسههای تشریفاتی سالیانه که متاسفانه سال به سال گرفتار تعدد نیز میشود، تلف کنند، روزی روزگاری برای جریان دوم، سوم و نسلهای بعدی فقط نامی از شهید مزاری باقی خواهد ماند و این نام هم در پرتو فعالیتهای خستگیناپذیر و شبانهروزی دشمنان او آکنده از عیبها و اتهاماتی میشود که پاک کردن آن برای نسلهای آینده اگر محال نباشد، سخت دشوار خواهد بود.
/