این کارتن خوابها که در گورستانهای متروکه شهر روزگار خود را سپری میکنند، روزها اکثرا در پی پیدا کردن مواد، یا آشغال و تکههای کارتن و یا هر وسیله دیگری برای فروش و تامین مواد خود هستند و شب که میشود به قبرستان پناه میآورند و در آنجا میآرمند.
قبرستان تایله، قبرستان خیابان 17 شهریور و قبرستان انتهای خیابان وکیل سنندج به علاوه تعدادی از تپهها و مکانهای متروکه دیگر داخل شهر، از جمله مکانهایی هستند که به پناهگاهی امن برای کارتن خوابهای شهر سنندج تبدیل شده است.
البته پارکهای حاشیه شهر هم از گزند معتادان بینصیب نبوده و در پارکهایی همچون پارک فیضآباد، نبوت، سه راه جهاد، سه راه ادب و ... هم معتادان و کارتن خوابها، شبها دور هم جمع میشوند و روزگار میگذرانند.
قبرستانهای متروکه، محلی امن برای معتادان
ساعت هفت بعدازظهر روز چهارشنبه و هوا هنوز روشن است، به قبرستانی متروکه در خیابان 17 شهریور میرویم، از دور یکی از کارتن خوابها با سر و وضع نامناسب و لباسهای پاره و کثیف و موهای ژولیده با یک گونی بر دوش به چشم میخورد؛ همین که ما را میبیند از قبرستان به سرعت خارج میشود.
گورهای این قبرستان بسیار قدیمی هستند و اکثر آنها نام و نشان متوفی را هم ندارند؛ کمی که جلوتر میرویم آلونکی از دور مشخص است که محل زندگی چندین کارتن خواب است.
با زن کارتن خوابی که به گفته خودش از سه ماه پیش در این قبرستان روزگار خود را سپری میکند، هم کلام میشویم...
میگوید 28 ساله است اما آنقدر وضع ظاهری نامناسبی دارد که بیشتر از این نشان میدهد؛ چشمهای از حدقه بیرون آمده، پوست سیاه، بدن بسیار نحیف و لاغر و لباسهای پاره و کثیف نشان از رنجی میدهد که دچار آن شده است.
حساب روزها هم از دستش خارج شده است و میگوید: هوش و حواسم به خودم نیست که امروز چند شنبه است، از صبح هیچ موادی هم گیرم نیامده است و داغانم...
خانوادهام هیچ سراغی از من نمیگیرند
زن بابایش را دلیل افتادن خودش در این وادی میداند و میگوید: دو سال ترک کردم اما متاسفانه دوباره به سمت آن رفتم و حالا هیچکس حتی خانوادهام هیچ سراغی از من نمیگیرند و من را طرد کردهاند.
او که به گفته خودش دوا(هروئین) و شیشه مصرف میکند، ادامه میدهد: تصمیم به ترک دارم، اما کمپ را دوست ندارم، میترسم، اذیت میشوم، دوست دارم که من را در بیمارستان قدس بستری کنند و در آنجا ترک کنم.
در پایان هم با التماس میگوید: دوست دارم همین امشب من را آنجا ببرند تا ترک کنم؛ به ما التماس میکند که کاری برایش انجام دهیم تا از دام اعتیاد نجات پیدا کند.
او را ترک میکنیم؛ اما نکته قابل تامل این است که در جوار همین قبرستان "شیلتر" (مرکز نگهداری معتادان) وجود دارد اما اینکه چرا معتادان رغبتی به این مکان نشان نمیدهند نیازمند بررسی متولیان امر است.
اما در شهر سنندج، انجمنی به نام انجمن مردمی و خیریه پیشگیری و پایان کارتن خوابی فعالیت میکند که اتفاقا دفتر و آشپزخانه آنها هم در جوار همین قبرستان خیابان 17 شهریور قرار دارد، به سراغ آنها میرویم، چون امروز چهارشنبه است اعضاء انجمن و بانوان خیر مشغول پخت و پز هستند؛ با مسئول روابط عمومی این انجمن به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید...
خبات اسدی، در مورد انجمن پایان کارتن خوابی میگوید: انجمن پایان کارتن خوابی در 15 تیرماه سال 94 فعالیت خود را در تهران شروع کرد و هم اکنون در 10 استان و 27 شهر کشور فعال است.
توزیع غذا بین کارتن خوابها در هر چهارشنبه
وی با اشاره به اینکه این انجمن مردمی و به صورت داوطلبانه فعالیت میکند، اضافه میکند: از 22 آبان ماه 94 در شهر سنندج شروع به فعالیت کردیم و با گذشت قریب به 35 ماه از آغاز فعالیتمان تاکنون، در تمامی چهارشنبهها غذا در بین کارتن خوابهای سطح شهر توزیع کردهایم که همین کار بهانهای برای ایجاد اعتماد میان ما و معتادان و کارتن خوابها است.
مسئول روابط عمومی انجمن پایان کارتن خوابی در شهر سنندج، با بیان اینکه شعار ما پیشگیری و پایان کارتُن خوابی است و در بین 31 گروه کشور تنها گروهی هستیم که در راستای پیشگیری هم فعالیت میکنیم، عنوان میکند: تاکنون هزینه درمان 51 نفر را هم به کمپها دادهایم که حدود 10 نفر از آنها در حال حاضر پاک هستند و از بند اعتیاد رهایی یافتهاند.
وی ادامه میدهد: در بحث توزیع سبد کالا و سایر موارد درمانی هم کار میکنیم و هزینههای درمانی غیر از اعتیاد همچون دندانپزشکی و بیماریهای دیگر را هم تا حدودی دنبال کردهایم.
اسدی اضافه میکند: در زمینه آموزشی هم فعالیتهای مقطعی داشتهایم، اگر کسی میتواند ما را در زمینه آموزشهای اولیه، پیشگیری و درمان کمک کند دست یاری به سویش دراز میکنیم چون آموزش افراد، از بسیاری از آسیبهای اجتماعی میکاهد.
99 درصد کارتُن خوابها معتاد هستند
وی با عنوان اینکه 99 درصد کارتُن خوابها معتاد هستند که یا از خانه فرار کرده و یا خانواده آنها را طرد کرده است، بیان میکند: هدف ما از توزیع غذا در روزهای چهارشنبه این است که این افراد از ما محبت و مهربانی را ببینند و دوباره به جامعه جذب شوند.
مسئول روابط عمومی انجمن پایان کارتن خوابی ادامه داد: هر چهارشنبه حداقل 120 پرس غذا را در بین کارتن خوابها توزیع میکنیم که خوشبختانه خیران ما را در این زمینه بسیار کمک کردهاند و از 1000 تومان تا چند میلیون تومان هم کمک داشتهایم.
وی با اشاره به اینکه تاکنون هیچ ارگان دولتی کمکی به ما نکرده است، افزود: فقط همین مکان را شهرداری در اختیار ما قرار داده است و مابقی هزینههای آب و برق و گاز و پخت و پز و ... را خیران تامین میکنند، آنها به ما اعتماده کردهاند.
اسدی در بخشی دیگر از سخنان خود «شیشه» را در دسترسترین و ارزانترین ماده مخدر برای معتادان اعلام و اظهار میکند: در اینجا بیشتر شیشه مصرف میکنند چراکه تقریبا شیشه ارزانترین ماده مخدر است.
وی میانگین سنی کارتن خوابها را بین 20 تا 35 سال عنوان و تصریح میکند: البته به صورت موردی، معتادان 14، 15، 17 و 19 سال هم داریم.
نگاه ناخوشایند جامعه نسبت به مصرف کنندگان موادمخدر
مسئول روابط عمومی انجمن پایان کارتن خوابی، با بیان اینکه براساس بررسیهایی که در سطح کشور صورت گرفته متاسفانه 95 درصد افرادی که اقدام به ترک میکنند دوباره به سمت مصرف موادمخدر باز میگردند، گفت: متاسفانه نگاه جامعه نسبت به مصرف کنندگان مواد مخدر بسیار بد است و فردی هم که اقدام به ترک میکند پس از آن از سوی خانواده و جامعه پذیرفته نمیشود.
وی با تاکید بر اینکه خواسته ما پایان کارتن خوابی است و اگر هم یک نفر را پایان دهیم موفق بودهایم، خاطرنشان میکند: کارتن خوابی ریشهکن و تمام نمیشود چون انسانها به سمت بی مهری میروند اما ما حداقل میتوانیم یک فرد را نجات دهیم که خوشبختانه بسیاری از افراد را هم نجات دادهایم.
اسدی در پایان میگوید: در کردستان چون گور آماده نداریم گورخوابی نداریم اما گورستانخوابی وجود دارد.
ساعت هشت بعدازظهر شده و کم کم چند نفر از معتادان که خبر پیدا کردهاند امروز چهارشنبه است و غذای انجمن توزیع میشود به محل آشپزخانه انجمن مراجعه کردهاند.
قدسی، مدیرکل امور اجتماعی استانداری هم برای بازدید از انجمن به این مکان آمده است. وی در سخنانش وعده کمکهای مالی و حمایتی را به این انجمن میدهد.
نارضایتی معتادان از شیلتر سنندج
معتادان هم به صورت چمباتمه نشسته و به حرفهای او گوش میدهند؛ آنها از وضعیت شیلتر آقایان ناراضی هستند و گلایه دارند؛ قدسی هم میگوید که نکاتی را شنیدهام و قبلا هم گفتهام که برخی از مراکز نگهداری معتادان، خود به محل آسیب تبدیل شده است که در حال بررسی این قضیه هستیم.
یکی از معتادان از مدیرکل امور اجتماعی استانداری میپرسد شما چکار میتوانید برای ما انجام دهید؟ که او هم در پاسخ میگوید: کار ما نظارت بر روی عملکرد دستگاههایی است که برای شما کار میکنند.
معتاد دوباره میپرسد اگر ما از عملکرد کسی ناراضی باشیم شما میتوانید او را برکنار کنید؟ که مدیرکل امور اجتماعی استانداری جواب میدهد: ما بررسیها و نظارتهای لازم را انجام میدهیم و اگر چنین چیزی برای ما محرز شود به آن شخص یا تذکر میدهیم یا تصمیمهای دیگری خواهیم گرفت.
یکی دیگر از معتادان هم که پایینتر نشسته است، میگوید: من 23 است که کارتن خواب هستم اما تا حالا دزدی نکردهام و اهالی این محل من را کاملا می شناسند. من با جمع آوری کارتن و آشغالهای به درد بخور و فروختن آنها امورات خودم را میگذرانم، اما از برخورد مردم گلایه دارم که چرا هر دزدی انجام میشود فکر میکنند که فردی معتاد بوده و از آنها دزدی کرده است.
"غذاهای مهربانی" در "چهارشنبه مهربانی" کم کم توسط بانوان و اعضاء انجمن بستهبندی و آماده توزیع شده است.
اعضای انجمن پایان کارتن خوابی پاک دست هستند
از زن خیری که در آنجا مشغول بسته بندی غذاست، میپرسم چطور شد که با این انجمن آشنا شدید؟ میگوید: به واسطه یکی از دوستانم با این انجمن آشنا شدم. من سالهاست در فعالیتهای فرهنگی و مدنی و خیرخواهانه مشارکت میکنم و اینگونه فعالیت ها را دوست دارم، خوشبختانه از زمانی که به این انجمن آمدهام پی بردهام که انسانهای پاک دستی در آن مشغول فعالیت هستند و پول مردم را فقط صرف امورات خیرخواهانه و کارتن خوابها میکنند.
نداشتن سرپناه، دغدغه اصلی کارتن خوابها
در میان معتادانی که برای گرفتن غذا آمدهاند، یک پسر نوجوان توجهم را به سمت خودش جلب میکند، کنجکاو میشوم و به سمتش میروم، از سن و سالش و دلیل اینکه چرا به ورطه اعتیاد کشیده شده است میپرسم، میگوید: 19 سال دارم، در بچگی مادرم را از دست دادم و پدرم زن دیگری گرفت. با زن بابایم رابطه خوبی نداشتیم و به سمت دوستان نابابی که داشتم کشیده شدم که باعث شد کم کم با مواد آشنا شوم و معتاد شوم.
ادامه میدهد: پدرم به شهری دیگری نقل مکان کرده است و هر وقت که با او تماس میگیرم میگوید که در خانه نیستم و فقط یک خواهر دارم که در همدان زندگی میکند و من نمیخواهم مزاحم زندگی او شوم.
او که بیشتر دوا(هروئین) مصرف میکند و سه، چهار سالی است که مبتلا به اعتیاد شده است، اضافه میکند: یک بار به کمپ ترک اعتیاد در یکی از شهرستانهای استان رفتم، در آنجا خیلی اذیت شدم که مجبور شدم فرار کنم، وقتی به خانه رفتم پدرم حرفهای من را باور نکرد و به من گفت که دیگر حق نداری به خانه من بیایی.
وی میگوید: به من میگفتند باید شش الی هفت ماه در آن کمپ باشی، آنجا برایم مثل زندان بود، چرا باید شش ماه در آنجا حبس باشم آن هم در جایی که کثیف و از زندان بدتر است.
وی میگوید: شبها در همین قبرستان بالا میخوابم و هیچ چیز بیشتر از این من را اذیت نمیکند که سرپناهی برای خوابیدن ندارم.
ساعت 9 شب شده و هوا تاریک؛ اعضای انجمن پایان کارتن خوابی، غذاهای بسته بندی شده را داخل ماشینهایشان میگذارند و هر کدام از آنها مسئول توزیع غذا در بین کارتن خوابهای چند منطقه از شهر میشوند؛ ما هم با ماشین آقای اسدی، مسئول روابط عمومی انجمن راهی این مناطق میشویم.
آقای اسدی در مسیر میگوید: متاسفانه در جامعه دیدگاههای بدی مانند دزد بودن نسبت به معتادان وجود دارد، در صورتی که اینگونه نیست و همه آنها دزد نیستند، تعدادی از آنها واقعا انسانهای شریف و با معرفتی هستند که در دام اعتیاد گرفتار شدهاند و با فروختن کارتن و تکههای آشغال روزی خود را در میآورند.
وی ادامه میدهد: برخی را میبینیم که اولین شب کارتن خوابیشان است و سعی میکنیم آنها را از این مسئله منصرف کنیم که خوشبختانه در چندین مورد هم موفق بودهایم.
به قبرستان تایله میرسیم، قبرستانی که هر چند طی سالهای اخیر ساماندهی شده اما متاسفانه هنوز یکی از مکانهای اصلی اتراق معتادان و کارتن خوابهاست.
با آقای پرنیانی، مدیر انجمن مردمی پایان کارتن خوابی به سمت کلونی کارتن خوابها میرویم؛ 16 نفر در یک قسمت از گورستان و در تاریکی شب دور هم جمع شدهاند و مشغول امورات دم و دم خود هستند.
16 بسته غذا برای آنها میگذاریم و به سمت پارکهای حاشیه شهر راه میافتیم.
خوشحالی وصف نشدنی کارتن خوابها از گرفتن غذای گرم
کارتن خوابها همین که از دور اعضاء انجمن را میبینند چون آنها را می شناسند با شور و شوق و خوشحالی به سرعت به سمتشان میروند و از آنها غذا طلب میکنند.
از کارتن خوابها که دور میشویم برایمان دست تکان میدهند و از ما تشکر میکنند و دعای خیر...
اسدی میگوید: برخی از آنها شاید یک هفته باشد که غذای درست و حسابی نخوردهاند و برخی نیز شاید سه الی چهار روز باشد چیزی برای خوردن پیدا نکردهاند.
وی اضافه میکند: امشب 120 پرس غذا در بین کارتن خوابهای شهر سنندج توزیع شد، در صورتی که اگر غذای بیشتری هم بود باز هم کارتن خواب داشتیم و غذایی باقی نمیماند.
او با ابراز تاسف از نبود آموزش برای خانوادهها در این مورد انتقاد میکند و میگوید: وقتی خانواده و جامعه، هیچ آموزشی در این مورد ندیده است و اکثر مردم ما نسبت به این افراد از جامعه بسیار بی مسئولانه برخورد میکنند اینگونه معضلات ریشه کن نمیشود.
ساعت 10 و 30 دقیقه چهارشنبه شب است و کار توزیع غذاها به اتمام رسیده، از اعضای انجمن که انسانهای خوشرو و مهربانی نه حتی با مردم عادی بلکه با خود کارتن خوابها و معتادان هم هستند خداحافظی میکنیم.
آمار دقیقی از تعداد کارتن خوابها وجود ندارد
رئیس شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان در گفتوگو با ایسنا، عنوان میکند: براساس آمار شیوع شناسی سال 94، حدود 21 هزار کردستانی مصرف کننده موادمخدر هستند، البته این آمار چند سالیست بهروز رسانی نشده و ممکن است تعداد مبتلایان به اعتیاد در استان بیشتر و یا کمتر شده باشد.
سلیم کریمی، به وجود 400 الی 450 معتاد متجاهر (کارتنخواب) در استان اشاره میکند و میگوید: آمار دقیقی از تعداد افراد کارتن خواب در دست نداریم.
این گزارش گویای زندگی این قشر از جامعه ما بود که فقط مختص شهری همچون سنندج هم نیست و در شهرهای دیگری از کشور حتی با پدیدههایی همچون گورخوابی هم مواجه هستیم اما در شهر سنندج به واسطه نبود قبر آماده این پدیده رخ نمیدهد، هرچند قبرستان خوابی وجود دارد.
برخوردهای قهرآمیز و سلبی کار را بدتر میکند
سالهاست از مسئولان و متولیان امر میخواهیم که راهکاری اساسی برای معضلات این قشر از جامعه بیندیشند، اما متاسقانه بعضا با برخوردهای قهری و سلبی به جای اینکه کار را خوب کنند بدتر کردهاند؛ لازم است ابتدا به جای اینکه به فکر جمع آوری کارتن خوابها از گورستانها باشند، راهکاری اساسی بیندیشند که به پدیدههای دیگری اشاعه داده نشود، چون معتادی که در حال حاضر در یک قسمت از قبرستانی برای خود سرپناهی ایجاد کرده است اگر همین را نیز از وی بگیرند آواره کوچه و خیابانهای شهر شده و به آسیبهای دیگری دامن میزند.
مسئولان و متولیان امر؛ شما با کنکاشی دقیق پی خواهید برد که کجای کار تاکنون اشتباه بوده و چه جاهایی از کار نیاز به اصلاح دارد، در مکانهای نگهداری و روش های نگهداری از معتادان هم یک بازنگری و بررسی مجدد انجام دهید، بی شک تعدادی از معتادان شب را به جای اینکه در گورستانها بگذرانند، در مکانهای مختص به خود خواهند گذراند و مقداری از آسیبهای این حوزه کاهش خواهد یافت.