این روزها که اوضاع اقتصادی کشور دچار تلاطم و آشفتگی است عده ای تبلیغاتچی که مسایل و مباحث فکری را مانند تنقلات تفننی مصرف می کنند و معمولا هم از مطالعه بهره چندانی ندارند برای تفسیر رویدادهای سیاسی و اجتماعی جاری در کشور رو به استفاده از نقل قول هایی آورده اند که معلوم نیست معنا و مفهوم آن را چقدر درک کرده اند!
مثلا یکی از آن ها که مجری تلویزیون فارسی "بی بی سی" است به نقل از کتابی به نام " انسان خردمند" ری توییت کرده:
"... شما هرگز نمی توانید میمونی را قانع کنید که در مقابل وعده بی شمار موز در بهشت میمون ها پس از مرگ، یک موز به شما بدهد..."
منظور این است که اغلب انسان ها ( و احتمالا به خصوص ایرانی ها) حتی به اندازه میمون هم از "عقل" شان استفاده نمی کنند و به همین دلیل دارای اعتقادات دینی هستند و به همین دلیل هم در زندگی این دنیایی و اقتصادشان عقب مانده اند.
اما آیا رفتار ما (نه ادعاها) این موضوع را تایید می کند؟ ظاهرا تجربه خلاف این را نشان می دهد، چون از قضا اغلب ما انسان ها از جمله ایشان درست مثل میمون ها و بر اساس اصل کمیابی و ضرورت ارضای فوری نیاز فردی و شخصی مان عمل می کنیم: فقط عده بسیار بسیار کمی از ما حاضریم از خیر یک "موز" به خصوص اگر از جیب خودمان نباشد، بگذریم، حتی اگر وعده ده موز را تا یک ساعت دیگر در همین دنیا به ما بدهند!
جدا از تناقض این قبیل افاضات شبه متفکرانه با پیش فرض های دیگر این جماعت به خصوص سخنان داروین درباره نسب میمونی انسان ها، باید گفت بیش از ٢٠٠ سال است که خواست این جماعت، یعنی عقل میمون ها عملا و رسما در مناسبات اجتماعی و شیوه زندگی اغلب مردم دنیا رایج شده و تقریبا از همان ابتدای این حاکمیت، همه "آدم" حسابی های فیلسوف و جامعه شناس در غرب از گرفتار شدن آدمیزادگان در قفس آهنین این عقل میمونی جزء نگر ( همان عقل معطوف به دریافت پاداش شخصی و فوری یک موز) انتقاد کرده اند و در پی راه حل برای اصلاح نظام اجتماعی "سرمایه داری" به مثابه تجسم این عقل برآمده اند.
حتی فیلسوفانی که در ایران به غلط به ماده گرایی در اخلاق یعنی همان رفتار معطوف به ترجیح یک موز نقد بر دیگر ارزشهای زندگی متهم شده اند، مانند مارکس، تمام همتش، به گفته خودش این بوده که هر چه زودتر از "آت و آشغال های" اقتصادی "سرمایه" فارغ شود و برود "بالزاک" بخواند و هدفش را هم از نگارش سرمایه رسیدن آدمیان به همین سطح از برخورداری از کیفیت زندگی می داند. سطحی بالاتر از خوردن و خوابیدن ، سطحی شایسته "انسان" نه "حیوان".
تبلیغاتچی های یادشده در ادامه این قبیل نقدها، گاه و بیگاه همان تحریف مشهور از سخن بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی را هم در باره اقتصاد ( یعنی اقتصاد مال خر است) چاشنی تفسیرهای بی مایه خود در حمایت از عقل میمونی می کنند و به شیوه ای که گویی به آنها و عقلشان توهین شده به سخنان او می تازند. جدا از تحریف آشکار سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی در این جمله، باید گفت نقد زیست میمونی و کلا حیوانی بشر چنانکه گفته شد از مسلمات اهل تفکر در شرق و غرب است حتی آنانکه مشهور به تفکر "مادی" هستند. بین این جملهء بنیانگذار انقلاب که "خیال می کنند انسان یک حیوانی است که همان خورد و خوراک است" و ترجیح خواندن داستان های بالزاک بر پرداختن به آت و آشغال های اقتصادی سرمایه نزد مارکس ملحد در سطح اولیه هیچ فرقی نیست. فرق اصلی بین طرفداران "میمون" ها و طرفداران "انسان"ها است.
نکته دیگر این است که بر خلاف تصور این توییت کننده تبلیغاتچی، این طور نیست که طرفداران میمون ها همیشه در زمره مخالفان دین بوده باشند،از قضا اغلب فلسفه های اجتماعی مبتنی بر تصور فردگرایی حیوانی از جامعه انسانی که نظام سرمایه داری را پدید آورده و پشتیبانی کرده اند موسسانشان معتقدانی ظاهرا دین باور بوده اند.
جدا از تحقیق "اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری" از ماکس وبر که برآمدن سرمایه داری یعنی تلاش مداوم برای انباشت سرمایه را از اندیشه دینی یک فرقه مسیحی به نام کالون نشان می دهد، مارکس نیز در انتقادی بسیار گزنده به این روند غیرانسانی شدن جامعهء مدنی از تعبیر " یهودی شدن جامعه مدنی" استفاده می کند که اشاره ای است به خصوصیات اخلاقی قوم یهود در پول پرستی و زراندوزی و روح تجارت. او در مساله یهود می نویسد: " یهودی چیست؟ نیاز عملی، نفع شخصی. پرستش دنیوی. یهودی چیست؟ چانه زدن. خدای دنیوی او چیست؟ پول!
اگر خواندن کتاب برای این تبلیغات چی ها سخت است کافی است برای اثبات این سخن که عقل میمونی در تضاد با همه اشکال دین باوری نیست نگاهی به همان دلارهای دریافتی خودشان بیندازند و نام خدا را روی آن ببینند.