به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری میزان، الکساندر کنیازف کارشناس سیاسی روس در یادداشت اختصاصی به بررسی پیشنهاد اخیر «کابل» برای بازی کردن نقش فعال اقتصادی «مسکو» در افغانستان پرداخت.
در این یادداشت آمده است: دیدارهای اخیر صلاح الدین ربانی وزیر امور خارجه و «حنیف اتمر» مشاور امنیتی رئیس جمهور افغانستان با سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه و معرفی 124 پروژه اقتصادی جهت بازسازی و احداث توسط «مسکو» به نوعی حاکی از فعال شدن بعد روسی سیاست خارجی کابل است که این موضوع ناشی از 2 عامل میباشد: عامل نخست به نگرانیهای کابل (و البته واشنگتن) نسبت به افزایش فعالیتهای روسیه در مورد افغانستان ارتباط دارد.
به طور معلوم مسکو تماسهای خود با طالبان را دنبال کرده و بر ضرورت به رسمیت شناخته شدن این گروه به عنوان یک نیروی سیاسی مشروع در افغانستان تاکید میکند.
از سوی دیگر طی ماههای اخیر چارچوب «رایزنی های مسکو» در خصوص افغانستان با حضور چین، روسیه و پاکستان شکل گرفته و از طریق جذب جمهوری اسلامی ایران، هند و نمایندگان دولت کابل گسترش یافت. حتی موفقیتهای نسبی این اقدامات قادر به ایجاد تهدید برای آمریکا در جهت انحصار مدیریت فرآیندهای افغانستان خواهد بود.
بهبود روابط مسکو و «اسلامآباد» نیز از دیگر مواردی است که بر نگرانی های رقبای ژئوپلیتیکی روسیه افزوده است. البته حضور «دهلی نو» و کابل در مذاکرات یادشده را میتوان یک نوع گذشت در برابر آمریکا و همچنین نشان دادن حسن نیت سیاسی در برابر دولت کابل تلقی کرد.
با این وجود نکته مهم این است که برای نخستین بار فضای مذاکرات مربوط به افغانستان به صورتی فراهم شده است که در آن نقش اصلی با مسکو بوده و موفق به جلب بازیگران مهمی نظیر پاکستان، ایران و چین شده و همزمان آمریکا را در حاشیه قرار داده است.
وضعیت تا جایی مشابه مذاکرات سوری در «آستانه» میباشد که برای واشنگتن ناراحت کننده است. به نظر می رسد که کابل با ارائه پیشنهادات جدید خود به «کرملین» در جهت بازسازی اقتصادی افغانستان، تلاش میکند تا فعالیتهای سیاسی مسکو را تا حدودی خنثی نماید.
عامل دوم به آن ارتباط دارد که کابل احتمالا میخواهد به واشنگتن (دولت «دونالد ترامپ») این پیام را دهد که می تواند مسکو را به عنوان گزینه بالقوه در نظر بگیرد.
البته فهرست پروژه های پیشنهادی کابل برای مسکو حای سوال دارد. بسیاری از این پروژهها در دهه 1980 و حتی قبل از آن توسط اتحاد شوروی احداث شده و امروز برای روسیه به لحاظ اقتصادی هیچ نوع جذابیتی ندارند. با اینکه هیچ تضمینی برای امنیت این پروژه ها وجود ندارد، بخش قابل توجهی از آنها نیز برای سرمایهگذاران مقرون به صرفه نمیباشند.
بیشتر این پروژهها از سوی اتحاد شوروی با هدف فراهم کردن زمینه اعمال نفوذ سیاسی احداث شده و از نظر مالی و اقتصادی بسیار هزینه بر بودهاند. بنابر این امروز دولت روسیه چنین برنامه ای را در دستور کار خود ندارد و بخش تجاری آن نیز علاقه مندی نسبت به این موضوع از خود نشان نمیدهد.
برای اقتصاد امروز روسیه 2 بخش فعالیت های اقتصادی در افغانستان می تواند مورد توجه قرار گیرد که یکی توسعه منابع طبیعی و دیگری احداث پروژه های ارتباطاتی (به همراه حضور در مرحله بهره برداری) میباشد. اما تجربه یک دهه حضور شرکت های چینی در رابطه به توسعه معدن مس «عینک» و ساخت خطوط ارتباطاتی مربوطه حاکی از آن است که بدون امنیت نمی توان موفق بود. به این دلیل توجه مسکو نسبت به فهرست پیشنهادی کابل در حقیقت بسیار ناچز و حتی برابر با صفر میباشد.
بهترین کاری که دولت روسیه در این رابطه می تواند انجام دهد این است که ضمن نشان دادن آمادگی برای نقش بازی کردن در این زمینه ها، سعی کند تا این موضوع در حاشیه توجه سیاسی و اجتماعی قرار گیرد و باعث ایجاد انتظارات بالایی از سوی مردم افغانستان و منطقه نشود.
با این حال، روسیه فقط با فراهم شدن 2 شرط و آن هم در آینده بسیار دور میتواند در اقتصاد و زیربنایی افغانستان به طور فعال نقش بازی کند. شرط اول خروج نیروهای نظامی غربی از این کشور و شرط دوم دستیابی به توافق بین گروه های افغانستانی میباشد.
چنین چشم اندازی که بتواند از طریق به کار گرفتن ابزارهای سیاسی به نتیجه برسد (وزارت امور خارجه و به ویژه «ضمیر کابلوف» نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه سال دوم است که به دنبال آن می باشند) بسیار مبهم به نظر می رسد.
این احتمال نیز بعید نیست که به طور گسترده به بحث ارائه فهرست پروژه های اقتصادی به طرف روسی پرداختن رسانه های افغانستانی هدف بیشتر بی اعتبار کردن مسکو در افکار عمومی افغانستان را دنبال می کند.
به صورت طبیعی انفعال روسیه در حوزههای اقتصادی و زیربنایی افغانستان به عنوان نگاه منفی مسکو نسبت به کابل معرفی شده و فرصت یادآوری مجدد از جنگ دهه 1980 شوروی در این کشور را فراهم میکند.
/