کنار آمدن با احساس تنهایی
تنهایی بیشتر از اینکه یک تجربة فیزیکی باشد یک تجربة ذهنی است. ما ممکن است در یک جمع هزارنفره هم احساس تنهایی کنیم یا برعکس ممکن است سه روز در جایی باشیم که هیچکس جز خودمان وجود ندارد اما آنقدر احساس پیوند با افراد محیط پیرامونمان کنیم که تنهایی را حس نکنیم. بههمینخاطر اولین قدم برای کنار آمدن با احساس تنهایی در خانههای مجردی این است که بدانیم وقتی که احساس تنهایی میکنیم در ذهنمان چه خبر است؟
خود گوییهای منفی را کنار بگذارید
این که تنهایی را منفی تلقی کنیم به کلماتی بستگی دارد که در سرمان میچرخند و تکرار میشوند. روانشناسان این کلمهها را با عنوان «خود گویی» میشناسند . تصور کنید که بازیگر تئاتری یکنفره هستید. کارگردان به شما میگوید پیدرپی این مونولوگ را تکرار کنید: «من کاملاً تنها هستم»، «هیچکس به من اهمیت نمیدهد»، «حتی یک دوست صمیمی ندارم پس زندگیام بیارزش است». اگر شما بارها و بارها این جملات را تکرار کنید بیشک غمگین میشوید. افرادی هم که بهخاطر احساس تنهاییشان افسرده میشوند در واقع همین جملات را مدام در ذهنشان تکرار میکنند. حالا اگر به جای این جملات بگویید که «نمیتوانم تنهایی را تحمل کنم» احساس دلشوره میکنید. برای اینکه بتوانید بر احساس افسردگی و اضطراب ناشی از این خودگوییها کنار بیایید باید آنها را اصلاح کنید. برای این کار لازم است با خودتان بنشینید و دودوتاچهارتا کنید که آیا حقیقتاً این خودگوییها منطقی هستند؟ آیا واقعا هیچ دوست صمیمی ندارید؟ آیا واقعا نمیتوانید تنهایی را تحمل کنید؟ وقتی که این خودگوییها را اصلاح کردید به تدریج ذهنتان یاد میگیرد که از این خود گوییهای غیرمنطقی دست بردارد و منصفانهتر در مورد تنهایی فکر کند.
از تنهاییتان استفاده کنید
راجرز روانشناس انسانگرا میگوید ما نسبت به احساس تنهایی خودمان آگاهیم؛ اما برای مقابله با آن راههای نادرستی به کار میگیریم. او پیشنهاد میکند به جای اینکه از هیچ و پوچ بودن بترسیم و منفعل شویم با جرأت بگوییم «ما اساسا تنهاییم» و از این تنهایی استفاده کنیم. برای استفاده از این تنهایی دو راه اصلی پیش روی شماست :
خلاقیت؛ بهطورحتم میدانید که بسیاری از کشفها و اختراعات، بسیاری از آفرینشهای خلاقانة ادبی و هنری و حتی بسیاری از طرحهای اولیة جنبشهای فرهنگی و سیاسی، در تنهایی افراد شکل گرفتهاند. متأسفانه ما تاب تحمل تنهایی را نداریم. همیشه یک کتاب یا کنترل یک تلویزیون وجود دارد تا ما به اختیار تنهاییمان را بشکنیم و در جملههای کتاب یا تصاویر تلویزیون غرق شویم. فیلم «دریای درون» که براساس یک زندگی واقعی ساخته شده است یک عمر تنهایی نویسندهای اسپانیایی زبان را به تصویر میکشد. او که در جوانی بر اثر حادثهای بهطورکامل فلج شده است، دستگاهی اختراع میکند که با آن بتواند مدادی را در دهانش گذاشته و تایپ کند. او چندین اثر پر سر و صدای ادبی میآفریند و در تمامی کشور مشهور میشود.
خودشناسی
در تنهایی علاوه بر بهکارگیری خلاقیت ما میتوانیم با خودمان خلوت کرده و با واقعیت درونمان روبهرو شویم. بهطورحتم میدانید که در فرهنگ عرفانی خودمان هم بر چلهنشینی و تنهایی تأکید شده است. خیلی از شخصیتهای جی دی سالینجر تنهایی تحسین برانگیزی دارند. به قول کلارک موستاکاس: «در تنهایی محض است که فرد میتواند جوابهایی برای زندگی پیدا کرده و ارزشهای تازهای برای آن دریابد و در تنهایی فرد میتواند راه و جهت جدیدی برای زندگی کشف کند».
برای مقابله با احساس تنهایی از راههای فعال استفاده کنیم
خیلی از ما در مقابل احساس تنهایی منفعلانه عمل میکنیم. مثلا وقتی که احساس تنهایی میکنیم میرویم سراغ کنترل تلویزیون یا مینشینیم پای اینترنت. اما راههای فعلانه دیگری هم وجود دارند که تنهایی ما را مفید کنند. خواندن کتاب ، انجام دادن کارهای ناتمام و ورزش از نمونههای یک انزوای فعال به حساب میآیند.