پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) طبیبی بود که جهل و بی دینی مردم را دوا میکرد. این طبیب، همانگونه که برای معالجه بیمارانش، باید مهربان باشد و لبخند بزند، همانگونه نیز باید جدیت و تحکم داشته باشد، و این دو رویه مکمل هم هستند.
یکی از وصفهایی که در نهجالبلاغه در مورد پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمده، طبیب بودن است: «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ؛ طبیبی بود که با طب خود در گردش بود.»[1] لذا پیامبر طبیب بود، نه شلاق به دست، نه عسس، نه پلیس.
طبیب بودن پیامبر به چه معنا است؟
عنوان «طبیب» برای پیامبر(صلی الله علیه و آله) کنایه از این است که پیامبر همچون طبیی برای معالجه امراض روحی و بی ایمانی مردم اقدام میکرد و رسالت خود را در این راستا میدید.
نکته دوم: همانگونه که پزشک گاهی از تیغ و قیجی برای بهبود بیمارش استفاده می کند و این موضوع منافاتی با مهربانی و خیرخواهی او ندارد، طبیب روحی نیز ممکن است گاهی به مقتضای حال، از قهر و تندی استفاده کند. در ادامه حدیث حضرت علی(علی السلام) آمده است که: «(پیامبر) داروها و مرهم هاى خود را به خوبى آماده ساخته و ابزار داغ کردن را (براى سوزاندن زخم ها) تفتیده و گداخته کرده است، تا بر هر جا که نیاز داشته باشد بگذارد؛ بر دل هاى کور، بر گوش هاى کر، بر زبان هاى گنگ، او با داروهاى خویش بیماران غفلت زده و سرگشته را رسیدگى و درمان مى کند.»[2] این نکته را هم باید اضافه کنیم که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در محیطی شرک آلود، مبعوث شد و طبعا برای معالجه افراد گرفتار در محیط آلوده به شرک، به غیر از لبخند و مهربانی، به تحکم نیز نیاز است؛ چنانکه خدا به پیامبر خود دستور می دهد که برای هدایت و معالجه منافقان، که مسلمانی محکمی نداشتند، با تحکم، عمل کن: «اى پیامبر! با کافران و منافقان جنگ کن و بر آنان سخت بگیر.»[3] این آیه به پیامبر دستور می دهد که لبخند و مهربانی، منافقان را جری تر میکند؛ بلکه باید با شدت عمل و تحکم، آنها را معالجه کرد.
نکته سوم: میدانیم که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در مدینه حکومت اسلامی تشکیل داد و در این حکومت اسلامی، حتما حد و حدود الهی اجرا میشده است؛ چنانکه در کتاب وسائل الشیعه آمده است که کنیز سارقی را خدمت پیامبر آوردند؛ ام سلمه از پیامبر درخواست کرد که آن کنیز معاف شود، ولی پیامبر اسلام این درخواست را رد کرد و فرمود که حدود خدا تعطیل بردار نیست.[4]
سخن آخر اینکه؛ پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) طبیب روحی بود و این طبیب بودن به معنای به کار بردن لبخند و مهربانی در همه حالات نیست؛ بلکه گاهی برای معالجه دردهای روحی مردم، باید تحکم نشان داد، و این تحکم، در راستای لبخند و مهربانی و تکمیل کننده آن است.
پی نوشت:
[1]. منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة( خوئى)، هاشمى خویى، میرزا حبیب الله / حسن زاده آملىٍ، حسن و کمرهاى، محمد باقر، محقق / مصحح: میانجى، ناشر: مکتبة الإسلامیة، سال چاپ: 1400 ق، ج21، ص128.
[2]. همان.
[3]. منافقون/ 9.
[4]. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن ، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم ، 1409 ق ، ج28، ص43.
منبع : کانال نشر معارف قرآن و حدیث