جایگاه ایمان در زندگی نیکان (محسنین)
پروردگار در قرآن کریم به یکی از مراتب ایمان که «مقام محسنین یا نیکان» است اشاره کرده و میفرماید:
)لَیْسَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِیمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ(.([1])
در حقیقت ایمان دارای مراتب و درجاتی است. درجات اولیه ایمان عبارت از تصدیقاتی است که برحسب اختلاف مراتب آنها، همراه با شک و شبهات بوده و حتی ممکن است به شرک نیز آمیخته باشد:
)وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُونَ(.([2])
از این ایمان در برخی موارد به «اسلام» تعبیر میشود:
)قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ(.([3])
به همین جهت امام صادق(ع) میفرمایند:
«ایمان یک درجه از اسلام بالاتر است.»([4])
درجات متوسط ایمان عبارت از تصدیقاتی است که شک و شبههای به آن راه ندارد:
)الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا(([5])
و مرتبه «ایمان» بیشتر بر همین درجه از ایمان اطلاق میشود:
)إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ(([6])
در درجات بالاتر ایمان نه تنها هیچ شک و شبههای در باور مؤمن نیست؛ بلکه آن مرتبه از ایمان توأم با کشف و شهود و محبت کامل به خداوند و شوق تام نسبت به ساحت مقدس اوست:
)یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ(.([7])
نیز فرمود:
)وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ(.([8])
سه واژه اسلام، ایمان و احسان از لحاظ معنایی به هم نزدیک هستند. رسول ختمیمرتبت(ص) این مراتب ایمان را به خوبی تعریف و تشریح نموده، بهگونهای که در هیچیک شبههای باقی نمانده است. بنابر روایات، روزی رسول خدا(ص) در میان اصحاب بود که مردی آمد و پرسید اسلام چیست؟ حضرت فرمود: آن است که خدای را پرستش نمایی و برای او شریکی قائل نشوی و نماز را بپا داری و زکات واجب را بدهی و ماه رمضان را روزه بداری.
سپس پرسید ایمان چیست؟ پیامبر(ص) فرمود: ایمان آن است که به خدا و فرشتگان و پیامبرانش: ایمان آوری و لقای پروردگار و روز رستاخیز را باور کنی.
و در مرتبه بعد پرسید احسان چیست؟ حضرت فرمود: احسان آن است که خدا را چنانکه گویی او را میبینی، پرستش نمایی. چه اگر تو او را نبینی، بیشک او تو را میبیند.([9])
باید خاطرنشان ساخت که مقام نیکان و محسنین یا احسان دارای سه مرتبه است:اولین مرتبه آن نیکی به همه اشیاء است، بدینمعنا که به موجودات با نظر رحمت و شفقت بنگری. دومین مرتبه آن عبادت به حضور تمام است، همانگونه که عابد پروردگارش را مشاهده می کند. سومین مرتبه احسان شهود پروردگار با همه اشیاء و در همه حال است، چنانکه خداوند سبحان میفرماید:«آن که رویش را به سوی خدا تسلیم کند، درحالی که در مقام احسان است، پس به ریسمان الهی چنگ زده است».([10])
نیکان و محسنین از منظر قرآن
این گروه از بندگان الهی که به شدت مورد لطف و عنایت حضرت حق هستند، از اعتقاد صحیح و متین و نیتی پاک و صادقانه و عمل صالح و اخلاق حسنه و نیکی به دیگران برخوردارند. در حقیقت اخلاق ایشان جلوهای از اوصاف حضرت حق میباشد، همچنانکه در تمامی زمینه های زندگی کمترین انحرافی از تعادل و میانه روی ندارند. علت رسیدن آنان به این مقام والا و نایل شدن به مقام محسنین این است که با بهره گیری از معرفت و آگاهی و رشد عقلی همه وجود خود را عاشقانه و صادقانه تسلیم حضرت حق کردند، جز در راه او یعنی صراط مستقیم قدم ننهادند و جز از خواسته های او پیروی ننمودند و کسی را در تمام زمینه های زندگی و حیاتشان بر او ترجیح ندادند و در همه موارد نسبت به حضرت حق ثابتقدم ماندند و تحت تأثیر غیر او قرار نگرفتند و هرچه انجام دادند، محض جلب رضا و خشنودی او انجام دادند و توحید ناب را محور زندگی قرار داده و هر بت جاندار و بیجانی را از خود راندند و دفع کردند.
همچنانکه خداوند حکیم در این زمینه می فرماید:
)وَمَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ(([11])
و هر کس همه وجود خود را به سوی خدا کند و تسلیم حق شود، فقط او محسن است. با این تسلیم به محکم ترین دستگیره چنگ زده است و سرانجام همه کارها فقط به سوی خداست.
)بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ(([12])
آری، کسانی که همه وجود خود را تسلیم خدا کنند، فقط آنان محسن هستند. برای آنان نزد پروردگارشان پاداشی شایسته و مناسب است، نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند.
قرآن مجید نیکان را در آیات بسیاری مورد عشق و محبت خدا قلمداد کرده و می فرماید:
)إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ(([13])؛ «مسلّماً خدا نیکوکاران را دوست دارد.»
)وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ(([14])؛ «و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»
قرآن مجید به این نکته بسیار مهم توجه می دهد که پروردگار با اهل تقوا که متصف به صفت محسن هستند، معیت و همراهی دارد:
)إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَالَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ(([15]) «بیگمان خداوند با کسانی است که [از او اطاعت کردند، و از محرّماتش] پرهیز داشتند، و نیز با نیکوکاران است.»
خداوند در کلام خود وعدۀ قطعی داده که به قدرت و قوت و عظمت و آبرو و پاداش نیکان بیفزاید:
)وَسَنَزِیدُ الْمُحْسِنِینَ(([16])؛ «و ما قطعاً بر [پاداش] نیکوکاران میافزاییم.»
قرآن مجید محسنان را متصف به انفاق در گشایش و تنگدستی و آراسته به فرو خوردن خشم در پیشآمدهای خشمبرانگیز و اهل گذشت از همه مردم می داند:
)الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ(([17])؛ «هم آنانکه در رفاه و تنگدستی انفاق میکنند، و خشم خود را فرو برده، [آتش هیجانش را با یاد خدا خاموش میسازند،] و از [خطای] مردم میگذرند، و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»
در کلام الهی پاداش نیکان را بهشت می داند و ابدی بودنشان را در آن مقام های بلند مرتبه اعلان می کند:
)فَأَثَابَهُمُ اللَّهُ بِمَا قَالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَلِکَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِینَ(([18])؛ «پس خداوند به پاس این سخنانِ [درست و عقاید صادقانه] آنان، به آنان بهشتهایی را پاداش داد که از زیر [درختان] آن نهرها جاری است، در آن جاودانهاند، و این پاداش نیکوکاران است.»
از سویی خداوند رحمت و مهر خود را به محسنان نزدیک می داند:
)إِنَّ رَحْمَةَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ(([19])؛ «بیتردید رحمت خداوند به نیکوکاران نزدیک است.»
پروردگار بهطور مکرر در قرآن مجید پاداش محسنان را ضامن شده و اعلان داشته که پاداش نیکان را ضایع نخواهم کرد:
)فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ(([20])؛ «یقیناً خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند.»
حضرت حق در قرآن مجید نیکان را به بهشت و رضوان و عاقبت به خیری و فرجام نیک بشارت داده است:
)وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِینَ(([21])؛ «و نیکوکاران را [به رحمت و پاداش خداوند] مژده بده!»
نیکان که در همه زمینه های زندگی و حیات نسبت به خود و دیگران اهل نیکی و خیر هستند، به تعریف و توصیف حق در شب معراج خطاب به رسول حق درآمده و درباره آنان گفته شده است:
«یا أحْمَدُ...! إنَّ أهْلَ الْخَیْرِ وَأهْلَ الاْخِرَةِ: رَقِیقَةٌ وُجُوهُهُمْ، کَثِیرٌ حَیاؤُهُمْ، قَلِیلٌ حُمْقُهُمْ، کَثِیرٌ نَفْعُهُمْ، قَلِیلٌ مَکْرُهُمْ، اَلنّاسُ مِنْهُمْ فِی راحَة، وَأنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِی تَعَب.. کَلامُهُمْ مَوْزُونُ، مُحاسِبینَ لأنْفُسِهِمْ، مُتْعِبِینَ لَها.. تَنامُ أعْیُنُهُمْ، وَلا تَنامُ قُلُوبُهُمْ.. أعْیُنُهُمْ باکِیَةٌ، وَقُلُوبُهُمْ ذاکِرَةٌ، إذا کُتِبَ النّاسُ مِنَ الْغافِلِینَ کُتِبُوا مِنَ الذّاکِرینَ، فِی أوَّلِ النِّعْمَةِ یَحْمَدُونَ، وَفِی آخِرِها یَشْکُرُونَ.. دُعاؤُهُمْ عِنْدَ اللهِ مَرْفُوعٌ، وَکَلامُهُمْ مَسْمُوعٌ...([22])؛ ای احمد! بدرستی که اهل خیر و اهل آخرت چهره ای مهربان و نرم دارند، از حیای بسیار برخوردارند، فساد عقل و رأی ایشان فوق العاده اندک و مکرمشان بسیار کم و ناچیز است. مردم از ناحیه آنان در راحت و خود آنان از ناحیه خودشان به خاطر عبادت رب و خدمت به خلق در زحمت و مشقّت هستند، کلامشان با ارزش است، حسابگر وجود خویش اند، خود را برای هر کار مثبت و خیری به زحمت می اندازند، چشمانشان می خوابد ولی دلهایشان نمی خوابد، دیدگانشان گریان است، دلهایشان غرق ذکر خدا و قیامت است، هنگامی که مردم در پرونده غافلان نوشته می شوند، آنان در پرونده ذاکران ثبت می گردند، در ابتدا نعمت خدا را ستایش می کنند و در پایان آن به شکر می نشینند، دعایشان نزد خدا مرفوع و سخنشان مورد پذیرش است.»
در بیان اوصاف نیکان میتوان به سه خصلت بارز ایشان اشاره کرد:
1ـ عبادت :
اولین حقیقت روحیه تعبد و انجام عبادت در ایشان است. پیغمبر ختمیمرتبت(ص) دراینباره می فرماید:
«الإِحْسانُ انْ تَعْبُدَ اللّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ».([23])
(مقام محسنین یا) احسان، یعنی خدا را بهگونه ای عبادت کنی که گویی با چشم سر او را می بینی و در برابر او ایستاده ای. آنگاه که بنده با چشم سر او را می بیند، برای نماز چگونه «اللّه اکبر» می گوید؟ چگونه حمد می خواند؟ چگونه رکوع و سجود می کند؟ آن نماز، چه نمازی خواهد شد؟ در این حالت اوج ادب از انسان ظهور می کند. یعنی هنگامی که انسان در برابر حضرت حق «اللّه اکبر» می گوید، در حقیقت برای حضور در پیشگاه ذات اقدس الهی مُحرم می شود. از محضر او هم هیچگاه غایب نمی شود و به تجارت و امور دنیایی مشغول نخواهد شد. این یک شعاع حقیقت نیکان است.
2ـ خدمت به خلق :
اما حقیقت دیگر احسان، نیکی کردن به بندگان خداست. نیکان قوم موسی(ع) به قارون گفتند:
)وَأَحْسِنْ کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ(([24])
به مردم نیکی کن، چنانکه خداوند متعال با این ثروتی که از راه حلال به تو داده است، به تو نیکی کرده است. این معنای احسان خدا به قارون در قرآن است.
نقل شده است که به یکی از یاران پیغمبر خاتم(ص) گفته شد میخواهی عمرت را در چه راهی صرف کنی؟ گفت: می خواهم خدا را عبادت کرده و با جان و دل به خلق خدا خدمت کنم. گفتند: تا چه وقت چنین خواهی کرد؟ گفت: تا هر وقت که در حیات دنیایی باشم. چراکه من عاشق خدمت و عبادت هستم، از عشقم کم نشده، چراغش نیز خاموش نمی شود.
3ـ دقت در عمل :
حقیقت دیگر احسان آن است که بنده اعمال مربوط به خود را به خوبی انجام دهد. اگر نماز و روزه است، به تمام معنا کامل باشد. اگر به دیگران نیکی می کند، بی منّت و پنهانی باشد. بنابراین اگر انسان چنین احسانی داشته باشد:
)إِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ(([25])؛ «یقیناً خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند.»
امام محمدباقر(ع) درباره اوصاف نیکوکاران و یا محسنین فرمودند:
«سُئِلَ النَّبیُّ(ص) عَن خِیارِ العِبادِ، فَقَال:الَّذِینَ إذَا أحْسَنُوا اسْتَبشَرُوا، وَإذَا أساؤُوا اسْتَغفَرُوا، وَإذَا أُعْطُوا شَکَرُوا، وَإذَا ابْتُلُوا صَبَرُوا، وَإذَا غَضِبُوا غَفَرُوا([26])؛ از پیامبر(ص) درباره بهترین بندگان سؤال شد، حضرت فرمود: ایشان کسانی هستند که چون کار نیکی انجام دهند، خوشحال و شاد میشوند و هنگامی که کار زشتی از آنان سر زند، از خدا طلب مغفرت میکنند و زمانی که نعمتی به آنان عطا شود، سپاس میگزارند و چون به بلا و آزمایشی مبتلا شوند، صبر و شکیبایی میورزند و هنگامی که از کسی به خشم آیند، گذشت میکنند.»
آری، یکی از نشانههای نیکان و بندگان نیکو این است که چون کار نیکی مانند عبادت و خدمت به خلق و به کارگیری حسنات از آنان صادر می شود، خوشحال می گردند و خوشحالی آنان به خاطر این است که خدای مهربان توفیق انجام نیکی ها را رفیق راهشان کرده و شادمان از این هستند که جسم و جان و وقت خود را برای خدا هزینه کرده اند.
نیکان یا محسنین انسان هایی هستند که از جمال باطن و زیبایی درون و ارزش های معنوی برخوردارند. بی تردید هنگامی که انسان به زیبایی باطن آنان و ارزش های معنوی ایشان آگاه شود، در قلب خود کشش و محبتی فراوان نسبت به آنان احساس می کند و در حقیقت با این شناخت، به اجرای فرمان حق یعنی محبت و ارادت نسبت به ایشان دست مییابد. اخیار به خاطر دارا بودن ارزش های الهی و انسانی مورد توجه خدایند. ازاینرو بر انسان لازم است با تکیه بر شناخت آنان به دوستی و مهرورزی نسبت به آنان برخیزد و آنان را برای معاشرت و همنشینی برگزیند و از نفس پاکشان برای تصفیه قلب خود استفاده کند.
مهرورزی به نیکان و دوست داشتن آنان، برای قلب عبادتی بس مهم و زمینه ای برای جلب رحمت و رأفت و عطوفت حضرت حق نسبت به خود است.
البته خداوند رحمان نیز از آنها دست برنمی دارد و ایشان در مقام معیت با حضرت حق به سر میبرند:
)إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَالَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ(([27])
پی نوشت ها:
[1]. مائده(5): 93.
[2]. یوسف(12): 106.
[3]. حجرات(49): 14.
[4]. الکافی:2/25، باب فضل الایمان علی الاسلام، حدیث1.
[5]. حجرات(49): 15.
[6]. انفال(8): 2.
[7]. مائده(5): 54.
[8]. مائده(5): 54.
[9]. بحارالأنوار: 56/ 260 ـ 261، باب 24، حدیث 35 ـ 36؛ نیز: 67/ 196، باب 53؛ با کمی اختلاف در: الدرّ المنثور: 1/ 170؛ شرح نظم الدر (شرح قصیده تائیه ابنفارض): 381؛ مسند احمد: 1/ 27؛ صحیح بخاری: 1، «کتاب الإیمان، باب سؤال جبریل(ع) النبی(ص) عن الإیمان و الإسلام و الإحسان و علم الساعة»؛ صحیح مسلم: 1/ 37، «کتاب الإیمان، باب بیان الإیمان و الإسلام و الإحسان»؛ مسند ابنحنبل: 1/ 27؛ سنن ابنماجه: 1/ 24 ـ 25، باب 9.
[10]. منازل السائرین: 321؛ مرآة العقول: 7/ 253؛ ریاض السالکین: 6/ 18؛ تفسیر کنز الدقائق: 7/ 257.
[11] . لقمان(31): 22.
[12]. بقره(2):112.
[13]. بقره(2): 195؛ مائده(5): 13.
[14]. آل عمران(3): 134 و 148؛ مائده(5): 93.
[15]. نحل(16): 128.
[16]. بقره(2): 58.
[17]. آلعمران(3): 134.
[18]. مائده(5): 85.
[19]. اعراف(7): 56.
[20]. هود(11): 115.
[21]. حج(22):37.
[22]. بحارالانوار:7 7/ 24؛ تفسیر حکیم: 3/ 83.
[23]. بحارالانوار:67/196، باب 53، حدیث 2؛ «قَوْلُ النَّبِیِّ(ص) الْإِحْسَانُ أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَکُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ».
[24]. قصص(28):77؛ «و همانگونه که خداوند به تو نیکی کرده [با هزینهکردنِ ثروتت، به مردم] نیکی کن!»
[25]. توبه(9): 120.
[26]. الکافی: 2/ 240، باب المؤمن وعلاماته، حدیث 31؛ الامالی«صدوق»: 10، المجلس الثالث، حدیث 4.
[27]. نحل(16): 128؛ «بیگمان خداوند با کسانی است که [از او اطاعت کردند، و از محرّماتش] پرهیز داشتند، و نیز با نیکوکاران است»
مطالب فوق برگرفته شده از
کتاب: سیمای نیکان
نوشته: استاد حسین انصاریان