حمله به بیت وحی، خانه حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) چند روز پس از رحلت پیامبر (ص) اتفاق افتاد؟
اصل هجوم به خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها) از اتفاقاتی است که بسیاری از منابع اهل سنت هم بدان اشاره کرده اند، هر چند برای حفظ آبروی برخی از اصحاب،از نقل برخی جزئیات آن خودداری کرده اند، ولی مهم آن است که اصل ماجرا قابل انکار نیست.
هجوم به خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) ـ بر خلاف آنچه مشهور شده ـ دست کم حدود پنجاه روز پس از رحلت رسولخدا (صلی الله علیه و آله) رخ داده است. اما شواهدی که بر این مدعا دلالت دارد، عبارت است از:
1. اعزام سپاه اسامه و جریان بُریده
طبق برخی شواهد هجوم به خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بعد از برگشت سپاه اسامه صورت گرفته است.
حالا اینجا شاهد، یک نکته خاص است و آن اینکه شخصی است به نام «بُرَیدهبن حُصَیب اسلمی» از بنی اسلم، از کسانی است که به مدینه آمده و بعد از مسلمان شدن، در مدینه ماند. حضور و نقش بریده در سپاه اسامه میتواند به روشن شدن تاریخ هجوم به خانه حضرت فاطمه(س) کمک کند.
بریده کسی است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) او را بعنوان پرچمدار سپاه اسامه منصوب کرده بود، سپاهی که بعلت کارشکنی برخی از اصحاب در زمان حیات رسول الله، موفق به حرکت به سوی مرزهای روم نشده بود، ولی بعد از رحلت آن حضرت، ابوبکر این سپاه را اعزام کرد و پرچم را بدست بریده داد.
مردم قبیله بنی اسلم در ماجرای بیعت گرفتن برای ابوبکر نقش داشتند، بدین صورت که به پیشنهاد عمر بن خطاب مردم بنی اسلم (قبیله بریده) در کوچه و بازار همراه ابوبکر راه می رفتند،و هر کسی را که می دیدند، برای بیعت با ابوبکر می گرفتند و به سوی ابوبکر می آوردند و در صورت مخالفت، او را بسوی ابوبکر می کشیدند تا بیعت عامه محقق شود.
قدیمترین منبعی که این خبر را به این صورت نقل کرده، ابواسحاق، ابراهیمبن محمد ثقفی کوفی اصفهانی است.[1]
بریده وقتی مشاهده کرد قومش مورد سوءاستفاده علیه امیرالمؤمنین(ع) قرار گرفتهاند، ظاهراً برای نشان دادن اعتراض خود و پاک کردن عیب و عار اقدامات قومش دست به اقدام عملی زد و بعد از برگشت از مؤته پرچم را برد و در میان بنی اسلم زد و به تعبیری در واقع، تظاهراتی بر پا کرد. دو گونه شعار از آنها نقل شده است: یکی، اینکه بریده گفت: «لا أبایع حتی یبایع علیبن ابی طالب؛ بیعت نمیکنم مگر آنکه علیبن ابی طالب بیعت کند». و شعار دیگر اینکه گفتند: «لانبایع حتی یبایع بریده؛ بیعت نمیکنیم، مگر آنکه بریده بیعت نماید»
که از این شعار معلوم میشود تا آن وقت از امیرالمؤمنین(علیه السلام) هنوز بیعتی گرفته نشده بود. به هر حال، پس از اقدام بریده، هشتاد نفر از قومش از او تبعیت کرده و او با هشتاد نفر وارد مدینه شد و اینها شعار میدادند.[2]
متأسفانه خبر، از اینجا قطع شده است و ادامه ماجرا نقل نشده که اینها چه شدند و کجا رفتند، اما اجمالاً همین مسئله موجب بیدار شدن دستگاه خلافت شد تا برای گرفتن بیعت از علی(علیه السلام) بر ایشان فشار بیاورند.
به هر حال، این ماجرا حدود پنجاه روز بعد از رحلت پیامبر(ص) اکرم و با این کیفیت اتفاق افتاده است،دلیل ما این است که مسیر مدینه تا مؤته؛ جایی که در حال حاضر قبر جعفر طیار در اردن در آن قرار دارد، چه قدر بوده است؟ بدون خلاف، مسیر را بیست روز گفتهاند.
متأسفانه تاریخ دقیق حرکت این جیش از مدینه مشخص نشده، اما اجمالاً گفته شده است که در همان روزهای اول بعد از تمام شدن بیعت خاصه در سقیفه بنیساعده، و بیعت عامه در مسجد، اولین کاری که ابوبکر پیگیری کرد، آمادهسازی مجدد جیش اسامه بود که با همان کیفیتِ زمانِ پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به فرماندهی اسامه و پرچمداری بریدهبن حصیب اسلمی به سمت مؤته حرکت کردند. ظاهراً اگر بیست روز طول کشید تا رفتند، یک روزی هم طبق مأموریت درگیری داشتند و 15روز هم طول کشید تا برگشتند، بنابر این، حداقل زمان رفت و برگشت 35 روز طول کشیده است. ضمن اینکه بنابر نقل طبری رفت و آمد اسامه به این مأموریت 40 و به نقلی 70 روز طول کشیده است.
به هر حال اگر 35 روز واقدی یا 40 روز طبری را بپذیریم میتوان با احتساب گذشتن چند روز از رحلت رسولخدا(صلی الله علیه و آله) و سپس اعزام سپاه اسامه، و نیز چند روز پس از بازگشت اسامه و رفتن بریده به قبیلهاش و آمدن آنان به مدینه، مدعی شد که حمله به خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) پس از حدود 50 روز از رحلت رسولخدا(صلی الله علیه و آله) بوده است.
2. خطبه فدکیه
چگونگی راه رفتن حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به سوی مسجد برای ایراد خطبه فدکیه، شاهد دیگری برای این مدعاست.
بنا به نقل ابنابیالحدید از کتاب سقیفه و فدک ابوبکر جوهری، ده روز پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ابوبکر با تحریک عقل منفصلش (عمر) فدک را غصب کرد. در توصیف چگونگی آمدن حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به مسجد برای ایراد خطبه فدکیه آمده است که آن حضرت با پوشش کامل در میان جمعی از زنان در حالی که چادرش بر اثر بلندی به زیر پاهایش میرفت و همچون رسول خدا(صلی الله علیه و آله) راه میرفت، به مسجد آمد.[3]
با توجه به این تعبیر که: «ما تخرم من مشیه رسولالله؛ راه رفتنش هیچ تفاوتی با راه رفتن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نداشت»، میتوان چنین نتیجه گرفت که تا هنگام ایراد خطبه، هنوز هجمهای به خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) صورت نگرفته بود، زیرا در صورت حمله و مضروب شدنِ آن حضرت، نوعِ حرکت او نمیتواند معمولی باشد تا راوی آن را به راه رفتنِ رسول خدا(صلی الله علیه و آله) تشبیه کند.
3- رفتن حضرت زهرا(سلام الله علیها) به در خانه مهاجران و انصار
بنا بر نقل سلمان فارسی، پس از غصب خلافت و فدک، امیرالمؤمنین(علیه السلام) همراه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و حسنین(علیهما السلام) شب هنگام به درِ خانه مهاجران و انصار رفته و آنان را به همراهی برای بازپسگیری حق خویش فرا خواندند.
از آنجا که بنا بر روایت سلمان، پس از حمله مهاجمان به خانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) و واقعه سقط جنین، آن حضرت به طور مداوم و پیوسته بستری بود تا به شهادت رسید[4] میتوان چنین نتیجه گرفت که تا زمان ملاقاتهای شبانه آن حضرت با مهاجر و انصار، هنوز حملهای به خانه او صورت نگرفته بود؛ زیرا در صورتِ وقوع حمله، آن حضرت دیگر توان رفتن به در خانة تعداد زیادِ مهاجران و انصار(حتی فقط اهل بدر) را نداشت.
آنچه از منابع تاریخی بدست می آید این است که خلیفه افرادی را سه بار به منزل امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرستاد و درخواست بیعت کرد.
بار اول، امیرالمؤمنین(علیه السلام) آنها را برگرداند. بار دوم نیز امیرالمؤمنین(علیه السلام) آنها را برگرداند و احتمال قوی این است که هر چه اتفاق افتاده در بین بار دوم و بار سوم بوده است؛ یعنی زمان بازگشت جیش اسامه و همچنین رفتن بریده نزد قومش، و آمدن آن هشتاد نفر در فاصله بار دوم و سوم واقع شده است و این موجب شده که آتش دستگاه خلافت تیز شود تا این غائله را تمام کرده و از امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) بیعت بگیرد، از اینرو، بار سوم به شدت عمل کردند و منتهی به آن حوادث تلخ شد.
نتیجه اینکه:
از بررسی مجموع حوادث و از کنار هم نهادن آنها، به ویژه حضور بریده در سپاه اسامه و خودداری وی از بیعت با ابیبکر، پس از بازگشت از مؤته، میتوان نتیجه گرفت که حمله و هجوم به خانه علی(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) که در پی آن، بیعت اجباری از علی(علیه السلام) صورت گرفت، حدود، 50 روز پس از رحلت حضرت رسولاکرم(ص) بوده است، و این نشان میدهد که امیرمؤمنان(علیه السلام) در این مدت، مقاومت کرده و در نهایت، بیعت او با تأخیر و اکراه صورت گرفته است.
اما اینکه این جسارت در روز اتفاق افتاده است،امری مسلّم است.اما در مورد عکس العمل مردم باید گفت طبق نقل منابع تاریخی ،هنگامی که محاصره کنندگان خانه وحی،ناله های جانسوز حضرت زهرا(س) را شنیدند،گروهی از آنان از انجام مأموریت منصرف شده و از همان جا گریه کنان بازگشتند،و عده ای هم که بر گرفتن بیعت اصرار می ورزیدند،امام علی(ع) را به زور از خانه بیرون آوردند. زبیر هم بر روی عمر شمشیر کشید که اطرافیان عمر،او را محاصره کرده و شمشیر را از دستش گرفتند و عمر آن را بر سنگی زده و شکست.[5]
پی نوشت:
[1]. شیخ طوسی، تلخیص الشافی، ج3، ص50، 78. به نقل از ابراهیم ثقفی.
[2]. شیخ طوسی، تلخیص الشافی، ج3، ص50، 78. به نقل از ابراهیم ثقفی. و رک: موسوعة التاریخ الاسلامی،محمد هادی یوسفی غروی، ج4، ص101ـ100.
[3]. ابنابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج16، ص263.
[4]. سلیمبن قیس هلالی، کتاب سلیمبن قیس، ص153.
[5]. فروغ ولایت،آیت الله سبحانی،ص 179-182،به نقل از الامه و السیاسة،ابن قتیبه دینوری،ج1ص12-13.
استاد محمد هادی یوسفی غروی، مجله تاریخ در آئینه پژوهش، سال هفتم، شماره سوم، پاییز 1389
منبع : پایگاه تبیان