روزنامه فرهیختگان - علی مرادخانی روزنامهنگار: هفته گذشته بود که دعواهایی بر سر رونمایی از تخلفات مالی موسسه ثامنالحجج بالا گرفت و نام دو مجری تلویزیون در کنار نامهای متهمان دیگر این پرونده قضایی، جنجالهای رسانهای زیادی بهپا کرد. وقتی به عدد و رقمهای این پرونده قضایی و نوع اتهامات نگاه میکردید ، مسالهای که در مورد طرح نام این مجریان تلویزیونی مطرح میشد، شائبه ردگم کنی متهمان دیگر این پرونده را بیشتر میکرد.
البته در سالهای اخیر کم اتفاق نیفتاده که حاشیهها و حرف و حدیثهای بسیاری حول زندگی خصوصی و کاری مجریان معروف تلویزیون پر رنگ شوند. مجریان تلویزیونی به واسطه استمرار حضور در فضای رسانه ملی، بعد از مدتی به یکی از صاحبان اصلی سرمایه اجتماعی در میان مردم بدل میشوند و همواره زیر ذرهبین رسانهها و مردم بودهاند. اتفاقی که در تلویزیون تقریبا میشود گفت به جز بازیگران درجه یک سریالهای ویژه برای هیچکس دیگری رخ نمیدهد.
البته عجیب هم نیست. کارشناسان رسانه بارها بر اهمیت و قدرت تاثیرگذاری برنامههای گفتوگو محور تلویزیونی در شبکههای مختلف تاکید کردهاند و از این مدل برنامهسازی در کنار سریالها و مسابقات تلویزیونی بهعنوان سهگانهای یاد کردهاند که میتواند تا حد بسیار زیادی سرنوشت یک شبکه تلویزیونی را به لحاظ میزان گستره مخاطب مشخص کند. اگر بخواهیم در فضای رسانه ملی هم بررسی کنیم که کدام شبکهها توانستهاند در شکل برنامهسازی موفق عمل کنند، بیشک به پرمخاطبترین شبکههای تلویزیون میرسیم و همین اتفاق است که باعث میشود حتی برنامههای پرمخاطبی مانند اخبار سراسری و اخبار 20:30 هم تنها به جذب مقطعی مخاطب بینجامند و نتوانند برای تمامیت شبکه آورده اجتماعی کاملی داشته باشند؛ حال آنکه سریالها، مسابقهها و برنامههای تلویزیونی به افزایش کلی مخاطب میانجامند و اینها یعنی اهمیت برنامههای گفتوگو محور تلویزیون و طبیعی است که مهمترین بخش این برنامههای تلویزیونی، مجری آن است. مخاطبان تلویزیون برنامه «کولهپشتی» را با فرزاد حسنی به یاد دارند و «ماه عسل» را با احسان علیخانی، «دورهمی» را با مهران مدیری، «خندوانه» را با رامبد جوان و کمی عقبتر و «جشن رمضان» را با سیدکاظم احمدزاده و این میزان تاثیرگذاری آنقدر است که همچنان هویت این مجریان را با مسابقه و برنامههای متبوعشان به یاد مخاطب بیاورد، هر چند سالها از پایان این برنامهها گذشته باشد
جای خالی شهامت برای تربیت مجری
مدیران تلویزیون از چند سال قبل، با کنار رفتن یک به یک مجریان از رسانه ملی، متوجه خلأ جدی در این حوزه شدهاند و همین باعث شد که به فکر تربیت نیروی جدید باشند و ارگانهایی مانند شبکه افق ماموریت یافتند که با تربیت مجری، این خلأ را مرتفع سازند. نتیجه اما موفقیتآمیز نبود! شبکه افق تقریبا هیچ مجریای را نتوانست به مخاطب عمومی ارائه کند و هیچ چهره جدیای از میان اهالی افق به مردم معرفی نشد و وقتی به تلویزیون نگاه میکنیم، میبینیم همانها که پیشتر در تلویزیون مجریان سرشناس امروز را رشد دادهاند دست روی آدمهایی با همان ساختار شخصیتی گذاشتهاند که بتوانند آنها را چهره کنند. چه جای تعجب، اگر چنین کسانی برای ظاهر و مدل مو و ریش خود بیش از دانش و قدرت فنی اجرا و دایره واژگان و بیان و... ارزش قائل باشند و چه جای تعجب که تکرار این ساختار نادرست به تکرار تجربه پیشین منتهی شود؟
این روزها جای خالی شهامت بیشتر از هر چیزی در میان تلویزیونیها به چشم میآید. شهامتی که به مجریان جوان و تازهنفس امکان ارائه دهند و در میدان عمل و نهفقط برای پر کردن ساعتهای مرده آنتن در شبکههای بیمخاطب، اعتماد کند. نتیجه هرچه که باشد، هرچند ممکن است مانند هرکار جدی دیگری مصادیق غیرقابل دفاعی هم در میان داشته باشد ولی در مجموع باعث رشد تعداد قابل اعتنایی مجری خوب میشود. مجریانی که لزوما به خاطر چهره، به اجرا رو نیاوردهاند و همچنین دانش و بیان و لحن و تسلط کافی داشته باشند. امروز مدیران انقلابی در جبهههایی مانند سازمان اوج و شبکه سه سیما و... حضور دارند و تمام نگاهها به اینهاست تا بتوانند جور کمکاری سالیان سال را بکشند و در فضای بیمجری این روزها فلک را سقف بشکافند و طرحی نو دراندازند. اتفاقی که فقط و فقط با حمایت مدیران قابلیت اجرا دارد.
فرزاد حسنی
اگرچه بسیاری او را متهم به قبحشکنی و بیمبالاتی در برخورد محترمانه با میهمان میکردند ولی به لحاظ فنی، یکی از بهترینهای اجرا در کارهای تلویزیون بود که سالها پربینندهترین برنامهها به اجرای او روی آنتن شبکه سه رفت. حواشی ازدواج او با آزاده نامداری یکی دیگر از مجریان پرحاشیه تلویزیون، آغازی برای سیر نزولی محبوبیتش شد. اگر تا قبل از این، به خاطر چالشی بودن برنامههایش، موقتی ممنوعالتصویر میشد، بعد از ازدواج به خاطر حاشیههای بیشمار این وصلت، از تلویزیون دور بود و در تمام این سالها فقط یک برنامه پزشکی از او دیدیم که آن هم فاصلههای زیادی با یک برنامه جدی پر مخاطب داشت. البته همین برنامه هم بعد از مدتی گرفتار حاشیه شد و بار دیگر باعث دور نگه داشتن فرزاد حسنی از تلویزیون شد. اگرچه شنیده شده که فرزاد حسنی قرار است با یک برنامه جدید به شبکه سه برگردد.
فرزاد جمشیدی
او هم جزء بهترینهای تلویزیون بود. کسی که یکتنه برنامههای سحرگاهی ماه مبارک رمضان را به پربینندهترین برنامه این مقطع زمانی تبدیل کرد و به یکی از چهرههای کاملا نامآشنا و سرشناس در میان مردم تبدیل شد. دانش بالا و تسلط و قدرت شگفتانگیز بیانش اما در سایه حاشیههای اخلاقی انتشار یک خبر از او ناگهان رنگ باخت. هیچوقت معلوم نشد که دقیقا چه شد که دیگر فرصت حضور در تلویزیون را نیافت، ولی آنچه واضح است اینکه اتهام اخلاقی اثبات نشده، به راحتی باعث ممنوعالتصویری و نابودی او شد. البته او در مصاحبههایی که بعدها با رسانهها داشت، تاکید کرده است که هیچ برخورد منفیای از مردم دریافت نکرده و از صداوسیما گلهای ندارد و در هیچ پروسه قانونی ممنوعالتصویر نشده است. جمشیدی علت خروجش از سازمان صداوسیما را نوع نگاه برخی از دستهای پنهان عنوان کرده است.
آزاده نامداری
با برنامه «تازهها» در سیمای خانواده به شهرت رسید و در بین مردم شناخته شد. تیر ماه سال 92 با فرزاد حسنی مجری معروف تلویزیون ازدواج کرد و حدودا بعد از یک سال، با جاروجنجالی که در فضای مجازی هم منتشر شد، از یکدیگر جدا شدند. نامداری که در اجرا یکی از مجریان زن موفق تلویزیون شده بود، در راه شهرت، دست به خرق عادتهایی در شکل اجرای برنامههایش زد و حتی از میهمانان نامتعارف دعوت کرد. اما همواره به خاطر نوع ژستی که او برای خود و حجابش گرفته بود، زندگی شخصیاش در معرض جنجالهای رسانهای قرار میگرفت. اوایل مرداد سال قبل فیلم و عکسهایش بدون پوشش سر در یکی از شهرهای سوئیس در شبکههای اجتماعی منتشر شد. هیچگاه معلوم نشد که این عکسها از چه طریق و به چه قصدی، نامداری را درگیر حاشیه کرد ولی واضح است که همین جنجال و انتقادات بعدی، باعث شد که او دیگر نتواند سرمایه اجتماعی قبل خود را بین مخاطبان تلویزیون به دست آورد.