آن گاه که انبیاء و اوصیای الهی با آن کارنامه درخشان عبودیت و بندگی این چنین ابراز فقر و کاستی در بندگی خالق خود دارند؛ تکلیف انسانهای ممکن الخطایی که به مراتب به عجز و کاستی بندگی خود واقف هستند روشن است. در این چنین فضایی است که هر انسان زیرک و آگاهی به دنبال راه چاره و وسیله ای برای جبران این نقص و کاستی در بندگی خود می گردد.
از متون و منابع اسلامی و همچنین گفتار و رهنمودهای عالمان ربانی این چنین استفاده می شود هر چند که انسانها در انجام وظایف دینی و تکلیف الهی خود سعی و کوشش نمایند آنچنان که شایسته و لازم است نمی توانند به درستی و به طور کامل حق عبودیت و بندگی خدای متعال را به جا آورند؛ کما اینکه در مناجات حضرات معصومین (علیهم السلام) و روایاتی که از ایشان نقل شده است نیز این چنین مضامین عالی استفاده می شود.
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) نقل شده است: «ا عَبَدْنَاک حَقَّ عِبَادَتِک وَ مَا عَرَفْنَاک حَقَّ مَعْرِفَتِک». [1] حال که انبیاء و اوصیای الهی با آن کارنامه درخشان عبودیت و بندگی این چنین ابراز فقر و کاستی در بندگی خالق خود دارند؛ تکلیف انسان های ممکن الخطایی که به مراتب به عجز و کاستی بندگی خود واقف هستند روشن است. در این چنین فضایی است که هر انسان زیرک و آگاهی به دنبال راه چاره و وسیله ای برای جبران این نقص و کاستی در بندگی خود می گردد.
شفاعت نقطه امید جبران کاستی و فقر
شفاعت به تنهایی نمی تواند موجب نجات افراد باشد؛ چرا که شفاعت زمانی موجب نجات افراد واقع می شود که پیش از این برای شفاعت لیاقتش فراهم شده باشد. به عبارت دیگر حداقل موانع استحقاق شفاعت بر طرف شده باشد
یکی از زیباترین و عالی ترین آموزه های فرهنگ اسلامی که در مذهب شیعی دارای رونق و جایگاه خاص می باشد مسأله شفاعت است. دانشمندان علم کلام واژه شفاعت را این چنین معنا کرده اند: کلمه «شفاعت» در لغت از ریشه «شفع» به معنای جفت شدن و کنار هم قرار گرفتن دو چیز معنا شده است. [2]
در کاربرد اصطلاح کلامی، این واژه به معنای وساطت اولیاء الهی برای رساندن بندگان به فیض رحمت و مغفرت و دستگیری و نجات آنان از عذاب جهنم تعریف شده است. [3]
از معنای لغوی و اصطلاحی شفاعت این چنین استفاده می شود که در شفاعت، گویی منزلت شفاعت کننده با دیگر عوامل نجات موجود در شخص شفاعت شونده همراه می گردد؛ و این دو با هم مایه نجات می شوند. به همین جهت می توان این چنین بیان داشت، شفاعت به تنهایی نمی تواند موجب نجات افراد باشد؛ چرا که شفاعت زمانی موجب نجات افراد واقع می شود که پیش از این برای شفاعت لیاقتش فراهم شده باشد. به عبارت دیگر حداقل موانع استحقاق شفاعت بر طرف شده باشد.
به هر جهت شفاعت دری از درهای رحمت الهی است [4] که خداوند متعال آن را، بر بندگانش گشوده است تا از این گذر آنان را ببخشاید و از نقایص، عملشان را جبران نماید.
بخشایش الهی همانند دیگر نعمت ها و رحمت های الهی، پیرو نظامی ویژه است و شفاعت کنندگان، واسطه هایی هستند که از طریق آنان بخشایش و آمرزش الهی به گناهکاران می رسد. [5]
شرایط مهم بهره مندی از شفاعت
از آموزه های قرآنی و همچنین منابع و متون روایی این چنین بدست می آید که همه انسانها توفیق بهره مندی از شفاعت را پیدا نمی کنند؛ چرا این افراد نتوانسته اند به درستی در مدت حیات دنیوی مقدمات استفاده از شفاعت را تحصیل نمایند:
1-رضایت الهی مجوز شفاعت:
بر اساس آموزه های قرآنی این چنین استفاده می شود که اولین شرط تحقق شفاعت رضایت پروردگار عالم است. به این معنا که خداوند از شفاعت شونده راضی باشد.
قرآن کریم در این خصوص می فرماید: «... وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَی وَهُم مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ؛ [سوره انبیاء، آیه 28] و آنها [شفیعان] جز برای کسی که خدا [از او] راضی است، شفاعت نمی کنند، و از ترس او بیمناک اند».
قرآن کریم بیش از این، شفاعت شوندگان را وصف نکرده است، اما می توان از قید «رضایت پروردگار» استنباط کرد که مراد آن است که خداوند از ایمان آنان راضی است نه اعمال و رفتارشان. پس شفاعت شوندگان مؤمنانی هستند که گناهانی دارند و به همین دلیل نیازمند شفاعتند. [6]
2-دوستی و تبعیت از اهل بیت پیامبر اکرم (علیهم السلام):
از جمله مهمترین شاخص های تأثیر گذار در بهره مندی از شفاعت، دوستی و محبت اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) است. روایات فراوانی در متون روایی حاکی از ضرورت وجود این شرط برای استفاده از شفاعت است. کما اینکه در منابع روایی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) نقل شده است: «اِلزَموا مَوَدَّتَنا أهلَ البَیتِ، فَإِنَّهُ مَن لَقِیَ اللّه َ یَومَ القِیامَةِ و هُوَ یَوُدُّنا دَخَلَ الجَنَّةَ بِشَفاعَتِنا؛ [7] به دوستی ما اهل بیت چنگ زنید؛ زیرا هر کس در روز قیامت خدا را دیدار کند در حالی که ما را دوست داشته باشد، با شفاعت ما به بهشت رود».
در روایتی دیگر از صدیقه کبری (سلام الله علیها) این چنین نقل شده است: «شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشتند و همه دوستان ما و دوستان دوستان ما و دشمنان دشمنان ما و کسی که با قلب و زبان تسلیم ما اهل بیت شده در صورتی که از اوامر ما سرپیچی کنند و نواهی و موارد پرهیز را محترم نشمرند، از شیعیان واقعی ما نخواهند بود با این حال جایگاهشان در بهشت خواهد بود ولی بعد از پاک شدن از گناهان به وسیله بلاها و مصیبتها در دنیا یا تحمل مشکلات و شدائد روز قیامت و یا قرار گرفتن اندک زمانی در طبقات بالای جهنم و چشیدن عذاب تا اینکه ما به خاطر دوستیشان با ما نجاتشان داده و آنان را به پیشگاه خودمان انتقال خواهیم داد». [8]
3-ترک گناه و معصیت الهی:
از امام صادق (علیه السلام) این چنین نقل شده است: «لا یَنالُ شَفاعَتَنا مَن استَخَفَّ بِالصَّلاةِ؛ هرکس نماز را سبک بشمارد، به شفاعت ما دست نخواهد یافت»
یکی دیگر از شرایط تحقق شفاعت و بهره مندی از آن اجتناب از آلودگی های اخلاقی و دینی است.
بی مبالاتی در انجام گناهان و مبادرت به انجام نواهی الهی از جمله موانع شوم و خطرناک شفاعت به حساب می آید.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: ««یا مَعشَرَ الشِّیعَهِ، فَلا تَعُودُوا و تَتَّکِلُونَ عَلی شَفاعَتِنا فَوَاللّهِ! لایَنالُ شَفاعَتُنا إِذا رُکِبَ هذا حَتّی یُصیِبَهُ أَلَمُ العَذابِ و یَری هَولَ جَهَنَّمَ؛ [9] ای گروه شیعه، به اتکای شفاعت ما به گناه بازنگردید. به خدا سوگند! شفاعت ما به کسانی که مرتکب گناه شده باشند نمی رسد؛ جز آنکه پس از مدتی درد عذاب را بچشد و هول و ترس جهنم را ببیند».
همچنین در روایت دیگر از امیرالمؤمنین (علیه السلام) این چنین نقل شده است: «لا تَتَّکِلُوا بِشَفاعَتِنا فَإِنَّ شَفاعَتَنا قَد لاتَلحَقُ بِأَحَدِکُم إِلاّ بَعدَ ثَلاثمِائَهِ سَنَهٍ؛ [10] با اتکای به شفاعت ما گناه نکنید؛ زیرا شفاعت ما گاه بعد از گذشت سیصد سال شامل برخی از شما می شود».
4-توجه و اهتمام خاص به نماز داشتن:
از جمله شرایط لازم برای دستیابی به شفاعت شافعین در روز قیامت توجه خاص به عبودیت و بندگی خدای متعال و عدم کاهلی و سستی در انجام عبودیت باری تعالی است. کما اینکه در متون روایی در این خصوص از امام صادق (علیه السلام) این چنین نقل شده است: «لا یَنالُ شَفاعَتَنا مَن استَخَفَّ بِالصَّلاةِ؛ [11] هر کس نماز را سبک بشمارد به شفاعت ما دست نخواهد یافت».
5- اجتناب از ظلم و شرک:
«ما لِلظَّالِمینَ مِنْ حَمیمٍ وَ لا شَفیعٍ یُطاع؛ [سوره غافر، آیه 18] برای ستمکاران دوستی وجود ندارد و نه شفاعت کننده ای که شفاعتش پذیرفته شود». با نگاه به تفاسیر که ذیل این آیه بیان شده است بیشتر مفسران مقصود از «لِلظَّالِمینَ» را در این آیه به مشرکان معنا کرده اند، کما اینکه علامه طباطبایی در ذیل این آیه می فرماید: معنای جمله «وَ لا شَفِیعٍ یُطاعُ» این است که: کفار شفاعت پذیرفته ندارند. [12]
خلاصه و نتیجه کلام:
برای بهره مندی و استفاده از شفاعت شافعین در روز قیامت لازم است با تحصیل رضایت الهی موانع شفاعت را از پیش روی خود برداشت؛ موانع شومی همچون، ارتکاب گناه و معصیت، دشمنی و عناد با اهل بیت پیامبر (صلی الله و علیه و آله) و همچنین کاهلی و سستی در عبودیت و بندگی خداوند متعال که نمونه آشکار آن در نماز تجلی نموده است.
پی نوشت ها:
[1]. بحار الأنوار، ج 68، ص 23.
[2]. مفردات راغب، کلمه «شفع».
[3]. سبحانی، جعفر، الهیات، چاپ سوم، 1412 ه ق، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ج 4، ص 344.
[4]. سوره یونس، آیه 3: «مَا مِن شَفِیعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ؛ هیچ شفیعی جز به اذن او [خداوند] نیست».
[5]. مجموعه آثار استاد مطهری: ج 1، ص 259.
[6]. محمد تقی رکنی لموکی، عدل الهی: ص 106؛
[7]. بحار الأنوار: ج 27، ص 170، ح 10.
[8]. همان، ج 68، ص 155.
[9]. الکافی، ج 5، ص 469؛ من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 39.
[10]. شرح اصول کافی، مازندرانی، ج 9، ص 251؛ بحارالانوار، ج 70، ص 332.
[11]. الکافی، ج 3، ص 270، ح 15.
[12]. ترجمه المیزان، ج 17، ص 486.
علی بیراوند