چه کسی میگوید اعضای آکادمی اسکار فیلم ترسناک دوست ندارند؟
از اولین مراسم اسکار در سال 1929 تا به امروز، ژانر ترسناک و اسکار دو یار و همراه بسیارعجیب بودهاند، که این الهامبخش دیگر مراسم اهدا جوایز کوچکتری هم بوده که در این ژانر استعداد و هنر بیابند.
فیلمهای ترسناک در میان برندگان اسکار وجود دارند، اما در نگاهی به فهرست برندگان اسکار دهههای گذشته به سختی میتوانید نام آنها را بیاید. جایزه فیلمهای ترسناک عموماً به جنبههای فنی این فیلمها اختصاص دادهشده و حتی با اینوجود، بازهم فقط به فیلمهای استودیویی مطمئن دادهشدهاند. در حدود 90 سال برگزاری مراسم اسکار تنها یک فیلم ترسناک موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم شده است. (در ادامه به آن میپردازیم)
داوری آکادمی اسکار گاهی دامن بعضی از اعضایش را گرفته است، همانند وقتیکه امیل جنینگز Emil Jannings جایزه بهترین بازیگر مرد را در سال 1929 برد. لهجه این تنها برنده المانی جایزه اسکار، برایش به این معنا بود که ورود صدا به سینما، تقریباً به کارش در هالیوود خاتمه داد و او را به سرزمین مادریاش برگرداند، جایی که با بازی در فیلمهای تبلیغاتی نازیها از پس زندگیاش را برمیآمد.
با آماده شدن هالیوود برای 89 امین دوره جایزه اسکار، با نادیده گرفته شدن فیلم «قطار بوسان» Train To Busan در نامزدهای بهترین فیلمهای غیر انگلیسیزبان، نامزدهای ژانر ترسناک حتی کمتر از قبل هستند. در ادامه از 10 فیلم ترسناکی که موفق به دریافت جایزه اسکار شدهاند برایتان نوشتهایم، و باوجوداینکه تحسین شدن این فیلمها به خاطر تأثیری که بر سینما گذاشتهاند ستودنیاند، جالبتوجه است که فقط تعداد کمی از آنها انتخابهای بحثبرانگیزی بودهاند.
10- گرگینه آمریکایی در لندن An American Werewolf In London
جوایز: بهترین گریم
یکی از اولین فیلمهایی که ثابت کرد یک فیلم ترسناک میتواند در عین-خندهدار بودن شمارا شوکه کند، «یک گرگینه آمریکایی در لندن» ساخته جان لندیس John Landis آنچنان از جهات مختلف خوب ظاهرشده است که تعدادی از منتقدین معاصر معتقد بودند فیلم شخصیت دوگانهای دارد.
The Chicago Reader درباره این فیلم مینویسد: “خیلی از قسمتهای فیلم در آخر بیپاسخ و جدا از هم رها شدند” درحالیکه راجر ابرت اینگونه انتقاد کرده است “لندیس هیچوقت نمیتواند تصمیم بگیرد که فیلم ترسناک میسازد و یا یک فیلم طنز…خنده و ترس در کنار هم ترکیب خوبی نبودند.”
ریک بکر Rick Bake، نه به خاطر پدیدآوران چند تا از بهترین سکانسهای تغییر که بر روی پرده سینما رفتهاند و نه به خاطر دوباره ترسناک جلوه دادن گرگینهها بعد از فیلمهای قدیمی Hammer و Universal تحسین نشد. اگر این فیلم یک قهرمان داشته باشد آنکسی جز بکر نیست که شدیداً مستحق دریافت جایزه اسکار بود.
9-میزری Misery
جوایز: بهترین بازیگر زن
فیلمنامه این فیلم نوشته ویلیام گلدمن William Goldman است و این فیلم را در لیست بهترین فیلمنامههای اقتباسی از استفان کینگ Stephen King قرار میدهد، فیلمی که به خوبی توسط راب رینر، کسی که فیلمهای «وقتی هری سالی را دید» When Harry Met Sally، «عروس شاهزاده» The Princess Bride و «این اسپینال تپ است» This Is Spinal Tap را در کارنامه خود دارد، بر روی پرده سینما به تصویر کشیده شد.
شاید انتخاب راینر برای کارگردانی این فیلم که بر پایه هراس از بودن در جاهای تنگ و تاریک شکلگرفته و راجع به نویسندهای است که توسط بزرگترین طرفدارش به گروگان گرفتهشده است، گزینه عجیبی به نظر برسد اما او پیشتر فیلم «کنار من بمان» Stand By Me را که آن هم اقتباسی از کارهای کینگ است را ساخته بود. همچنین شرکت تولیدی راینر نام خود را از شهر خیالی کینگ، Castle Rock برگرفته است.
با این حال قلب تپنده این فیلم راینر نیست، این افتخار به کتی بتس که نقش آنی وایکز Annie Wilkes را بازی میکند میرسد. کسی که خیلی بیشتر از یک نقش منفی معمولی ظاهر میشود. با داشتن نقش کسی که در هر میکروثانیه از حالتی به حالت دیگر تغییر میکند، شخصیت آنی بازیگری را به نمایش میگذارد که به سبک بازی جوان کرافورد (بازیگر مطرح سینما) بازی افراطی و زیاده از حدی به نمایش میگذارد؛ اما کتی بیتس هنرنمایی مینیمالیستیای قدرتمند و غیرقابلپیشبینیای در ایفای نقش آنی، ارائه میدهد.
8-بیگانگان Aliens
جوایز: بهترین جلوههای تصویری، بهترین تدوین صدا
دیگر نامزدیها: بهترین بازیگر زن، بهترین کارگردان هنری، بهترین صداگذاری، بهترین تدوین فیلم، بهترین موسیقی فیلم
یکی از تأثیرگذارترین فیلمهای دهه 80 میلادی (که به طرز ظالمانهای در زمان اکرانش برای جایزه بهترین فیلم نادیده گرفته شد) همهچیزش را از فیلم «Jason X to Doom» گرفته است و هر فیلم دیگری با موضوع شکار حشرات که بعد از این فیلم ساخته شد، وظیفه خود دید که نسبت به این فیلم ادای دین کند.
این یک شاهکار در نوع خودش است اما به عنوان تقلیدی از یک فیلم دیگر، فیلم کمتر شناختهشدهای به شمار میرود. باید به جیمز کمرون (کارگردان) برای ساخت فیلمی که در عین مستقل بودن به فیلم اصلی وفادار مانده است تبریک گفت. هیچکسی حدس نمیزد او روزی «تایتانیک» Aliens را بسازد.
تمام المانهایی که امضای کار کمرون به شمار میروند در این فیلم نیز دیده میشوند: یک زن جنگنده با عشق به ابزارآلات، یک شخصیت بد که مأمور سازمانی اداری است، با سکانسهای اکشن پشت سر هم در مقیاس بزرگ که همهچیز در آنها منفجر میشوند. از نظر سرگرم کننده بودن صرف، این احتمالاً بهترین فیلم اوست.
7-آروارهها Jaws
جوایز: بهترین صداگذاری، بهترین تدوین فیلم، بهترین موسیقی فیلم
دیگر نامزدیها: بهترین فیلم
«آروارهها» Jaws، فیلمی که فقط از نظر فقدان جلوههای ویژه، قدیمی تلقی میشود، نشان میدهد که چگونه یک فیلم داستانی ساده با بازیگرانی ماهر، از یک فیلم پرخرج موفق کشدار که برای هیجانش به سکانسهایی با جلوههای ویژه پرهزینه تکیه میکند، پیشی میگیرد. کوسه پلاستیکی اسپیلبرگ با حرکاتاش در جهت باد شاید غیرقابلباور باشد، اما سکانسهای حملهاش بهتر از صحنههای مشابه دیجیتالیاش از حالا تا 4 دهه دیگر خواهد بود.
مطمئناً میتوانید به راحتی «آروارهها» Jaws را از یاد ببرید، اما تأثیری آن بر مردمی که انتظار چنین فیلمی را نداشتند را نمیتوانید فراموش کنید. ویلیام گلدمن این فیلم را وقتی برای اولین بار در نیویورک به نمایش درآمده بود دید و از لحظهای که موسیقی جان ویلیلمز را شنید فهمید که تماشاگران جذب فیلم شدهاند. در دو ساعت بعد هیچکس حتی حرف نزد، فقط در لحظههای ترسناک جیغ میزدند. او نوشت: وقتی چراغها روشن شد، همه ما میدانستیم چیزی فوقالعاده به دنیا ارائه خواهد شد.
6-بچه رزماری Rosemary’s Baby
جوایز: بهترین بازیگر زن
دیگر نامزدیها: بهترین فیلمنامه اقتباسی
قبل از فیلمهای «جنگیر» The Exorcist و «طالع نحس» The Omen ، فیلم «بچه رزماری» Rosemary’s Baby به روی پرده سینماها آمد، و چه کسی بهتر از رومن پولانسکی Roman Polanski فیلمی درباره شیطانپرستی در نیویورک مدرن میسازد؟
در این نقطه از زندگی کاریاش، پولانسکی موفقیتهای مهم (حتی اگر پرفروش نبودند) و زیادی برای فیلمهای «انزجار» Repulsion و «چاقو در آب» Knife In The Wate کسب کرده بود و او همان سبک وهمآور را به این اقتباس چشمگیر وفادارانه از رمان پرفروش ایرا لوین منتقل کرد. تهیهکننده ویلیام کسل William Castle (که به عنوان کارگردان فیلم The Tingler از فیلمهای سخیف ترسناک سر درمیآورد) وقتی فیلم را دید گفت: مثل این میماند که شما یک ماشین ساخت کارخانه مینیماینر سفارش بدهید و در عوض یک رولزرویس گیرتان بیاید.
با وجود فوقالعاده ظاهر شدن میا فارو Mia Farrow در نقش اصلی، بازی روث گوردن Ruth Gordon در نقش مینی کستوت، پیرزن مهربانی که معلوم میشود یکی طرفداران شیطانپرستی است، موردستایش واقع شد. وی بدون اینکه زیاد از حد بازی کند، از یک نقش مادرانه به نقش شیطانی تغییر میکند که این خود نشانهای از مهارت گوردن جلوی دوربین است؛ و شهرت تازهاش بعدها نقشهایی ازایندست را برایش همراه آورد همانند فیلمهای Whatever Happened To Aunt Alice و ادامه این فیلم به نام Look What’s Happened To Rosemary’s Baby.
5-بیتل جوس Beetlejuice
جوایز: بهترین گریم
اگر تیم برتون Tim Burton را از فیلمهای کوتاهش Pee Wee’s Big Adventure نمیشناختید «بیتل جوس» Beetlejuice فیلمی بود که او را بر سر زبانها انداخت و او را تبدیل به یکی از پیشگامان سبکهای بصری و اختراعات دیوانهوار کرد.
راجر ایبرت در نقد دو ستارهایش از این فیلم آن را به خاطر «راجع به حقهها بودن، نه کاراکترها» رد کرد، اما او این نکته را از قلم انداخت: همانند خیلی از فیلمهای برتون که بعداً ساخته شد، این تصویری از یک جای عجیب است که از دید چشمان افراد بیگناه نشانداده میشود است؛ و بهراستی چه چیزی عجیبتر از دستورالعمل برای افراد تازه درگذشته، کارکنانی برای پس از مرگ، یک تایپیست سه انگشته و یا یک کاراکتر با موهای وحشی به نام بتلگوس (مایکل کیتون) که جنگیری افراد زنده را تبلیغ میکند؟
کیتون که به سختی با گریم سنگیناش تشخیص داده میشود با هنرنمایی که به گفته بیل مورلی برگرفته از شخصیت Chop Top در فیلم ژانر وحشت The Texas Chainsaw Massacre 2 بوده است همه را متحیر میکند. کاراکتر او به طراحی تولید فیلم که چیزی بین چاک جونز و سالوادور دالی است به خوبی میخورد، همه رنگهای روشن، انرژی عجیب و دیوانه کننده و عکسهای سورئال.
برتون شاید با فیلمهای بتمنش پول بیشتری به دست آورده باشد اما آن فیلمها در مقایسه با عظمت «بیتل جوس» که در زمان حال ما، زندگی پس از مرگ و صحنه صحرایی پر از کرمهای خاکی روی میدهد کم میآورد.
4-طالع نحس
جوایز: بهترین موسیقی
دیگر نامزدیها: بهترین آهنگ فیلم
«طالع نحس» The Omen با فیلمنامهای از دیوید سلتر David Seltzer نمونه پر زرقوبرق و گیشهپسند فیلم «جنگیر» است که از نظر اتفاقات خشنی که برای بازیگران روی میدهد، زمینه را برای سری فیلمهای «مقصد نهایی» Final Destination آماده کرده است.
داستان فیلم نمیتوانست از این سادهتر باشد: وقتی یکی از سفیران آمریکایی با بازی گرگوری متوجه میشود که پسرش که او را به فرزندخواندگی گرفته است به تسخیر شیطان درآمده است، تصمیم میگیرد تا جلوی کنترل دجال بر این پسربچه را بگیرد. فیلم با بازی درخشان بازیگران مکملش (شامل دیوید وارنر، بیلی وایتلا و پاتریک تروتون) پدید آمده است، این فیلم سهم زیادی را از کارگردانی یکدست ریچارد دونر Richard Donner میگیرد اما چیزی که شما از این فیلم در خاطرتان خواهدماند موسیقی جری گلداسمیت است.
یکی از معدود آهنگهای غیرانگلیسیزبان که نامزد اسکار شدهاند، Ave Satani Hail Satan یک نسخه شیطانی از سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی همراه با رهبری حرفهای گروه کر از این وارونگی شیطانی از این مراسم مقدس کاتولیک است. در لحظات اوج فیلم موسیقی به ترسناکی فیلم میافزاید. مفهوم این آهنگ بعداً Oculus Infernum را تحت تأثیر قرار داد که یک آلبوم اثر گروه Van Helsing’s Curse بود. Van Helsing’s Curse یک پروژه جانبی که دی اسنایدر، خواننده اصلی گروه Twisted Sister آن را تهیه کرد.
3-جنگیر The Exorcist
جوایز: بهتریم فیلمنامه اقتباسی، بهترین صدا
دیگر نامزدیها: بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین کارگردان زن، بهترین بازیگر مکمل مرد، بهترین بازیگر مکمل زن، بهترین تصویربرداری، بهترین کارگردان هنری، بهترین تدوین فیلم
از 5 تا 26 دسامبر 1973، 5 فیلم جدید در سینماهای آمریکا به روی پرده رفتند که تکتک آنها کلاسیکهای ناب و طلایی شدند. این فیلمها: «سرپیکو» Serpico، «پاپیون» Papillon، «درخواب فرورفته» Sleeper (وودی آلن)، «نیش» The Sting و «جنگیر» The Exorcist بودند.
اکنون که بیش از 40 سال از اولین نمایش فیلم جنگیر برای مخاطبین هیجانزده میگذرد، میتوانید راجع به فیلم ویلیام فریدکین William Friedkin اینطور بگویید: تاکنون هیچکدام از فیلمهای ترسناک با مضمون مذهبی، بهاندازه این فیلم که امضای کار کارگردانش شد، شوکه کننده و هیجانانگیز نبودهاند و یا به این حد همهچیزش بهاندازه و بهجا نبود .
فیلمهای ترسناک مذهبی عموماً به شدت ترسناک هستند («جنگیر 2: مرتد» را ببینید) ولی نهتنها «جنگیر» The Exorcist این صفت را در خود دارد (تبلیغات این فیلم میگویند: هیجانانگیزترین چیزی که برای شما اتفاق میفتد) بلکه تصویرهایی را ارائه میکند که هنوز هم در یادها مانده است.
تماشای حرکات به دور از وقار لیندا بلیر Linda Blair همراه با یک صلیب مسیحی یکچیز است، اما چند فیلم وجود دارند که پرت شدن یک دکتر ازیکطرف اتاق بهطرف دیگر را نشان بدهند و باعث خنده جمع نشوند؟ وقتی مردم میگویند فیلمها این روزها به خوبی قبل نیستند این فیلم را در نظر دارند.
2-مگس The Fly
جوایز: بهترین گریم
وقتی مل بروکز Mel Brooks متوجه شد برای ساختن فیلم ترسناک بار زیادی از تجربههای فیلمهای کمدیاش را با خود دارد، این فیلم را با کمک شرکت فیلمسازیاش Brooksfilms ساخت و توانست دیوید کرانبرگ Mel Brooks، تنها فیلمسازی که میتوانست این فیلم را به خوبی از آب درآورد، را همراه خود کند.
کرونبرگ با کارگردانی فیلمهایی چون «رعشهها» Shivers، «هار» Rabid، «اسکنرها» Scanners توانسته بود خودش را به عنوان گزینه اول برای کارگردانی فیلمهای ترسناکی که اتفاقی برای بدن انسان در آنها میافتد اثبات کند و توانست بیشترین بودجهای که در تمام دوران کاریاش گرفته بود را برای ساخت این فیلم به دست آورد. فیلمی که به خوبی مهارت گریم کریس والاس Chris Walas را نشان میداد. گریمی که برنده جایزه نیز شد و هنوز بعد از بیش از 30 سال طبیعی به نظر میرسند (حقیقتاً این گریمها واقعیتر از گرافیکهای کامپیوتری به نظر میرسند)
ست براندل (جف گلدبلوم) فیزیکدانی است که در انتقال ماده یک حرفهای است. او قادر است اجسام را بین چند تلهپاد که خودش ساخته است جابجا کند و وقتیکه با یک آزمایش زن خبرنگاری را تحت تأثیر قرار میدهد، او بدون اینکه متوجه باشد مگسی همراه او درون تلهپاد است سعی میکند خودش را جابجا کند.
وقتی او به یک مرد حشرهای که خودش Brundlefly مینامد تبدیل میشود، ناخنهایش میافتند، قسمتهایی از بدنش تغییر میکنند و خصوصیات یک مگس را پیدا میکند. در یک صحنه، او در حال خزیدن روی سقف دیده میشود، کاری که دوستدخترش را به شدت شگفتزده میکند.
همه اینها با یک اوج کاملاً احساسی تمام میشود، اوجی که حتی افراد سختگیر هم نمیتوانند خردهای به آن بگیرند.
1-سکوت برهها The Silence Of The Lambs
جوایز: بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مرد، بهترین بازیگر زن، بهترین فیلمنامه
دیگر نامزدیها: بهترین صداگذاری، بهترین تدوین فیلم
اولین فیلمی که بعد از «پرواز برفراز آشیانهٔ فاخته» One Flew Over The Cuckoo’s (که در ایران به «دیوانه از قفس پرید»نیز معروف است) موفق شد همه اسکارهای اصلی را بگیرد. «سکوت برهها» The Silence Of The Lambs مثل همه فیلمهایی که یک ژانر فیلم را بر سر زبانها میاندازند، بهترین و بدترین اتفاقی است که برای این ژانر افتاده است. درحالیکه این فیلم انتظارها را برای اینکه یک فیلم ترسناک چطور باید باشد بالابرده است (چه کسی فکر میکرد شما برای گاز گرفتن صورت یک نفر جایزه اسکار بگیرید؟) همچنین راه را برای فیلمهایی مثل «هانیبال» Hannibal ، «اژدهای سرخ» Red Dragon و «خیزش هانیبال» Hannibal Rising هموار ساخت؛ که این، صادقانه، نابخشودنی است.
شاید باورش سخت باشد، اما «سکوت برهها» اولین بار برای تماشاگران آمریکایی نشان داده شد (روز ولنتاین سال 1991 به روی پرده رفت!) فیلمی که در آن افبیآی به دنبال یک قاتل زنجیرهای است به نظر غیرتکراری و جدید میآمد. علاوه بر آن جذب نشدن به بازنمایی آنتونی هاپکینز از هانیبال لکتر به عنوان شخصیتی شوخ و مؤدب، کار سختی است.
ظرافت و شوخطبعیاش در کسری از ثانیه شمارا مجذوب خود میکند، اما همانطوری که جودی فاستر در یکی از معروفترین صحنهها (و یکی از صحنههایی که از آن زیاد یاد میشود) کشف میکند، اگر زیادی به او نزدیک شوید اعضای بدنتان را همراه با باقلا و یک نوع شراب قرمز میخورد. هاپکینز بعد از مارلون براندو در فیلم «پدرخوانده» نقشی را بازی کرده است که همه ادای آن را درمیآورند، اما این فقط نشاندهنده این است که او چقدر در این نقش قانعکننده ظاهرشده است.
Post Views:
363