به گزارش ایسنا، او در کتاب فردوسالحکمه که در سال 236 هجری قمری نوشته شده پس از ذکر قوهی تغذیه برنج آورده است: «دیدم در طبرستان برنجی که 40 سال بر آن گذشته بود». در اوایل قرن چهارم در حوادث مربوط به حاکمیت آل زیاد نیز نشانهای از برنجکاری در گیلان به دست آمده است.
گیلان و مازندران از مهمترین خاستگاههای کشت برنج در ایران هستند. از زمان آشنایی گیلانیها با کشت و تولید برنج هیچ مدرکی در دست نیست.
مسعود پورهادی در کتاب «فرهنگ خوراک مردم گیلان» همچنین نوشته است، گفته میشود در زمان انوشیروان، برزویه طبیب، برنج را از هندوستان با خود به ایران آورده است. برنج از اواخر ساسانیان در گیلان متداول بود و قوت غالب مردم آنجا را تشکیل میداد. از دوره سلوکیان به ویژه اشکانیان در محدودهای که امروز جلگه گیلان نامیده میشود به ویژه در شرق سفیدرود استقرار انسانی به صورت جنینی پا گرفت و در اواخر دوره ساسانی منجر به استقرار یک نظام اقتصادی کارآمدتر یعنی تولید کشاورزی (کشت برنج) شد. شیوه زندگی گیلانیها تا اواخر دوره ساسانی مبتنی بر پرورش دام، شکار و جمعآوری محصولات جنگلی بود.
ابن اثیر در حوادث سال 320 هجری قمری مینویسد: «مردآویج در سال 320 قاصدی به نام ابنالجعد را نزد برادرش وشمگیر که در بلاد گیلان بود فرستاد و او را نزد خود فراخواند. قاصد هنگامی او را یافت که همراه جمعی دیگر با لباسهای مندرس و وضعی رقتبار سرگرم برنجکاری بود.» اگر این خبر صحیح باشد در این زمان کشت برنج در گیلان رواج یافته بود. از نیمه قرن چهارم نیز اخبار زیادی از کشت برنج در گیلان هست.
در قرن هفتم به طور کامل با کشت برنج در گیلان روبرو هستیم. خواجه رشیدالدین فضلاله همدانی در کتاب آثار و احیاء ضمن آنکه میگوید در زمان او این ایده رایج بود که برنج را برزویه طبیب از هند به همراه کتاب کلیله و دمنه به ایران آورده، چگونگی کشت برنج را نیز به تفصیل گفته و تأکید کرده است که ارزش کیفی برنج گیلان در همان زمان نیز نسبت به جاهای دیگر بهتر بوده است.
گیلان چند نوع برنج دارد
ارقام برنج گیلانی حدود 100 گونه است و آنها را برحسب بلندی و کوتاهی به سه دسته طبقهبندی میکنند، گروه دانه بلند که عمدتا معروف به «صدری»، گروه دانه متوسط که به «بینام» معروفاند و گروه دانه کوتاه از گونه «چمپا» هستند. با گذشت قرنها ارقام برنج دچار تغییر و تحول شد و از باقی مانده آنها دقیقا نمیتوان گفت کدام یک ارقام اولیه هستند. روند این تغییرات از دهه 40 تاکنون شتاب بیشتری گرفته است. امروزه کاشت اکثر ارقام بومی که در گذشته از سطح زیر کشت بالایی برخوردار بودند کم شده و از دسته زراعت گیلانیها حذف شده و از بین رفته است.
مردم گیلان زمانی سه نوبت برنج میخورند و برخی از آنها همچنان به همین شیوه زندگی میکنند. تا چهار، پنج دهه پیش در برخی از شهرهای کوچک و روستاهای گیلان خوردن نان نشانه تنگدستی بود. اگر نانی در خطه گیلان پخته می شد، از آرد برنج بود. اصطلاح نانخور در این خطه ناسزا و توهین محسوب میشد و به عنوان نفرین به کار میرفت.میگویند با خوردن نان فقط میشود تا آستانه در خانه رفت ولی با خوردن پلو تا خراسان میتوان رفت. برنج برای گیلانیها ارزش بسیاری دارد و در فرهنگ مردم این خطه باورها، ضربالمثلها و حکایات فراوانی درباره آن وجود دارد. گفته میشود در گیلان 40 گونه پلو و چلو، 18 گونه آش و سوپ، 22 گونه خوراک، 9 گونه دسر و یک نوع سالاد از برنج تهیه میشود.
از مشتقات برنج نیز استفادههای بسیاری میشود. پوست زِبر آن را با گِل رُس قاطی میکنند و آن را در گِلمالی ساختمان به کار میبرند. دم کرده آن برای درمان ریزش مو تجویز میشود. برای دودی و خشک کردن برنج و ماهی آتشاش میزنند. کف طویله، در خاک گلدان و باغچهها میریزند تا گل و گیاه از یورش حلزون در امان بمانند. با سوزاندن آن حشرهها را هنگام شب از خانه میراند. پوست نرم برنج را به دامهای لاغر میدهند تا قوی شوند.
با ساقه برنج (کولوش) شیروانی خانه، انبار و طویله را میپوشانند. از آن ریسمان، آویزه و زیر دیگی میبافند. از آویزه برای نگهداری ظروف غذا، هندوانه و کدو استفاده میشود و زیردیگی را زیر ظرف برنج و خورشت داغ میگذارند. دانههای شکسته برنج را آرد میکنند و با آن چند گونه نان برنجی، فرنی، حلوا و شیرینی درست میکنند.
آجیلی برای کودکان با برنج
دانههای خردتر برنج درجه دو را خوراک طیور و ماکیان میکنند. با سرخ کردن و تفت دادن برنج در روغن، برنج بوداده درست میکنند که آجیل کودکان است و آن را با شیره یا دوشاب قاطی میکنند و نوعی شیرینی میسازند. فراوردههای برنج نقش بسیاری در خانهسازیهای روستایی دارد. گِل را با ساقه، پوسته زبر و پوسته نازک برنج قاطی میکنند و دیوارها را با آن میسازند. به گدا، مُلا و برای فطریه و نذری برنج میدهند.
برنج در مراسم و آیینها بیشترین نقش را دارد. اولین خوشه بریده شده را روی در و دیوار انبار و به نیت افزایش برکت آویزان میکنند. آخرین مشت ساقه برنج را به نشانه تبرک نگه میدارند و در روز آغاز کشت سال آینده به گاو نر میدهند. هنگامی که عروس پا به خانه داماد میگذارد روی سرش دانه برنج میریزند. به بیمار آش برنج میدهند.
برنج در گذشته واحد پرداختها بود و اغلب آن را به جای پول ملاک قرار میدادند. سهم مالالاجاره و مالک را با برنج پرداخت میکردند. مزد کارگران مزرعه، نجار، سلمانی و آهنگر را با برنج میدادند. برنج و برنجکاری در گیلان مبتنی بر آداب، آیینها و ادبیات ویژهای است. مردم گیلان با کشت برنج و درآمیختن آن با فراوردههای طبیعی الگویی غذایی را در سالیان دراز سامان دادند که از نظر تنوع و طعم ویژگیهای منحصر به فردی در بین غذاهای ایرانی دارد.