تعریف علم اقتصاد، بهرهبرداری بهینه از همه منابع طبیعی و انسانی برای ایجاد توسعه درازمدت و رفاه برای مردم و نسلهای آتی است.
همگان بر استفاده از ذخایر برای رسیدن به این هدف اجماع دارند اما همواره بحث بر سر راهکارهایی است که دولتها باید برای رسیدن به این مهم به کار گیرند.
توسعه نفت و گاز شاید مهمترین رکن برای رسیدن به اهداف چشمانداز باشد. قدرت سیاسی و راهبردی ایران و رسیدن به رشد هشت درصد نیز به توسعه منابع هیدروکربور و دستیابی به منابع ارزی لازم گره خورده است.
صنعت انرژی همچنان از جذابیت زیادی برای سرمایهگذاران داخلی و خارجی برخوردار است و مسئولان باید از این فرصت استفاده کنند و سرمایه و فناوری مورد نیاز را برای توسعه بالا دستی و پایین دستی نفت، گاز و پتروشیمی از بخش خصوصی خارجی و داخلی تامین کنند.
در چنین شرایطی دولت نیز قادر می شود با منابع خود سرمایهگذاری در بخشهای بهداشت، تعلیم و تربیت و ساختارهای زیربنایی را که جذب سرمایه بخش خصوصی در آن کمتر است، به انجام برساند.
دولت کنونی وقتی به قدرت رسید که تحریمهای ظالمانه، صادرات نفت کشور را نصف کرده بود و نقشه دشمنان برای متوقف کردن کامل درآمد ارزی ایران با کاهش صادرات و موانع بانکی به سرعت جلو میرفت و قیمت نفت نیز با روند کاهش کم سابقهای روبرو بود.
مذاکرات طولانی برای رسیدن به قرارداد برد- برد با طرف های مقابل و بازگشت ایران به بازارهای نفتی با موفقیت انجام شد و اقتصاد ایران از پرتگاهی طراحی شده نجات یافت.
پس از برجام، دیپلماسی نفتی در مرحله نخست برای پسگرفتن بازارهای نفتی ایران که بهطورعمده از سوی کشورهای جنوب خلیج فارس و روسیه گرفته شده بود، آغاز شد و بسیار موفق عمل کرد؛ بهطوری که صادرات نفت به بیشتر بازارهای از دست رفته که بازپسگیری آن در شرایط عادی نیز مشکل است، در یک سال آغاز شد. برخورد جدی وزارت نفت برای رسیدن به این هدف از عوامل اصلی موفقیت در این راه بود.
همزمان فعالیت برای رسیدن اجماع بین سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و دیگر صادرکنندگان نفت برای مهار روند کاهش قیمت نفت، چالش دیگر دیپلماسی نفتی ایران را شکل میداد، زیرا از یکسو حق ایران برای رسیدن به صادرات به سطح قبل از تحریمها اولویت بود و از سوی دیگر رسیدن به توافق با سایر تولیدکنندگان نفت در اوپک و خارج از آن انعطافپذیری در تولید را میطلبید.
رسیدن به توافقی که به کاهش در تولید ایران منجر نشد، در حالیکه تولیدکنندگان عمده دیگر همه تولید خود را کاهش دادند و قیمت نفت افزایش یافت، پیروزی بزرگی برای طراحان سیاست نفتی وزارت نفت به شمار میآید.
از سوی دیگر شرکتهای بزرگ و کوچک نفتی در شرایط تحریم به هیچ وجه حاضر به سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز ایران نبودند و بیشتر آنها اعلام کرده بودند به سرمایهگذاری در ایران حتی در صورت رفع تحریمها با الگوی بیع متقابل علاقهمند نیستند.
چالش دیگری که وزارت نفت پس از به امضا رسیدن قرارداد با قدرتهای جهانی و رفع تحریمها با آن روبرو شده و هنوز نتوانسته است موفقیت دلخواه را به دست آورد، جذب فناوری لازم و سرمایههای داخلی و خارجی در صنعت نفت و گاز است. وزارت نفت حتی پیش از قرارداد برجام بدرستی، الگوی جدیدی را برای جایگزینی قراردادهای بیع متقابل تدوین و اعلام کرده بود.
الگوی جدید بر مبنای اهداف چشمانداز بود که مورد تایید همه مسئولان کشور است.
در حالیکه رقابت کشورهای غرب آسیا برای جذب سرمایه در توسعه نفت و گاز زیاد است، کشورهایی که الگوی قرارداد بهتری دارند مورد توجه بیشتر قرار میگیرند و ایران نیز در شرایط امروز بازار نفت باید الگوی جدید قراردادها را با انعطافپذیری ارایه کند تا ضرر تاخیر در توسعه و برداشت از منابع نفت و گاز در چندین سال گذشته جبران بشود.
این مهم به مراتب مهمتر از به دست آوردن چند دلار بیشتر از هر بشکه است.
حوزه نفتی پارس جنوبی مثال خوبی در این زمینه است. قطر از میدان مشترک نفتی در پارس جنوبی بیش از ٣٥٠ هزار بشکه در روز در چند سال گذشته بهرهبرداری کرده در صورتیکه ایران حتی یک بشکه از این میدان مشترک تولید نکرده است.
قرارداد ایدهآل وجود ندارد، مهم آن است که با در نظر گرفتن شرایط صنعت نفت در جهان، همه امکانات برای جذب سرمایه و فناوری در ایران سریع به کار گرفته شود، چون در آینده ممکن است تقاضا برای سرمایهگذاری در منابع هیدروکربور به دلیل شرایط و قوانین محیط زیستی کاهش یابد.
ما وارد دورانی شدهایم که اهمیت توجه به انتشارات گازهای گلخانه ای و جرائم سنگینی که برای انتشار دیاکسیدکربن ناشی از مصرف فرآوردههای نفتی وضع شده تقاضا را به تدریج کاهش می دهد.
کشورهایی که ذخایر زیاد نفت و گاز دارند، با این خطر روبرویند که همانطور که زغالسنگ جای خود را به نفت و گاز داد، قسمتی از ذخایر نفت و گاز آنها با عرضه انرژیهای تجدیدپذیر قابل تولید نباشد.
از مهمترین اهداف چشمانداز در زمینه انرژی «افزایش ظرفیت تولید صیانت شده نفت متناسب با ذخایر موجود و برخورداری کشور از افزایش قدرت اقتصادی و امنیتی و سیاسی» است.
ذخایر هیدروکربور ایران که بیشترین در جهان است، میتواند یکی از مهمترین عوامل برای افزایش قدرت اقتصادی، راهبردی، سیاسی و حفظ امنیت ملی کشور باشد.
تعلل در تصمیمگیری در توسعه صنعت نفت و گاز فقط به نفع دشمنان ایران است که در این مورد با اهرمهای سیاسی و هزینه زیاد اقدام میکنند.
...............................................................
*کارشناس اقتصاد انرژی- نشریه وزارت نفت (مشعل)