سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. شنبه تا چهارشنبه ساعت 7:30 با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
چه کسانی از داخل پاستور، به روحانی خیانت میکنند؟
«اشرف بروجردی»، فعال اصلاحطلب، معاون رئیس جمهور روحانی و رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی طی مصاحبهای که در سایت روزنامه آرمان امروز منتشر شد، درباره وضعیت روحانی و جهانگیری گفته است:
اگر کسانی که همراه دولت هستند درست عمل کنند و شفافسازی انجام دهند و رفتارها و اقدامات خود را در عرصه عمل به مردم نشان دهند و اطلاعرسانی کنند، سبب میشد و میشود که آقای روحانی اینهمه صدمه نخورد و اعتماد عمومی برگردد.
او در ادامه تصریح میکند:
«یاران رئیسجمهور میتوانستند سینه خود را سپر مشکلات، کاستیها و کمبودها کنند نه آنکه تمامی این افراد خود را کنار بکشند و رئیسجمهور و معاون رئیسجمهور مورد هجمه و سیبل پاسخگویی اشتباهات موجود شوند!»
بروجردی همچنین اظهار کرده است: در شرایط فعلی تنها دولت در جایگاه پاسخگویی قرار گرفته اما تمامی ارکان نظام در شرایط فعلی نقش بسزایی دارند و باید پاسخگو باشند.[1]
*ماجرای مقصر نبودن اصلاحطلبان و در وهله بعد رئیسجمهور روحانی! در وضع موجود، تراژدی پر غصهای است که ستاد جریان سیاسی خاص قصد دارد به هر قیمتی ولو لگدکوب کردن منطق سیاست، آن را اثبات کند و در مشکلاتی که خود به دست خود پدید آورده، ژست بیطرفی بگیرد.
این در حالیست که منطق میگوید دولت و بیشتر از او اصلاحطلبان بایستی درباره نعل به نعل اوضاع موجود از مردم و نظام اسلامی عذرخواهی کنند و توضیح بدهند که چرا بر اثر برنامهها و راهبردهای آنان چنین مشکلاتی پدید آمده و مثلا چرا ارزش پول کشور تنها در طول 2 هفته، 80 درصد افت کرد؟
در اشاره به اظهارات بروجردی و اینکه یاران رئیسجمهور، خود را کنار کشیدهاند، میتوان اشاره کرد که قاعدتا یکی از این افراد شخص خانم بروجردی است که از تریبون رسمی روزنامه دولت فریاد میزند «اوضاع خوب نیست» و مردم «نگران و ناامیدند»!
و یا از این میگوید که جامعه ایرانی در خطر بیتفاوتی قرار گرفته است.[2]
در واقع بروجردی نه تنها هیچ دفاع مدلل و معقولی از دولت ندارد بلکه با قرار گرفتن در سمت معاندین دولت، مدام اصرار میکند که جامعه ناامید شده است!
پیگیریهای این خانم از درون دولت برای فکّ حصر فتنهگران نیز از دیگر رفتارهاییست که بروجردی طی ماههای اخیر از خود نشان داده است و هیچ اثری از حمایت از روحانی و جهانگیری هم در آنها نیست.[3]
جالب آنکه بنا به گفته مقامات ارشد دولت، پراکندن بذر ناامیدی، یک «خیانت بزرگ» است.
گفتنیست، اصلاحطلبان و رسانههای آنها پس از روی کار آمدن دولت دوازدهم، از آنجا که آهنگ «عبور از روحانی» کردهاند؛ با وقیحترین عبارات به ستاد دولت حمله کردهاند.
قبل از بروجردی، یکی از رسانههای اصلاحطلب نیز صحبتهای یک نماینده مجلس و یک نویسنده را منتشر کرد که طی آن، اعضای ستاد روحانی و یاران نزدیک او؛ «مجاهدان شنبه» و افرادی که «پرت» هستند، معرفی شده بودند.[4]
***
نقش «حجاب» در مشکلات کشور و نگرانیهای مردم!
«محمد نعیمیپور»، فعال اصلاحطلب و از نمایندگان مستعفی مجلس ششم در مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا گفته است:
سکوتی که طی ماههای گذشته از سوی مسئولان و جریانهای سیاسی مانند اصلاحطلبان به وجود آمد بر نگرانیها و سردرگمیهای مردم افزود.
به گفته او، در این شرایط بازهم رییس دولت اصلاحات پرچمدار شد اما معتقدم که این نوع بیانیهها و راهکارها تاثیرگذار است ولی کافی نیست. باید با مردم دقیق و صریح صحبت کرد و به مردم راه نشان داد. بحرانهای اقتصادی و بستههای ارائه شده از سوی دولت مورد بررسی قرار گیرد. در موضوعات اجتماعی مانند چالش حجاب اجباری اصلاحطلبان باید اظهار نظر کنند و راه حل ارائه کنند چرا که این سکوت و بیعملی اصلاحطلبان، آنها(مردم) را دچار مشکل میکند.[5]
*ما قضاوت درباره اظهارات نعیمیپور و اینکه راه رفع مشکلات و چیزی به نام نگرانی مردم؛ اظهار نظر اصلاحطلبان درباره «حجاب اجباری» است یا اصلاح رفتارهای دولت منتخب اصلاحطلبان؟! را به عهده مخاطبان محترم وامیگذاریم.
اظهارات او البته در حالیست که اصلاحطلبان و معاریف این جریان با رفتارهایی مثل حمایت تلویحی از حرکت غیر متمدنانه دختران خیابان انقلاب، مخالفت با امر به معروف و نهی از منکر، مخالفت با گشتهای ارشاد و رفتارهایی از این دست؛ بارها و بارها به مردم متدین ایران گفتهاند که نظرشان درباره حجاب و پوشش اسلامی چیست؟!
پیش از این، اصلاحطلبان شهیری مثل حسین مرعشی، محسن صفاییفراهانی و محمدجواد حجتی کرمانی راه رفع مشکلات کشور را «فکّ حصر» عنوان کرده بودند.[6]
برخی معتقدند این قبیل صحبتهای اصلاحطلبان نشان میدهد که آنها خود بهتر از هرکسی میدانند که بخش اعظمی از بحراننمایی آنها از مشکلات فعلی کشور، یک عملیات روانی بیشتر نیست.
***
تحرّکات تازه حجاریان درباره رهبری
«سعید حجاریان»، از تئوریسینهای اصلاحطلب مدتیست که در گفتهها و نوشتههای خود، تحرّکاتی را پیرامون جایگاه رهبری نظام آغاز کرده است.
او چندی پیش و در اوایل تیرماه طی اظهاراتی از این گفت که روش فعلی انتخاب رهبری عقلانی و حقوقی نیست![7]
حجاریان همچنین چند هفته قبل نیز طی یادداشتی در نشریه اندیشه پویا اینطور نوشت که مجلس باید به دنبال قانونی کردن منویات رهبری باشد!
نوشتهای که در مقدمه آن میخواندیم:
پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام و البته حسب مواردی دیگر که در گذشته رخ داده است، پرسشی در اذهان به وجود آمده و آن این که چرا از جامعه و دولتی ولایی فاصله گرفته ایم؟ یا اساسا چرا در قبال بعضی فرمایشهای رهبری غفلت و یا اهمال صورت میگیرد؟ در پاسخ به این پرسش و برای نیل به جامعه ولایی با خطابهها، مواعظ و توصیههایی مواجه هستیم، ولی باز هم به اعتقاد برخی به منزل مقصود نرسیدهایم. نگارنده بر آن است که میتوان ریشه این انحراف از معیار را در بعد تقنینی نظام جمهوری اسلامی جست؛ چرا که مجلس شورای اسلامی تاکنون برای تبدیل قول و فعل و تقریر رهبری به قانون تلاش نکرده است.
او همچنین نوشته بود:
یکی از مواردی که در بحث حاضر میتواند حاشیههایی به دنبال داشته باشد، گفتههای افراد و ارگانهایی است که منصوب رهبری هستند؛ و گفته میشود که حرف آنها حرف رهبری است؛ مانند آقایان جنتی، مؤمن، علم الهدی، روزنامه کیهان، نمایندگان ولی فقیه در استانها و... با سخنان این گروه نمیتوان بهسان سخنان شخص رهبری برخورد کرد. سخنان این گروه باید به صحن مجلس بیاید و مخالف و موافق درباره آن اظهارنظر کنند. چرا که قول منصوب رهبری عین قول رهبری نیست برای مثال زمانی که امام جمعه تهران امر و نهی غلاظ و شداد میکند، میبایست سخن ایشان توسط نمایندگان به مجلس بیاید و مخالف و موافق، مستند به قانون درباره آن اظهارنظر کنند و نهایتا آن را با رعایت جوانب به قانون تبدیل کنند.[8]
این یادداشت در حالی بود که حجاریان خود بهتر از همه میداند «ولایت مطلقه فقیه» امری فراقانونیست و لزوما گاهی در چارچوب قانونهای به تحریر آمده فعلی نمیگنجد...
*اینکه مقطع فعلی چه خصوصیاتی یافته که حجاریان نظریاتی شاذ و البته غیر معقول را پیرامون جایگاه رهبری نظام اسلامی مطرح کرده؛ مقولهایست که باید در آن تدقیق کرد.
پر واضح آنکه روش انتخاب رهبری نظام، عقلانیترین روش است و منطق و علم حقوق نیز جایگاه حقوقی آنرا به لحاظ نقش رأی مردم، شرایط رهبری و نظر خبرگان ملت تأیید میکند.
در مسئله قانونیسازی منویات رهبری در مجلس! نیز افکار عمومی بیشتر خاطره تلخ «ولایت فقیه در چارچوب قانون» را به خاطر میآورند که در عصر اصلاحات حتی از جانب رئیس دولت اصلاحات به زبان آورده میشد اما نه تنها با قانون و با مسئله ولایت فقیه تطابق نداشت بلکه به گواه مقام معظم رهبری، خود آنها اولین کسانی بودند که از رهبری نظام درخواست کردند، برخی مسائل را با استفاده از اختیارات فراقانون رهبری مرتفع سازند.
البته پر واضح است که ما قصد نیتخوانی نداریم و کارنامه نامطلوب چپها در جمهوری اسلامی به لحاظ فرم و محتوا نیز دلیلی بر عدم اجازه آنها برای تئوریپردازی نیست.
معالوصف اما ظهور یکباره حجاریان در عرصه نظریات مربوط به ولایت فقیه، تقرب زمانی نظریات ارائه شده، همزمانی ارائه این نظریات با مشکلاتی که دولت و اصلاحطلبان پدید آوردهاند و قرار داشتن کشور در نزدیکی افق 1400؛ تماماً موجب میشود که تردیدها و تأملاتی جدی در قبال این رفتارهای حجاریان که بیشتر نوعی طراحی به نظر میرسند تا تئوریپردازی و آزاداندیشی، بروز کند.
***
1_ http://www.armandaily.ir/fa/print/82801
2_ mshrgh.ir/879742
3_ http://www.jahannews.com/news/564393
4_ mshrgh.ir/810363
5_ http://www.irna.ir/fa/News/83004259
6_ mshrgh.ir/881266
7_ mshrgh.ir/867762
8_ farda.fr/003b4Y