به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری میزان، الکساندر کنیازف کارشناس سیاسی روس در یادداشتی که در اختیار خبرنگار خبرگزاری فارس قرار داد، به بررسی دلایل حذف احتمالی طالبان از لیست سازمانهای تروریستی روسیه پرداخته است.
در این یادداشت آمده است: تصمیم روسیه برای حذف طالبان از لیست سازمانهای تروریستی کشور هنوز رسما تائید نشده ولی با توجه به سیاست سالهای اخیر «مسکو» در مورد افغانستان تحقق چنین کاری را نمیتوان دور از ذهن دانست.
از نظر قانونی این اقدام میتواند با استفاده از دو مکانیسم انجام شود.
البته ترجیحا چنین یک اقدامی باید از طریق سازمان ملل متحد دنبال شود تا صرفا تصمیم یکجانبه روسیه تلقی نشود.
دیپلماسی روسیه در این رابطه میتواند روی دلایل متعدد همکاریهای نمایندگان و سازمانهای رسمی کشورهای عضو سازمان ملل متحد با طالبان از جمله آمریکا و چین به عنوان اعضای دائم شورای امنیت تاکید کند.
واضح است که طی سالهای زیاد تحریمهای سازمان ملل متحد علیه طالبان اجرا نشده و بسیاری از کشورهای فعال و تاثیرگذار در مسائل افغانستان با توجه به منافع سیاسی خود اقدام کردند.
در این رابطه میتوان به این مورد اشاره کرد که از ماه ژوئن سال جاری به این طرف نمایندگان وزارت امور خارجه آمریکا با دفتر طالبان در «دوحه» به طور مستقیم وارد مذاکرات شدند که قرار است دور جدید مذاکرات در ماه سپتامبر صورت گیرد.
در مذاکرات «تاشکند» که هفته پیش برگزار شد، ریاست هیئت طالبان را «شیر محمد عباس استانکزی» عهده دار بود که تحت تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار دارد.
بدون توجه به قطعنامههای 1267 (سال 1999) و 1333 (سال 2000) شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد اقدامات و فعالیتهای مقامات طالبان، استانکزی در سطح بالای دولتی در ازبکستان به حضور پذیرفته میشود.
چنانچه پیچیدگی روابط موجود میان آمریکا و روسیه در نظر گرفته شود، مشروعیت بخشیدن به طالبان از طریق تصمیم سازمان ملل متحد به طور سریع و موثر بعید خواهد بود.
یعنی این احتمال که چنین ابتکاری از جانب روسیه در ساختارهای سازمان ملل متحد مسدود شود، بسیار بالاست.
در شرایط کنونی که حقوق بین المللی به صورت انتخابی استفاده میشود، روسیه با توجه به وضعیت موجود سیاسی و احتمال عدم حمایت سریع سازمان ملل متحد از مشروعیت بخشیدن به طالبان، میتواند از مکانیسمهای دیگری استفاده کند که به لحاظ قانونی این مکانیسم تنها محدود به قلمرو روسیه خواهد بود.
روسیه در 14 فوریه سال 2003 طالبان را بر اساس حکم دادگاه عالی خود در لیست سازمانهای تروریستی و افراطی قرار داد.
از جمله در این حکم آمده است که طالبان یک جنبش افراطی است که با گروههای مسلح غیر قانونی فعال در قلمرو جمهوری چچن دارای ارتباط بوده و در فعالیت های خود از روش های ترور استفاده میکند.
استناد به موضوع عدم وجود فعالیتهای تروریستی طالبان که بتواند منافع و امنیت روسیه را تهدید کند، میتواند توجیه خروج طالبان از لیست یاد شده شود.
گرچه در برخی از کشورهای اعضای سازمان ملل متحد سازمانهای تروریستی و جدایی طلبی نظیر «مجلس شورای عالی نظامی اتحاد نیروهای مجاهدین قفقاز»، «کنگره اقوام اچکریا و داغستان» تروریست شناخته نمیشوند.
این یک پارادوکس است ولی واقعیت وضعیت موجود سیاسی و حقوقی روابط بین الملل میباشد که آن را باید در نظر گرفت و در جهت منافع خود استفاده کرد.
به ویژه اینکه در پایان سال 2015 دومای دولتی (مجلس سفلی) روسیه قانونی را به تصویب رساند که ارجحیت حقوق بین الملل بر قوانین داخلی فقط با رضایت دادگاه قانون اساسی این کشور امکان پذیر میباشد.
بدیهی است که چنین رضایتی به راحتی میتواند با در نظر گرفتن منافع سیاست خارجی روسیه حاصل شود.
تصمیم حذف طالبان از لیست سازمانهای تروریستی روسیه روی کدام منافع سیاسی میتواند اتخاذ شود؟
روشن است که مذاکرات یا رایزنیهای مسکو برای صلح افغانستان به دلیل مقاومت آمریکا و همچنین «کابل» که تحت مدیریت «واشنگتن» اقدام میکند، در حال حاضر به بن بست رسیده البته برخی از اشتباهات طرف روسی در رابطه با مذاکرات با طالبان نیز تاثیر خود را روی این موضوع گذاشته است.
در حال حاضر ابتکارات مربوط به مذاکرات صلح افغانستان به طور کامل در انحصار آمریکا و متحدان تحت کنترلش در منطقه (قبل از همه ازبکستان) میباشد.
روسیه، ایران، چین و از بسیاری جهات پاکستان تقریبا در رابطه به این موضوع در انزوا قرار گرفتند.
به رسمیت شناختن طالبان به عنوان یک بازیگر سیاسی مشروع برای مسکو امکان و فرصتهای مشخصی جهت تاثیرگذاری روی تحولات افغانستان فراهم خواهد کرد اما برای دستیابی دیپلماسی روسیه به موفقیتهای قابل توجهی در این زمینه، لازم است تا به مذاکرات صلح افغانستان حداقل چین، ایران، پاکستان و همچنین کشورهای آسیای مرکزی جلب شوند.
اشتباه دیگری که در رابطه با دور قبلی مذاکرات مسکو به نظر رسید عدم حضور نیروهای سیاسی غیر پشتون بود.
این موضوع باعث واکنشهای منفی بسیار شدید در میان این بخش از جامعه افغان شد.
به نظر میرسد که اکنون آمریکا و ازبکستان هم دارند این اشتباه را تکرار میکنند.
این نکته را باید مد نظر داشت که نیروهای سیاسی غیر پشتون افغانستان دارای پتانسیل فوق العاده مهم (از جمله پتانسیل نظامی) بوده و بدون لحاظ کردن منافع آنها هیچ روند مذاکراتی به موفقیت دست نخواهد یافت.
البته ناهمگونی گروههای طالبان را نیز باید در نظر گرفت زیرا طالبان یک جنبش عمودی سازمان یافته و دارای ساختار دقیق نمیباشد.
از اینجاست که همیشه این مشکل بروز میکند که چه کسی یا گروهی میتواند نماینده مشروع و موثر از سوی کل طالبان باشد.
به این دلیل هر نوع مذاکراتی با طالبان میتواند توسط نیروهای سیاسی افغانستان یا بازیگران خارجی مورد سوال قرار گیرد.
/