ماهان شبکه ایرانیان

درباره عباس کیارستمی و اهمیت آن/ قدرت رهبری کننده ی یک نگاه پیشرو : در سکوت گویا

مدتهاست که دوست عزیزم محسن آزرم ، دوست دارد کتابی درباره سینما ، و اخیراً سینمای کیارستمی ، ولو مجموعه مقاله های منتشر شده ام را برای نشر چشمه در اختیارشان بگذارم

درباره عباس کیارستمی و اهمیت آن/ قدرت رهبری کننده ی یک نگاه پیشرو : در سکوت گویا

سینماسینما، احمد میراحسان:

مدتهاست که دوست عزیزم محسن آزرم ، دوست دارد کتابی درباره سینما ، و اخیراً سینمای کیارستمی ، ولو مجموعه مقاله های منتشر شده ام را برای نشر چشمه در اختیارشان بگذارم . آدم کلبی مذهبی مثل من، که با ساختن  یک مستند یا نوشتن یک مقاله ، لذت دیگری برایش نمی ماند و حتی حوصله پاکنویس  مطالب اش را برای چاپ یا فرستادن فیلم مستندش را به این جشنواره و آن جشنواره ندارد، برایش کاری شاق تر از دوباره نویسی یک متن  نیست و هر بار ترجیح می دهد متن تازه ای بنویسد . و بهرو آن کار  پر زحمت ( گردآوری مطالب چاپ شده و آماده کردن شان برای انتشار یک مجموعه) را رها کرده ام  و شرمنده محسن مانده ام تا اینکه ماه پیش ، دوستان روزنامه سازندگی و تجربه مقاله هایی تازه برای ویژه نامه های کیارستمی خواستند . آن فرصتی بود، برای یادآوری مقاله هایی که درباره کیارستمی منتشر کرده ام و مفاهیمی که کوشیده ام مطرح کنم تا وجوه ژرف تر زیبایی شناختی و فکری و دیدگاهی کیارستمی را به گفتگویی نو بدل سازیم .

بگذاریم که فاصله پر نشدنی جهانی پیشروی کیارستمی و سطح وامانده ی نقد همواره به دیرفهمی هایی درباره آن متن ها ختم شده و مجال های مهم تأویل از دست رفت .. اما در یک جا گرد آمدن عناوین  و مفاهیمی که به آنها پرداخته ام خود بدل به گسترده ای از نمایش گستردگی وجوه سینمای کیارستمی شده و برای همین در من تمایلی برای انتشار آن بیدار شد . من بسیار متاسفم که نگاه سطحی حتی به دوستان منتقد نامورم اجازه نداد تا سالها عمق سخنانم را با تعمق و تفکر اطلاعات و آگاهی  کامل تر و دقیق تری دنبال کنند و کار تحریف حرفهایم درباره جهان دیونیزیک – آپولونی متناقض نمای کیارسمی یا مفهوم تحریف شده ی وحشت آفرینی در ژانر وحشت با چنان کژفهمی ، واروگویی و سطحی کردنی توأم  شد که جز غرض های کودکانه و اصرار در پیشداوری ، محتملاً هیچ بستگی دیگر نمی توانست به چنین سوء فهم و هیاهوهای متکبرانه و پوچ و فضل فروشی های بی ارزشی منجر شود که بیش از پیش نشان درک نشده باقی ماندن جهان یکی از مهمترین فیلمسازان آوانگارد جهان در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم بوده است .

بهر رو امروز، پس از مرگ کیارستمی نمردنی ، اشتباق تازه ای به کتاب نویسی درباره او پیدا شده  که همین را باید فرصتی برای تفکری دیگر درباره ارزش های نوی هنر او بشمار آورد.

ذکر مفاهیم و برشمردن عناوین مقالات منتشر شده ام درباره هنر کیارستمی صرفاً برای یادآوری حجم فراوان تلاشهای نظری من در راه شناخت این جریان نوی سینمایی در جهان و قدرشناسی ساده ای پس از مرگ او نیست  . بلکه تذکری برای گستره ای باز ، برای اندیشیدن ،و رها از پیروی و رونویسی های رایج است.

البته انکار نمی کنم که تا جایی که به قدر دانستن مردم و تأثیرشان ربط داشت ، دروغی در آن گرامی داشت ها نبود و این احساسات حتی برای کیارستمی در بسترش در آخرین روزهای قبل از پرواز به پاریس باورنکردنی بود و او را ممنون می کرد . دارم فراتر از یک خودشیفتگی و خودخواهی ساده ، با روشنایی نیمروزی به این پرسش فکر می کنم آیا صرفاً به سبب عقب ماندگی نقد و فضاهای گفتمانی در سینمای ایران بود که آنهمه تلاش برای درک این سینما از سویی با سکوت منتقدان روبرو شد؟ پیرامون و دلایلی که درباره یکّه بودن سبک کیارستمی و برهان اهمیت فراموش نشدنی آن منتشر کرده ام و هنوز جا دارد درباره همین ها بسیار پژوهش و تفکر و گفتگوها رخ دهد . دارم می کنم فهرستی از مفاهیم مشخص درباره ارزش جهانی و آتی این سینما گرد آورم . می خواهم بیاد آورم درباره کیارستمی  چه وجوه نو و تازه ای را در تعالاتم واکاوی کرده ام یا در مقالات نوشته و منتشر نشده ام چه ها ثبت کرده ام ، تا نوشتن را تلف نکنم و از فرصت و حوصله مکتوب کردن ، بهره بگیرم و حرفهای تازه تر و کشف ها و انکشاف های ناگفته و ننوشته ام را بنویسم.

ایده ها و مقالاتی  که در گزارش فیلم، سینمای نو ، فصلنامه فارابی سینما و ادبیات فیلمنگار، صنعت سینما  پگاه « سینما – حقیقت » از مجله فیلم، فیلم و سینما  – ایرانشهر – اعتماد شرق ، اعتماد ملی کارگزاران جامعه گیلان امروز- کادح – وقایع اتفاقیه – کتاب هفته – حیات نو – یاس نو  و .. درباره هنر کیارستمی منتشر کرده ام درباره کیارستمی این هاست :

– روابط بینامتنی در آثار کیارستمی – سینما ، شعر ، عکس ، دیگر توارت ، چیدمان ……

– رویش روایت بر متن استناد

– روابط بینامتنی در آثار کیارستمی – سینما ، شعر ، عکس ، دیگر توارت ، چیدمان ……

– رویش روایت بر متن استناد

– درخت شرقی ، آسمان خراش غربی

– آیا سینمای کیارستمی هوادارانش  را وادار می کند از فیلم هایش تعریف کنند ؟

-هستی شناسی سینمای نوین ایران

– نگفتن  و غیاب

– زیگورات طعم گیلاس و غار افسیس

– سینمای کیارستمی ، سیستمی برای تحریک گفتگو و تفکر

– مابعدالطبیعه ی عکس های کیارستمی

– قرائت پسامدرن

– سینمای کیارستمی و انقلاب دیجیتالی

– یک سیستم روایی غیر دراماتیک در سینمای ایران (شیرین و تجربه ی پسامدرنیسم  ایرانی )

– جنبش درک شاپ ها و کارگردانی مستند

– لایه های ضمنی در سینمای کیارستمی

– بیست سال زندگی – بیست سال کیارستمی

– عدم قطعیت در سینمای کیارستمی

– مستندهای کیارستمی و فضای شهری

– ساختاری آزادی گرا و سبکی فراخواننده به عقلانیت اندیشیدن

– Ready Made ( حاضر آماده )

– آینه های دوگانه

– شالوده فلسفی سینمای رویکرد گرای کیارستمی

– جهانی آپولونی دیونیزیک

– حذف یا حضور تازه مولف

– دوربین دیجیتال همچون امر ساختاری

– دگرگونی ساختار سینما در روایت دوربین دیجیتال

– شیوه ی متفاوت ایجاد انتظار و جذابیت در رویکرد گرایی کیارستمی

-ده ی من

-طلیعه یک رستاخیز زیبایی شناختی

-سینمای نو و واپس ماندگی نقد فیلم

-مفهوم نویی شاعرانگی در سینمای کیارستمی

-سنت  تفکر و زیبایی شناسی نو در سینمای کیارستمی

– حرکات خیامی ، یک سینما

– نوشتن با دوربین

-ورک شاپ کیارستمی و پایان درست یک مناقشه

– عرفان گرایی یا ساختار زدایی عرفان

– فریاد کیارستمی

– قرائت خلاء (سازماندهی فضاهای خالی )

– هایکو و ضد هایکری شعر کیارستمی

– سرخپوست بی خطر 0 کیارستمی و شهید تالث و دفاع منتقدان از شهید تالث چون سرخ پوستی مرده)

– انگیزه های ساختاری و هنری در سینمای کیارستمی

-ما هیچ ، مانگاه

-جهان با کیارستمی

-نگاه نو فرمالیستی و آشنا زدایی ی سینمای کیارستمی

-قواعد نوی سینمای کیا رستمی

-کیارستمی حافظ – (رابطه بینامتنی  و روش سهل ممتنع حافظ کیارستمی )

-جن بو داده ی سینمای کیارستمی

-یک راه روایت نو در سینمای ایران و جهان – رویکردگرایی

-وقتی سینما همه چیز را تغییر می دهد

-خوانش  مولانا از سوی عباس کیارستمی

-ایدئولوژی و فرم در سینما

-تغییر مضمون کنجکاوی

سینمای کیارستمی سبکی فردی، جمعی یا یک مکتب نو

-سینمای کیارستمی مد شده است ؟

-پوپولیسم داستانگو علیه آوانگاردیسم روایتی دیگر

-تولید عظیم ، سینمای کوچک

-نگاه

– فقر تقد (درباره شیرین کیارستمی )

– مساله یا مشکلی بنام کیارستمی

– یک آوانگارد ضد آوانگاردیسم

– خوانش پسامدرنیستی شعر کلاسیک

– نقد مرده است ، زنده باد مکالمه ( کیارستمی )

-درباره همراه باد

-دریدن نقاب

-کیارستمی ، برسون، یک بازی

-سیاست کیارستمی  و کیارستمی سیاست

-گسست داستان در سینمای ایران

-گسست فرهنگ از مکان

-حاشیه ی متن

-سوق طبیعی : نیما  و کیارستمی ( معنای ژرف رویکرد به طبیعت و زندگی و هنر )

-سینمایی آزادی گرا در ساختار

-رویکرد گرایی، سبک سینمای کیارستمی

-میراث های هنر ایرانی و سینمای کیارستمی

-گفتن با نگفتن

-درباره فیلم های کیارستمی برای کودکان

-نقد و بررسی فیلم های نان و کوچه ، زنگ تفریح ، تجربه ، لباس عروسی ، مسافر ، قضیه شکل اول و شکل دوم ، همشهری  بهداشت دهان ، روسی ها ، کلوزآپ ، خانه دوست کجاست ، مشق شب زندگی و دیگر هیچ، زیر درختان  زیتون ، طعم گیلاس باد ما را با خود خواهد برد، آب را آفریقا – تعزیه ،  پنج ، ده – شیرین کپی برابر اصل، 24 فریم  .

 

-مکالمه سینمای کیارستمی با ادبیات کلاسیک ایران و نو

-کیارستمی و فروغ فرخزاد

-سوء تفاهم درباره خوانش کیارستمی از عرفان

عرفان طبیعت گرا یا پرسش از عرفان و در زمین جستن امر آسمانی

– نقش اوضاع انقلابی در  سینمای کیارستمی و سبک رویکردگرایی (تاثیر وضعیت اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی )

-ویژگی روایت گری کیارستمی

-نقش سفر همچون یک ساختار ، همچون یک زندگی در سینمای کیارستمی

-عقلانیت و پرسش از عقلانیت در سینمای کیارستمی

-صدا در سینمای رویکرد گرای کیارستمی

-معنای فیلم برداری در سبک کیارستمی  و عبور از اکروبات های دراماتیک دوربین

-تعریف نابازیگری در سینمای کیارستمی و شالوده ی وجودی آن

-ناکارآمدی اصول تدوین هیجان افزا در سبک کیارستمی

-معنای شاعرانگی در سینمای رویکردگرا

-جاده ی سینمای کیارستمی

-دعوت به خرد و بلوغ و پرسش دوران بلوغ یک ملت

-فضیلت تردید کردن

-چند صدایی گری در سینما کیارستمی

-تمایز پایان باز و ناتمامیت

-نقش فضاهای ساخته نشده در سینمای کیارستمی

-آیا کارگردانی بمثابه آرنجمنت است در سبک کیارستمی ؟

-ادغام مستند و داستانگویی در سینمای کیارستمی

-سرریز و اقعیت زندگی در واقعیت فیلم

***

ذکر عناوین مقالات منتشر نشده فایده ای برای کسی ندارد . تنها بگویم  خودگاه متاسف می شوم چرا هنوز آنها را منتشر نکرده ام . از سرکاهلی و ناممکنی ی دوباره نویسی ، چه مفاهیم قابل گفتگویی درباره مفهوم طبیعت در سینمای کیارستمی ،نگرش اجتماعی کیارستمی ، ساختارهای ویژه و ابداعات ساختی و روایی او، زمان و مکان ادغام شده ی واقعیت و مجاز ، جهان نگری متفاوت واقعگرایی کیارستمی با جهان بینی سینمای تئورئالیسم و.. ناخوانده مانده است .

***

اما موضوعات تازه تری که به آن ها فکر می کنم و خوب است بدل به گفتگوی نو شود ، اندیشیدن به این پرسش هاست :

-چرا سینمای کیارستمی در ایران و نقد ایرانی درست فهم نشد .

-چرا سینمای کیارستمی برای جهان مهم است ؟

-زبان اصالتی که بعد از مرگ او کشف می شود و اصالت زبان سینمای کیارستمی و مانایی آن را گواهی  می‌دهد ، چه ویژگی هایی دارد ؟

-معنای مستقل بودن سینما و سینما گری به نام کیارستمی چیست؟

در جهان کنونی ؟ (مستقل از قدرتها ، مستقل از جریان های سیاسی و ایدئولوژیک مستقل از تقلید هنری )

-طبیعت گرایی دیویی با رویکردگرایی کیارستمی چه نسبتی دارد ؟

– چرا گرامی داشت های جهانی کیارستمی ، تناولی ، فرشچیان زنده رودی به درج به حافظ و مولوی و خیام و سعدی شبیه است و با جایزه های جشنواره به سینما گرانی که فیلم هایشان فقط ابتکاری در فیلمسازی ، جهان است و فقط با نظم گفتار قدرت سلطه جوی جهانی تناسب دارد ،همسان نیست ؟

-چرا سینمای کیارستمی با تأخیر ، اندیشیده می شود ؟

-معنای بدو نیک  جنبش کتاب نویسی درباره کیارستمی و ردّ آن در کنش ، فرهنگی  ما چیست ؟

حالا برگردیم  به اصل موضوع  و حرف زدن درباره ی :

«قدرت رهبری کننده یک نگاه  پیشرو»

رد و تأثیر سینمای کیارستمی بر سینمای جهان و ایران

شاید نگاه کردن به جهان کیارستمی و نگاه کردن به نگاه او از منظر یک پدیده دارای کارکرد اجتماعی ، دورترین نکته ای باشد که در تفکر به سینمای کیارستمی  بتوان تصورش کرد .  با اینهمه چه در پایان  دهه چهل و چه امروز به، نگاه بردبار و موقر کیارستمی که از دگماتیزم و سطحی نگری مبرّی است و با داوری های قطعی و احساساتی و جریان های همه گیر میانه بماند ای ندارد ، درسهای پیشرویی برای فهم عادلانه تر بحران های در دل نهفته دارد . بدون تردید، تأمل و ژرف نگری نسبت به نگاه  کیارستمی (و حتی مطالعه دقیق مصاحبه و نوشته هایش ) درون آثار سینمایی و ادبی و شیوه هنر آفرینی  و تولید آثار متعدد فیلمیک، عکاسانه و شعری و  دادستانی اش و حتی نحوه زیست او – در جهان  بودن و تنها بودن – ، جملگی مار ا به  یک حقیقت متفرد و معرفت آمیز و باطنی هدایت می کند ، چیزی که برای افراد سطحی ، باور نکردنی و فهم ناپذیرو در نتیجه اغراق آلود  به نظر می رسد . اما برای فیلسوفی مثل ژان لوک نانسی یا فیلم سازی مثل کورو ساو تحسین انگیز است و آدم های سطحی نمی دانند این قدرت رهبری کننده یک هنر و سینما و تفکر کیارستمی در بردازنده وجوه غنی و نامکشوفی است که سال به سال بیشتر موضوع گفتگوهای تازه و انکشاف  نو خواهد شد .

مثلاً وقتی می گوییم نگاه عباس کیارستمی دهه ها جلوتر از تجربه روشنفکر ایرانی و تجربه تفکر اجتماعی بود و آفاقی از ادراک واقعیت هامان و مهم تر از آن روش نگاه کردن به واقعیت و نگاه کردن به نگاه و اندیشیدن به خود و دیگری را پیشنهاد می کرد که بی بدیل بود و پیشتر و بود ، واقعاً داریم به چه چیز اشاره می کنیم ؟

صرفاً آیا منظور ما آن است که مثلاً زمانی که هنوز در جامعه ما تئوری قطعیت ستیزی ، رواج نداشت، او عملاً نگاهی نا حتمیت گرا داشت ؟ آیا مقصود ما آن است که ایده هایی زیبایی شناسانه در سینما و ساختار دهی فیلم و فرم فیلم داشت که سالها و سالها بعد دانسته شد و او بنیان گذارش بود ؟ یا هدف ما فراروی او از تلقی جزم ایدئولوژیکی چپ و راست در زمان خود است ؟ یا حتی رها کردن کلان روایت های مد روز، و نیز توانایی نگاه انتقادی به آنچه سیطره داشت اعم از مشی چریکی و دیکتاتوری پرولتاری ولنینسم تا آوانگاردیسم وارداتی و مدرنیسم رادیکال بی ربط به تجربه زنده ی زندگی ما ؟

بلکه منظورما آن است او درکی نو از سرچشمه آفرینش هنری داشت که منجر به تحول در ساختار فیلم سازی شد ؟ مثل نیما ؟ شاید منظور آن است که کیارستمی گردآورنده ی وجوه مثبت و پیشرو تفکر مستقل و متکی بر پراتیک ایرانی بود و توانسته بود خود و نگاه خود را از وجوه منفی باورهای مد روز تقلیدی دیگران با اتکاء به قدرت وسعت دید و با نیروی برخورد انتقادی و عقلابی ، بپیراید و به نگاه کردن  منحصر به فردش ژرفا بخشد . یعنی وقتی ما به نگاه او دقیق می شویم ، همواره تمایزی جدی در آنجا می یابیم که در وهله اول شباهتش دریافت می شد ، چه در مقایسه با نگاه نیچه یا دیولی، خیام یا حافظ ، کانت یا بودا ، … تمایزی درون شباهت . مثلاً شباهت به حکمت کهن یا عقلانیت مدرن ، شکاکیت پسامدرن ، ساختار گرایی یا ساختار زدایی یا تمایز با لیبرالیسم یا سوسیالیسم . انقلابیگری با اصلاح خواهی و مسلماً درباره هر یک از این پدیده ها ، می توان به وجوهی اشاره کرد که نقاط مشترکی را یافت حتی در خصوص آدم های معاصر هم تمایزاتی در آنجا که شباهت هایی است چه در سنجش با افق نیما یا هدایت ، گلستان  یا آل احمد ، وجود دارد سپهری یا فروغ ، آدمیت یا نصر شایگان یا و هر تمایز دور  و نزدیک با هر آدم ناموری که در زمان خود حرفی داشتند و حرف کیارستمی مثلاً از آنها ژرف تر بود و … حقیقت اما فراتر از این شباهت و تمایزات ، ما را ، مجدداً واکاوی های تازه ای دعوت می کند .

***

مرور مفاهیم و عناوینی که طی سی سال نقد و مکالمه ای با سینمای کیارستمی  شکل گرفت  ، این فایده را دارد که به همه ما گوشزد می کند ، سینمای کیارستمی هنوز عرصه وسیعی از بررسی ها و پژوهش های مبتکرانه با  شالوده نظری امروزی را می طلبد و اگر مخاطب هوشمند و متفکر این آثار توانش را داشته باشد  از این غواصی گوهرهای درخشان و مکاشفه های بس تازه ای را می تواند به کف آورد به جهان  ارائه دهد زیرا آثار ماندگار هنر انسان ، به گفتگوهای مدام و بی پایان دامن تواند زد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان