ماهان شبکه ایرانیان

بررسی فیلم The Hunt: فیلمی تأثیرگذار با بازی به‌یادماندنی مدس میکلسن

مانند بسیاری از کارگردانانی که در آثار اولیه خود به موفقیت زیادی می‌رسند، توماس وینتربرگ Thomas Vinterberg نیز پس از موفقیت فیلم اول خود در سال 1998، مسیر همواری را طی نکرد. با وجود انتقادات ازنظر من بی‌جا، به فیلم‌های او، برای مثال فیلم «وندی عزیز» Dear Wendy که یکی از فیلم‌های موردعلاقه‌ من است، روشن است که این کارگردان نتوانسته استعداد ذاتی خود را که در فیلم موفق سال 1998‌اش، «جشن» The Celebration، نشان داده بود، در آثار بعدی‌اش بار دیگر به نمایش بگذارد. «جشن» نه‌تنها نقطه ورود وینتربرگ به دنیای هنر بود، بلکه آغازکننده جنبشی هنری به نام  دگما Dogme بود و هیچ فیلمی نمی‌توانست نماینده بهتری برای این جنبش باشد.
«شکار» The Hunt، با داستانی در مورد از بین رفتن روابط به دلیل اتهامات آزار جنسی، بار دیگر به حال‌وهوای فیلم اول برگشته است؛ اما در این اثر وینتربرگ خود را از قیدوبندهای Dogme رها کرد، به همین‌ دلیل، «شکار» با داشتن سبکی کلاسیک و کارگردانی عالی و فیلم‌برداری زیبای خود، اثری ارزشمندتر از «جشن» است. اگر نگرانید که این فیلم دیگر آن حس همدردی را در شما برنمی‌انگیزد، خیالتان را راحت می‌کنم: «شکار» یکی از زیباترین فیلم‌های پرتنش و درگیر کننده‌ای است که دیده‌اید. بیننده می‌تواند به‌راحتی خود را در موقعیت وحشتناکی که شخصیت اصلی در آن قرار گرفته است، تصور کند. بعد از تمام شدن فیلم در سینما وقتی به اطرافم نگاه کردم، همه دستان خود را روبه‌روی صورتشان گرفته بودند، انگار فیلم ترسناکی را تماشا کرده‌اند، البته من هم همین حس را داشتم.
لوکاس (با بازی برنده بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن، مدس میکلسن Mads Mikkelsen) معلمی است که به دلیل تعطیل شدن مدرسه‌اش، در مهدکودکی مشغول به کار شده است. بچه‌ها عاشق او هستند و او دوستان نزدیکی نیز دارد. لوکاس از همسرش جدا شده است، اما امیدوار است پسرش تصمیم بگیرد با او زندگی کند. با یکی از همکارانش وارد رابطه می‌شود. لوکاس مرد خوب و نجیبی است؛ اما یکی از بچه‌های مهدکودک، به دلیل این‌که لوکاس به ابراز علاقه او جوابی نمی‌دهد، او را به آزار جنسی متهم می‌کند و زندگی لوکاس از هم می‌پاشد. از آن بدتر این است که این کودک، دختر بهترین دوستش است و از آن‌هم بدتر این است که کم‌کم بچه‌های دیگر نیز آزارهای جنسی دیگر لوکاس را «به یاد می‌آورند».از ابتدای داستان، ما از بی‌گناهی لوکاس باخبریم و به همین دلیل همراه با او دردها و آزارها را تحمل می‌کنیم. دردهای او، بی‌اعتبار شدنش، فاصله گرفتن دوستانش از او و فاصله گرفتن خودش از جامعه را حس می‌کنیم. یکی از نقدهایی که به این فیلم وارد است، در مورد عکس‌العمل لوکاس به این اتفاقات است، چراکه در زندگی واقعی اگر چنین اتفاقی برای کسی بیفتد، حتماً برای خود وکیلی می‌گیرد و یا از آن شهر می‌رود؛ اما صادقانه بگویم، ازنظر من اصلاً نکته منفی‌ای نیست. لحظه‌به‌لحظه بازی میکلسن تأثیرگذار و باورپذیر است، لوکاس مردی صادق است که رازی را از کسی پنهان نکرده است، اما می‌فهمد که صداقت و بی‌گناهی برای دفاع کردن از خود کافی نیست.
یکی دیگر از نقدهایی که به این فیلم وارد شده است این است که آیا ممکن است تخیلات یک کودک عصبانی به‌سرعت بین بچه‌های دیگر پخش شود و این اتهام به حدی بزرگ و جدی شود که مردم در تلاش برای گرفتن انتقام بربیایند؟ اما به نظر من تصویری که از مردم عصبانی شهر به نمایش گذاشته شد، تصویری کاملاً باورکردنی بود، مانند محاکمات جادوگری در سیلم که واقعاً اتفاق افتاده است.
آنیکا ودرکوپ Annika Wedderkopp در نقش دختر کوچولویی که آغازکننده این ماجراها بود، بازی فوق‌العاده‌ای از خود به نمایش گذاشته است. شخصیت کلارایی که او به تصویر کشیده است، معصوم و مکار، بامزه و خودخواه، مهربان اما فریب‌کار است. شخصیت او، شخصیتی است که کم‌تر در قالب شخصیت یک کودک در فیلم‌ها ببینیم و او با بازی عالی خود این شخصیت را بسیار باورپذیر کرده است.
بدون لو دادن پایان فیلم، باید گفت صحنه پایانی که هم حسی متضاد و هم حسی قاطع از این‌که گاهی بعضی از اتفاقات را نمی‌توان جبران کرد و به عقب برگشت، دارد را می‌توان پایانی برای صحنه‌های ناراحت‌کننده و معذب کننده زیادی دانست؛ و اگر این فیلم، فیلمی قوی و زیرکانه‌ای نبود، نمی‌توانست نظر تماشاچی را جلب کند. «شکار» به‌اندازه‌ای صمیمیت و انسانیت را از درون داستان تلخ خود نشان می‌دهد که آن را به فیلمی جذاب و نه فیلمی افسرده کننده، تبدیل کرده است. برای کسانی که به عدالت اعتقاد دارند، «شکار» فیلمی پر از استرس و عصبانی کننده و درعین‌حال بسیار تأثیرگذار است. «شکار» نه‌تنها نشانی از بازگشت وینتربرگ بااستعداد است، بلکه نمایش دیگری از بازی فوق‌العاده میکلسن است. حتماً این فیلم را ببینید، حتی اگر به خاطر بحث‌های جذاب بعد از آن‌هم که شده، آن را ببینید.
این مطلب از نوشته جسیکا کیانگ Jessica Kiang در سایت ایندی‌وایر IndieWire برگرفته شده است.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان