خبرگزاری مهر، گروه سیاست، مهدی رمضانی: سادهزیستی و زندگیِ به دور از تجمل و اشرافیگری مسئولان یکی از مهمترین آرمانهای انقلاب اسلامی است که همواره در رهنمودهای امامین انقلاب مطرح بوده است. دهه 60 و سالهای اولیهی پیروزی انقلاب اسلامی، زندگی مسئولانی که «شیفتگان خدمت بودند نه تشنگان قدرت» در اوج سادهزیستی بود.
در نگاهی به سبک زندگی رئیسجمهور شهید، محمدعلی رجایی بسیاری از این ویژگیهای شاخص را میتوان مشاهده کرد. ویژگیهایی که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بارها و بارها از آن تقدیر و از شخصیت شهید رجایی تجلیل کردند. در واقع امام خمینی بر مبنای یک نگاه عمیقِ دینی و راهبردی، سبک زندگی مسئولان را در تصمیمگیریها و موضعگیریهای آنها در فضای سیاسی و اجتماعی مؤثر میدانند؛ آنجا که در 7 شهریور 1361 با اشاره به فیلمی که از خانهی ساده شهید رجایی تهیه و از تلویزیون پخش شده بود فرمودند: «وقتی بنا شد که یک نفر رئیسجمهور شده یا یک نفر نخستوزیر است، آقا منزلش آنطوری است و وضع عادیاش اینطوری است، این دیگر نمیشود که از یک قدرت بزرگی بترسد. برای چه بترسد؟ این را که از او نمیگیرند. آن باید بترسد که میخواهد چپاول کند و میخواهد یک حکومت کذایی بکند، آن باید بترسد. اما رجایی -خدا رحمتش کند- و امثال اینها و باهنر و اینهایی که ما از دست دادیم، که این طور نبودند که زندگیشان جوری باشد که مبادا یک وقتی از دست ما برود؛ خاضع بشوند پیش دیگران و برای اینکه زندگی را بیشترش بکنند زورگویی کنند به مردم».
علاوه بر این، امام خمینی وجه ممیزه مسئولان نظام اسلامی از رژیم طاغوتی را سادهزیستی آن ها بیان میکنند. ایشان در 27 بهمن 1359، به زندگی ساده شهید رجایی به عنوان نخستوزیر، اشاره کرده و متذکر شدند: «آیا زندگی آقای رجایی و سایر وزرا از قبیل وزیر کشور و دیگران، نظیر زندگی اَزهاریها و شریفامامیها و بختیارهاست؟...شما بروید زندگی همین آقای نخستوزیر و همان وزرایی که در خدمت هستند و مشغول زحمت هستند برای ملت، بروید زندگیهای آن ها را ببینید؛ و بروید زندگیهایی که آن ها داشتند در سابق ببینید. اعمال اینها را ببینید؛ و اعمال آن هایی که سابق متصدیِ امر بودند ببینید. ببینید که جمهوری اسلامی همان رژیم شاهنشاهی است، یا نه. این با آن زمین تا آسمان فرق دارد».
این بیانات امام در تقدیر از سبک زندگیِ به دور از تجمل شهید رجایی نشان از واقعیتی میداد که برآمده از شخصیت متدین، مبارز و انقلابی شهید رجایی بود، چنانکه اسناد و خاطرات بسیاری از دههی شصت به این امر شهادت میدهد. در سندی به گزارش پلیس تهران در 6 شهریور 1359 آمده است: «برابر اطلاع روز 59.6.5 آقای رجائی نخستوزیر گویا با یک موتورسیکلت به منزل یکی از بستگانش واقع در خیابان البرز جنب مسجد همت آبادی پلاک 28 رفته و بلافاصله مأمورین کلانتری 12 اطلاع سپس ایشان را به مجلس اسکورت میکنند».
همچنین اهمیت این مسئله برای رئیسجمهورِ وقت به قدری بود که در صحبتهای متعدد خود به آن اشاره کند. شهید رجایی با اشاره به سفر خود به مشهد در دوران نخستوزیری میگوید: «یادم هست در یکی از اولین سفرهایی که در دوران نخستوزیری رفتم مشهد، آنجا برای مردم در صحن سخنرانی کردم و شدید دربارهی اینکه ما مدافع مستضعفین هستیم و حرف زدم. ظهر بود، بعد برگشتم و رفتم داخل مهمانسرا. سفره پهن کرده بودند که ناهار بخورند. وقتی آنجا پای سفره نشستم دیدم که پلو و خورشت و نوشابه و میوه و ماست و انواع خوراکیها در سفره است. آنجا از خودم پرسیدم آیا تو آنچه که به مردم میگفتی راست میگفتی؟ این بود که اصرار کردم سفره را از رنگینبودن بیاورند بیرون. حقیقت این است که الان که ما سِمَت و پست داریم، چون میرویم با مردم صحبت میکنیم که انشاءالله درست میشود و اگر ندارید صبر کنید و طاقت بیاورید، این درست نیست که خودمان کمتر از بقیه طاقت داشته باشیم».
علاقه به این سبک زندگی در خانواده شهید رجایی نیز به چشم میخورد. محمدعلی رجایی سادهزیستی خانوادهاش را اینچنین روایت میکند: «امسال محافظین ما یک کولر آوردند به خانهی ما و اصرار کردند که این کولر را نصب کنید. اما خوشبختانه بچهها [اعضای خانواده] تحمل کردند و گفتند که در نبود کولر تحمل میکنیم. حالا امیدوارم که ما این شیوه را بتوانیم ادامه بدهیم و اگر یک وقتی از پا درآمدیم و به جای کولر آبی از کولر گازی استفاده کردیم دیگر آن چیزی است که باید ما خودمان جوابگو باشیم».
او از جمله مسئولینی بود که تغییر مقام و منصب، در روحیه و شخصیت او تأثیرگذار نبود. یکی از کارکنان دفتر نخستوزیری میگوید: «در دوران ریاست جمهوری آقای رجایی هیچ تغییری با دوران نخستوزیری ایشان دیده نشد. مثلاً در اوقاتی که مناسب بود ما با چند نفر از کارکنان دفتر غذایمان را میبردیم و ناهارمان را در دفتر با ایشان میخوردیم. غذای ریاستجمهوری همان غذایی بود که در نخستوزیری تهیه میشد. هر غذایی برای کارمندان تهیه میشد ایشان هم بدون اینکه کمترین چیزی به آن اضافه شود همان را میخوردند». نخستوزیری که "سیبزمینی پخته و نان"، از غذاهایی بود که او تأکید میکرد: «بهترین غذایی بود که در طول عمرم خوردم...».
محمدعلی رجایی آنچنان به مظاهر اشرافیگری و تجمّل حساس بود و از آن ها دوری میجست که اطرافیان و نزدیکان وی در این زمینه خاطرات بسیاری از «رئیسجمهور شهید» دارند. عاتقه صدیقی، همسر شهید رجایی در اینباره میگوید: «یکی از نمایندگان مجلس در ایامی که من پس از شهادت آقای رجایی به مجلس راه یافتم یک روز به من گفت که آقای رجایی در اوایلی که از طرف مردم تهران به مجلس آمده بود وقتی لوستر بزرگ وسط صحن مجلس را دید گفت: این لوستر مربوط به دوران آدمهای کاخنشین است نه ما که نمایندگان این مردم شریف پابرهنه هستیم. ایشان معتقد بود و به مسئولین مجلس هم میگفت که این لوستر را از اینجا باز کنید. ایشان آنقدر به مظاهر کاخنشینی که امام هم بدان اشاره میفرمودند حساس و دقیق بود که وجود یک لوستر را در مجلس به حال و روحیه نمایندگان مجلس مضر میدانست. آقای رجایی حتی رفتوآمد نمایندگان را در ماشینهای بنز ضدگلوله نیز در همین راستا میدید و با آن مخالف بود».
او مبنای کارش دوری از تشریفات بود. گفته میشود در ساختمان وزارت آموزش و پرورش، اتاق کوچکی برای خودش انتخاب کرده بود و میگفت: «من اتاق کوچک را بیشتر دوست دارم. چون اتاق بزرگ ممکن است آدم را تحت تأثیر قرار بدهد که احساس کند خیلی مهم است. چون هر کس که از درب اتاق وارد میشود و سلام میکند باید 10 متر راه برود تا به من برسد».
امروز و در چهلمین سال پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی که یکی از آرمانهایش مبارزه با اشرافیگری است، خلأ رفتار و منش شهید رجایی بیش از پیش در دولتمردان و مسئولان احساس میشود. کارگزاران نظام اسلامی میبایست با رجعت به ارزشهای دهه 60 از الگوی مدیرانی همچون محمدعلی رجایی پیروی کنند تا همچون او نزد خدا و مردم ماندگار شوند. کسی که نه در «شعار»، که در «عمل» سادهزیست بود.