خبرگزاری مهر: «هایکو ماس» وزیر خارجه آلمان در سخنرانی روز دوشنبه خود در نشست سالیانه سفرا و دفاتر نمایندگی خارجی این کشور در برلین از ارائه استراتژی و سیاست جدید برلین در رابطه با آمریکا سخن به میان آورد.
آلمان و آمریکا از دیرباز از روابط و مناسبات حسنه ای برخوردار بوده و بارها واشنگتن از آلمان به عنوان نخستین و مهمترین شریک و متحد خود در زمینه های مختلف بخصوص در حوزه های اقتصادی و دیپلماتیک یاد کرده است.
لازم به ذکر است که مناسبات دوجانبه برلین - واشنگتن تا زمان روی کار آمدن «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا با کمترین انحنای ممکن روی یک خط مستقیم پیش آمد، اما نگرش و رویکرد ضد اروپایی ترامپ نه تنها مناسبات با آلمان که روابط بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی با آمریکا را تحت تاثیر قرار داد.
بررسی های اجمالی نشان می دهد که تغییر در مسیر یکنواخت روابط آلمان و آمریکا متاثر از دو دلیل عمده است: یکی اعمال افزایش تعرفه های گمرکی در مبادلات فولاد و آلومینیوم و دیگری خروج یکجانبه آمریکا از توافق هسته ای 2015 میلادی غرب با ایران.
افزایش تعرفه های گمرکی آمریکا بر معاملات با اروپا
آمریکا طبق مقررات جدید تعرفه گمرکی واردات فولاد و آلومینیوم، از اتحادیه اروپا، کانادا و مکزیک را به ترتیب 25 و 10 درصد افزایش داد. این اقدام ضد اروپایی ترامپ از سوی کشورهای اروپایی بی جواب نماند و اروپا نیز در یک اقدام تلافی جویانه، تعرفه گمرکی محصولات پر طرفدار آمریکایی نظیر جین لی وایز و موتورهای هارلی دیویدسون را به میزان حدود 10 درصد افزایش داد.
روی آوردن اتحادیه اروپا به سازمان تجارت جهانی، دومین واکنش این بلوک به افزایش تعرفه های گمرکی آمریکا بود. ترامپ در این باره اعلام کرد که این کشورهای دیگر بودند که در روابط تجاری با آمریکا بد رفتاری کرده اند، در واکنش به این اظهارات ترامپ کشورهای اروپایی اعلام کردند که اعمال افزایش تعرفه ها علاوه بر آسیب به اقتصاد آمریکا، تجارت آزاد را نیز دچار نقصان و زیان می کند.
خروج یکجانبه آمریکا از توافق هسته ای ایران
خروج از توافق هسته ای ایران از دیگر مواردی بود که مناسبات اروپا-آمریکا را تحت تاثیر قرار داد. در عین حالی که اقدام آمریکا خلاف قواعد و قوانین بین المللی بود، اما هیچ مرجع قانونی نه تنها از تحقق آن پیشگیری نکرد بلکه در چارچوب قوانین بین المللی نیز با آن برخورد نشد.
آمریکا تنها به خروج از توافق هسته ای با ایران بسنده نکرد، بلکه با اعلام بازگرداندن تحریم های دو مرحله ای علیه تهران آن روی سکه را نیز نشان داد. آنها برای آنکه دایره فشار بر ایران را تنگ و تنگ تر کنند دست به اقدامی فراتر زده و کشورهای مرتبط با ایران بخصوص کشورهای اروپایی را تهدید کردند تا در صورتی که به مناسبات خود با ایران پایان ندهند شامل تحریم های واشنگتن خواهند شد.
از سویی دیگر اروپا در اقدامی دوسویه ضمن دفاع از حفظ برجام و انتقاد از خروج آمریکا، شماری از شرکت های تجاری فعال خود در ایران را از این کشور خارج کرد. همین مواضع اروپا سبب شد تا علی رغم جلب نظر آمریکا اندکی اختلاف نظر میان دو طرف ایجاد شود. یکی از کشورهای اروپایی که تاکید سرسختانه ای بر حفظ برجام حتی به قیمت بروز جنگ با آمریکا را داشت، آلمان بود.
مقامات مختلف آلمان در اعلام مواضع مختلف از تریبون های متفاوت اعلام کردند که در عین با اهمیت بودن مناسبات با آمریکا خواهان تداوم و حفظ توافق هسته ای ایران نیز هستند. در عین حال باید به این نکته اشاره داشت که تلاش برلین برای جلب نظر واشنگتن با توجه به روی کار بودن یک دولت ائتلافی در آلمان اصلا غیر عادی به نظر نمی رسد.
استراتژی جدید برلین برای رابطه با آمریکا
«ماس » که سیاستمداری برآمده از حزب سوسیال دمکرات آلمان است پس از آنکه سکان دستگاه دیپلماسی برلین را در دست گرفت، تلاش برای بهبود ، توسعه و گسترش مناسبات خارجی آلمان را آغاز کرد. کارشناسان و تحلیلگران در این رابطه بر این باورند که برای «ماس» آمریکا در یک طرف وزنه و سایر کشورهای جهان در سوی دیگر قرار دارند.
از طرفی شاهد آن هستیم که چندی است که وزیر خارجه آلمان در اظهار نظرهای مختلف خود چه در قالب سخنرانی و گفتگو و چه در قالب یادداشت های مطبوعاتی گوشه چشمی به ارتقای مناسبات برلین –واشنگتن دارد. آخرین اعلام موضع وزیر خارجه آلمان به سخنرانی روز دوشنبه وی درنشست سالیانه برلین در میان 200 تن از سفرا و نمایندگی های خارجی این کشور باز می گردد.
وی در سخنان افتتاحیه این نشست تصریح کرد که بزودی و در آستانه روز ملی آلمان ( 3 اکتبر) از استراتژی وسیاست جدید برلین در خصوص مناسبات با آمریکا پرده بر می دارد. وی معتقد است که اکنون زمان آن رسیده که توافق همکاری های ترانس آتلانتیک را با روشی هوشیارانه و منتقدانه ارزیابی کنیم.
بررسی در مطبوعات و پایگاه های دولتی آلمان گوشه ای از موارد در نظر گرفته شده در این استراتژی را نشان می دهد که از جمله آنها به این نکات می توان اشاره کرد:
قدرتمند تر شدن اروپا: زمانی که اروپا در حوزه های سیاست و اقتصاد خود را تقویت کند، می تواند بهتر از پیش به طرح برنامه ها و پیشنهادات خود در عرصه بین الملل بپردازد.
سرمایه گذاری در زمینه امنیت: اروپا سالهای متمادی در حوزه امنیت وابسته به آمریکا بوده است، اکنون زمان آن فرا رسیده تا اروپا با سرمایه گذاری های برنامه ریزی شده به استقلال لازم در این زمینه دست پیدا کند.
عدم وابستگی و مستقل شدن: اروپا باید از توانایی های خود در جهت مستقل بودن بهره بگیرد. بطور مثال زمانی که آمریکا از توافق هسته ای ایران خارج می شود؛ ما باید راهی برای تداوم و حفظ آن داشته باشیم.
ایجاد شبکه های ارتباطی جدید: آلمان همواره علاقمند است که شبکه های ارتباطی خود را در زمینه های تجاری، حقوق بشر و سیاست های جهانی ارتقا دهد.
تداوم حضور در عرصه گفتگو: آمریکا همواره از شرکای مهم برای اروپایی ها بشمار آمده و می آید. گفتگوی میان دولتها و ملت ها می تواند نقش مهمی در این زمینه ایفا کند. آلمان سعی دارد امسال برنامه ویژه ای در روز ملی خود در آمریکا تدارک ببیند.
نکته آخر
به نظر می رسد که هدف اصلی آلمان در حوزه سیاست خارجی ایجاد یک اروپای مستقل و قدرتمند است، بنابراین ضرورت ایجاد کانال های پرداخت مستقل از آمریکا مانند صندوق پولی اروپایی یا یک سامانه سوئیفت مستقل، نظام مالی و پرداخت کاملا به چشم می خورد. آلمان در شرایط کنونی ناخواسته در موقعیتی قرار گرفته که به نوعی موقعیت رهبری اتحادیه اروپا است.
توجه به این نکته ضرورت دارد که موقعیت کنونی آلمان در حوزه سیاست داخلی مانع از آمادگی کامل این کشور برای مدیریت اروپا شده است، زیرا افکار عمومی در آلمان خواهان توجه بیشتر دولت به کشور هستند.
به جرات می توان گفت که چنین وضعیتی آلمان را در شرایط پیچیده ای در مسیر همگرایی اروپا قرار داده و چالشهای دشواری را برای این اتحادیه ایجاد خواهد کرد.