فیلم Hereditary (موروثی) اثری است بدون ادعا که بدون تشریفات خاصی اکران شد؛ جنجالی به پا نکرد.؛ قرار هم نبود بحثبرانگیز باشد. تریلری هم از این فیلم پخش شد که نوید یک قصه کلیشهای را میداد. ولی گویا اری استر، کارگردان فیلم Hereditary در اولین فیلم بلند خودش توانسته کاری کند که درباره این اثر در ژانر وحشت، حرفهای زیادی در قالب نقد داشته باشیم.
- کارگردان: اری استر
- استودیو تهیهکننده: پالماستار مدیا
- بازیگران: تونی کوللِت، میلی شاپیرو، گابریل بِرن
- بودجه: 10 میلیون دلار
Hereditary را اگر بخواهیم به چشم یک فیلم ترسناک ببینیم، طبیعی است که انتظار داریم صحنههای خون و خونریزی در این فیلم وجود داشته باشد. یا حتی صحنههای ترسناکی که به صورت آنی، جلو چشممان ظاهر شود. فیلم Hereditary از این حیث ترسناک نیست و تلاشی هم نمیکند این گونه ما را بترساند. Hereditary روایتگر قصهای ترسناک است که میتوان دربارهاش ساعتها بحث کرد.
کاراکتر چارلی پتانسیل بیشتری را در این فیلمنامه داشته ولی صرفا به شخصیتی تک بعدی و یک بار مصرف تبدیل شد.
فوتِ بزرگ خاندانِ خانواده گراهام، سرآغاز جریانی است که باید در دو ساعت ما را سرگرم کند. این شخص به عنوان مادربزرگ خانواده، بنا به دلایلی نامعلوم دار فانی را وداع گفت. چرا و چگونه این ضایعه قرار است قصهای ترسناک تعریف کند؟ تا انتهای فیلم جواب سر راست و دقیقی داده نمیشود. فقط میفهمیم خانواده گراهام درگیر طلسمی شده که از همان ابتدا، این جریان بوی مرگ میدهد. با این حال، قصه به قدری کشش دارد که ما را با خود همراه کند. فیلم Hereditary از لحاظ روایی بدون هیجان شروع میشود و رفته رفته قصهاش جان میگیرد؛ روایتش مثل فردی است که سکته کرده و با ماساژ قلبی، دوباره وی را احیا میکنیم.فیلم Hereditary به رسم آثار درام و بیوگرافی شروع میشود.اری استر میتوانست به جای حک کردن چند خط بیروح در ابتدای فیلم، صحنه مرگ مادربزرگ را در حد یک پلان به ما نشان دهد. البته گفته میشود فیلمبرداری این اثر در بازه زمانی یک ماهه انجام شده و زمان تقریبی فیلم Hereditary در ابتدا سه ساعت تخمین زده شد!
اری استر، نماهای متنوعی را برای فیلم خودش استفاده میکند که در پسِ هر کدام هدفی نهفته. به عنوان مثال هدف این نما را در آخرین سکانس فیلم متوجه میشویم.
المانهای فنی و بصری فیلم Hereditary نسبت به عناصر فیلمنامه و شخصیتپردازی، تکامل یافتهتر هستند.
فیلم Hereditary اولین فیلم بلند اری استر است و این کارگردان در استفاده از نماهای خاص برای قصهاش، وسواس زیادی نشان داد. استر همچنین مدت زمان هر پلان را طولانیتر از سایر فیلمهای این سبک در نظر گرفته تا بتواند حس و حال بهتری را در بیننده ایجاد کند. در همان ابتدای فیلم، نمای یک خانه درختی را میبینیم. صحنه کات نمیخورد. دوربین برمیگردد و درون خانه را نشان میدهد. همان دوربین به یکباره روی یک خانهی مینیاتوری زوم کرده و بلافاصله صحنه بعدی را میبینیم که دیالوگگوییها شروع شده و در نهایت برداشت اول به پایان میرسد. به این ترتیب در طی 70 ثانیه، بخشی از محیط خانه به شیوهای تحسینبرانگیز نشان داده میشود و جالب است که استر از لوکیشن خانه درختی، برای پایان قصه خودش نیز استفاده میکند اما این تنها وسواس استر جهت ارتقای فیلم خودش از لحاظ کیفی نیست.
نحوه قرارگیری کاراکترها (میزانسن) در راستای دکوپاژ هر چه بهتر فیلم، توانسته کاری کند از تماشای این اثر تا آخرین لحظه لذت ببریم. استر به قدری در بخش فنی فیلم Hereditary خودش را غرق کرده که از سناریوی فیلم کاملا غافل ماند.
به چهره و میمیک صورت تونی کوللِت دقت کنید. بدون هیچ حرفی وی بهترین ستاره این فیلم است. پیش از این، در فیلم حس ششم نیز نقش ماندگاری از خود به یادگار گذاشته. جالب است بدانید کوللِت علاقه چندانی به بازی در ژانر وحشت ندارد ولی با خواندن سناریوی فیلم موروثی، این نقش را پذیرفته.
استر از تمام پتانسیل قصه ترسناکش نتوانسته استفاده کند. با تماشای سکانسهای متعدد این فیلم در مییابیم استر از فیلم بچه رزماری (Rosemary’s Baby) به شدت الهام گرفته و این قضیه، لطمه جدی به حس ترسناک بودن فیلم زده که در ادامه به چرایی این موضوع میپردازیم. Hereditary بیشتر به یک اثر رازآلود میماند و اگر صحنه قطع عضو و یک صحنه استعمال مواد مخدر در این فیلم وجود نداشت، عوامل سازنده میتوانستند این اثر را در ردهبندی بالای 13 سال تعریف کنند. روندی که نایت شیامالان معمولا در آثار ترسناک خودش به کار میگیرد.
داستان فیلم Hereditary نه از لحاظ روایی، بلکه به ذات وهمانگیز است. هر چند روایت فیلم به گونهای قابل قبول پیش میرود؛ نه خیلی کند و کسلکننده و نه خیلی سریع و عجولانه که نفهمیم ماجرا از چه قرار است. با این اوصاف اگر در حین تماشای فیلم دقت کنید، شاید شما هم حس میکنید قصه این خانواده بخت برگشته در چند قسمت متعدد برش خورده.
به نورپردازی دقت کنید. روی دو نفر از سه کاراکتر سایه افتاده و فقط پدر خانواده چهرهاش تا حدودی مشخص است. این نما بیانگر این موضوع است که از این سه شخصیت، شاید تیپ شخصیتی یک نفر، عاقلانه باشد. چرا میگوییم شاید؟ چون روی صورت وی نیز سایه افتاده ولی حداقل بخش اعظمی از چهرهاش مشخص است.
شاید به خاطر همان بازه سه ساعتی تدوین اول است که فیلم Hereditary به این بلا گرفتار شد. این برشهای بیحساب و کتاب باعث شده تا حفرههای داستانی متعددی در قصه شکل بگیرد. چه خودتان را طرفدار سبک وحشت بدانید و چه ندانید، این امکان وجود دارد حتی پس از تیتراژ پایانی فیلم دقیقا متوجه نشوید چه بلایی سر شخصیتهای داستان آمده و چگونه اهریمن «پیمون» به قصه وارد شد.
از طرفی فیلمنامه از لحاظ منطقی نیز تعریفی ندارد. چارلی (میلی شاپیرو) و پیتر (الکس ولف) به عنوان دو فرزند خانواده اتفاقاتی را تجربه میکنند که قرار است ترسناک باشد. اما فیلم Hereditary اثری فانتزی شبیه به آثار دل تورو نیست که برخی از رویدادهای عجیب فیلم را جدی نگیریم. این فیلم در دنیایی رئال و واقعی جریان پیدا میکند. پس رفتار کاراکترها نیز باید مشابه با رفتار مخاطبی باشد که فیلم را میبیند. اگر خودمان را جای کاراکترهای این قصه قرار دهیم، مسلما واکنشمان نسبت به بسیاری از اتفاقات و فجایع قصه متفاوت با چیزی است که در فیلم Hereditary تماشا کردیم.
این روزها نماهای این چنینی در هر فیلمی دیده نمیشود.
با تماشای سکانسهای متعدد این فیلم در مییابیم کارگردان این عنوان از فیلم بچه رزماری (Rosemary’s Baby) به شدت الهام گرفته
فیلم Hereditary شبیه به یک کتاب شعر زیباست. جلد زیبایی دارد، اشعار زیبایی در آن وجود دارد. ولی دریغ از یک رابطه و همبستگی بین اشعاری که شاعر برای ما سروده. آیا میتوانیم استنتاج کنیم شعرهای این کتاب بد است؟ مسلما خیر. اولین فیلم بلند اری استر نیز حکایتی این چنینی دارد. او توانسته از مولفههای ژانر وحشت و رازآلود بهره ببرد ولی همبستگی و وحدتی بین عناصرش نمیبینیم. ایفای نقش بسیار خوب بازیگران و همچنین بازی بینظیر استر با سایهها و صد البته نورپردازی مریضِ این فیلم به شدت ستودنی است و میتواند کلاس درسی باشد بر سایر کارگردانهای جویای نام در سبک وحشت. ولی این سکانسها باید به گونهای به اتمام میرسید که ما در هنگام تماشای این صحنهها، دو متر از صندلی به هوا بپریم! نه اینکه دستمان را زیر چانهمان قرار دهیم و منتظر بمانیم تا بالاخره کارگردان کی تصمیم میگیرد ما را بترساند.
وقتی که رومن پولانسکی در حال ساخت و تهیه بچه رزماری بود به تمام این نکات دقت کرد. پولانسکی مثل یک آشپز ماهر که بیش از 10 سال سابقه دارد، از تمام ادویههایش به نحوه احسن استفاده میکند. نه غذایش مثل فیلم دفع (Repulsion) شور از آب در آمد و نه مثل فیلم قاتلین شجاع خونآشامها (The Fearless Vampire Killers) بینمک!
وقتی میگوییم استر سایهها و نورپردازی را به بازی میگیرد از چه حرف میزنیم؟ در این برداشت، دو منبع نور روبهروی هم وجود دارند. یک لامپ روشن در سمت راست تصویر میبینیم ولی منبع دومی در سمت چپ به چشم دیده نمیشود. آیا پیتر توان پذیرفتن حقیقت را دارد یا اسیر توهم و جنون خواهد شد؟ اری استر برای القای این کشمکش در مخاطب، سنگ تمام میگذارد. هر چند این دسته از برداشتها به هیچ عنوان ترسناک نیست.
جالب است بدانید استر پیش از نگارش فیلمنامه این اثر، خودش تقریبا به مدت سه سال حس کرده بدشانسی و ناگواریهایی که بر سرش آمده به خاطر طلسم یا عوامل ماورالطبیعه است. پس او میتوانست این قصه را به مراتب بهتر از این فیلمنامه کنونی در بیاورد. استر ریسک بزرگی کرد. او ترجیح داد فیلمش از لحاظ فنی، به اثری بهتری تبدیل شود تا اینکه سعی کند با ترساندن آنی مخاطب، برای چند لحظه او را سرگرم کند. وی ترجیح داد به زیباییشناسی فیلم Hereditary توجه ویژه داشته باشد. کماکان اینکه در خلق بعضی از صحنهها مثل تکان دادن گچ به صورت نامرئی جهت نگارش روی تخته، دردسر زیادی نیز کشیده.
در هر صورت این همه روضه خواندیم تا برسیم به این نقطه که فیلم Hereditary به هیچ عنوان قادر نیست شما را مثل فیلم احضار (The Conjuring) بترساند. حتی اگر بگویید بالاخره یک صحنه وجود دارد که با تماشایش بترسم، به ضرس قاطع میگویم خبری نیست. ولی اگر فکر میکنید یک فیلم رازآلود با قصهای جذاب، آن چیزی است که نیاز دارید، بدون شک فیلم Hereditary میتواند جوابگوی نیاز شما باشد.