همهی ما روزانه صدها تصمیم کوچک و بزرگ میگیریم. «لباس قرمزم را میپوشم»، «برای ناهار این غذا را میخورم»، «سر ساعت 3 به منزل خواهم رفت»، «به این ایمیل پاسخ میدهم» و بسیاری تصمیمات دیگر که هر روز ما را به چالش میکشند. بسیاری از این تصمیم گیریها شاید ساده به نظر بیایند، اما برای برخی افراد همین تصمیمات بهظاهر ساده بسیار مشکل است. در این مطلب پنج استراتژی برای بهبود مهارت تصمیم گیری برایتان نوشتهایم که حتما در فرایند تصمیم گیری سریعتر کمکتان خواهند کرد.
مهارت تصمیم گیری
با یک مثال شروع میکنیم. سارا و شوهرش در یک رستوران نشستهاند. سارا پس از آنکه به مدت چند دقیقه منوی غذا را زیرورو میکند، میگوید: «نمیدانم چه چیزی سفارش بدهم. شاید یک همبرگر بخورم. نه صبر کن؛ پاستا بهنظرم بهتر است. شاید هم کمی سوپ به همراه سالاد کافی باشد. راستی، تو چه غذایی میخواهی سفارش بدهی؟» و پس از شنیدن پاسخ شوهرش، میگوید: «بسیارخوب، من هم همان را سفارش خواهم داد.» این موضوع برای شوهر سارا واقعا آزاردهنده است. او نمیداند چرا یک تصمیمگیری ساده تا این حد برای همسرش سخت است. به او میگوید: «فقط یکبار تصمیم بگیر و دودستی به همان بچسب.» شوهر سارا همیشه به جای هر دویشان تصمیم میگیرد. اما اینکار کمکی به سارا نمیکند. اتفاقا سارا از اینکه تا این حد تحت کنترل شوهرش قرار بگیرد ناراحت هم هست! اما شوهرش میگوید: «اگر من تصمیمگیری را به عهدهی تو بگذارم در هیچ موردی هرگز به نتیجه نخواهیم رسید.» تصمیمگیری مهارت خوبی است که بسیاری از افراد نمیتوانند به سادگی از عهدهی آن برآیند. در بسیاری موارد، دلیل آن وجود گزینههای متعدد برای انتخاب است. تعداد زیاد گزینهها برای انتخاب، میتواند گیجکننده باشد و فرد را دچار اضطراب کند. حتی گاهی پیش میآید که فرد پس از تصمیمگیری نیز آرامشخاطر ندارد. آیا تاکنون برایتان اتفاق افتاده است که مدتها دربارهی تصمیمی که گرفتهاید فکر کنید و با خود بگویید: «کاش این کار را نکرده بودم؟» انتخابهای زیاد هم در مسائل پیشپاافتاده در زندگی (مانند انتخاب یک غذا از منو) و هم در مسائل جدی و مهم (مانند انتخاب نوع درمان برای بیماریتان) میتواند تصمیمگیری را دشوار کند.
برخی استراتژیها وجود دارند که از طریق آنها میتوانید قدرت تصمیمگیری را در خودتان تقویت کنید. در این مطلب، 5 استراتژی به شما ارائه خواهیم کرد که میتوانید از آنها برای کسب مهارت کافی در زمینهی تصمیمگیری استفاده کنید.
1. بپذیرید که نمیتوانید همهی گزینههای انتخابی را باهم داشته باشید
تصمیمگرفتن یعنی اینکه از بین تمام انتخابهای موجود فقط یکی (یا تعدادی محدود) را انتخاب کنید. به عنوان مثال، نمیتوان تمام غذاهای موجود در منوی رستوران را برای شام دو نفره سفارش داد. مسیرهای زیادی هستند که نمیتوانیم انتخاب کنیم. بسیاری از شغلها هستند که برای آنها ساخته نشدهایم و تجربیات زیادی وجود دارند که نمیتوانیم آنها را از سر بگذرانیم. به گذشته نگاه نکنید، در حال زندگی کنید زیرا هر چه امروز انجام میدهید مسیر آیندهتان را مشخص خواهد کرد.
2. تصور نکنید هر چه بیشتر فکر کنید تصمیمات بهتری خواهید گرفت
اینکه قبل از تصمیمگیری فکر کنید، کاملا کار درستی است. اما بیشازحد دربارهی یک تصمیم فکر نکنید. گاهی ارزیابی بیشازحد یک موضوع ممکن است به جایی برسد که بیشتر از روشن کردن قضایا، تصمیمگیری را برایتان سختتر کند. در حالیکه گاهی تصمیماتی که به سرعت و بر پایهی شهود گرفته میشوند، نیز میتوانند کاملا درست باشند.
3. بهتعویقانداختن تصمیم گیری گاهی ممکن است به ضررتان تمام شود
گاهی نیاز است که تصمیمگیری برای یک موضوع مهم را کمی به تأخیر بیندازید. ممکن است به اطلاعات بیشتری نیاز داشته باشید یا لازم باشد با کسی مشورت کنید. حتی ممکن است به دلیل استرس شدید، بخواهید آن را به زمانی موکول کنید که آرامشتان را به دست آورده باشید. اما اینکار نباید آنقدر طول بکشد که در نهایت به ضررتان تمام شود. زیرا ممکن است در صورت اهمال شما، شخص دیگری کاری را که به تعویق انداختهاید انجام دهد (چون شما به آن اهمیت ندادید، من آن کار را به روش خودم انجام دادم) یا زمانتان از دست برود (با عرض پوزش، آخرین مهلت درخواست هفتهی پیش بود) یا اینکه خودتان پس از مدتی ناچار شوید یک تصمیم کاملا احساسی بگیرید.
4. به شهودتان اعتماد کنید
«شهود» یک احساس، ادراک یا بینش است که اغلب اوقات درک کامل منشأ آن دشوار است. شهود ممکن است منبع مهمی از اطلاعات باشد، بنابراین آن را نادیده نگیرید. البته شهود با تحریکپذیری کاملا متفاوت است و نباید ایندو را با هم اشتباه گرفت. تحریکپذیری انگیزهی انجام کاری برای برآوردن نیازهای لحظهای است که اغلب (و نه همیشه) سبب میشود تصمیماتی بگیرید که بعدها پشیمان شوید.
5. این را بدانید که گاهی تصمیمات آنطور که میخواهید درست از آب در نمیآیند
فرض کنید تصمیم گرفتهاید به یک سفر دریایی بروید. یک کشتی درجهیک را انتخاب میکنید. همهچیز به نظر درست میآید. اما هنگام مسافرت، متوجه میشوید یک حشره وارد کشتی شده است که شما و خانوادهتان را به مدت 5 روز مریض میکند. به سرعت خودتان را به خاطر این تصمیم احمقانه سرزنش میکنید. چرا؟ آیا شما در این اتفاق غیرمنتظره دخالتی داشتهاید؟
هرگز اینکار را نکنید. چه کسی میگوید که شما تصمیم احمقانهای گرفتهاید؟ این فقط یک اتفاق غیرمنتظره بوده است. البته اینکه ناامید شوید قابلدرک است، اما خودتان را بهخاطر مسائلی که در آن مقصر نیستید ملامت نکنید.