ماهان شبکه ایرانیان

بررسی و نقد دیدگاه ابن تیمیه درباره شأن نزول سوره هل اتی

ابن تیمیه یکی از کسانی است که گروهی از اهل سنت به افکار و عقاید وی پایـ بند بـوده اند و از روش وی در نقد دیدگاه های دیگر فِرق استفاده می کنند

بررسی و نقد دیدگاه ابن تیمیه درباره شأن نزول سوره هل اتی

مقدمه

ابن تیمیه یکی از کسانی است که گروهی از اهل سنت به افکار و عقاید وی پایـ بند بـوده اند و از روش وی در نقد دیدگاه های دیگر فِرق استفاده می کنند. وی مبانی فکری سلفیه را مدون کرده و بنیان نظری آن را شکل داده است. لذا به عنوان نظریه پرداز سلفیه شناخته می شود.[1] آیین وهابیت در قرن 12 هجری بر اسـاس افـکار و آرای او پیـ ریزی شد، به گونه ای که شـناخت عـقاید وهـابیان در گرو شناخت ابن تیمیه و آرا و عقاید او است.[2] وی کتابی به نام منهاج السنة النبویة [3] در رد کتاب منهاج الکرامة علامه حلی نوشته است.[4]

علامه حلی در کـتاب خـود بـرای اثبات امامت علی(ع) و فضایل وی به شأن نزول سـوره هـل اتی در فضیلت اهل بیت(ع) ذیل فصل سوم اشاره می کند. نیز برای اثبات امامت علی(ع) به چهل برهان از براهینی از آیـات قـرآنی اسـتناد می کند که از جمله آن برهان بیست ویکم است. وی می گوید سوره هـل اتی در شأن اهل بیت(ع) نازل شده است.[5] ابن تیمیه برای رد شأن نزول این سوره در حق اهل بیت(ع) سیزده اشـکال در کـتاب مـنهاج السنة النبویة و دیگر کتبش ذکر می کند. به حدیث ثعلبی اشکال مـی کند و مـعتقد است این حدیث جعلی است و سوره هل اتی مکی است. او گفته است خادمه ای به نام فـضه وجـود نـدارد و پیامبر(ص) از نذر نهی کرده است.[6] در دیگر کتب نیز برای رد این شأن نزول، می گوید سوره مکی است؛ وی به اتفاق علما و اجماع متمسک مـی شود.[7] حـتی در کتاب دقائق التفسیر در تفسیر سوره هل اتی هیچ اشاره ای به شأن نـزول سـوره نـمی کند و در مصداق آیه (یوفُونَ بِالنَّذْرِ وَیخَافُونَ...) سکوت می کند. او همین روش را در کتاب رسالة فی المعانی المستنبطة تکرار کـرده اسـت.[8]

در ایـن موضوع چند کتاب مستقل از شیعه و سنی نوشته شده که به برخی از اشـکالات عـمده پرداخته اند و یک مقاله درباره مکی یا مدنی بودن این سوره وجود دارد. تفاسیر مستقلی درباره تفسیر این سـوره نـوشته شده است. علامه طباطبایی نیز به تفسیر آن پرداخته است. در تمام اینها بـه بـخشی از اشکالات عمده پاسخ داده شده، اما این تـحقیق بـه دنـبال آن است که به تفصیل تمام شبهات ابن تیمیه را پاسـخ دهـد. زیرا ابن تیمیه خواسته است این فضیلت بزرگ علی(ع) و شأن نزول سوره هل اتـی در شـأن اهل بیت(ع) را انکار کند.

روش کـار، کـتاب خانه ای و تحلیلی اسـت، و از نـگاه اهـل سنت و مفسران آنها این موضوع را بـررسی مـی کند و درصدد پاسخ به شبهات ابن تیمیه است. ابن تیمیه از نگاه خودش به این مـسئله پرداخـته و با دلایلی خواسته است شأن نـزول این سوره را در حق اهل بیت(ع) رد کند، در حالی که نظر عـلمای اهـل سنت برخلاف نظر وی است.

مشخصات سوره هل اتی[9]

سوره هل اتی هفتادوششمین سـورهٔ قـرآن است و بدون هیچ اختلافی سـی ویک آیـه دارد[10] و بـا توجه به اوایـل سـوره با نام های الانسان، الدهـر، هـل اتی و الابرار نامیده می شود.[11]

به ترتیبِ نـزول، نـودوهفتمین سـوره اسـت کـه بـعد از سوره الرحمن و قبل از سوره طلاق نازل شده است.[12]

دیدگاه مسلمانان درباره شأن نزول سوره هل اتی

بر اساس روایات پرشماری که در منابع شیعه[13] و سنی[14] آمده، سوره هـل اتی در شأن اهل بیت(ع) نازل شده است. علامه امینی در الغدیر 34 تن از علمای اهل سنت از جمله اسکافی، ترمذی، طبری، ابن عبدربه قرطبی، ابن مردویه، ثعلبی، واحدی، زمخشری و خوارزمی را نام برده که این شـأن نـزول را گزارش کرده اند.[15] در منابع حدیثی و روایی شیعه هم نقل شده که حضرت علی(ع) نیز چندین بار به آیات این سوره بر فضیلت خود احتجاج کرده است.[16] از همین رو سوره هل اتـی بـنا بر اجماع علما و مفسران شیعه، حداقل قسمتی از آیات آغازین سوره که مقام ابرار و اعمال صالح آنها را بیان می کند، در شأن امام علی(ع) و حضرت فـاطمه زهـرا(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) اسـت[17] و از جـمله آیاتی است که در فضایل اهل بیت(ع) نازل شده است.

علامه حلی برای اثبات امامت علی(ع) به سوره هل أتی اشاره می کند که در تفسیر ثـعلبی (قـرن پنجم) به طرق مـختلف آمـده است؛[18] وی می گوید حسن و حسین بیمار شدند.

رسول خدا(ص) و عموم عرب و [عجم] [19] به عـیادت آن دو رفـتند. پس پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: ای اباالحسن، کاش برای فرزندانت نذری می کردی! وی سه روز روزه نذر کرد. فاطمه، مادر آن دو (حسن و حسین ) و فـضه، کـنیزشان نیز سه روز، روزه نذر کردند. پس آن دو از بیماری شفا یافتند.. . سپس آنها سه روز روزه گرفتند و موقع افـطار روز اول مـسکین بـه در خانه آمد و همه اهل خانه، طعام را در راه خدا به وی بخشیدند؛ و در هنگام افطار روز دوم یتیمی به در خـانه آمد و همه اهل خانه طعام را به وی بخشیدند و همچنین روز سوم اسیر آمد و اطعامش دادنـد و خود با آب افطار کـردند... فـردای آن روز جبرئیل امین نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: ای محمد، بگیر آنچه را که خداوند در خصوص اهل بیتت، تو را به آن بشارت داده است. پیامبر فرمود: چه چیزی را بگیرم ای جبرئیل؟ پس این آیات را بر او خواند: (هل اتی عَلَی الْإِنـْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یکنْ شَیئًا مَذْکورًا)؛ «آیا زمان طولانی بر انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود؟!».

علامه حلی در ادامه می گوید: «پس سوره انسان دلالت بر فضایل فراوانی دارد که برای هیچ کس داشـتن چـنین فضایلی حاصل نشده و هیچ کس بدان دست نیافته، جز علی بن ابی طالب، پس علی(ع) از دیگران برتر و امام است».[20]

اشکالات ابن تیمیه

ابن تیمیه اشکالاتی را مطرح می کند که می توان این اشکالات را در دو بخش بیان کـرد: اشـکالات سندی حدیث ثعلبی؛ اشکالات دلالی و متنی حدیث ثعلبی.

الف. اشکالات سندی حدیث ثعلبی

ابن تیمیه در ایـن بـخش سـه اشکال عمده را مطرح می کند. ما این اشکالات را تـحت دو عـنوان بررسی و نقد می کنیم.

1. مناقشه در سند حدیث ثعلبی

الف. اولین اشکال ابن تیمیه در نقل و مناقشه سند حدیث ثعلبی این است که وی مـی گوید: «ابـتدا روایـت ثعلبی باید بررسی شود. در صحت نداشتن این روایت، اهل سنت و شـیعه اتفاق دارند. چنانچه یک روایت را ثعلبی و واحدی و مانند این دو نقل کرده باشند، دال بر صحت نمی شود».

ب. دومین اشکال ابـن تیمیه ایـن اسـت که: «روایت از نظر محدثانی که قولشان در این خصوص قابل استناد و مـعتبر اسـت، جعلی و ساختگی است، به طوری که در هیچ یک از کتب مرجع خود، از جمله صحاح و سنن، نقل نـکرده اند».[21]

بـررسی و نـقد کلام ابن تیمیه

ابن تیمیه به روایاتی که موافق تفکر او نیست، با استناد بـه فـقدان آن در یـکی از صحاح و سنن یا کتبی که خود قبول دارد، برخلاف بسیاری از اهل سنت، نسبت جعل مـی دهد. در پاسـخ بـاید گفت:

1. روایات شأن نزول این آیات منحصر به روایت ثعلبی نیست که ابن تیمیه فـقط بـه مناقشه در خصوص آن می پردازد.[22] حدیث نزول سوره هل اتی در بسیاری از کتاب های موثق نزد اهـل سـنّت، از مـیان صحابه یا تابعانی همچون علی(ع)، عبدالله بن عباس، زید بن ارقم، سعید بن جبیر، قنبر خدمتکار علی(ع)، حسن بـصری، مـجاهد، عـطاء، ابوصالح، قتاده و ضحّاک، نقل شده است. این روایت از ابن عبّاس مشهور است.[23]

علامه امینی در الغدیر[24] بـرای رد کـسانی که این شأن نزول را جعلی دانسته اند، می گوید بسیاری از پیشوایان تفسیر و حدیث، حـدیث ذیـل آیـه را روایت کرده و در کتب حدیثی خود ثبت کرده اند. ابومحمّد عاصمی، یکی از علمای اهل سنت، کتابی دوجـلدی بـه نـام زین الفتی در تفسیر سوره هل اتی نوشته است.[25] علامه امینی در ادامه، 34 نـفر از نـاقلان این حدیث را نام می برد،[26] از جمله:

ابوجعفر اسکافی (متوفای 240 ه.ق.)، ابو عبداللّه محمّد بن علی ترمذی (متوفای 285 ه.ق.)، مـحمّد بـن جریر طبری (متوفای 310 ه.ق.)، شهاب الدین ابن عبد ربّه قرطبی مالکی (متوفای 328 ه.ق.)، ابن مردویه ابـوبکر اصـفهانی (متوفای 416 ه.ق.)، ابونعیم اصفهانی (متوفای 430 ه.ق.)، ابو اسحاق ثـعلبی (مـتوفای 437 ه.ق.)، ابـوالحسن واحدی نیشابوری (متوفای 468 ه.ق.)، عبیدالله بن عبدالله بـن احـمد، معروف به حاکم حسکانی (متوفای 470 ه.ق.)، حسین بن مسعود بغوی (متوفای 516 ه.ق.) جارالله محمود بـن عـمر زمخشری (متوفای 538 ه.ق.)، ابوالمظفر، سبط ابـن جـوزی حنفی (مـتوفای 654 ه.ق.)، قـاضی نـاصرالدین بیضاوی (متوفای 685 ه.ق.)، محب الدین طبری (متوفای 694 ه.ق.)، حـافظ الدین نـسفی (متوفای 701 یا 710 ه.ق.)، ابواسحاق حموینی (متوفای 722 ه.ق.)، علاءالدین علی بن محمّد خازن بغدادی (متوفای 741 ه.ق.)، ابـن حجر عـسقلانی (مـتوفای 852 ه.ق.)، شهاب الدین آلوسی (متوفای 1270 ه.ق.) و.... [27]

2. عـلامه حلی این روایت را از منابع اهل سنت ذکر کرده است.

3. ابن تیمیه روایت صحیحی را که در این مـسئله، در دیـگر منابع صحیح اهل سنت وجود دارد، نـیاورده اسـت. بـرای الزام خـصم بـاید از منابع طرف مـقابل اسـتفاده می کرد و صرف ردکردن وی، دلیل بر نفی مطلبی نیست. با توجه به اینکه صاحبان کتب صحیحین، بـسیاری از روایـات صـحیح را ذکر نکرده اند، آیا اهل سنت به روایـات صـحیحی غـیر از روایـات صـحیحین اسـتناد نمی کنند؟ بر فرض که کسی چون ترمذی در سننش این روایت را نیاورده باشد و ابن جوزی این روایت را جعلی بداند، دلیل نمی شود که حرف بسیاری از علما را کنار بگذاریم.

اذعان علمای اهـل سنت بر صحت یا شهرت حدیث

الف. حاکم حسکانی می گوید: «طرق این حدیث صحیح بوده و علمای اهل سنت، صحت آن را تأیید کرده اند. این حدیث را عبدالله بن مبارک، از یعقوب بن قعقاع، از مجاهد، از ابـن عباس روایـت کرده است».[28] حاکم حسکانی در مقدمه کتاب شواهد التنزیل، دلیل نوشتن کتابش را انکار شأن نزول هل اتی در شأن علی(ع) از سوی یکی از وعاظ کرامیّه می داند.[29]

ب. سـید محمودآلوسی، از دانشمندان علوم قـرآن و حـدیث اهل سنت، این خبر را «مشهور» دانسته است.[30]

ج. ابوالمظفر، سبط ابن جوزی حنفی (متوفای 654 ه.ق.) در تذکرة الخواص از طریق بغوی و ثعلبی آن را نقل کرده، و بر جدش ابن جوزی، که آن را در ردیف حدیث های مجعول شمرده، ایراد گـرفته و پس از آنـکه سندش را از ضعف پیراسته، می گوید: «من از سخن جدم و از انکاری که او از این حدیث کرده در شگفتم!».[31]

د. حافظ گنجی شافعی (متوفای 658 ه.ق.) در کتاب کفایة الطالب فی مناقب علیّ بن أبی طالب( این حدیث را با واسـطه از ابـوعبدالله محمد بـن فتوح بن عبدالله حُمیدی[32] از کتاب فوائد، به تفصیل روایت می کند و در ادامه می گوید: «ابن جریر طبری این حدیث را در شأن نـزول سوره هل اتی به صورت طولانی روایت کرده است، اما مـن هـنگام نـوشتن این کتاب نسخه او را در اختیار نداشتم».[33] این در حالی است که ابن تیمیه درباره تفسیر محمد بن جریر طبری مـی گوید: « از اصـحّ تفاسیر و اجلّ و اعظم آنها است، و از بدعت به دور است و از متّهمان نقل نمی کند».[34]

ه. برخی دیـگر از دانـشمندان اهـل سنت اصل این ماجرا را صحیح دانسته و بر صحت آن تأکید کرده اند؛ سبط ابن جوزی[35] و اسماعیل حـقی بروسوی[36] از آن جمله اند.

ابن شهرآشـوب نــیز از اشـخاص و منابعی یاد می کند که به نزول سوره هل اتی در شأن علی و اهل بیتِ ایشان تصریح کـرده اند.[37] در داستان احتجاج مأمون، خلیفه عباسی، بر چهل نفر از دانشمندان نیز نزول این سوره در شـأن علی(ع) ذکر شده است.[38]

به این ترتیب، روایت فوق از روایاتی است که در میان اهل سنت مشهور[39] بلکه متواتر است.[40] ابن تیمیه، روایت به این مشهوری را جعلی و ضعیف می داند!

2. انکار واقعیت یـا ردّ مـدنی بودن سوره!

اشکال سوم ابن تیمیه، که به عنوان دلیل دیگری بر کذب و دروغ بودن این حدیث آن را مطرح می کند این است که علی(ع) در مدینه با فاطمه ازدواج کرده، آن هم بعد از جنگ بـدر، و حـسن و حـسین در مدینه به دنیا آمدند و سـوره هـل اتـی به اتفاق اهل تفسیر و حدیث در مکه نازل شده و هیچ یک از علما، از جمله ابونعیم، خثیمه و ترمذی، که احادیث ضعیف فضایل علی را نـقل کـرده اند، نـگفته اند این سوره مدنی است.[41]

سوره هل اتی؛ مـکی یـا مدنی؟

این مسئله اختلافی است. علمای شیعه، بدون اختلاف و به اتفاق، این سوره را مدنی دانسته اند،[42] و بسیاری از مفسران و محدثان اهل سنت نـیز آن را مـدنی دانسته اند؛[43] و برخی دیگر مدنی بودن سوره را صحیح تر مـی دانند.[44]1 مـجاهد از ابن عباس روایت کرده که این سوره مدنی است و قتاده، عکرمه، حسن بـصری، کـلبی، و جـابر بن زید نیز این را قبول دارند. [45] علامه طباطبایی از سیاق آیات آن، به ویژه از آیات (یوفُونَ بِالنَّذْرِ) و (وَیطـْعِمُونَ الطـَّعَامَ) اسـتفاده کرده است که این آیات از داستانی واقعی خبر می دهد و از بودن «اسیر» در مـیان کـسانی که به دست آن ابرار اطعام شده اند نتیجه می گیرد که این آیات مدنی است. زیرا مسلمانان در مـکه اسـیری در اختیار نداشتند؛[46] و معانی دیگری که برای اسیر در تفاسیر اهل سنت آمده، پذیـرفتنی نـیست.[47]

حاکم حسکانی می گوید: «چگونه برخی ادعای اجـماع بـر مـکی بودن می کنند در حالی که قول اکثر علما بـر مـدنی بودن این سوره است».[48] امام قاضی شوکانی می گوید مدنی بودن سوره دهر، سخن جمهور (اکـثریت) مـفسّران است؛[49] و قرطبی نیز در تفسیر خـود، ایـن اعتقاد را بـه جـمهور مـفسّران نسبت داده است.[50] همچنین، آلوسی بـا نـقل دیدگاه ابن عادل می نویسد او نیز مدنی بودن این سوره را باور اکثریت مفسران دانسته اسـت. وی مـی گوید: «شیعه نیز بر این اعتقاد اسـت».[51]

در قرآنی که مجمع المـلک فـهد، در مـدینه مـنوره، تـحت نظر علمای بـرجسته و وهـابیان و پیروان ابن تیمیه منتشر می کند سوره هل اتی مدنی معرفی شده است. [52] ابن تیمیه در منهاج السنة، بر تـفسیر بـغوی تـکیه کرده و تصریح می کند که بغوی، هیچ کـدام از احـادیثِ جـعلی را کـه ثـعلبی نـقل کرده، ذکر نکرده است، در حالی که بغوی یکی از مفسّرانی است که قائل به مدنی بودن سوره هل اتی است.[53]

احمد کنانی، در کتاب نظرة فی کتاب منهاج السنة النـبویة[54] از قول علامه امینی، می نویسد:

1. اینکه سوره مکی باشد منافاتی ندارد که بعضی از آیاتش مدنی باشد، چنان که در دیگر سور چنین است و سوره هایی را از قول مفسران اهل سنت ذکر می کند که برخی آیـاتش مـدنی است. همچنین، بعضی سوره ها دو بار نازل شده است؛ یک بار در مکه و بار دیگر در مدینه؛ مثل سوره فاتحه.

2. بهترین راه برای اینکه بدانیم کدام سوره یا آیه مدنی یا مـکی اسـت این است که تضافر نقل را در شأن نزول با سندهای مستفیض بشناسیم نه با اقوالی که سند ندارند؛ و علامه امینی نام 34 نفر را برای اثـبات سـندیت حدیث از علمای اهل سنت آورده اسـت، کـه به جهت اختصار در ذیل بحث سندی حدیث ثعلبی اشاره شده است.

3. علما در خصوص قول به مکی بودن سوره هل اتی اتفاق نظر ندارند، بلکه جـمهور عـلما برخلاف آن معتقدند سوره مـدنی اسـت، چنان که خازن در تفسیرش از مجاهد و جمهور علما نقل می کند. [55] ابوجعفر نحاس در کتاب الناسخ والمنسوخ و سیوطی در الاتقان و بیهقی در دلائل النبوة و ابن ضریس در فضائل القرآن قائل به مدنی بودن سوره هـل اتـی هـستند.[56]

4. کسانی چون حسن و عکرمه و کلبی و غیر اینها که قائل اند آیاتی از این سوره مکی است، تصریح دارند کـه قـصه آیات اطعام مدنی است.

5. ملازمه ای بین اینکه سوره مکی باشد ولی نزول آن بـعد از هـجرت بـاشد، وجود ندارد. زیرا ممکن است در حجة الوداع نازل شده باشد؛ همان طور که ابن جُبیر، حسن، ضحّاک، عـکرمه، عطا، و قتاده نقل کرده اند. این قول را ابن جریر و جمع دیگری اختیار کرده اند.[57]

ب. اشکالات دلالی و مـتنی حدیث ثعلبی

بحث مـا تـا اینجا از جنبه سندی بود، ولی در ادامه به جنبه دلالت و متن حدیث ثعلبی می پردازیم و اشکالات ابن تیمیه را بررسی و نقد می کنیم.

1. مناقشه در دلالت حدیث ثعلبی

اشکال چهارم ابن تیمیه در دلالت حدیث ثعلبی این است که وی می گوید: «ساختار ایـن روایت و الفاظ آن از ساخته های دروغ گویان نادان است. از جمله اینکه جد آن دو و عموم عرب، آن دو را عیادت کردند، در حالی که عموم عرب در مدینه نبودند و عرب های کافر هم به منظور عیادت به نزد آن دو نـمی آمدند. هـمچنین این گفته که: «ای اباالحسن، چرا برای دو فرزندت نذر نمی کنی!» سخنی جاهلانه است؛ زیرا علی دین را از عرب ها نمی گرفت، بلکه از پیامبر می گرفت!».

بررسی و نقد اشکال ابن تیمیه

بـسیاری از مـفسران و محدثان فریقین این ماجرا را با طرق معتبر و صحیح در کتاب های تفسیری و حدیثی نقل کرده اند.[58] با توجه به روایات شیعه [59] و روایات اهل سنت از منابع دیگر که در آن روایات، نشانی از عامة العرب نیست، زمـخشری، در کـتاب تـفسیر خود، الکشاف، می نویسد: «ابن عباس مـی گفت: بـه درستی کـه حسن و حسین مریض شدند. پیامبر اسلام (ص) با عده ای از مردم از آنها عیادت کرد، و سپس فرمود: یا اباالحسن! اگر برای فرزندان خود نـذر کـنی، بـهبود می یابند».[60] همان طور که در این حدیث آمده نامی از عـامة العرب نـیست؛ و به قرینه مقام، مقصود از عامةالعرب، مسلمانان بوده است و اینها در مدینه بودند نه در جای دیگر.[61] با توجه به نسخه خـطی چـاپ بـمبئی، به جای کلمه «قالوا»، «قال» دارد و طبق این روایت پیامبر(ص) علی(ع) را امر به نذر کرد.[62]

2. منهی بودن نذر از نگاه ابن تیمیه

اشکال پنجمی که ابن تیمیه در ردّ شأن نزول سوره هل اتی دارد، ایـن اسـت کـه، پیامبر(ص) از نذرکردن منع فرموده، چنان که در صحیحین آمده است؛[63] و به طریق دیـگر روایـت شده که فرمود: «نذر انسان را به تقدیر خداوند برمی گرداند و برای نذر چیزی داده می شود کـه بـرای غـیر آن داده نمی شود».[64] «و خداوند به خاطر وفای نذر مدح کرده است نه بر خـود عـقد نذر ».[65] زیرا نذر مثل ظهار و طلاق است که مذموم است ولی پرداخت کفاره واجب است و مدح شـده؛ و هـمچنین کسی که چیزی را می فروشد یا کالایی را می خرد وقتی آنچه را بر عهده او اسـت بـه طرف مقابل ببخشاید، ستوده می شود.

نقد دیـدگاه ابـن تیمیه

نـذر یکی از احکام شرعی است که جواز آن بـین شـیعه و سنی مشترک و اجماعی است.[66] به دلیلِ همین ممدوح بودن نذر، خود آن حضرت(ص) به علی(ع) دسـتور می دهد که ای اباالحسن بـرای شـفای فرزندانت نـذری کـن. کـار علی و فاطمه(ع) با آگاهی انجام مـی گیرد و اطـاعت خدا و رسول خدا(ص) است. چون با دستور پیامبر(ص) صورت گرفته است؛ آنـچنان کـه در تفسیر زمخشری آمده است؛[67] و در تفسیر طـبری که ابن تیمیه آن را قبول دارد، طـبری مـی گوید: «نذر در این سوره، از نوع طـاعت خـدا است».[68]

بر فرض نهی پیامبر(ص) از نذر، بزرگان علمای اهل سنت این روایت نـهی را بـر کراهت حمل کرده اند.[69] ابن تیمیه در تـعریف سـنت، تـقریر پیامبر(ص) را حجت مـی داند.[70]

اگر علی(ع) بنا بـه دسـتور پیامبر عمل کرده باشد در این صورت این روایت نهی از نذر را باید توجیه کرد. اگر بنا بر روایات ثعلبی، علی(ع) به امر غیرپیامبر(ص) نذر کرده باشد در این صورت پیامبر(ص) شـاهد ایـن نذر بوده و این عمل را تقریر کرده است. چون پیامبر(ص) ساکت بودند و نهی نکردند و این تقریر، خود دلیل بر مشروع بودن این عمل بوده اسـت.

امـا قول ابن تیمیه درباره این مـسئله، کـه خداوند وفا به نذر را مدح کرده نه خود عقد نذر را، کلامی بی اساس است. زیرا اگر این کار فعلی حرام است مرتکب آن مجرم و گناهکار اسـت و آن عـمل مذموم است نه سـتودنی. اگـر از نذرکردن منع شده باشد، بر وفای آن چه مدحی است؟! به علاوه این نذر طبق فرمان خود پیامبر(ص) صورت گرفته، چنان که در روایت زمخشری در تفسیرش گذشت، و کسی که طبق فرمان ایشان کاری را انجام دهـد، بـه آن اطاعت گفته می شود[71] و یقیناً اطاعت از فرمان پیامبر(ص) مرضی خدا و ستودنی است. این سوره در مدح اهل بیت(ع) نازل شده است. به سبب این نذر، خداوند وفای به آن را مدح و ستایش فرمود[72] و سـوره هـل اتی را در شـأن ایشان نازل کرد؛ و طبق این آیه (وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ یشَاءَ اللَّهُ)[73]آنچه اهل بیت(ع) انجام داده اند، مـرضی خدا است. وقتی ثابت شد این سوره شأن نزولش در حق عـلی و فـاطمه و حـسنین(ع) است دیگر این ایرادها جایگاهی ندارد.

و اما قیاس نذر با ظهار و طلاق و بیع و شراء حرفی بی سند اسـت و هـر کدام مسئله مستقلی است و احکام خاص خودش را دارد. در صورت صحیح بودن این قیاس از نظر ابـن تیمیه، بـیع و طـلاق نیز غیرمشروع وحرام خواهد بود! در حالی که هیچ کس به آن قائل نیست!

3. تشکیک در وجود خادمه ای به نام فضه

اشکال ششمی که ابن تیمیه در روایت ثعلبی دارد، این است کـه علی و فاطمه(ع) کنیزی به نام فضه نداشتند و حتی هیچ کدام از نزدیکان پیامبر کنیزی با این نام نداشتند و در مدینه کنیزی که نام او فضه باشد شناخته شده نیست و هیچ کس از اهل علم و کسانی کـه احـوال کنیزان را به دقت بررسی کرده اند یادی از کنیزی به نام فضه نکرده اند.[74]

بررسی و نقد اشکال ابن تیمیه

برخلاف دیدگاه ابن تیمیه، تعدادی از حافظان بزرگ اهل سنت، با استناد به حدیث نزول سوره هل اتـی، وجـود کنیزی به نام فضّه را ثابت کرده اند.[75]

عالم بزرگ اهل سنت، حافظ ابن اثیر (شیبانی) در کتاب خود، ذیل ترجمه فضه، چنین آورده است: «فضّه نوبیه، کنیز حضرت فاطمه زهرا(ع) دختر رسـول اکـرم(ص) بود. ابوموسی بر اساس نوشته ای آن را برای ما روایت کرده است».

سپس در ادامه این سخن، حدیث نزول سوره هل اتی را از ابن عباس ذکر کرده است.[76] همچنین قرطبی می گوید اهل تفسیر مـعتقدند آیـه اطـعام درباره علی و فاطمه و جاریه آن دو، کـه اسـمش فضه است، نازل شده است. وی در ادامه می گوید نقاش، ثعلبی، قشیری و بسیاری از مفسران این حدیث را ذکر کرده اند؛[77] و نیز ابن عادل حنبلی[78] و بسیاری دیـگر از مـفسران اهـل سنت، فضه را خادمه حضرت زهرا(ع) می دانند.

حافظ ابـن حـجر عسقلانی درباره فضّه چنین می نویسد: «فضّه نوبیه، کنیز فاطمه زهرا(ع) بود، ابوموسی در الذیل و ثعلبی در تفسیر سوره «هل آتی» از طـریق عـبدالله بـن عبدالوهّاب خوارزمی، پسرعموی احنف، آورده اند که فضه خادمه حضرت زهـرا(ع) بود».

وی در ادامه می گوید: «ابن صخر در فوائد خـویش و ابـن بشکوال در کـتاب المستغیثین از طریق خود، با سندی از طریق حسین بن علاء، از امام صادق(ع) از پدرش، از علی(ع) روایت کـرده اسـت کـه رسول خدا(ص) برای دخترش فاطمه(ع) کنیزی را به نام فضّه نوبیه استخدام کرد، فاطمه (ع) کـارها را بـا او تقسیم می کرد و رسول خدا(ص) دعایی را به فضّه یاد داده بود که پیوسته آن را می خواند».[79]

4. ایـن شـأن نـزول از مناقب نیست!

ابن تیمیه در اشکال هفتم خود در روایت ثعلبی معتقد است «در حدیث صحیح دیگری، بـرخی از انـصار، مهمانی را بر خودشان مقدم داشتند و ایثار کردند، و خداوند در مدحشان آیه نازل کرد: (وَیؤْثـِرُونَ عـَلَی أَنـْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ).[80]این مدح بزرگ تر از مدح آیه (وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکینًا وَیتِیمًا وَأَسـِیرًا)[81] اسـت. وی در ادامه از صحیح مسلم و بخاری از پیامبر روایتی مبنی بر برتربودن صدقه می آورد؛[82] «و خـلاصه ایـنکه اگـر ایثار اهل بیت( بزرگ تر از ایثار انصار می بود مدح اهل بیت(ع) بیشتر می شد و چنین نشد؛ و اگر بـر ایـن مـاجرا مدحی نباشد، در مناقب داخل نیست ».[83]

بررسی و نقد اشکال ابـن تیمیه

بـرخلاف ادعای او، برخی مفسران نزول آیه (وَیؤْثِرُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ) را در شـأن عـلی، فاطمه، حسن و حسین(ع) ذکر کرده اند.[84] امـا با فرض قبول ایـن نـظریه، 1.انفاق یک شب با ایـثار سـه شب متوالی برابر نیست. این ایثار سه روزه را قرآن بسیار ستوده است و با مـدح انـفاق یک شب قابل مقایسه نـیست؛ 2. نـزول یـک آیه در شأن کـسی مـساوی با نزول یک سـوره کـامل در شأن اهل بیت نیست. خداوند در این سوره پنج ویژگی را مخصوص اهل بیت(ع) دانسته اسـت: وفـای به عهد: (یوفُونَ بِالنَّذْرِ)، ترس از مـعاد: (وَیخـَافُونَ یوْمًا کانَ شـَرُّهُ مـُسْتَطِیرًا)، رسیدگی به نیازمندان: (وَیطـْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکینًا وَیتِیمًا وَأَسِیرًا)، اخلاص در عمل: (إِنَّمَا نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکمْ جـَزَاءً وَلَا شـُکورًا) و خوف از خداوند متعال: (إِنَّا نَخَافُ مـِنْ رَبـِّنَا[85] 3. ابـن تیمیه تـفاوتی بـین «انفاق و «ایثار» قـائل نـیست. در حالی که ایثار مقامی است به مراتب بالاتر از انفاق، که همگان سعادت آن را ندارند، و از صفات ویژه مـؤمنان واقـعی اسـت.[86]

5. این ماجرا خلاف امر مشروع است!

وی در اشـکال هـشتم مـی گوید نـباید ایـن مـاجرا را به علی و فاطمه (ع) نسبت داد؛ و گرسنه نگاه داشتن بچه ها تا سه روز خلاف امر مشروع است. این گرسنگی، عقل، بدن و دین آدم را فاسد می کند و مانند ماجرای انصار نیست که یک شـب بوده است.[87]

بررسی و نقد اشکال ابن تیمیه

با توجه به اینکه ثابت کردیم این سوره در شأن اهل بیت(ع) است و سوره مدنی است، اگر این ماجرا خلاف شرع می بود، خداوند آن را ذم مـی کرد؛ ولی خداوند به دلیل همین ماجرای باعظمت، یک سوره کامل فرستاد و جـبرئیل بـه دلیل داشتن چنین اهل بـیتی بـه پیامبر(ص) تبریک و تهنیت گفت.

در برخی روایات، سخنی از روزه گرفتن حسنین ـ دو کودک خردسال 5 و 6 ساله که تازه از بـستر بـیماری برخاسته بوده اند و دوره نقاهت را سپری می کرده اند یا هـنوز بـیمار بوده اند ـ به میان نـیامده اسـت.[88]

اما پاسخ دیگر اینکه حضرت علی(ع) و فاطمه(ع) بچه ها را مجبور به این کار نکرده بودند، بلکه امام حسن و امام حسین(ع) با کمال اختیار و آگاهی این ایثار عظیم را خودشان پذیرفته اند و انجام دادهاند و ایـن امر نشان دهنده اخلاص و ایثار و عظمت فوق العاده آنان است. به دلیل همین رفتار بود که خداوند یک سوره را با عظمت تمام در شأن ایشان نازل فرمود.[89]

6. ماجرای یتیم و اسیر دروغ است!

وی در اشکال نـهم و دهـم و یازدهم مـی گوید ماجرای یتیم دروغ است! زیرا در شب عقبه هیچ جنگی اتفاق نیفتاده است؛[90] و پیامبر(ص) هزینه و مخارج فرزندان کسانی را کـه در رکاب وی به شهادت رسیدند بر عهده می گرفت.[91] هرگز در مدینه اسیری وجـود نـداشته کـه از مردم درخواست کمک کند.[92]

بررسی و نقد اشکالات ابن تیمیه

ذکر یتیم در این ماجرا از مسلمات و نص قرآن است، امـا ایـنکه پدر یتیم چه کسی بوده و در کجا از دنیا رفته مهم نیست و به اصل حدیث لطـمه وارد نـمی کند، چـون اصل ماجرا صحیح و مشهور است. در روایات دیگر، غیر از روایت ثعلبی اسمی از یوم العقبه نیست؛ و در برخی روایات آمده است که این سه تن جبرئیل بود که برای امتحان اهل بیت(ع) به در خانه اینها رفت.[93]

این حرف که پیامبر(ص) خود هـزینه یتیمان را به عهده داشت، بی دلیل و بی سند است، بلکه یکی از دلایل دستور خداوند به تعدّد زوجات برای مسلمانان همین بوده است که سرپرستی یتیمان جنگ را به عهده بگیرند: (وَ ءَاتُواْ الْیتَامَی أَمْوَالَهُمْ... وَ إِنْ خـِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُواْ فی الْیتَامَی فَانکحُواْ مَا طَابَ لَکم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنی و...) (نساء: 2 و 3).[94] و اینکه دستور به قسط در خصوص یتیمان به صورت جمع است نشان می دهد که خطابش فقط پیامبر(ص) نیست و اطلاق داشته و غـیر پیـامبر را نیز شامل می شود.

در گفتار ابن تیمیه که گفت در مدینه اسیری نبود! دروغ و تعارضی آشکار وجود دارد و بدون مدرک است. زیرا نخست می گوید در مدینه هرگز اسیری نبوده، و سپس اعتراف می کند که بعد از جـنگ بـدر اسیرانی بوده اند و این تعارض در کلام او است. به علاوه برای صحت این ماجرا وجود حتی یک اسیر کفایت می کند و این را که در مدینه اسیر یا اسیرانی بوده اند، خود ابن تیمیه در همین قول قـبول کـرده اسـت، آنجا که می گوید بعد از جـنگ بـدر اسـیران خیلی کم بوده اند.[95]

خود طبری در تفسیرش به وجود اسیر اعتراف دارد.[96] همچنین، خود قرآن در سوره هل اتی، بر بودن اسیر در مدینه تـصریح مـی کند و روایـاتی از فریقین، که قبلاً ذکرش گذشت، بر وجود اسـیر در مـدینه تأکید دارند.

ممکن است گفته شود در مدینه اسیری که درخواست کند نبوده است. در جواب باید گفت سیاق آیات نـشان مـی دهد مـسکین و یتیم و اسیر درخواست کمک داشتند که به آنها اطعام شـد؛ و اگر درخواستی هم نداشتند، به هر حال به آنها اطعام شد.

7. شمولیت نداشتن سوره

وی در اشکال دوازدهم و سیزدهم می گوید اگر چـنین داسـتانی صـحیح هم باشد، صاحب قصه (علی(ع)) افضل نیست؛ و این به منزله آن نیست که صـاحب آن بـرترین مـردم است، یا فقط او امام باشد نه غیر او. جعفر بن ابی طالب بیش از همه به فـقرا غـذا می داد.. . با وجود این، از علی و دیگران برتر نبود، چه رسد به اینکه مـستحق امـامت شـود؛[97] و انفاق ابوبکر محبوب تر است! [98]

بررسی و نقد اشکال ابن تیمیه

این سوره دلالت روشنی بر فضیلت بـسیار فـوق العاده علی(ع) دارد که آیه درباره او نازل شده است. همچنین، اگرچه مؤید افضلیت صاحب ایـن مـاجرا اسـت، اما برای افضلیت و امامت او دلایل فراوان دیگری در منابع فریقین داریم.[99] علاءالدین علی بن محمد خـازن بـغدادی (متوفای 741 ه.ق.) در تفسیرش، ابتدا به نزول آیات درباره علی(ع) اشاره کرده، آنگاه حـدیث را نـقل مـی کند و می گوید شمول آیه از نظر مفهوم منافاتی با انحصار مصداقش در علی(ع) ندارد.[100]

کسی که خداوند در شـأنش یـک سـوره کامل را فرستاد، قطعاً از تأیید خداوند برخوردار بوده است. کسانی که خداوند قـول و فـعلشان را در آیات سوره هل اتی آورده، در فضیلت از دیگران برتر بودند و سبب نزول این سوره به قرینه عمل بـه نـذر، عمل اهل بیت(ع) بوده است. ابن تیمیه اعتراف دارد که جعفر از علی(ع) برتر نـبوده اسـت.

آیات سوره هل اتی، که در وصف «ابـرار» نـازل شـده[101] و به پاداش های «نیکان» در جهان آخرت اشاره دارد، اخـتصاص بـه حضرت علی و همسر و فرزندانش(ع) دارد. زیرا:

اولاً، نشانه ها و قرائنی در ایـن آیات شریفه دیده مـی شود کـه با وجود آن نمی توان ایـن آیـات را به همه ابرار تطبیق داد، بلکه طبق این نشانه ها باید آیات مذکور را به ابـرار خـاصّی تطبیق دهیم. مثلاً از این آیـات اسـتفاده مـی شود که ابراری کـه در ایـن آیات به آنها اشـاره شـده، نذری کرده بودند و در هنگام عمل به نذر، دست به ایثار بزرگی زدند و به نـیازمند و یـتیم و اسیر کمک کردند. بنابراین، آیات فـوق شـامل آن دسـته از ابـرار نـمی شود که نذری نکرده بـودند و نشانه های فوق در آنها نیست.

ثانیاً، بر فرض که آیات مذکور عام باشد و شامل تمام ابـرار شـود، همان گونه که فخرالدین رازی در تفسیرش این نـظریه را انـتخاب کـرده اسـت، [102] بـدون شک به طـریق اولی شـامل شأن نزول آن هم می شود! علی و فاطمه و فرزندانش(ع) شاخص ترین و برترین مصادیق ابرار و نیکان هستند؛[103] و هیچ یک از مـفسران ابـوبکر را جـزء ابرار نیاورده اند! ابن تیمیه دلیلی ندارد بر ایـنکه انـفاق ابـوبکر نـزد خـدا و رسـولش از این ایثار بزرگ تر و محبوب تر باشد و روایتی از رسول خدا(ص) بر افضل بودن انفاق ابوبکر وجود ندارد![104]

نتیجه

اشکالاتی که ابن تیمیه درباره شأن نزول هل اتی ذکر کرد بی اساس و بی مدرک بـود، یا از اقوال شاذ بوده است. ثابت شد که سوره هل اتی در شأن اهل بیت(ع) نازل شده و دلیل بر فضیلت علی(ع) است و کسی دیگر در این فضیلت داخل نیست. سوره هل اتی، طبق نـقل بـسیاری از مفسران، محدثان و دانشمندان اهل سنت، همچنین اجماع شیعه مدنی است و روایات صحیح و معتبر فریقین سبب نزول سوره را همان ایثار و عمل خالصانه علی و فاطمه و حسنین(ع) می دانند. حدیث ثعلبی از جمهور اهـل سـنت وارد شده است و ایرادات جزئی، اشکالی در اصل مطلب وارد نمی کند. اثبات شد که اشکالات سندی و دلالی ابن تیمیه درباره شأن نـزول سـوره هل اتی جایگاهی ندارد.

مـنابع

1. قـرآن الکریم.

2. ابن اثیر جزری شیبانی، علی بن ابی الکرم محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415.

3. ابن تیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم دمشقی، الفتاوی الکبری، تحقیق: مـحمد و مـصطفی عبدالقادر عطا، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1408.

4. ابن تیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم دمشقی، جامع الرسائل، تحقیق: محمد رشاد رفیق سالم، ریاض: دار العطاء، چاپ اول، 1422.

5. ابن تیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم دمـشقی، دقـائق التفسیر، تـحقیق: محمد سید جلیند، دمشق: مؤسسه علوم قرآن، چاپ دوم، 1404.

6. ابن تیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم دمشقی، فـضل ابی بکر، تحقیق: عبدالعزیز بن محمد فریح، مجله جامعة ام القری لعـلوم الشـرعیة، ج13، ش22، ربـیع الاول 1422.

7. ابن تیمیه حرانی، احمد بن عبدالحلیم دمشقی، مجموع الفتاوی، مدینه منوره: مجمع ملک فهد، چاپ دوم، 1416.

8. ابن تـیمیه حـرانی، احمد بن عبدالحلیم دمشقی، مقدمة فی اصول التفسیر، بیروت: دار مکتبة الحیاة، 1490.

9. ابن تـیمیه حـرانی، احـمد بن عبدالحلیم دمشقی، منهاج السنة النبویه فی نقض کلام الشیعة القدریة، تحقیق: محمد رشاد سـالم، ریاض: جامعة الإمام محمد بن سعود الإسلامیة، چاپ اول، 1406.

10. ابن حجر عسقلانی، احمد بن عـلی، الإصابة فی تمییز الصـحابة، بـیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415.

11. ابن ضریس رازی، محمد بن ایوب بن یحیی بن ضریس بن یسار جبلی، فضائل القرآن، تحقیق: غزوة بدیر، دمشق: دار الفکر، چاپ اول، 1408.

12. ابن عادل دمشقی حنبلی، عمر بن علی، اللبـاب فی علوم الکتاب، تحقیق: عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1419.

13. ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر والتنویر، بیروت: مؤسسة التاریخ، چاپ اول، [بی تا].

14. ابن عبد ربّه قرطبی مـالکی، ابـوعمر احمد، العقد الفرید، بیروت: دار الکتاب العربی، 1403.

15. ابن عربی، محمد بن عبدالله بن ابوبکر، احکام القرآن، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ سوم، 1424.

16. ابن عطیة اندلسی محاربی، عبدالحق بن غالب بن عبدالرحمن بـن تـمام، المحرر الوجیز (تفسیر ابن عطیة)، تحقیق: محمد عبدالسلام عبدالشافی، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1422.

17. ابن قدامة مقدسی دمشقی حنبلی، موفق الدین عبدالله احمد بن محمد، المغنی، قاهره: مکتبة قاهره، 1388.

18. ابـن مـطهر حلی، حسن بن یوسف، منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، تحقیق: عبدالرحیم مبارک، قم: مؤسسه پژوهش و مطالعات عاشورا، چاپ اول، 1379.

19. ابو داود سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، بیروت: دار الفکر، چاپ اول.

20. ابـوبکر بـیهقی، احـمد بن حسین بن علی بـن مـوسی، دلائل النـبوة، تحقیق: عبدالمعطی قلعجی، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1408.

21. ابوبکر بیهقی، احمد بن حسین بن علی بن موسی، سنن بیهقی، تحقیق: محمد عـبدالقادر عـطا، مـکه مکرمه: مکتبة دار الباز، 1414.

22. ازی بلخی، ابوالحسن مقاتل بن سـلیمان بـن بشیر، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق: عبدالله محمود شحاته، بیروت: [بی نا]، [بی تا].

23. امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت: دار الکتاب العربی، چـاپ چـهارم، 1397.

24. امـینی، عبدالحسین، نظرة فی کتاب منهاج السنة النبویة، تحقیق: احمد کـنانی، تهران: مرکز الابحاث العقائدیة، مشعر، [بی تا].

25. آلوسی، شهاب الدین سید محمود، تفسیر روح المعانی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چـاپ چـهارم، 1405.

26. آلوسـی، شهاب الدین سید محمود، تفسیر روح المعانی، تحقیق: علی عبدالباری عطیة، بـیروت: دار الکـتب العلمیة، چاپ اول، 1415.

27. بحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة، قم و تـهران: مـؤسسة البـعثة، 1416.

28. بروسوی، اسماعیل بن حقی بن مصطفی استانبولی حنفی، تفسیر روح البیان، بیروت: دار احـیاء التـراث العـربی، [بی تا].

29. بغوی، ابومحمد حسین بن مسعود فراء، تفسیر بغوی (معالم التنزیل فی التفسیر والتـأویل)، تـحقیق: عـبدالرزاق مهدی، بیروت: دار احیاء التراث العربی و دار الفکر، چاپ اول، 1420.

30. بهارزاده، پروین، «مقاله کاوشی در مکی یا مـدنی بودن سـوره دهر »، در: مجله علوم انسانی دانشگاه الزهراء، ش41، 1381، ص39-60.

31. ترمذی، ابوعیسی محمد بن عیسی بن سـورة، سـنن تـرمذی، تحقیق: احمد شاکر، بیروت: دار احیاء التراث العربی، [بی تا].

32. ثعلبی، احمد بن محمد بن ابـراهیم، الکـشف والبیان عن تفسیر القرآن، تحقیق: ابی محمد بن عاشور، با نظارت نضیر سـاعدی، بـیروت: دار احـیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422.

33. جزائری ابوبکر، جابر بن موسی، ایسر التفاسیر لکلام العلی الکبیر، مدینه: مـکتبة العـلوم والحکم، چاپ اول، 1416.

34. جزیری، عبدالرحمن، الفقه علی المذاهب الأربعة، بیروت: دار الثقلین، چاپ اول، 1419.

35. حـاکم حـسکانی، عـبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تهران: مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، چاپ اول، 1411.

36. خطیب، عبدالکریم، التـفسیر القـرآنی للقـرآن، قاهره: دارالفکر العربی، چاپ اول.

37. ذهبی، شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بـن عـثمان بن قایماز، سیر أعلام النبلاء، تحقیق: جمعی از محققین زیر نظر شیخ شعیب الارناؤوط (الارنؤوط )، بیروت: مـؤسسة الرسـالة، چاپ سوم، 1405.

38. راتب نابلسی، محمد، الفقه الإسلامی، موضوعات متفرقة، درس 38؛ النذر، تاریخ: 21/6/1992، در: www.nabulsi.com.

39. زحـیلی، وهـبة بن مصطفی، التفسیر الوسیط، دمشق: دار الفکر، چـاپ اول، 1422.

40. زمـخشری، مـحمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت: دار احـیاء التـراث العربی، چاپ دوم، 1429.

41. سبحانی تبریزی، جعفر، ابن تیمیه فکراً ومنهجاً، قم: مؤسسه امام صـادق (ع)، چـاپ اول، 1432.

42. سبط ابن جوزی حنفی بـغدادی، ابـوالمظفر بن فـُرُغلی بـن عـبدالله، تذکرة الخواص، معروف به تذکرة خـواص الامـة فی خصائص الائمة، بیروت: دار العلوم، چاپ اول، 1425.

43. سندی، عبدالقادر بن حبیب الله، حجیة السـنة النـبویة و مکانتها فی التشریع الإسلامی، مدینه مـنوره: الجامعة الإسلامیة المدینة المـنورة، س8، ش2، رمـضان 1395.

44. سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بـن ابـی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، الهیئة المصریة العامة للکـتاب، 1394.

45. سـیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابـی بـکر، الدر المـنثور فی التفسیر بـالمأثور، بـیروت: دار احیاء التراث العربی، چـاپ اول، 1421.

46. شـریف کاشانی، حبیب الله، بوارق القهر فی تفسیر سورة الدهر، تهران: انتشارات شمس الضحی، 1383.

47. شوکانی، مـحمد بـن علی، فتح القدیر، دمشق و بیروت: دار ابـن کـثیر و دار الکلم الطـیب، چـاپ اول، 1414.

48. طـباطبایی، سید محمد حسین، المـیزان فی تفسیر القرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، 1374.

49. طـباطبایی، سـید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، قـم: دفـتر انـتشارات اسـلامی جـامعه مدرسین حوزه عـلمیه قـم، چاپ پنجم، 1417.

50. طبرسی، احمد بن علی بن ابی طالب، الاحتجاج علی اهل اللجاج، تحقیق: سید مـحمدباقر خـرسان، نـجف اشرف: دار النعمان للطباعة والنشر، 1386.

51. طبرسی، فضل بـن حـسن، تـرجمه مـجمع البـیان، تـحقیق: رضا ستوده، تهران: انتشارات فراهانی، 1360.

52. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، تحقیق: محمدجواد بلاغی، تهران: انتشارات ناصرخسرو، چاپ سوم، 1373.

53. طبری، محمد بن جریر بن یزید، تفسیر الطـبری، ضبط و تعلیق: محمود شاکر حرستانی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1421.

54. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق: احمد حبیب قیصر عاملی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، [بی تا].

55. عـاصمی، احـمد بن محمد، العسل المصفی من تهذیب زین الفتی فی شرح سورة هل اتی، تحقیق: محمدباقر محمودی، قم: مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، چاپ اول، 1418.

56. علاء الدین خازن بغدادی، علی بن مـحمد، لبـاب التأویل فی معانی التنزیل (تفسیر الخازن)، بیروت: دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415.

57. علی زاده موسوی، مهدی، تبارشناسی سلفی گری و وهابیت، قم: آوای منجی، چاپ ششم، 1393.

58. غریانی (فقیه لیـبی)، صـادق عبدالرحمن، مدونة الفقه المالکی وأدلتـه، بـیروت: مؤسسة الریان، [بی تا].

59. فخرالدین رازی، محمد بن عمر بن حسن بن حسین تیمی، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420.

60. فرمانیان، مـهدی، مـبانی فکری سلفیه، پایان نامه دکـتری مـرکز تربیت مدرس، 1388.

61. قرشی گنجی شافعی، محمد بن یوسف بن محمد، کفایة الطالب فی مناقب علی بن ابی طالب (ع)، تهران: دار احیاء التراث اهل البیت (ع)، چاپ سوم، 1404.

62. قرطبی، محمد بن احمد انـصاری، الجـامع لأحکام القرآن (معروف به تفسیر القرطبی)، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، [بی تا].

63. قمی نیشابوری، نظام الدین حسن بن محمد، تفسیر نیشابوری= غرائب القرآن و رغائب الفرقان، تحقیق: زکریا عمیرات، بیروت » دار الکتب العـلمیة، چـاپ اول، 1416.

64. کلبی غـرناطی، محمد بن احمد بن جزی، التسهیل لعلوم التنزیل، تحقیق: عبدالله خالدی، بیروت: دار الارقم بن ابی الارقم، چـاپ اول، 1416.

65. مال الله، محمد، الامامة فی ضوء الکتاب والسنة لابن تیمیة، سایت کـتاب خانه عـقیده، بـه آدرس www.aqeedeh.com.

66. مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، [بی تا].

67. مرعشی شوشتری، نورالله، احقاق الحـق و ازهـاق الباطل، تهران: کتاب فروشی اسلامیه، [بی تا].

68. مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن، قم: نـسل جـوان، چـاپ سوم، 1386.

69. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الاسلامیة، چاپ اول، 1374.

70. مکارم شیرازی، ناصر، شأن نـزول آیات قرآن، قم: مدرسه امام علی بن ابی طالب، 1385.

71. میلانی، سید علی حـسینی، دراسات فی منهاج السـنة لمـعرفة ابن تیمیه، قم، ناشر: مؤلف، چاپ اول، 1419.

72. میلانی، سید علی حسینی، نزول سوره هل اتی در شأن اهل بیت مصطفی (، ترجمه: هیئت تحریریة انتشارات الحقایق، قم: الحقایق، چاپ اول، 1390.

73. نحاس، ابو جعفر احمد بـن محمد، الناسخ والمنسوخ، تحقیق: محمد عبدالسلام محمد، کویت: مکتبة الفلاح، چاپ اول، 1408.

74. الهئة العامة، التفسیر الوسیط لقرآن الکریم، [بی جا]: شئون المطابع الامیریة، چاپ اول، 1393-1414.

75. یکی از علمای قرن هشتم، الانصاف فی الانتصاف لاهل الحـق مـن اهل الاسراف، تحقیق: طاهر عبدالامیر سلامی، قم: دار النشر امام علی بن ابی طالب، چاپ اول، 1392.

پی نوشت ها

[1] مـهدی فـرمانیان، مـبانی فکری‌ سلفیه‌، ص3 و 4.

[2] نک.: مهدی علی‌زاده موسوی، تبارشناسی سلفی‌گری و وهابیت، ج1، ص287.

[3] احمد بن عبدالحلیم ابن تـیمیه‌ حـرانی‌، مـنهاج‌ السنة النبویة، تحقیق: محمد رشاد سالم، ج1، ص75.

[4] حسن بن یوسف بن مطهر حلی، منهاج الکـرامة‌ فـی‌ معرفة الامامة، ص132. البته در معرفی این کتاب اشتباهی صورت گرفته و آن‌ اینکه‌، کتاب‌ را ردیـه‌ای بـر کـتاب ابن‌تیمیه معرفی کرده است. در مقدمه منهاج السنة، ج1، ص7 آمده که این‌ کتاب‌ را‌ علامه حلی بـرای سـلطان خدابنده نوشته است.

[5] همان.

[6] ابن تیمیه حرانی، منهاج‌ السنة‌ النبویة، ج7، ص174-186؛ فصل، قال الرافـضی البـرهان الحـادی والعشرون سورة هل اتی ...

[7] همان، ج4، ص20 و ج7، ص174 و 179 و ج8، ص553؛ محمد مال الله، الامامة فی ضوء الکتاب والسنة، ج1، ص116-121‌؛ این کـتاب در واقـع تعلیقه‌ای بر منهاج السنة النبویة اسـت؛ ابـن تیمیه حـرانی، مـجموع الفـتاوی (مجمع الملک فهد)، ج4، ص419؛ هـمو، فضل ابی بکر، ج13، ص124.

[8] همو، جامع الرسائل، رسالة فی‌ المعانی‌ المستنبطة، ج1، ص69؛ همو، دقائق التفسیر، ج3، ص21.

[9] چون در لسـان روایـات شیعه بیشتر به این نام خـوانده شـده اسـت، نـویسنده نـیز این نام را بـه کـار برده است.

[10] محمد بن‌ حسن‌ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج10، ص204.

[11] فضل بن حسن طبرسی، ترجمه مـجمع البـیان، ج26، ص135؛ نـاصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج25، ص328‌.

[12] همو، مجمع البیان، ج10، ص613؛ جلال الدین سیوطی، الاتقان، ج1، ص18-19‌.

[13] همو، مجمع البیان، ج10‌، ص613‌؛ هاشم بن سلیمان بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج8، ص177، 185.

[14] ابوالحسن مقاتل بن سلیمان ابن بـشیر ازی بـلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج4، ص525؛ ابومحمد عبدالحق بن غالب ابن عطیه اندلسی، المحرر‌ الوجیز، ج16، ص182؛ محمد بن عمر فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر = مفاتیح الغیب، ج30، ص243-244.

[15] عبدالحسین امینی، الغدیر، ج3، ص107-111.

[16] احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج عـلی اهـل اللجاج، ج1، ص164ـ 165؛ مـحمدحسین‌ طباطبایی‌، المیزان فی تفسیر القرآن، ج20، ص134.

[17] ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج25، ص328.

[18] احمد بن محمد بن ابراهیم ثعلبی، الکـشف والبیان عن تفسیر القرآن، ج10، ص98.

[19] ابن‌ تیمیه حرانی، منهاج السنة النبویة، ج7، ص173؛ کلمه «والعجم» را جا انداخته است و به‌ جای‌ «قال‌» گفته «قالوا»، ولی در پاورقی این کتاب، ارجاع به نـسخه خـطی داده است؛ نک‌.: حلی‌، فی معرفة الامامة، منهاج الکرامة، انتشارات تاسوعاء به تحقیق عبدالرحیم مبارک نیز این‌گونه‌ چاپ‌ شده‌ است. برای تحقیق بیشتر نک.: حسن بن یوسف ابن مطهر حـلی، مـنهاج الکـرامة فی معرفة‌ الامامة‌، نسخه خـطی، بـمبئی 1296 ه.ق.، ص61؛ سـایت المصطفی، www.almostafa.com

[20] ابن مطهر‌ حلی‌، منهاج‌ الکرامة فی معرفة الامامة، ص132؛ ابن تیمیه حرانی، منهاج السنة النبویة، ج7، ص174.

[21] ابن تیمیه حرانی، منهاج‌ السـنة‌ النـبویة، ج7 ص177 و 178.

[22] عبدالحسین امینی، الغدیر‌، ج3، ص107‌-111‌.

[23] حـسین بـن مسعود فراء بغوی، معالم التنزیل فـی التفسیر والتأویل = تفسیر بـغوی، ج5، ص191-192؛ مـحمد بن عمر فخرالدین رازی، تفسیر الکـبیر = مـفاتیح‌ الغیب‌، ج30، ص243-244؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج29، ص157.

[24] عبدالحسین امینی، الغدیر، ج3، ص107-111.

[25] ایـن کـتاب با تصحیح محمدباقر محمودی و بـا عـنوان العـصل المصفی من‌ تـهذیب‌ زیـن الفتی‌ فی شرح سـورة هـل اتی در دو جلد منتشر شده است.

[26] ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج25‌، ص345؛ تقریباً 46 نفر بررسی شـده اسـت ولی مجالی برای ذکر‌ نیست‌؛ عبدالحسین‌ امـینی، الغـدیر، ج3، ص107-111.

[27] نک.: احمد بن محمد‌ عاصمی‌، العـسل المـصفی من تهذیب زین الفتی فی شرح سورة هل اتی؛ عبدالحسین امینی، الغدیر، ج3، ص107-111. نورالله مرعشی شوشتری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج3، ص157-171؛ حدیث فوق را از‌ 36‌ نفر‌ از دانـشمندان و عـلمای اهل سنت‌ با‌ ذکر‌ مـأخذ نـقل می‌کند؛ سید علی حسینی میلانی، نزول سوره هل اتی در شأن اهل بیت مصطفی، ص26-32.

[28] عبیدالله بن احمد‌ حاکم‌ حسکانی‌، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج2، ص409.

[29] همان، مـقدمه.

[30] سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج29، ص157‌.

[31] ابن‌ جـوزی‌ حنفی بغدادی، تذکرة الخـواص، ص397.

[32] مـحمد بن احمد ذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج 19، ص120-127‌.

[33] محمد‌ بن‌ یوسف بن محمد قرشی گنجی شافعی، کفایة الطالب فی مناقب علی بن‌ ابی‌ طالب، ج7، ص345-348.

[34] احمد بن عبد الحلیم ابن تیمیه حرانی، مقدمة فـی اصول التفسیر، ص51 و 53‌؛ همو‌، مجموع الفتاوی، ج13، ص361؛ همو، الفتاوی الکبری، ج5، ص85.

[35] سبط ابن جوزی، ابو‌ المظفر‌، تذکرة الخواص، ص397؛ معروف به تذکرة خواص‌ الامة‌ لسبط‌ ابن الجوزی.

[36] اسماعیل حقی بروسوی، تفسیر روح‌ البیان‌، ج10، ص319.

[37] نک.: پروین بهارزاده، «کاوشی در مکی یا مدنی‌بودن سـوره دهر»، در: مجله علوم انسانی دانشگاه الزهراء، ش41، بهار 1381.

[38] ابن عبد ربّه قرطبی مالکی، العقد الفرید، ج3، ص42‌-47.

[39] سید محمود آلوسی، روح المـعانی فـی تـفسیر القرآن العظیم، ج29، ص157.

[40] ناصر مکارم شیرازی، شأن نزول آیات قرآن، ص478؛ همو، تـفسیر نـمونه، ج25، ص345. برای تفصیل بیشتر نک.: نورالله‌ مرعشی‌ شوشتری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج3، ص157-171.

[41] ابن تیمیه حرانی، منهاج السـنة النـبویة، ج7، ص178.

[42] جـعفر سبحانی، ابن تیمیه فکراً ومنهجاً، ص333؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج10، ص210‌.

[43] مـحمد‌ بـن جـریر طبری، تفسیر الطبری، ج29، ص129؛ احمد بیهقی، دلائل النبوة، ج7، ص143؛ فخرالدین رازی، تفسیر الکبیر، ج30، ص235؛ محمد شوکانی، فتح القدیر، ج5، ص456‌. (جـلال‌ الدیـن سـیوطی، الدر المنثور فی‌ التفسیر‌ بالمأثور، ج8، ص337؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج2، ص409؛ احمد مراغی، تفسیر المـراغی، ج29، ص159؛ مـحمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج4، ص666؛ علی‌ بن‌ محمد علاءالدین خازن بغدادی‌، تـفسیر‌ الخـازن، ج4، ص376؛ مـحمد کلبی غرناطی، التسهیل لعلوم التنزیل، ج2، ص436؛ عبدالکریم خطیب، التفسیر القرآنی للقرآن، ج8، ص1349؛ ابوبکر جزائری، ایسر التـفاسیر، ج5، ص481؛ وهـبة بن مصطفی زحیلی، التفسیر الوسیط، ج3، ص2788؛ محمد بن احمد‌ قرطبی‌، الجامع لاحکام القرآن، ج10، ص6909؛ الهـیئة العـامة، التـفسیر الوسیط لقرآن الکریم، ج10، ص1699؛ حسین بن مسعود فراء بغوی، معالم التنزیل، ج5، ص307.

[44] وهبة بن مصطفی زحـیلی‌، التـفسیر‌ الوسیط، ج3، ص2788.

[45] حسین بن مسعود فـراء بـغوی، تفسیر بغوی (معالم التنزیل فی التفسیر والتأویل)، ج5، ص188؛ ابن‌عاشور، التحریر والتنویر، ج29، ص343-344؛ یکی از علمای قـرن 8 هـجری، الانصاف فی الانتصاف لاهل‌ الحـق‌ مـن اهـل الاسراف، تحقیق: طـاهر عـبدالامیر سلامی، ج3، ص264.

[46] محمد حسین طـباطبایی، المـیزان فی تفسیر القرآن، ج20، ص135؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج25، ص348.

[47] جعفر سبحانی تبریزی، ابن‌ تیمیه‌ فـکراً ومـنهجاً، ص333 و 334.

[48] عبید الله بن احمد حاکم حسکانی، شـواهد التـنزیل لقواعد التـفضیل، ج2، ص409.

[49] مـحمد شـوکانی، فتح القدیر، ج5، ص343.

[50] محمد بـن احمد قرطبی، الجامع لأحکام القرآن معروف به‌ تفسیر‌ القرطبی‌، ج19، ص118.

[51] سید محمود آلوسی‌، روح‌ المعانی‌ فـی تـفسیر القرآن العظیم، ج29، ص150.

[52] نک.: فهرست اسماء سور در آخر قرآن چاپ عربستان‌.

[53] ابن‌ تیمیه‌ حرانی، منهاج السنة النبویة، ج7، ص178-179؛ سید عـلی حـسینی میلانی، نزول سوره‌ هل‌ اتی در شأن اهل بیت مصطفی، ص67؛ حسین بن مسعود فراء بغوی، تفسیر بغوی (معالم التنزیل‌ فی‌ تفسیر القرآن)، ج5، ص188.

[54] عبد الحسین امینی، نظرة فی کتاب منهاج السنة النـبویة‌، تـحقیق‌: احمد کـنانی، ص79-86؛ عبدالحسین امینی، الغدیر‌، ج3، ص169‌.

[55] علاء‌ الدین علی بن محمد خازن بغدادی، لباب‌ التأویل‌ فی معانی التنزیل = تفسیر الخـازن، ج4، ص356، ج1، ص9.

[56] ابوجعفر احمد بن محمد نحاس، الناسخ والمنسوخ، ص260‌؛ جلال‌الدین سـیوطی، الاتـقان فی علوم القرآن، ج1، ص41؛ احمد بن حسین ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة، ج7، ص143؛ محمد بن ایوب ابن ضریس رازی، فضائل القرآن، ص34.

[57] احمد کنانی، نظرة فی کتاب منهاج‌ السنة‌ النبویة، ص86.

[58] برای تفصیل این مـطلب‌ نـک‌.: عـبیدالله‌ بن احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج2، ص409؛ ابوالمظفر بن فُرُغلی بـن عـبدالله سـبط ابن جوزی ‌‌حنفی‌ بغدادی، تذکرة الخواص، ص397؛ اسماعیل حقی بروسوی، تفسیر روح البیان، ج10، ص319؛ ابن‌ عبد‌ ربـّه‌ قـرطبی مـالکی، العقد الفرید، ج3، ص42- 47.

[59] هاشم بن سلیمان بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج5، 549‌.

[60] محمود زمخشری، الکشاف عـن حـقائق غوامض التنزیل، ج4، ص670.

[61] یکی از علمای قرن 8، الانصاف‌ فی الانتصاف لاهل الحق‌ من‌ اهل الاسـراف، ج3، ص266.

[62] نـک.: حـسن بن یوسف ابن مطهر حلی، منهاج الکرامة فی معرفة الامامة، نسخه خطی بمبئی 1296 ه.ق.، ص61؛ سـایت المـصطفی، www.almostafa.com

[63] محمد مال الله، الامامة فی الضوء‌ الکتاب والسنة، ج1، ص121 می‌گوید این حدیث، با وجود اخـتلاف در الفـاظ آن، از ابـن‌عمر در صحیح بخاری (ج8، ص124-125)، کتاب القدر، باب القاء العبد النذر و در صحیح (ج3، ص1260-1261)، کتاب القدر‌، باب‌ النهی عن القـدر کـه در آن سه روایت به شماره‌های 2، 3، 4 آمده است. این حدیث همچنین در سنن ابوداود، نـسایی، ابـن‌ماجه، دارمـی، بیهقی و مسند امام احمد روایت شده است که البانی‌ در‌ ارواء الغلیل (ج8، ص208-209 به شماره 255 آورده است.

[64] احـمد‌ بن‌ عبدالحلیم ابن تـیمیه حـرانی، الامامة فی ضوء الکتاب والسنة، تحقیق: محمد مال‌الله‌، ج1، ص121‌؛ محمد‌ مال‌الله در پاورقی می‌گوید این حـدیث را جـایی نیافتم؛ و در منهاج السنة النبویة، ج7، ص181‌، آدرس‌ روایـت‌ ذکـر نشده اسـت.

[65] احـمد بـن عبدالحلیم ابن تیمیه حـرانی، منهاج السنة النبویة، ج7، ص181 و 182‌.

[66] موفق‌ الدین احمد بن محمد ابن قدامة مقدسی، المغنی، کتاب النذور، ج13، ص372؛ عـبدالرحمن‌ جـزیری‌، الفقه‌ علی المذاهب الأربعة، مباحث النـذر، ج2، ص139؛ نـک.: صـادق عـبدالرحمن غـریانی (فقیه لیبی)، مـدونة الفـقه‌ المالکی‌ وأدلته؛ محمد راتب نابلسی، الفقه الإسلامی، موضوعات متفرقه، درس 38: النذر، 21/6/1992‌، www‌.nabulsi‌.com.

[67] محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غـوامض التـنزیل، ج4، ص670.

[68] مـحمد بن جریر طبری، تفسیر الطبری‌، ج29‌، ص129.

[69] محمد بـن عـبد الله بـن ابـوبکر ابـن عـربی، احکام القرآن، ج4، ص353‌؛ محمد‌ بن‌ عیسی ترمذی، سنن ترمذی، ج4، ص112، باب 10، ش1538؛ سلیمان بن اشعث ابو داود سجستانی، سنن‌ ابی‌ داود‌، ص251، باب کراهیة النذر، ش3287؛ احمد بن علی بن موسی ابوبکر بیهقی‌، سـنن‌ بیهقی، ج10، ص77.

[70] احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه حرانی، مجموع الفتاوی، ج18، ص6-10؛ نک.: عبدالقادر بن‌ حبیب‌ الله سندی، حجیة السنة النبویة و مکانتها فی التشریع الإسلامی، الجامعة الإسلامیة المدینة‌ المنورة‌، س8، ش2، رمضان 1395.

[71] محمد بن جـریر طبری، تفسیر الطبری، ج29، ص129.

[72] احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه حرانی، جامع الرسائل، رسالة فـی المعانی المستنبطة‌، تحقیق‌: مـحمد رشـاد رفیق سالم، ص70؛ در این کتاب از شأن نزول سوره هل‌اتی سخنی به میان نمی‌آورد.

[73] سوره هل اتی (76): آیه 30‌.

[74] احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه حرانی، منهاج السنة النبویة، ج7، ص182 و 183.

[75] سید علی حسینی میلانی، نزول سوره هل اتـی در شـأن‌ اهـل‌ بیت مصطفی، ص49.

[76] علی بن ابی الکرم محمد ابن اثیر جزری شـیبانی، اسـد الغابة فی معرفة الصحابه، ج7، ص230، ذیل عنوان فضة.

[77] محمد بن احمد انصاری قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج19‌، ص130‌.

[78] عـمر بـن عـلی ابن عادل دمشقی، اللباب فی علوم الکتاب، ج20، ص24.

[79] احمد‌ بن‌ علی ابن حجر عسقلانی، الإصـابة فـی تمییز الصحابة، ج4، ص378.

[80] سوره حشر (59‌): آیه‌ 9.

[81] سوره‌ هل اتی (76): آیه 8.

[82] محمد مال‌الله در پاورقی کتاب الامامة فی ضـوء الکـتاب والسنة‌، ج1، ص123‌ می‌گوید‌ این حدیث با وجود اختلاف در الفاظ آن از ابوهریره در صحیح مسلم (ج2، ص716‌)، کـتاب‌ الزکـاة، سنن نسایی (ج5، ص51)، کتاب الزکاة، باب أی صدقة افـضل، و (ج6، ص198)، کـتاب الوصـایا‌، الکراهیة‌ فی‌ تأخیر الوصیة، سنن ابن مـاجه (ج2، ص903)، کـتاب الوصایا، باب النهی عن امساک فی الحیاة‌ والتبذیر‌ عند الموت، و در مسند امام احـمد شـماره‌های 7159، 7401، 9367، 9767 روایت شده‌ است‌.

[83] احمد‌ بـن عـبدالحلیم ابن تـیمیه حـرانی، مـنهاج السنة النبویة، ج7، ص183 و 184.

[84] عبید الله‌ بن‌ احمد حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج2، ص246.

[85] ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج25، ص251-255‌.

[86] همو‌، آیات‌ ولایت در قرآن، ص231-232؛ و برای مطالعه‌ بیشتر‌ نک‌.: تفسیر‌ نمونه‌، ج23‌، ص518، ذیـل آیـه «ویؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصة».

[87] احمد بن عبد الحلیم ابن تیمیه حرانی، منهاج السنة، ج7، ص185.

[88] علی بـن محمد شیبانی ابن اثیر، اسد‌ الغابة‌ فی‌ معرفة الصحابة، ج7، ص236.

[89] ناصر مکارم شیرازی، آیـات ولایت در قرآن، ص233.

[90] ابن تـیمیه حـرانی، منهاج السنة، ج7، ص185‌.

[91] ‌‌همان‌ (به‌اختصار).

[92] همان، ص186 (به‌اختصار).

[93] نظام الدین قمی نیشابوری، تفسیر نیشابوری، ج6، ص412؛ ایـن‌ تـفسیر، در حـاشیه تفسیر جامع البیان طبری است که با عنوان غرائب القرآن و رغـائب الفـرقان به چاپ رسیده‌ است‌.

[94] محمد‌ حسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ج4، ص263.

[95] ابن تیمیه حرانی، منهاج السنة‌ النـبویة‌، ج7، ص186.

[96] مـحمد بـن جریر طبری، تفسیر الطبری، ج29، ص129.

[97] ابن‌ تیمیه حرانی، منهاج السنة النبویة، ج7، ص186‌.

[98] همان‌ (بـه‌اختصار).

[99] سـید علی حسینی میلانی، دراسات فـی مـنهاج السنة لمـعرفة ابـن تـیمیه‌، ص54‌.

[100] علی بن محمد علاء الدین خـازن‌ بـغدادی، لباب التأویل فی‌ معانی‌ التنزیل = تفسیر الخازن، ج4، ص358.

[101] حبیب‌الله‌ شریف‌ کاشانی، بوارق القـهر فـی تفسیر سورة الدهر، ص102.

[102] فخرالدین رازی، تفسیر الکبیر= مفاتیح‌ الغیب‌، ج30، ص244.

[103] ناصر مکارم‌ شیرازی‌، آیات ولایت در قرآن، ص234.

[104] ابن تیمیه حرانی، منهاج السنة النبویة، ج8، ص553؛ در این کتاب دلایلی از قرآن و مـفسران بـرای اثبات افضلیت ابوبکر می‌آورد و مـی‌گوید هـر آیه‌ای که درباره انفاق‌ است‌ اول آنها درباره ابوبکر است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان