طبیعت با تمام زیبایی هایش گاهی انتقام های سختی از #زمین و انسان هایش می گیرد. خون بهای تمام کم لطفی های ما در حق زمین و #طبیعت گاهی بهایی بس گران است که ما به ناچار باید آن را بپردازیم.
در میان جنگ طبیعت با ساکنانش گاهی برخی با خوش اقبالی جان سالم به در می برند و تنها شاهد انتقام جویی طبیعت هستند .
بعد از پایان رخدادها و خنک شدن دل طبیعت از بی رحمی های ما در حقش ، این بازماندگان تنها بازگو کنندگان اتفاقات #وحشتناک روز واقعه خواهندبود .
در این مطلب قصد داریم یکی از تلخ ترین تراژدی های #اورست را از زبان یکی از بازماندگان برای شما نقل کنیم .
این تراژدی مربوط به زلزله ای قدرتمند است که در #نپال رخ می دهد و عاقبت این #زلزله منجر به آمدن بهمنی عظیم در اورست می گردد .
با کارناوال همراه باشید تا گوشه هایی از این واقع را برای شما نقل کنیم .
اورست خشمگین می شود
نعره ای که از اعماق #زمین بر می آید و سیل سفیدی که از بلندای کوه ها به پایین هجوم می آورد .
ناگهان کوه نوردان مانند مسخ شدگانی بر جاهای شان ماندند و دیگر شاید گفتن نداشته باشند که چه اتفاقاتی رخ داد .
چه بسا افرادی که تا کرانه های دور محو سفیدی محض بهمنی عظیم شدند ، در یک چشم به هم زدن آرزوهای شان یکی پس از دیگری از مقابل چشمان شان رد می شد و چهره هایی که برای آن ها یادآور روزهای شیرین بود در آخرین لحظه لبخندی روی لب های شان نشاند و بعد هم باورشان می شد که انگار باید با این سیل سفید همراه شوند .
محو شدند در افق آبی آسما ن ها و در جایی نزدیک به اوج بلند ترین #قله جهان ، اما روح شان برای همیشه در اوج جاودان می ماند و یاد آن روز غم بار همواره با دیگر رهگذران این کوه خواهد ماند .
نمی دانم ، اما شاید هم همین روح های جاودان امداد گران غیبی کوهستان خواهند شد و در میان سخت گیری های #کوهستان وساطت می کنند و راه نجاتی برای دیگران می شوند.
عکاسی که بازمانده واقعی تلخ شد
یک سال پیش عکاس “روبرتو اشمیت ” Roberto Schmidt در دیواره برفی اورست شروع به عکاسی کرد .
طبق گزارش خبر گزاری فرانسه ، در تاریخ 25 آپریل 2015 ، در پی رخ دادن زلزله ای در نپال ، بهمنی در اورست به راه می افتد و بسیاری از #کوه نوردان و عکاسان و حتی مردم محلی را در خود مدفون می کند .
روبرتو هم برای مدتی در برف مدفون بود ، تا این که توانست از زیر خروارها برف خود را به کمک یکی از راهنمایان “شرپا “Sherpa بیرون بکشد .
او پس از بیرون آمدن از خروارها برف ، بی درنگ شروع به عکاسی کرد و تصاویرش در لیست ناراحت کننده ترین #تصاویر از وقایع طبیعی قرار گرفت .
تصاویر او پس از منتشر شدن توسط “ورد پرس ” World Press Photo برنده جایزه شد .
مصاحبه با ” ربرتو اشمیت ” Roberto Schmidt شاهد تراژدی تلخ اورست
سوال اول: آیا هنوز هم بعد از یک سال هنوز خاطرات آن روز در ذهن تان مانده است؟
خبرنگار “پارتریک ویتی ” PATRICK WITTY با پرسیدن اولین سوال از روبرتو از مصاحبه را آغاز می کند. روبرتو در پاسخ به این سوال می گوید :
احساس و نعره ی طبیعت کل فضا را پر کرده بود، این صدا و نعره بی هیچ کنترلی در کل فضا پخش می شد و این کاملا واضح بوده است.
بعد از همه آن سرو صداها سکوتی سنگین کل فضا را پرکرد.
تمام این اتفاقات بعد از دوره زمانی فراموش می شود اما بی شک، مرور این اتفاقات برای ما مانند حادثه ای شک آور خواهد بود.
سوال دوم : این که شما از این واقعه جان سالم به در برده اید ، یک خوش شانسی است ؟
خبرنگار “پارتریک ویتی ” PATRICK WITTY در سوال دوم خود به خوش شانسی روبرتو اشاره می کند و از او می خواهد خودش در این رابطه کمی توضیح دهد .
من احساس می کنم فوق العاده خوش شانس بودم . واقعا چه شانسی بیشتر از این که در یک بهمن زنده بمانم .
در این روز حادثه ای بسیارغم انگیز رخ داد و 18 نفر در گذشتند .
و تنها یک نفر در گروه ما بود که آسیب دیده شده بود و جان سالم به در برد که نام او porter بود ، دیگر افراد گروه جان خود را از دست دادند .
سوال سوم : آیا دوربین تان هم خوش شانس بود ؟
در بهمن عظیم تاریخ 25 آپریل ، علاوه بر این که خود روبرتو جان سالم به در برد ، دوربینش هم توانست از زیر خروارها برف سالم بیرون بیاید و این هم خود می تواند اتفاق جالبی باشد . هنگامی که درباره این موضوع از او سوال شد این گونه پاسخ داد .
پایه دوربین و بیشتر قسمت های آن از خسارت در امان مانده بودند .
شاید هم دلیل این که دوربین از خسارت در امان مانده بود این بود که در بسته ای از برف بسته بندی شده بود .
سوال چهارم : از این واقعه تا به امروز در دیدگاه تان چه تغییراتی به وجود آمده است ؟
من به مدت 20 سال است که عکاس خبری هستم .
عکاسان گاهی باید پا در قلمروهای خطرناک بگذارند و به مکان هایی وارد شوند که کم تر کسی سفر کرده است .
من هنوز هم به این موضوع معتقد هستم باید کارم را در بهترین حالت انجام دهم و همیشه حقایق را بازگو کنم .
البته همیشه هم به این موضوع پایبند بودم که کارم را در بهترین حالت انجام دهم و خطرات را تا حد ممکن به حداقل برسانم .
در نتیجه با وجود به وقوع پیوستن چنین اتفاقی من هم چنان همان آدم قبلی هستم، اما به هر حال این اتفاق تاثیراتی را روی من داشته است و در گذر زمان هم در آینده تاثیر این اتفاق بیشتر بر روی من نمایان خواهد شد .
این واقعه هم تاثیر مثبت و هم تاثیر منفی بر روی من خواهد داشت و من تجربیاتی را به دست آوردم که بهتر می توانم زندگی شخصی و حرفه ای ام را مدیریت کنم .
روبرتو از برنامه های آینده اش می گوید …
منطقه ” کمبو ” Khumbu جایی در شمال شرق نپال است که واقعا زیبا است و مناظری مسخ کننده دارد . در بهار امسال من نمی توانم به این منطقه بروم زیرا برنامه کاری فشرده ای دارم اما در حال برنامه ریزی هستم تا خیلی زود به این جا بازگردم تا مستندی در رابطه با زیبایی ها و هم چنین سختی های این منطقه بسازم هم چنین راهنمایان نپال را هم نشان دهم که چطور با توصیه های خود این امکان را برای خارجی ها فراهم می کنند تا بیایند و از زیبایی های این منطقه نهایت لذت را ببرند .
امداد گران در حال حمل مسدومین و فوت شدگان
امداد گران در حال حمل یکی از مردم محلی که در حادثه جان خود را از دست داده است.
این هم ویدئویی از این بهمن سنگین در روز غم بار اورست
در حال بارگذاری ویدئو ...
سخن آخر
این که شخصی از میان فاجعه ای عظیم ، جان سالم به در برد کم تر پیش می آید . مخصوصا این که این شخص یک عکاس ماهر هم باشد و اتفاقات روزی تلخ را با عکس هایش به تصویر بکشد . ممکن است دست تقدیر این گونه خواسته باشد تا چنین اتفاقی رخ دهد .
نظر شما چیست ؟ نظر خود را با ما در میان بگذارید .