مجله مهر - علی رجبی: ماه رمضان تازه تمام شده بود؛ اما غوغای تهران تازه شروع شده بود. این بار شعارهای تظاهرات رادیکالتر از همیشه؛ اصلِ سلطنت را هدف گرفته بود. رژیمِمستاصل حرف از آشتیملی میزد؛ دولتِفرمایشی عوض شد؛ اما به روشنی معلوم بود که تظاهرات عید فطر (13شهریور) شاه و دربار را ترسانده...
پهلویدوم [سوار بر هلیکوپتر] تظاهرات نیم میلیون تهرانی که نمازعید را به امامت آیتالله مفتح، در تپههای قیطریه خوانده بودند، دیده بود. امید به ماندن، در دل شاه، مُرد. اما لانههای جاسوسیِ انگلیس و آمریکا دلگرمی میدادند و طرح کودتا را آماده کردند؛ چیزی مشابه 28مرداد32.
صبح 14شهریور؛ مردم جای آنکه سر کارشان بروند، به خیابان آمدند. رژیم، اعلام حکومت نظامی کرد حتی در شهرهای کوچکتری مثل کازرون و جهرم!
حکومتنظامی شده بود اما کسی اعتنا نمیکرد. اعتراض دستهجمعی ادامه داشت. راهپیمایی بزرگ در راه بود. زمان: جمعه17شهریور؛ مکان: میدان ژاله.
ساعت 6صبح جمعه 17شهریور57؛ اطلاعیه اتمامحجت درباره حکومتنظامی منتشر شد؛ با امضای ارتشبد غلامعلی اویسی ملقب به قصابایران. تجمع بیش از 3نفر ممنوع شد؛ علاوه بر ماشینهای رزمی تانکها هم به خیابان آمده بودند، اما مردم اعتنا نکردند. تیربارانِجنونآمیز شروع شد. حلقه محاصره نظامیان به هیچ خبرنگار یا عکاسی اجازه ورود نداد. آنهایی هم که در میدان بودند -مثل بقیه- به خاک و خون کشیده شدند.
احتمالا در ذهن ارتشیهایِ ژ3بهدست هم نمیگنجید که تانکها و هلیکوپترها -جلوتر از آنها- بر روی مردم بیاسلحه، آتش بگشایند... بیشتر عکاسها و خبرنگارها وقتی به ژاله رسیدند، ماشینهای آبپاش مشغول شُستن خونها بودند. جویهای تهران [و احتمالا همه ایران] دوباره سرخِسرخ شده بود.
طبق آماری که بعدها از مکاتبه محرمانه بین سفارت آمریکا در تهران و وزارت امور خارجه این کشور درز کرد، براورد نمایندگان دولت آمریکا در ایران این بود که حدود 4000 نفر در کل و 500 نفر در میدان ژاله تهران در کمتر از چندساعت شهید شدند. فرماندار نظامی اما فقط مرگ 87 نفر را تایید کرد!
از جنایت 17شهریور57 تصاویر زیادی باقی نمانده... اما هرجای دیگر دنیا، اگر جمعهسیاهِ 17شهریور57 را تجربه کرده بودند؛ به احترام آن، هر سال، تمام قد میایستادند.